eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
343 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❤️☘روضه و توسل جانسوز _شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام _ حجت الاسلام میرزا محمدی *دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن* غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت *شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم* چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت به روی سر در خانه همیشه پرچم بود اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود *فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره* همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت *خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد* چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود *وسط آتش ایستاد فرمود:ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...) شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود *اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ...* شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود کبود زخم طناب و اسارت و غربت چقدر در نظرش کربلا مجسم بود *عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد* خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش بساط غسل و بساط کفن فراهم بود در آن زمان به خدا هر دلی پریشان شهید بی کفن وادی محرم بود حسین ..... به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود .... *چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:* ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من .... حسین ...
سلام وعرض ادب خدمت کاربران گرامی بعضی صوت هابخاطرمشکل نت ارسال نمیشود. عذرخواهی میکنم 📣📣📣📣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا امام مهدی عج دردل زیبا با امام زمان عج تقدیم به محبین ان حضرت 🌺
« إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» ☑️ |اطلاعیه| با نهایت تاسف به اطلاع می رساند ذاکر آل الله و خادم موکب حضرت عبدالعظیم (ع) مرحوم مغفور دعوت حق را لبیک گفت. این ضایعه را خدمت خانوادۀ محترم آن مرحوم تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علوِ درجات را از خداوند منان خواستاریم. ___
مداحی آنلاین - هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد - میرداماد.mp3
5.63M
با (عج) 💥سبک: 🎤مداح: هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟ بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد. شاعر : سید حمید رضا برقعی
شنیدستم که چون زین واژگون شد حسین بن علی هم سر نگون شد غریبانه به روی خاک ، غلطان... به دورش جمع گشتند قوم عدوان نبیند تا حرم ، او را در آن حال.. کشید خود را بسختی سوی گودال به تن زخم فراوان خورده بود و عطش ، تاب و توانش برده بود و به زیر تیغ و تیر و نیزه ، هیهات عزیز فاطمه ، گرم مناجات..... که یا رب این منم بر روی پیمان فدا کردم به راهت جمله یاران بماند تا بجا دین و ولایت.... بسوزم تا شوم شمع هدایت الهی ، صابرم در این بلا ها مطیع ام هر چه خواهی یا الها که نا گه شمر ملعون دستِ خنجر به گودال آمد آن پستِ ستمگر چو سر را از بدن ، با تیغ بُرّان جدا کرد از قفا ، با کام عطشان زمین لرزان ، هوا شد تیره و تار گرفت خورشیدو آمد ناله ای زار تنِ بی سر که در خون دست و پازد کنارش فاطمه ، بس ناله ها زد (اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند) 🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
امام آسمونا روی زمینه.mp3
15.64M
حاج محمود کریمی شهادت امام صادق(ع) جمعه7تيرسال1398 امام آسمونا روی زمینه نفس هاش شماره افتاده تو سینه چراغ آخری شهر مدینه آی مدینه . امام حکمت و علم تمام رافت و حلم علوم حق با روضه ش عجینه . کلام آخرش نماز ، تقوا ، حسین  سلام آخرش سلام و یا حسین . دوباره هیزم و آتیش توی خونه در سوخته و هجوم بی بهونه بازم قصه ی طناب و تازیونه ، تازیونه . ستاره شعله وره به یاد میخ دره داره روضه برای مادر می خونه . گرفته ارثیه از اون در و دیوار می خونه مرثیه غلاف ، سیلی ، مسمار . کلام آخرش نماز ، تقوا ، حسین  سلام آخرش سلام و یا حسین . بمیرم عطش لب هاش تشنه مونده چه اشکی می ریزه دل ها رو سوزونده گمونم که دم آخر نوحه خونده ، روضه خونده . غروب سرخ مقتل نبود سنگی معطّل رمق توی جسمش نمونده . درست دم غروب ، شمر ، خولی ، سنان گل بنفشه کو ، عصا ، نیزه ، کمان  @majmaozakerine
