eitaa logo
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
792 دنبال‌کننده
157 عکس
0 ویدیو
15 فایل
فعالیت در حوزه نواندیشی دینی، اخبار مجمع و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️امام موسی صدر معتقد بود، به جای این که مذاهب( شیعه و سنی) از اعتقادات خود کوتاه بیایند، وارد یک مسابقه مثبت شوند. ⚡️اینکه کدام مذهب چه قدر به انسان، آزادی، رفاه، رفع بیماری و کاهش آلام و دردهایش پاسخ می دهد و کمک می کند و این فرقه گرایی مثبت است. 🟣تأمّلی درباره وحدت؛ ضرورت بازاندیشی ✍داود_فیرحی 🔳طرفداران وحدت در جهان اسلام علت عقب افتادگی جامعه مسلمانان را این می دانند که متفرق هستند، پس وحدت از دیدگاه آنان به معنای غلبه بر عقب افتادگی است. این استدلال در عمل با دشواری هایی مواجه شده و گزارش های تاریخی نشان می دهد بسیاری از خشونت طلبان در جهان اسلام خشونت را با تکیه بر ضرورت وحدت آغاز کرده اند.وحدت حول چه چیزی و بر چه مبنایی و با پذیرش چه مرجعیتی باید صورت گیرد. تاکنون در پاسخ به این پرسش چند راه حل پیشنهاد شده که به نظر می رسد اکثر آنها ناموفق بوده است. نخستین پاسخی که به این پرسش داده شد توجه به علم گرایی بود. عده ای چنین استدلال کردند که برای حل اختلاف میان مذاهب اسلامی باید به عقل و دانش رجوع کرد و چون عاقلان یکدیگر را بیشتر می فهمند باید اختلاف نظرهای مذهبی را به ملاک عقل حل کرد. این اندیشه نخستین بار توسط سید احمدخان در هند طرح شد و نتایج نامطلوبی در پی داشت و آن این بود که برای حل اختلاف مذهبی، خود مذهب حذف و نوعی ماتریالیسم علمی گرایانه از دل این اندیشه متولد شد. 🔳در اعتراض به این رویکرد عده ای بازگشت به اندیشه های سلف صالح را مطرح کردند و ادعایشان این بود که برای حل اختلافات فقهی و کلامی باید به گذشته ای که همه مسلمانان با هم متحد بودند یعنی 40 سال اولیه ظهور اسلام بازگشت. احمد بن حنبل و ابن تیمیه از مبدعان این تفکر بودند. ایراد چنین تفکری این بود که یک نوع گذشته گرایی ضدعلم را ترویج و انسان مسلمان را کهنه گرا می کرد و در نهایت مسلمانانی تولید کرد که نمی توانستند با مدرنیسم آشتی کنند. قرآن گرایی راه حل بخش دیگری از مسلمانان برای رسیدن به وحدت بود که در عمل به سطحی کردن قرآن و حذف نهادهای مرجعیت تفسیری قرآن منجر شد و محصولش تولید نوعی روشنفکری رادیکال نظیر سازمان مجاهدین خلق ایران، فدائیان اسلام و بخشی از اخوان المسلمین بود. 🔳اندیشه احیا خلافت و امامت و اتحاد جهان اسلام حول یک حکومت واحد اندیشه دیگری بود که بعد از فروپاشی عثمانی در سال های 1926 تا 1929 میلادی ظهور کرد که از درون آن سازمان ها و تشکیلاتی نظیر هیأت اتحاد اسلام و مرکز غیبی تبریز بیرون آمد که این مرکز به افراط گری و ترور نیز دست زد. نظریه خلافت اسلامی دولت داعش که می گوید همه یا باید به ما بپیوندند یا کافر هستند نیز به این نظریه شباهت دارد. تقریب بین مذاهب رویکرد دیگری است که توسط مرحوم شیخ محمود شلتوت رئیس اسبق الازهر مصر و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مرجع تقلید وقت شیعیان برای رسیدن به وحدت اسلامی پیگیری می شد. طبق این نظریه فقه های متفاوت در کشورهای اسلامی به رسمیت شناخته می شود. به طور مثال در ایران پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت یعنی حنبلی، شافعی، حنفی و مالکی و در مصر شیعیان زیدی و امامی می توانند طبق مذهب خود آزادانه عمل کنند. این نظریه ضمن آن که از دوران تولد خود حتی یک گام هم جلو نرفته بلکه تلفاتی نیز داده است که آخرین آن شهادت مرحوم شحاته روحانی شیعه مصری در آن کشور به دست افراطیون اهل سنت بود. ایده رهبری فرهنگی یا ایدئولوژیک جهان اسلام، ایده دیگری بود که در این خصوص مطرح و در بدو امر با این مشکل مواجه شد که این رهبری بر عهده چه کشوری باشد. تمامی مدعیان این رهبری از ایران، ترکیه، عربستان و مصر خود را لایق رهبری می دانستند و می دانند و بر این اساس درگیری هایی نیز بین قطب های رهبری جهان اسلام پدیدار شد. @majmaqomh
🔰سیره تقریبی فقهای فریقین ✍عبدالرحیم اباذری ◻️آنچه که روشن است  در حوزه درسی حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام ) علاوه بر اصحاب خاص و شیعیان از شخصیت های غیر شیعه زیادی با گرایش های مختلف دینی و مذهبی  در رشته های گوناگون حضور داشتند و با آن حضرت و اصحابش ارتباط علمی و حدیثی بر قرار می کردند. در این میان علاوه بر پیشوایان مذاهب اربعه ، جمعی از بزرگان اهل سنّت  که بعضی شخصیت های فقهی  ، حدیثی و کلامی به شمار می آمدند ، که در سلسله سند احادیث قرار دارند و از طُرُق خود از امام صادق علیه السلام روایت کردند که اسامی همه در منابع  موجود است. چنان که این وضع نسبت به امامان معصوم بعدی نیز همین طور ادامه داشت. ◻️در آغاز عصر غیبت کبری همین روند با الهام از سیره ائمه معصومین علیهم السلام ادامه یافت ، شیخ محمد بن یعقوب معروف به « شیخ کلینی » متوفای 329 ه ق از شخصیت های برجسته  حدیثی و فقهی شیعه در بغداد مورد اعتماد و مراجعه شیعه و سنی بود و به لقب « ثقه الاسلام» شهرت یافت ، یعنی مورد وثوق جامعه مسلمین اعم از شیعه و سنی شد. علاوه بر اساتید شیعی ، دو نفر محدثان سنی : محمد بن احمد جبار و علی بن ابراهیم بن عاصم  از استادان وی به شمار می