YEKNET.IR - roze - hafteghi 99.03.22 - narimani.mp3
8.4M
سوزناک 🍃روضه امام حسین(ع) 🍃آخرین کشتنت و خبر میدن 🎤 👌بسیار دلنشین 👉 @majmaozakerine
                            بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 شور یا زمینه احساسی ابا عبدالله علیه السلام ☑️ شعر و سبک : بند 1 ای مولا بازم برای من دعا کن حال خرابمو نگا کن خودت بیاو روبه را کن باور کن خسته شدم بریدم آقا حال منو گرفته دنیا منو به تو رسونده زهرا همیشه زیر دیین تو هستم تویی که عزت و کرم داری پای رفاقت و مرام آقا مشخصه تو کم نمیزاری دلم گرفته و پریشونم با گریه ها تورو صدا کردم خودت میدونی که قسم خوردم اگه بیام که بر نمیگردم                                آقام آقام آقام آقام بند 2 میمیرم اگه نیام به کربلای تو شده نیاز من دعای تو خوشابحال زائرای تو دلبستم به تکیه و پیرن سیات آقا به شال و پرچم عزات آقا به اون ضریح باصفات آقا آقا قسم به ناله ی زینب (س) به کربلای تو دلم گیره میترسم آقا جا بمونم من عمری که داره بی امون میره شکسته قلبمو غم دوری برس به فریاد منه بی تاب چی بهتر از اینکه تورو دارم چی بهتر از اینکه تویی ارباب                                آقام آقام آقام آقام بند 3 میدونی که حرف من بیان احساسه این آرزویی که یکم خاصه زیارت حضرت عباسه اربابم اگه نیام تو روضه آشوبم به عشق تو به سینه میکوبم به نوکری یه عمره منصوبم همیشه مدیون دعات هستم اجازه دادی نوکرت باشم ممنون از اینکه انتخاب کردی آقای گدای دخترت باشم همیشه هستم به زیر دیبن محبت و سخاوت ارباب اگه شدم نوکر دربارت از دعای سه سالته ارباب                                 آقام آقام آقام آقام 🚩 تعجیل در امر فرج حضرت صلوات
*داستان حدیث کساء به صورت شعر*💐 👇🏾👇👇🏾👇👇🏾 این حدیث آمد زِ زهرایِ بتول فاطمه صدیقه بِنتِ الرسول روزی آمد خانه ما مصطفی گفت با حالی شبیه اِلتِجا ضعف دارم جان بابا دخترم پَهن کُن بابا عبایی بر سَرم آن عبایی را که دارم از یمن آن عبا بر من بِکِش ای مُمتَحِن گفتمش بابا بلا دور از شما در پناه مهر و الطاف خدا من کشیدم آن عبا بر روی او یک نظر کردم به ماه روی او صورتی زیبا تر از قرص قمر روشن و زیبا نکو تر از سحر ساعتی بگذشت و آمد مجتبی گفت ای مادر سلام و صد دعا گفتمش مادر سلامم بر شما نور چشمم ای عزیز با وفا گفت مادر خانه دارد عطر گل هست بوی جد ما ختم رُسُل گفتمش ای نور چشمم بوی او آمده در خانه با گیسوی او رفت نزد حضرتِ خاتم حَسَن گفت بابا جان فدایت جان و تن گفت بابا صد سلام و صد درود بر شما ای خاتم رب وَدُود با اجازه رفت در تحت کسا در کنار مصطفی شد مجتبی بعد از آن آمد حُسَین و با سلام گفت بوی جدم آید بر مشام گفتمش ای نور چشمانم حسین ای عزیز فاطمه ای نور عین جدتان در خانه در زیر کسا آمده امروز شد مهمان ما با اجازه رفت در زیر کسا در کنار مصطفی شد با حیا بعد از آن آمد علی مُرتِضا گفت زهرا جان سلامم بر شما بوی یارِِ مهربان آید همی بوی جوی مولیان آید همی گفتم او را یار ختمی مَرتَبَت صاحب خُلقِ عظیم و مَرتَبَت آمده مهمان ما بابای من آمده مانند جان در جسم و تن رفت نزد احمد و گفت این سوال چیست رمز و راز این وقت و مجال با اجازه رفت در زیر کسا در کنار مصطفی شد مرتضا بعد از آن رفتم کنار اهل خود تا بجویم با عزیزان وصل خود ما همه بودیم در زیر کسا دست خود برداشت بابا بر دعا گفت یارب اهلبیتم را ببین بهترین خَلقِ خدا روی زمین خونشان با خون پاک من قرین جسم و جان دارند از من با یقین جسمشان را از بدیها دور کن قلبشان را خانه ای از نور کن لطف کن بر خاندانم با کَرَم تا ابد آباد گردان این حرم دشمنِ آنها مرا هم دشمن است پیش چشمم جلوه اهریمن است هر که در دل حُبِّشان دارد به جان می شود محبوب من در دو جهان بانگ حق برخاست از عرش برین کای ملائک بشنوید این با یقین هر چه را من آفریدم در جهان این زمین و جمله هفت آسمان کوه و دریا را اگر من ساختم نه فلک را اینچنین پرداختم هر چه زیبائیست در شمس و قمر ظلمتِ شبها و نور در سحر ساختم اینها به عشق مصطفی ساختم با مِهرِ این اهل کسا بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا بانگ حق برخاست زهرا س و پدر معدن ایمان و کانِ هر گُوهر حیدر و فرزند پاکش مجتبی هم حسینِ بنِ علی در کربلا گفت جبرائیل ای رب جلی میروم من نزد زهرا و علی با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام می رساند حق به درگاهت سلام هر چه که در کل عالم خلق شد از برای اهل زیر دَلق شد گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فِعلِ بد جسم و روح خاندانت پاک شد نامشان بر تارک افلاک شد گفت حیدر چیست رمز جمع ما چیست مُزدِ راوی این وضع ما گفت هر کس نَقل کرد این ماجرا در میان دوستان مرتضا هر غمی دارد خدا شادی کند بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود سِحرِ درد و غصه باطل می شود گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما شیعه با این نَقلِ می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید التماس دعا 🌿🌾🌵🌻☘🌷🍀🍁🌲
بسم الله الرحمن الرحیم به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادق‌ها به نام آنکه می‌رویاند از جانها شقایق‌ها به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشق‌ها که می‌گردند از نورش مخالف‌ها موافق‌ها به نامِ حضرت صادق دلت را روضه مهمان کُن چراغِ اشک روشن کُن بقیعش را چراغان کُن ندیده حکمت از درسش حکیمی اینچنین چون او ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او ندیده دل صراط‌َالمُستقیمی اینچنین چون او حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او سفارش‌های او شرحِ کلامی از کمالِ اوست سفارش‌های او راهِ رسول‌الله و آلِ اوست سفارش می‌کند بارِ فقیران را زمین مگذار سفارش می‌کند در راهِ محرومان قدم بگذار سفارش می‌کند دل را به تدبیر خدا بسپار سفارش می‌کند هرگز نمازت را سبک مشمار سفارش کرد  ما را تا ادا سازیم دینش را به ما بخشید بعد از خود حسینم وا حسینش را زیارت نامه‌های ما زیارت نامه‌های اوست عزاداریِ ما میراثی از رسم عزای اوست تمام گریه‌های ما کمی از های‌هایِ اوست شلوغیِ حرم‌ها از حدیثِ کربلای اوست خودش فرمود صدها حج فقط اجر سلامِ  ماست ثواب یک سلام ما شب قدر امام ماست به روضه می‌کشد آقا همیشه منبر خود را به پای ناله سوزانده تمام حنجر خود را میانِ گریه می‌بیند همانجا مادر خود را ببین خرجِ عزا کرده دعای آخر خود را چنان نالید در عمرش صدایش مثل زهرا سوخت خدایا خانه‌یِ او در هجوم بی حیاها سوخت چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست به فکر مو سپیدی‌اش به فکر سن و سالش نیست به یاد کودکانِ بی کَسَش  فکر عیالش نیست چرا این شعله‌های در به فکر دست و بالش نیست کسی او را نمی‌گوید عصای خویش را بردار بیا از بِینِ شعله بچه‌های خویش را بردار زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد محاسن وای خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد  زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد مکش اینگونه در کوچه مکش پهلوش زخمی شد زمین اُفتاد و با نیزه  کسی اما نَزَد او را زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را (حسن لطفی @majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحیم از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند حتم دارم با قلاف و تازیانه ریختند یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند ریسمان‌ها می‌کشند و فکر بالش نیستند بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم پیش طفلانش مَکِش نامرد می‌ریزد بِهَم باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد باز هم صد شُکر در ، آئینه‌اش را خط نزد در میانِ شعله میخی سینه‌اش را خط نزد در میانِ کوچه‌ها با زور او را می‌کِشند بر زمین می‌اُفتد و بدجور او را می‌کِشند روی مرکب میروند از دور او را می‌کِشند پیرمرد شهر با هر زحمتی پا می‌شود