آیند. ◻️در ادامه این روند فقهای  دیگر مانند : شیخ صدوق ، سید رضی ، سید مرتضی،  شیخ طوسی ،  ابن شهر آشوب ،  خواجه نصیر الدین طوسی ،  علامه حلی  ، شهید اول ،  شهید ثانی ، شیخ بهایی  و .... در جهت تقویت  ارتباط میان علمای شیعه و سنی تلاش های چشمگیری انجام دادند . این فعالیت ها می تواند در سه محور مورد توجه باشد: ✔️1 -  فقهای شیعه و سنی به خصوص در آغاز غیبت کبری در حوزه درسی یکدیگر  حضور می یافتند و از نظر علمی ، فقهی و حدیثی از هم  بهره مند می شدند. فقهایی که  نامشان برده شد معمولا یک تا 20 نفر استاد سنی  مذهب داشتند و یا به همان مقدار برای علمای سنی تدریس کردند. ✔️2 – اکثر این فقها و علمای بزرگ  اجازه نقل حدیث به علمای اهل سنت صادر کردند و متقابلا از آنها اجازه نقل حدیث اخذ نمودند. که متن یا گزارش این اجاره نامه ها در کتب طرفین موجود می باشد. ✔️3 – مسافرت هایی که فقهای هر دو فریقین به اقصا نقاط کشور های اسلامی  کردند از ری ، عراق ، ایران و لبنان گرفته تا ماورائ النهر ، سمرقند ، بخارا ، خراسان و هند به دنبال  فقیه سنی و شیعی بودند تا از محضر هم حدیث یاد بگیرند و علم بیاموزند. همه اینها نشان می دهد که دانشمندان شیعه و سنی در عصر ائمه ، دوران غیبت صغری و آغاز عصر غیبت کبری  ارتباط نزدیک ، صمیمی و مثبت به هم داشتند و به خصوص صدور اجازه روایی بهترین دلیل بر این  واقعیت و حقیقت تاریخی است که آنها به هم اعتماد ، وثوق و اطمینان کامل داشتند. ◻️جالب این است در دوران عصر صفویه که سران حکومت  عثمانی سرگرم  جنگ و گریز و کشت و کشتار با ایران و به دنبال  توسعه سلطنت و قدرت  بودند ، شخصیت هایی مانند شیخ بهایی و دیگران  به مناطق علما ی سنی نشین مانند بیت المقدس  و جاهای دیگر سفر کردند و با هم ارتباط علمی و حدیثی بر قرار می نمودند و از همدیگر اجازه روایی می گرفتند و با زبانحال از روح سلطه گری و مقاتله  تبری می جستند. ◻️در مقاطع  و روزگاران اخیر نیز شاهد تلاش های تقریبی فقهای بزرگ  و علمای سترگ از طرف هر دو مذهب هستیم در یک سو منادیان وحدت : سید جمال الدین اسد آبادی  ، سید عبدالحسین شرف الدین ، شیخ جعفر کاشف الغطا ، شیخ عبدالکریم امام زنجانی ، سید حسین بروجردی و امام موسی صدر ها را مشاهده می کنیم که ندای وحدت سر داده و پرچم صمیمیت بر دوش گرفتند ؛ از آن سوی  صدای طنین انداز طلایه داران تقریب شخصیت های برجسته اهل سنت مانند :  شیخ محمد عبده ، شیخ محمد غزالی ، سید قطب  و شیخ محمود شلتوت ها را با گوش و جان می شنویم  که امت اسلامی را از اختلافات بر حذر داشته و به  یک پارچگی  و تفاهم دعوت می کنند. ◻️امروز بر امت اسلامی لازم و واجب است به سیره و سنت سلف صالح خویش  برگردد. ما در صدر اسلام و در عصر حضور ائمه علیهم السلام و حتی آغاز دوران غیبت کبری  برغم اختلاف در برخی مسائل و فروعات در کنار هم بودیم  استاد و شاگرد هم می شدیم و از هم  اجازه نقل حدیث می گرفتیم. اما متاسفانه هر چقدر از آن دوران فاصله  گرفتیم به همان اندازه نیز از هم جدا شدیم و دور ماندیم  ، در این میان  شیاطین ، خناسان و دشمنان مشترک طرفین از این نقطه ضعف بهره برداری بهینه کردند و آنچه می بایست نمی شد مرتکب شدند  و پیکر امت واحد اسلامی را  چند پاره  ، مجروح و مصدوم ساختند و پیروان مذاهب را پراکنده و سردر گم نمودند. ◻️امروز هفته وحدت  که در بطن نظام جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است در راستای بازگشت به همان سیره ی سلف صالح است و نیاز مبرم  به شخصیت هایی مانند: شیخ بهایی ها ، شیخ شلتوت ها و بروجردی ها دارد.  @majmaqomh
‍ 📑 پیامبر آمده است تا چگونه انسانی بسازد؟ 📝 📜یک عده مثل دکتر شریعتی می‌گفتند دین آمده است تا آدم‌هایی مثل ابوذر و تا حدی عمّار درست کند؛ یعنی، یک سری آدم‌های پرشوری که مهم‌ترین دغدغه‌شان مبارزه (تحت رهبری یک امام) با وضعیت نامطلوبِ موجود است که عموماً نیز توسط حکومت‌ها به‌وجود آمده‌ است. از این‌رو، او با علوم اسلامی رایج در حوزه‌ها مخالف بود. اعتقاد داشت اینکه هفتاد سال لابلای کتاب و الفاظ قرآن و حدیث استخوان خُرد کنی؛ بعد از هفتاد سال دیگر شور و حالی نداری که مانند ابوذر باشی. اسلام شریعتی یک ایدئولوژی هیجانی بود؛ همانند تُنِ صدایش. 🔖عده‌ای دیگر مثل دکتر سروش به تبعیت از مولوی می‌گفتند اسلام آمده است آدم‌هایی مثل اویس قرنی درست کند. یعنی، آدم‌هایی که می‌خواهند گوهرِ دیانت را، یعنی سفرِ معنوی پیامبر به معراج را تکرار کنند؛ چه او را ببینند و چه نبینند. سروش همانند غزالی اعتقاد دارد که عالم ملکوت همانند خورشید است که تشعشاتش همیشگی است و همه‌‌کس می‌توانند این امواج و تشعشات را دریافت کنند. فقط به‌شرطی که برای دریافت امواج ریسیوِر (گیرنده) داشته باشند. انبیا کسانی هستند که قوی‌ترین ریسیورها را داشته‌اند. لذا وحی یعنی گرفتن امواجی که هرکس می‌تواند آنها را بگیرد؛ یکجور، سفرِ پایین به بالاست؛ نه پیام‌رسانیِ بالا به پایین. هرکس می‌خواهد ریسیورش را روشن کند و آن پیام‌ها را بگیرد می‌تواند کارهای یک پیامبر را تکرار کند (فرقی هم ندارد کدام پیامبر)، تا همان تجربه‌های او برایش تکرار شود؛ درست مانند عارفان. 📜نسخه‌ی سکولار این انسان معنوی از سوی مصطفی_ملکیان ارائه می‌شود؛ یعنی دین تنها یکی از ابزارهایی است که در شرایطی خاص می‌تواند به بازتولید معنویت (که فراتر از دینداری است و برخلاف دین، با عقلانیت جدید هم سازگار است) کمک کند. 