آه می‌گوید فقط " یا عَمَّتی" پا می‌شود دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده حرمله وقتی که می‌آید پریشان می‌شوم پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان می‌شوم کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند شامیان نان خشک‌ها را پیش مهمان ریختند دختران تَه ماند‌ه‌ها را پای طفلان ریختند عمه جان حس می‌کنم مژگانِ بابا کم شده خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده (حسن لطفی @majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحیم تشنه‌ی زمزمه‌ام کاش به زمزم برسم میوه‌ی کالم و ای کاش که من هم برسم فاطمه چشم به راه هست سیاهی بزنم ای اجل صبر نما تا به مُحَرم برسم پس از آن جانِ مرا هم ببری حرفی نیست نه ، فقط باش که یکبار حرم هم برسم دست من نیست گریبان بدرم یا ندرم هر زمان که به سرِ سوره‌ی مریم برسم* آه ای راهِ نجف کرببلا دستم گیر ‌اربعین باز بر آن سیلِ دمادم برسم هر قدم می‌شمرم تک‌تکِ تیرَکها را تا که بر موکبِ عباس معظم برسم اربعین وقتِ قرار است بگو یا عباس کاش بر سایه‌ی آن صاحبِ پرچم برسم این شهیدانِ حرم همسفر ما بودند قسمتم نیست چرا پیش رفیقم برسم کم‌کم ای ناله بیا موقع مقتل خوانی است وای کم مانده به گودال مقرم برسم ای بقیع تربتی از خود به سرم می‌ریزی کاش ای کاش به این خاک پُر از غم برسم (حسن لطفی *کهیعص @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️✋ 🌼السلام اے عشقِ من اے شاهِ دين ☘جان فدایٺ حضرٺِ عشق آفرین 🌼السلام اے ماهِ سراز تن جدا ☘یا حسین یابن امیرالمومنین بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥ 💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ 🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃 🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨ السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.• السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.• 🌟•° 🦋•° تنها باذکر صلواٺ 🌸🍃 🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇 ❁ بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحمنِ الرَّحيم ❁ ▪️ 🏴 (25 خرداد 99) ▪️ تا فصل عاشقی💔 ناقه ای در راه می آید ولی با احترام.. هست روی محمل این ناقه فرزند امام.. شصت وهشت روزدگرماه محرم چون شود.. رهسپارش می کنند با ناقه ای عریان به شام.. 🌹 🌹🍃
نوحوعلی الحسین که این کارفاطمه است این اشک دیده ها همگی یار فاطمه است نوحوعلی الحسین که جدم غریب بود گودال قتلگاه پُر از بوی سیب بود نوحوعلی الحسین که لب تشنه جان سپُرد بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد نوحو علی الحسین درخاک وخون نشست هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحو علی الحسین که در بین ازدحام با ضربة دوازدهم کار شد تمام نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوعلی الحسین که می دید خواهرش تاراج می شود همه هستش برابرش نوحوعلی الحسین که باصورتی کبود چشم ِ سرِ بریدة او باز مانده بود نوحوعلی الحسین که با ضجر کُشتَنَش چیزی نمانده بود ز رگهای گردنش @majmaozakerine قاسم نعمتی
صاحب الزمان (عج) عمر خود را همه با ياد تو سَر خواهم کرد شب غم را به خيال تو سحر خواهم کرد وصف خال لب زيبای تو مجنونم کرد از پی ِ ليلی ِ حُسن تو سفر خواهم کرد بر در ميکده ی عشق تو آيم شب و روز لب خود را ز مِی ناب تو تَر خواهم کرد دوری وصل و فراق تو کُند محزونم غم هجران تو را اشک بصر خواهم کرد گر چه هر دَم بزند دشمن تو طعنه ولی دلخوشم زانکه نگه بر تو قمر خواهم کرد گردش چشم سياهت دلم از کف برده عاقبت بر رُخ ماه تو نظر خواهم کرد هر طرف مينگرم جلوه ی روی مَه توست چشم کوته نظر از پرده به درخواهم کرد گر بيايی و قدم بر رخ من بگذاری ديده را فرش رهت وقت گذر خواهم کرد
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله ششمین سید و سالار اباعبدالله همه با دیدن تو یاد حسین افتادند ای حسینیه سیار اباعبدالله ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم به تو هستیم بدهکار اباعبدالله کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند اربعین لشکر زوار اباعبدالله در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت می زند تا به ابد زار اباعبدالله مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را آتش آن در و دیوار اباعبدالله یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟! تا که بستند دو دستان تو را شد زنده غربت حیدر کرار اباعبدالله تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ وای از این همه تکرار اباعبدالله این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد وای از آن همه آزار اباعبدالله هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش چشم های تو نشد تار اباعبدالله خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت در دل شعله پرستار اباعبدالله کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت دخترت بر سر بازار اباعبدالله محمد حسین رحیمیان @majmaozakerine
کاش میشد بگذارند مُهیا گردد شبِ او صبح به محرابِ مصلا گردد شبِ او صبح نشد ، نیمه شب او را بردند تا که با زخمِ زبان آن شبش احیا گردد شعله بر خانه‌اش انداخت حرامی تا زود درِ این خانه به یک ضربه‌یِ پا وا گردد درِ آتش زده کم بود بیاُفتد رویَش باز کم بود که میخی به تَنی جا گردد پیشِ طفلان پِیِ مَرکب پدر پیری رفت تا که این کوچه پُر از ناله‌ی بابا گردد دو قدم راه نرفته به زمین می‌اُفتاد که پُر از زخمِ تنِ خسته‌ی مولا گردد فرصتی هیچ ندادند و کشیدند تنش قبل از آنی که نفس تازه کُنَد پا گردد گرچه می‌خورد زمین گرچه کشیدند به خاک روضه‌ای خواند غمش باز مُداوا گردد روضه‌ی غربتِ پیری که به زانو آمد به امیدی که گُلِ گُمشده پیدا گردد پیرمردی به سرِ نعشِ جوانش آمد شاهدِ کَم شدنش وقت تَقَلا گردد اِرباً اِربا بدنی دید به دستش فهمید هرچه کردند نشد تیغِ دگر جا گردد دشنه و تیغ و تبر دست به دستِ هم داد بدنی باز شود مثل معما گردد دست و پا زد پسری تا پدری جان بدهد دست و پا زد پسری تا کمری تا گردد دست انداخت به دورِ بدنش ریخت زمین دست انداخت دهانش نَفَسش وا گردد چشم را نیزه گرفته است اگر چشمی بود کاش میشد نظرش قسمتِ بابا گردد چند عضو از بدنِ اکبرش آنجا کَم بود خواهرش بود ولی حلقه‌یِ نامحرم بود حسن لطفی @majmaozakerine
صوت الحزین-مطیعی-زمینه-امام صادق.mp3
9.49M
⭕️ 🎙آقاجان، امام صادق ما (زمینه فارسی و عربی) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی @majmaozakerine
آقاجان، امام صادق ما شده دنیا مسجد تو که دائم در اعتکافی چه زیبا تو ای صبح صادق دل شب را می شکافی غم توست با دل عاشق ما آقاجان، امام صادق ما چه می شد ای موسپید امامان سرم را بگیری بر روی دامان مرا هم در راه سرخ حسینت بمیران (سلامم به تو، جعفر بن محمد)   تو را بردند پابرهنه میان کوچه، واویلا شرار آتش گواه است که شد تازه داغ زهرا نمیرد چراغ این حقایق که داغ است، تنور عشق صادق بقیع تو نور چشم دنیاست حدیث حق، از زبان تو زیباست بقیعت بهشت است ضریح تو مولا دل ماست (سلامم به تو، جعفر بن محمد)   إمامي جِئنا لبابِكْ امام من، به درگاهت آمدیم   نُعزّي تحتَ قِبابِكْ  و زیر گنبد به شما تسلیت می گوییم بذكرى جَدِّكَ نبكي در سالروز (شهادت) جدت می گرییم...   نُواسي دمعَ مُصابِك  و با اشک ماتمت همدردی می کنیم أتينا .. ويَحدُونا أسانا  آمدیم... و اندوه مان با ماست تَقبَّلْ .. رِضا الآلِ عَزانا  از ما بپذیر... عزاداری مان را... ای رضای آل محمد تقبَّل دمعًا مِـنَّا تَهامى  اشکی که از چشممان فرو میریزد را از ما قبول کن يتامى جعفرْ إنَّا يتامى  ما یتیمان (امام) جعفر صادقیم وداعًا صِحنا حُزنًا وداعًا أبانا  از روی اندوه فریاد زدیم "خداحافظ"... خداحافظ ای پدر ما (سلامٌ علی جعفر ابن محمد) سلامم به تو، جعفر بن محمد     شاعر فارسی: میلاد عرفان پور شاعر عربی: ابومهدی البحرانی @majmaozakerine
امام صادق(ع)-شهادت-دودمه نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست صاحب مکتب ماست بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست صاحب مکتب ماست * مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده * کشته شده رئیس مکتب ما امام و مقتدای مذهب ما @majmaozakerine