🔖عده‌ای مثل آیت‌الله مطهری و آیت‌الله جوادی آملی اعتقاد دارند اسلام آمده است که سلمان فارسی و تا حدی بوعلی‌سینا درست کند. آنها اعتقاد دارند دیانت و عقلانیت دورویِ یک سکه‌اند. یعنی آدمی که عقلش را درست به‌ کار بگیرد قطعا به دین می‌رسد و دیندار واقعی هم کسی است که عقل در او شکوفا شده است. انبیا هم آمده‌اند تا گرد و غبار از چهره‌ی عقل بردارند و امثال سلمان و بوعلی تولید نمایند؛ و چه‌بسا اگر همه‌ی انسان‌ها مثل سلمان و بوعلی بودند، به پیامبری هم نیاز نبود. 📜عده‌ای مانند امام_موسی_صدر و برخی روشنفکران دیگر می‌گویند که هدف دین تولید انسان اخلاقی است. دین و اخلاق دو روی یک سکه‌اند. دین، تنها وقتی دین است که به اخلاق بینجامد. کسی که اخلاق ندارد، دین هم ندارد. البته، در اینکه اخلاق چیست؟ توافقی ندارند. در این میان برخی مثل ابوالقاسم فنایی، اخلاق را همان تولیدات عقل مستقل (سکولار) می‌داند که در کشورهای مدرن امروزی حاکم است. 🔖عده‌ی بسیار زیادی نیز بر این باورند که دین می‌خواهد انسان‌های متشرع بسازد. یعنی خداوند به عنوان مولا، بر اساس حکمت‌هایی که دارد و ما خیلی از آنها را نمی‌دانیم، یک‌سلسله دستورات از طریق پیامبرش برای ما فرستاده است (شریعت) که ما در مقام یک بنده، بدون چون‌وچرا باید آنها را تا ابد رعایت کنیم. حال که پیامبر بین ما نیست، باید متخصصانی باشند که گفته‌های پیامبر را از لابلای تاریخ به‌دست آورند و دستورات خداوند را از آن کشف کنند. این متخصصان، فقیهان هستند که جایگاه ویژه‌ای دارند؛ یعنی واسطه‌های بین خدا و بنده. 📜آنها نیز به‌طور کلی دو دسته‌اند: عده‌ای که به انسداد قایل‌اند و می‌گویند که نمی‌شود همه‌ی دستورات پیامبر را فهمید، و فقه را تنها به حوزه‌های خاصی محدود می‌کنند (دین حداقلی). و عده‌ای می‌گویند هر چیزی که فرد و جامعه نیاز دارد در فقه وجود دارد؛ کافیست روش‌های سنتی اجتهاد را درست به‌کار بگیریم. در فقه چیزی به نام نمی‌دانم وجود ندارد. البته کسانی چون شهید صدر اعتقاد داشتند که فقه سنتی، تنها به درد زندگی فردی می‌خورد، و ما نیازمند بناگذاری یک فقه نظام‌نگر داریم که نظریه‌ی سیاسی و اقتصادی کلان داشته باشد. قرائت سنی از این دسته، قایل به بازگشت به دوران سَلَف و بازتولیدِ دورانِ آرمانیِ پیامبر و یارانش هستند. 🔖گرچه تقسیم‌بندیِ بالا دقیق و جامع نیست، و تنها یک ابَرروایت کلی و ناقص از کسانی است که اصولاً به دین باور دارند؛ اما شما در هر دسته‌ای که قرار بگیرید، تصویرتان از خدا، پیامبر، هدفِ دین، انتظارتان از دین، محدوده‌ی دین، جایگاه و اهمیت فقه، جایگاه و اهمیت عقل، تاریخ، قرآن، روایات، دنیا،سیاست،هدف ومعنای زندگی، خودی‌ها و غیرخودی‌ها، و .با دسته‌های دیگر متفاوت است. این ایماژهای شما حتی در تُن صدای شما نیزتأثیر می‌گذارد. به راستی خدایِ شما چه شکلی است؟ در کجای زندگی‌تان است؟ شما از دین چه می‌‌خواهید و دین در کجای زندگی‌تان قراردارد؟ @majmaqomh
📚‍ 🔰 محمد، پیامبر رحمت (نگاهی به کتاب «محمد، زندگانی پیامبر اسلام» نوشته کرن آرمسترانگ) ✍️ 🔸در زمانه‌ای که انحصارگرایی، خشونت، و بنیادگرایی مومنان آتش جنگ و قدرت طلبی انسان را شعله‌ورتر کرده است. متفکرانی تلاش کرده‌اند تا خوانشی مهربانانه‌، صلح‌طلبانه، و رحمت‌بخش از ادیان ارائه دهند. این کار از دو جهت حائز اهمیت است. نخست از دیدگاهی مبناگرایانه است که نشان می‌دهد گرچه برخی بنیانگذاران ادیان گاهی خشونت ورزیده‌اند اما وجهه رحمانیت آنان بر  وجهه قهاریتشان غلبه داشته است؛ اصل بر رحمت بوده است، نه بر خشم و غضب و طرد و نفی. دوم از دیدگاهی کارکردگرایانه است. به هرحال میلیون‌ها انسان پیرو ادیان و مذاهب مختلف‌اند و همچنان آموزه‌ها و نحوه زیست بنیانگذاران و بزرگان دینشان، ملاک و معیار اعمال و رفتار پیروان است. حال نشان‌دادن و پر رنگ‌کردن وجوه صلح‌طلبانه ادیان و مذاهب، تاثیری قابل توجه هم در پیروان و هم در منتقدان و مخالفان آن دین و مذهب خواهد گذاشت و از میزان خشونت مذهبی خواهد کاست. 🔸خانم کرن آرمسترانگ(1944-  )، دین‌پژوه بریتانیایی، زمان قابل توجهی از عمر فکری خود را صرف نشان دادن وجوه عقلانی و صلح طلبانه و مهربانانه ادیان کرده است تا در روزگار ستیز بنیادگرایی سکولار و بنیادگرایی مذهبی، بتواند نسیم تازه‌ای بوزاند و زیستن پیروان ادیان مختلف در کنار یکدیگر را آسان‌تر کند. کتاب‌های "بنیادگرایی"، "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، "از دل تو تا دل من"، و "محمد، زندگی نامه پیامبر اسلام" که به فارسی هم ترجمه شده‌اند، همگی در جهت این است تا نشان دهد قرائت مومنان از ادیان در طول تاریخ ثابت نبوده و دچار تطور شده است و بر همین اساس در جهان مدرن می‌توان قرائتی از دین ارائه داد که با ارزش‌های اخلاقی و سنجه‌های خرد مدرن سازگار باشد. 🔸کتاب "محمد، زندگی پیامبر اسلام" نخستین بار در سال 1991 منتشر شده و ترجمه فارسی آن را انتشارات حکمت در سال 1383 به زیور طبع آراسته است. آرمسترانگ در این کتاب تلاش کرده تا چهره‌ای دیگر از اسلام و پیامبر آن به مردم مغرب زمین نمایش دهد. این کتاب نوشته شد تا تصویری که سلمان رشدی با اثرش، آیات شیطانی، از پیامبر اسلام ترسیم کرده بود زدوده شود و مردم مغرب زمین با جلوه‌ای دیگر از اسلام و پیام‌آورش مواجه شوند. 🔸کرن آرمسترانگ با استفاده از منابع تاریخی متقدم اسلامی، ابتدا تصویری از جامعه جاهلی خشونت زده حجاز پیش از اسلام نشان می‌دهد و بعد به ظهور اسلام و حوادث دوران زندگی محمد بن عبدالله می‌پردازد. آرمسترانگ می‌گوید گرچه پیامبر و یارانش در برخی مواقع ناگزیر از خشنوت‌ورزی بودند اما اساس اسلام همانطور که از ریشه یابی واژه آن بر می‌آید بر سلام و صلح بنا شده است. 🔸 در مقدمه چاپ جدیدتر کتاب که پس از حادثه یازده سپتامبر نوشته شده؛ نویسنده شواهد بسیاری از خشونت‌ورزی در تاریخ مسیحیت می‌آورد تا نشان دهد، خشونت مختص به اسلام نیست بلکه می‌تواند هر دینی را آلوده خود کند. آرمسترانگ در مقدمه کتاب خود، پس از حادثه 11 سپتامبر، می‌گوید: «ما به راه حل‌های جدیدی برای برخورد با چنین حوادث بی سابقه‌ای نیازمندیم که بیش‌تر آن‌ها را می‌توانیم از روش‌های عقلانی خود پیامبر بیاموزیم. طول زندگی محمد، نشان می‌دهد که ما در مرحله اول بایستی خودخواهی، نفرت، و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور نمائیم. بدین وسیله خواهیم توانست دنیای مطمئن و استوار برای زندگانی هماهنگ مردمان در کنار هم بسازیم؛ دنیایی که بشریت بتواند به راحتی و به دور از هرگونه ظلم و ستم و نابرابری در آن زندگی کند.» 🔸همان‌گونه که در ابتدای یادداشت نوشتم، نشان دادن وجوه رحمانیت پیامبر، هم از لحاظ مبنایی و هم از لحاظ کارکردی، اهمیت فراوان دارد. محمد، همان‌طور که قرآن اشاره کرده، مامور نشده مگر به عنوان رحمتی برای جهانیان. در زمانه‌ای که داعش و طالبان، اسلامی رعب‌آور و هراسناک را به جهانیان عرضه می‌کنند، کار سترگ امثال کرن آرمسترانگ در نشان دادن اسلام رحمانی، شایسته ستایش و قدردانی است. @majmaqomh
🟣محمد(ص) به روایت قرآن ✍️ ◻️اگر کسی هرگز در میان مسلمانان نزیسته باشد و هیچ کتابی هم دربارۀ پیامبر اسلام(ص) نخوانده باشد، جز  قرآن، چه تصویری از ایشان در ذهن او رسم می‌شود؟ پیامبری که قرآن از او و با او و دربارۀ او سخن می‌گوید، با پیامبری که از طرق دیگر، معرفی شده است، فرق‌هایی دارد. این فرق‌ها و تفاوت‌ها به قدری است که این قلم، جرأت گفت‌وگو دربارۀ آن را ندارد؛ مگر اندکی: ✔️۱_پیامبر از سوی خدا مأموریتی جز ابلاغ نداشت؛ اگرچه گاه از سوی مردم، مسئولیت‌هایی را ‌می‌پذیرفت. (مائده/99) ✔️۲_قلبی مهربان داشت و همین مهربانی، مردم را به گرد او جمع می‌کرد. بنابراین، عامل مهم دین‌گرایی، مهربانی و رأفت است و عامل مهم دین‌گریزی، خشونت و کینه‌ورزی. پس هر جا که دین‌گریزی است، عامل مهم آن، خشونت‌گرایی متولیان دین است، نه چیز دیگر. (آل عمران/ 159) ✔️۳_خدا بر او منت می‌گزارد که تو چنین و چنان بودی، و ما تو را به راه آوردیم. (ضحی/ 6-11 و فتح/2) ✔️۴_زندگی را دوست داشت و از همۀ حقوق ویژه و عرفی خود استفاده کرد. (احزاب/37-38) ✔️۵_گاهی بیش از آنچه وظیفه داشت، برای مردم دلسوزی می‌کرد. (شعراء/3) ✔️۶_حق نداشت از جانب خدا سخنی بگوید که خود نشنیده است. بیان قرآن در نهی از سخن‌افزایی، به قدری تند و شگفت‌آور و تکان‌دهنده است که گویی مخاطب، کسی است جز پیامبر. (حاقه/ 44-46) ✔️۷_رفتار ایشان با مسلمانان، بیشتر شبیه رفتار دوستان با یک‌دیگر یا برادر بزرگ‌تر با برادران کوچک‌تر است؛ نه رفتار چوپان با گوسفندان. (شوری/ 38) ◻️بسیاری از آنچه امروز مسلمانان به پیامبر(ص) نسبت می‌دهند، هیچ نشانی در قرآن ندارد؛ حتی گاهی خلاف آن در قرآن آمده است. صفات و آرایه‌هایی که اکنون اگر کسی دربارۀ آنها چندوچون کند، حسابش با کرام‌الکاتبین است، در قرآن نیست؛ اگرچه مقداری از آنها را در روایات پراکنده می‌بینیم و بسیار بیش از این مقدار را در کتاب‌های پسینیان.  ◻️با وجود این، پیامبری که قرآن معرفی می‌کند، بسیار دوست‌داشتنی‌تر و به ما نزدیک‌تر است؛ آنقدر که هر خداپرست زنده‌دلی آرزوی همدمی با او را دارد.  بله؛ برخی از آنچه تاریخ از ایشان نقل کرده است، برای ما مفهوم نیست؛ اما این نامفهومی، گاهی بیش از آنکه دلیل دینی داشته باشد، علت بشری و تاریخی دارد. تناقض‌ها از آنجا آغاز می‌شود که ما پیامبری ساخته‌ایم که نه تاریخ آن را می‌شناسد و نه قرآن و نه دستگاه نبوت. از درونم صد خموش خوش‌نفس دست بر لب می‏‌زند، یعنی که بس @majmaqomh
🟣 ♻️مجازات‌های اسلامی و حقوق بشر(۶) ♻️جرم‌انگاری گناه 📍از سلسله جلسات دینداری قرآنی-برهانی و مخالفان آن 🎙 با ارائه دکتر (جلسه ۷۱) ⏱زمان: یک‌شنبه‌، یکم مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰ 🏛مکان:قم، خیابان صفائیه کوچه ۳۹، پلاک ۳۹. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh @soleimanisaa
🔴مرگ در معدن درد کدام جراحی است؟ ✍ گفته می‌شود حادثۀ مرگبار امروز در معدن طبس ۱۲امین حادثه در معادن ایران طی ۴ ماه اخیر است و طی این حوادث حدود ۶۴ نفر جان خود را از دست داده‌اند. حادثۀ معدن یورت گلستان که در سال ۱۳۹۶ رخ داد بیش از ۴۰ کشته داشت، اما از آن حادثه چه درس‌هایی گرفته شد و تا چه اندازه صدای اعتراضی آن کارگران شنیده شد؟ 🔸رویکرد غالب در تحلیل مخاطرات کاری در ایران بیش از هر چیز بر «فردی‌دیدن» مخاطره مبتنی است. ازهمین‌رو، حتی در دسته‌بندی عوامل بروز حادثه برچسب «بی‌احتیاطی» بیشترین میزان فراوانی را دارد. برای مثال، از مجموع حدود ۱۴۰۰ نفر مرگ‌ومیر حین کار و همین مقدار قطع عضو حین کار در سال، بیش از ۹۰ درصد موارد به بی‌احتیاطی نسبت داده می‌شود. همین نرخ در حوادث رانندگی هم تکرار می‌شود. یا مسئلۀ بیکاری به «ضعف مهارت‌های فردی» تقلیل می‌يابد. اساساً این «فرد» است که باید در مقابل مخاطره‌های مداوم از خود مراقبت کند و گویی ساختارها و نهادها وظیفه‌ای برعهده ندارند. این نوع تحلیل مبتنی بر «انکار وضعیت» است؛ انکار عوامل ساختاری. زیرا تأکید بر این نوع عوامل، بی‌مسئولیتی‌ها، رهاشدگی‌ها، و ناکارآمدی‌ها را آشکار می‌کند و «پاسخگویی» می‌طلبد. چیزی که ساختار از آن فراری است. اقتصاد سیاسی نهفته در مناسبات کاری ایران هم نقد استراتژی «انکار وضعیت» را دشوار می‌کند. در حادثۀ شلاق‌خوردن کارگران معدن آق‌قلا، در حادثۀ معدن یورت، و در بسیاری دیگر از موارد، پای نهادهایی در میان بود که اگر در وقوع حادثه بر «وضعیت و ابعاد ساختاری حادثه» تأکید می‌شد، مسئله ابعاد دیگری پیدا می‌کرد. خودِ این موضوع، سلطۀ موجود در روابط و محیط کار را تشدید می‌کند. 🔸«موقتی‌سازی شغلی» هم از یکسو تشکل‌یابی نیروی کار را تضعیف کرده و از سوی دیگر شرایطی را بر کارگران تحمیل می‌کند که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادین‌ترین حقوق‌شان را از دست می‌دهند. در جریان حادثۀ معدن یورت در سال ۱۳۹۶، کارگران می‌گفتند «جرئت بیان واقعیت‌های ایمنی معدن را به بازرسان نداشتیم، چون به اخراج از کار تهدید می‌شدیم». موقتی‌سازی شغلی، بی‌ثبات‌کاری، تشکل‌زدایی از نیروی کار، امنیتی‌کردنِ تشکل‌یابی و ... جراحی‌هایی است که درد آن وضعیت امروز کارگران معدن و کارگران پروژه‌ای و ... است. @majmaqomh
⚡️چرا در حل بحرانها ناتوانيم؟  ✍ 🔹امروز ايران با انواع معضلات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و زيست محيطي مواجه است. كارشناسان در بسياري از موارد درك خوبي از اين معضلات و علت آنان داشته، راه حل هايي ارائه مي كنند. اما اين پيشنهادات مورد استقبال مقامات قرار نمي گيرند و گاه آنان علاقه اي به شنيدن آن راه حل ها نيز ندارند. از اين رو مشكلات به مرور به بحران تبديل شده و بحران ها نيز عميق تر و شديدتر مي شوند. سوال اين است كه چرا مقامات با وجود اطلاع نسبي از بحرانها، اين راه حل ها كه در اكثر موارد نيز درست هستند را دنبال نمي كنند و به راه حل هاي وصله پينه اي علاقه نشان مي دهند؟ 🔹 به نظر مي رسد علت مهم عدم استقبال از اين پيشنهادات اين است كه از ديدگاه مقامات اين پيشنهادها، انقلابي بوده و منجر به تغيير در ساختار قدرت و جابجايي هاي نسبي در مناسبات حاكم  مي شوند و اين امر مطلوب آنان نيست.  🔹فرض كنيد جواني به خاطر موقعيت شغلي، تصميم مي گيرد از شهر خود مهاجرت كند. زندگي در شهر جديد موجب شكل گيري روابط نويني مي شود. او اكنون همسايگان، همكاران و دوستان جديدي يافته است و پس از چندي فرزنداني خواهد داشت كه اين شهر را شهر خودشان مي دانند و در اين شهر ازدواج كرده و داراي شغل مي شوند. حال فرد بازنشسته شده و دوست دارد به شهر خود بازگردد اما مجموعه مناسباتي كه به دليل انتخاب دوران جواني مبني بر مهاجرت به وجود آمده اند را نمي تواند به سادگي ناديده گيرد. همسر، فرزندان، نوه ها و دوستانش را چه كند لذا عليرغم تمايل شخصي، تصميم مي گيرد در وضعيت موجود باقي بماند. بنابراين يك انتخاب در گذشته بر انتخاب ها و ترجيحات وي در زمان آينده و مسير زندگي وي اثر گذارده و او را با محدويت مواجه مي كند. 🔹در حوزه فعاليت هاي اقتصادي نيز وضعيت مشابهي قابل ترسيم است. بسياري از تصميمات بنگاه ها و محدوديت هاي آنان به دليل انتخاب هاي گذشته صاحبان بنگاه هاست. تصميماتي مانند اخذ وام همراه با شرايط خاص، نوع فعاليت، نوع خط توليد، قراردادهاي منعقده، شركاي تجاري و امثال آن موجب شكل گيري مناسباتي مي شوند كه به راحتي نمي توان آنان را تغيير داد. 🔹 زماني به دليل علاقه شخصي يك وزير، جايابي نامناسبي صورت گرفته و به جاي اينكه كارخانه در مناطق حاشيه اي كشور استقرار يابد، كارخانه در مناطق مركزي تاسيس شده است. گرچه دلايل موجهي براي اين امر وجود نداشته است اما سعي شد تا  دلايل توجيهي و به ظاهر قانع كننده براي اين تاسيس ارائه شود. تاسيس كارخانه موجب مهاجرت تعداد زيادي از شهرهاي مختلف به اين شهر و ايجاد شغل هاي جانبي و تابعي شده است. شهر يادشده بي رويه رشد كرده است و به مرور زمان و همراه شدن عوامل ديگر، معضل آلودگي به سطح آزاردهنده اي رسيده است. اكنون آيا مي توان پيشنهاد به انتقال كارخانه داد و تبعات آن را پذيرفت. روشن است كه اين تصميم موجب به هم خوردن مناسبات زيادي مي شود كه در برابر اين تغيير مقاومت خواهد شد از اين رو  راه حل هاي وصله پينه اي دنبال مي شود. 🔹در سطح كلان تصميم گيري هاي كشوري نيز همين قاعده حاكم است. نرخ ارز ترجيحي، نرخ بهره دستوري، قيمت گذاري ها و دخالت هاي مكرر دولت موجب شكل گيري مناسبات گسترده اي شده و رانت هاي بزرگي در اين ارتباط شكل گرفته، ذينفعان بسياري از اين طريق به منافع كلان رسيده اند. خودروسازي غيررقابتي و ناكارآمد امروز يكي از معضلات كنوني است. 🔹تحريم موجب شد تا كشور براي دور زدن آن از روشهاي مختلفي استفاده كند اين امر نيز موجب شكل گيري مناسبات جديدي شده و گروههايي از اين مناسبات نفع برده اند طبيعي است كه هر عاملي كه به سمت پايان دادن به تحريم حركت كند، مطلوب ذينفعان نخواهد بود. بنابراين تصميمات ديروز ما موجب مناسباتي شده است كه به هم زدن آن با منافع افرادي گره خورده است و از اين رو با مقاومت روبرو مي شود. چنانچه تصميمات امروز ما نيز محدويت هاي فردا را رقم مي زنند. نهادگرايان، اصطلاح وابستگي به مسير را براي چنين وضعيتي به كار مي برند. از اين منظر، يكي از دلايل مهم ناكارآمدي مبارزه با فساد نيز وابستگي به مسير و منافعي است كه در مناسبات جديد شكل گرفته كه بر هم زدن آنها يك عمل انقلابي محسوب شده و داراي هزينه است. از اين رو به جاي برهم زدن ساختار فاسد و بستر فسادزا، توجه به برخورد با برخي از فاسدان در دستور كار قرار مي گيرد.  @majmaqomh
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت درگذشت کارگران در حادثه دلخراش معدن طبس "بسم الله الرحمن الرحیم" "انا لله وانا الیه راجعون " خبر انفجار معدن در طبس و درگذشت و مصدوم شدن تعدادی از کارگران زحمت‌کش آن، خبری دردناک و سخت برای ملت ایران بود. در این حادثه دلخراش تعداد زیادی از خانواده‌ها در سوگ از دست رفتن عزیزان خود نشستند و متحمل آسیب‌های سخت روحی و جسمی شدند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه این مصیبت جانکاه را به خانواده‌های جانباختگان و جامعه کارگری کشور تسلیت می‌گوید و از خداوند منان برای آسیب‌دیدگان شفای عاجل تمنا می‌کند. امید است دولت محترم نهایت تلاش خود را برای کاهش آلام مصیبت‌دیدگان این حادثه به کار گیرد. مسئولان محترم باید به این مساله واقف گردند که سهل‌انگاری در حفظ جان سرمایه‌های انسانی کشور قابل اغماض نیست و همچنین باید برای بروز شدن تکنولوژی‌های بهره‌برداری از سرمایه‌های کشور که در اثر تحریم‌های ظالمانه مدت‌ها مغفول مانده، کوشش بیشتری به خرج دهند تا ملت ایران بیش از این دچار چنین حوادث ناگواری نگردد. برای عزیزانی که در راه تأمین معاش حلال برای خانواده خود، در این حادثه جان خود را از دست داده‌اند، از خداوند متعال طلب رحمت و مغفرت داریم و برای بازماندگان صبر و اجر خواهانیم. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ۲/۷/۱۴۰۳ @majmaqomh
🔰امید در دین و روانشناسی ✍ 🔖 امید داشتن از مولفه های ادیان است. اساسا دین در صورتی میان انسان ها پیرو و طرفدار پیدا می کند که به آنها امید دهد. حتی در جاهایی که سخن از عذاب و سختی به میان می آید باز سخن از امکان رهایی از این رنج و دشواری بزرگ هم مطرح است. انسان بدون نگاه به افق های روشن، حرکت نخواهد کرد؛ و دین داری یعنی عزم و اراده برای حرکت.   🏷 اما امروز که علمی به نام روانشناسی به میدان آمده است این پرسش را در ذهن ها پررنگ نموده که آیا دیگر نیازی به دین وجود دارد. به واقع اگر این کارکرد بزرگ دین از آن گرفته شود یا در جای دیگر به روشی بهتر بتوان به آن دست یافت چرا باید سختی قرار گرفتن در چارچوب دین را تحمل نمود؟ آیا معقول است برای رسیدن به مقصد از راه دشوارتر حرکت کنیم؟   🔖 برای فهم بهتر این مساله باید به سراغ دین رفت و دید امیدبخشی دین بر چه مولفه هایی استوار است و آیا این نکات را در فضای غیر دینی هم می توان به دست آورد. امید در دین بر چیزی استوار است که پدیدارشناسان دین آن را «امر قدسی» می نامند. شخص دین ورز از آنجا که خود را در ربط و نسبت با امر قدسی می بیند همواره امیدوار می ماند. امر قدسی، مرکز جهان است و همه دنیا در ارتباط با آن است که معنا پیدا می کند. امر قدسی برای انسان دین ورز، حقیقتی غیر قابل انکار است. آن حقیقت سرشار از معنا و اصلا تنها منبع معنا در عالم است. به بیان رودلف اوتو امر قدسی در عین حال که اسرارآمیز و هراس آور است «زیبا، جذاب و نیرومند» است.   🏷در طرف دیگر، روانشناسی نیز به دنبال ایجاد امید در انسان است. اگر بضاعت این علم به تنهایی در نظر گرفته شود و بهره هایی که از دین یا امور دیگر می برد را از آن جدا کنیم دامنه چیزهایی که امیدبخش اند بسیار محدود خواهد بود. یک راه حل ممکن که امروزه روانشناسان برای ایجاد امید در انسان معاصر به آن روی آورده اند امیدبخشی به هر قیمتی و از هر چیزی است. بر این اساس دیگر مهم نیست امید به امری واقعی تعلق گیرد یا امری واهی. فقط اگر چیزی موهوم برای امید مطرح می شود باید چنان برای فرد پررنگ شود که به هیچ وجه، تصور غیرواقعی بودن آن را ننماید.   🔖 ناامیدی در ادیان یعنی بی معنا شدن عالم؛ یعنی آنچه در جهان رخ می دهد به جایی بند نیست. در این حالت، فرد رابطه اش را با امر قدسی از دست داده است. هر چه تعلق فرد به امر قدسی بیشتر باشد چیزهای بیشتری را در جهان زندگی اش معنادار می یابد. هر چیزی و واقعه ای برای چنین فردی یک پیام در پی دارد و نسبت او را با امر قدسی، تعالی می بخشد؛ چه آن چیز یا واقعه، خوشایند باشد و چه ناراحت کننده. پس ناامیدی در ادیان یعنی به پوچی رسیدن؛ نه پوچی خود و در خود، بلکه پوچی همه عالم. جهان، هیچ و پوچ می شود زیرا ربط و نسبتی با آنچه در جهان است نمی توان برقرار کرد.   امید در ادیان به هیچ وجه، دعوت به امری خیالی و پوچ نیست. متدینان ممکن است امید به چیزی داشته باشند که از ذهن انسان در شرایط معمولی، دور باشد اما هرگز موهوم نیست.   🔸پ.ن: «امر قدسی» چیزی فراتر از خدا در ادیان ابراهیمی است. به همین دلیل به باور پدیدارشناسان دین، حتی ادیانی که از خدا به آن شکلی که در ادیان ابراهیمی آمده است سخن نگفته اند باز هم از «امر قدسی» تهی نیستند. برای توضیح بیشتر باید به منابع پدیدارشناسان دین مراجعه نمود. @majmaqomh
🔰بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در محکومیت تهاجم اسرائیل به لبنان بسم الله الرحمن الرحیم لا يحب الله الجهر بالسوء من القول إلا من ظلم منطقه خاورمیانه در روزهای اخیر شاهد حوادث تلخ و ناگواری است. پس از یازده ماه نسل‌کشی رژیم اشغالگر اسرائیل در غزه، شاهد حمله سنگین این رژیم ستمگر و  آدم کش به مردم لبنان هستیم؛ حملات وحشیانه‌ای که منجر به شهادت تعداد زیادی از مردم بی‌دفاع از زنان و کودکان و غیرنظامیان شده است. آنچه در این بین باید بدان توجه داشت، خطر گسترش درگیری‌ها و تبدیل آن به یک جنگ فراگیر منطقه‌ای است که جز خسارت و ناامنی، ارمغان دیگری برای مردم منطقه در پی نخواهد داشت و فقط جناح‌های جنگ‌طلب و کارخانه‌های تولید سلاح از آن سود خواهند برد. امروزه رژیم یاغی و جنگ‌افروز اسرائیل با هر دستاویزی به‌دنبال دست‌یابی به اهداف توسعه‌طلبانه و تداوم اشغال‌گری خود است. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ضمن محکوم کردن تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به کشور لبنان، از کشورهای اسلامی، شخصیت‌های تأثیرگذار و نهادهای بین‌المللی انتظار دارد با ورود به این مسأله، مانع استمرار تجاوز رژیم صهیونیستی و ایجاد درد و رنج بیشتر برای مردم لبنان و فلسطین شوند. این مجمع، بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را راه‌حل برون رفت از این بحران می‌داند. به خانواده‌های جانباختگان حملات اخیر به لبنان تسلیت گفته و از خداوند رحمان برای شهدای مظلوم آن دیار، خواهان رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت داریم. همچنین برای شفای عاجل مجروحان این حملات دست دعا به درگاه الهی برمی‌داریم. "مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم" ۱۴۰۳/۷/۵ @majmaqomh
🟠ضرورت درس آموزی از حادثه طبس ✍ 📍 حادثه تلخ معدن کاران در طبس و کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان مظلوم کشورمان، خبر ناگواری بود که همه را متاثر کرد. متاسفانه، بارها حوادث معدنی در سالهای اخیر رخ داده و خسارات جانی به دنبال داشته است. اما هر بار مقامات پس از قدری اظهار تاسف و همدردی، موضوع را به فراموشی سپرده اند. افزایش این حوادث در فواصل به نسبت اندک سالیان اخیر،  از کاستی های ایمنی در معدن های فعال کشور حکایت دارد. بنابرگزارش های اعلام شده در سال 1400، کمتر از 24 درصد معدنهای فعال کشور دارای واحد بهداشت، ایمنی و محیط زیست بوده اند. این نرخ نشان می دهد که چقدر کارکنان معدن در معرض آسیب بوده و شغلی پر خطر و پر از ریسک را تجربه می کنند. 📍  کارشناسان فنی معدن معتقدند که بخشی از مشکل به فقدان دستگاههای مجهز هشداردهنده و دیگر دستگاهها در کشور بر می گردد. گاه به دلیل تحریم و گاه به دلیل عدم اهتمام لازم جهت تهیه این دستگاهها، هر بار در جایی از ایران، فاجعه ای معدنی جان انسانهایی را می گیرد. همچنین به دلیل تحریم، این صنعت دچار  فرسودگی و عقب ماندگی دستگاهها شده که همین امر به لحاظ ایمنی و زیست محیطی آسیب های جدی به کارکنان می زند. نکته مهم این است که برخی از این نیازها را می توان به طرقی برای این بخش تهیه نمود که کارفرمایان با بی توجهی از کنار آن عبور کرده اند. از سوی دیگر شرایط بی ثباتی حاکم بر کشور بر همه ابعاد اقتصادی اعم از رشد، اشتغال، تورم و مانند آن اثرگذار بوده که بر رابطه کارفرما و نیروی کار نیز اثرگذار بوده است. برخی از کارفرمایان با سوء استفاده از خلأ های قانونی و یا فرار از قانون کار به طرق مختلف یا تدوین قوانین خاص من درآوردی؛ حقوق نیروی کار را زیر پا می گذارند. هر چه سطح سواد افراد پایین تر باشد و مناطق کاری از مرکز دورتر باشد، احتمال بیشتری دارد که حقوق نیروی کار زیرپا گذارده شود. به نظر می رسد اکثر کارکنان معدن معدنجو طبس هر دو ویژگی را داشته اند. 📍 از این رو چندی پیش که رئیس دولت سیزدهم که به کارکنان همین معدن سر زده بود، کارکنان دغدغه های خویش مانند حقوق بسیار پایین و فقدان بیمه را مطرح کردند. نمی دانم  آیا این مشکل برای این کارکنان مظلوم برطرف شد یا خیر. اکنون که این واقعه تلخ رخ داده است، نباید به راحتی از کنار آن گذشت و مانند برخی مقامات، سهل انگارانه سخن گفته و بیشتر برای رفع اتهام و تکلیف به این مسئله ورود کرد. بررسی چرایی این رخداد لازم است. 📍 حداقل وزارت صمت، وزارت رفاه و دستگاه قضایی باید به این قضیه ورود کنند. پرسش این است که آیا امکان واردات دستگاههای ایمنی و هشدار دهنده وجود داشته بود و در واردات آن اهمال شده است؟ همچنین چگونه می توان درصد معدنهای فعال را که اصول ایمنی و بهداشتی را رعایت می کنند، در یک برنامه مشخص زمان دار از کمتر از 24 درصد ارتقاء داد. همچنین دستگاه قضایی نیز با خاطیان برخورد جدی نماید. وزارت کار نیز به بررسی وضعیت بیمه و قرارداد کاری معدنکاران پردازد. اکنون که تعدادی از آنان دستشان از دنیا کوتاه است، وضعیت معیشتی خانواده آنان چگونه خواهد بود. در هر صورت بازخوانی موردی این معدن می تواند گره گشای قشر زحمتکش معدنکاران کشور باشد. ان شاء الله دیگر شاهد چنین وقایع تلخی در کشور نباشیم @majmaqomh
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به‌مناسبت درگذشت حاج علی بیات زنجانی(ره) بسم الله الرحمن الرحیم انا لله وانا الیه راجعون محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی حاج اسدالله بیات زنجانی (دام عزه) خبر درگذشت برادر گرامیتان، از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، موجب تأثر و تألم گردید. این مصیبت را به حضرتعالی، فرزندان آن مرحوم و همه بازماندگان تسلیت می‌گوییم. امیدواریم روح آن مرحوم در جوار برادر شهیدش آرام گیرد. از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت داریم. توفیق روزافزون و سلامتی حضرتعالی را از درگاه الهی خواستاریم. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ۱۴۰۳/۷/۵ @majmaqomh
🔸گفتارهایی درباره  اسلام رحمانی- عقلانی 🎤دکتر 📍جلسه پنجاهم و هشتم: چیستی خمس، پس‌انداز و مشکلات آن ⏱زمان : شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷/۳۰ 🏛مکان: قم خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹ مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم @majmaqomh
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله(ره)            "بسم الله ارحمن الرحیم" "فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا" حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله پس از عمری مجاهدت در راه دفاع از مظلومان لبنان و فلسطین و مقاومت در برابر تجاوز، نسل‌کشی و اشغالگری رژیم منحوس اسرائیل، به فیض شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت. ایستادگی او در برابر ظلم و جنایت، به الگویی برای جوانان آزادی‌خواه تبدیل شده است. او توانست نسلی از جوانان جهان اسلام را برای مبارزه با رژیم اشغالگر، جذب و هدایت کند. مردم بزرگوار لبنان سال‌هاست که در برابر جنایات رژیم اشغالگر، آدم‌کش و خون‌خوار اسرائیل مقاومت کرده و تاوان دفاع از فلسطین را می‌پردازند. این در حالی است که متأسفانه رژیم صهیونیستی با اتکا به پشتیبانی قدرت‌های جهانی به‌ویژه آمریکا از هیچ جنایتی دریغ ندارد. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم شهادت سید حسن نصرالله و یاران شهیدش را به ملت لبنان، خانواده‌های شهیدان و رزمندگان حزب الله و تمامی آزادی‌خواهان جهان تسلیت می‌گوید. امیدواریم که جامعه جهانی در برابر این ظلم‌های آشکار بیش از این سکوت نکرده، وجدان‌های بیدار و سازمانهای بین‌المللی اجازه ندهند بیش از این مردم بی‌گناه کشته، مجروح و یا آواره گردند. مجمع مدرسین و محققین حوزه‌ علمیه قم، راه حل پایان دادن به این مخاصمات را بازگشت به مرزهای قانونی می‌داند؛ زیرا که تداوم این وضعیت منطقه را وارد جنگی فراگیر کرده که ابعاد آن جامعه جهانی را نیز به مخاطره خواهد انداخت و روزی تروریسم دولتی دامن آنان را نیز خواهد گرفت. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه ۱۴۰۳/۷/۷ @majmaqomh
⚡️جریان نواندیشی معتقد است باید عقل جمعی را در اداره جامعه به کار گرفت. ⚡️هر کاری که امامان می خواستند انجام بدهند اولین مانع‌اش مقدس مأب‌ها بودند. ◽️جریان نواندیشی دینی چه قابلیت‌ها و ویژگی‌هایی در حوزه مطالعات قرآنی دارد و چقدر این مطالعات را پیش برده است؟      ✍سیدابوالفضل موسویان 🔹درباره مباحث قرآنی، دیگران به‌ویژه غربی‌ها از سال‌ها قبل با تأسیس انجمن‌هایی شروع به کار درباره قرآن کرده‌اند و از دل این مطالعات شبهات بسیار مهمی درباره قرآن درآمد و در بین افرادی که با آنها ارتباط داشتن منتشر شد. این مسئله شاید در گذشته خیلی عمومی پخش نمی شد ولی امروز با توجه به رسانه‌های جمعی خیلی سریع به همه اقشار جامعه منتقل می شود و لذا نمی‌توان گفت این مباحث فقط یک بحث مدرسه‌ای است و در بین دانشمندان و محققین مطرح می‌شود؛ بلکه امروزه در میان اقشار مختلف جامعه پخش می‌شود. در گذشته به طور طبیعی اشکالات و نقدها صرفاً در میان دانشمندان و علما طرح می‌شد؛ مثلاً مرحوم زنجانی وقتی تاریخ قرآن را نوشت به دنبال پاسخ به همین شبهاتی بود که غربی‌ها مطرح کرده بودند، اولین کتاب تاریخ قرآن را ایشان نوشت و به دنبال ایشان هم محققین دیگری مانند مرحوم بلاغی و در این اواخر مرحوم آقای معرفت این کار را ادامه دادند. اما امروزه شرایط متفاوت شده است، سوالات در بین همه مردم منتشر می‌شود، لذا نمی‌توان از کنار آن به راحتی گذشت. جوان‌های ما با این مسائل روبرو هستند لذا باید جهت پاسخگویی به فعالیت خودمان غنا ببخشیم و مسائل را مستدل حل کنیم. 🔹در حوزه مطالعات قرآنی با دو موضوع مواجه هستیم؛ یک بخش نیازها و مسائل جدید سیاسی – اجتماعی و اقتصادی جامعه هست که محققین باید کار جدی درباره آن انجام بدهند تا بگویند اسلام و قرآن در این زمینه چه چیزی آورده‌اند. در این قسم خود جریان نواندیشی با اتکا به توانایی‌های خودش، مسائلی را از کتاب و سنت با توجه به مقتضیات زمان و مکان استخراج می‌کند. در این بخش پاسخگویی به شبهات مطرح نیست بلکه احساس نیاز محقق است. یک بخش هم شبهاتی است که نسبت به خود قرآن و سنت مطرح می شود که من ابتدا نظرم روی آن بخش بود. 🔹جریان سنتی اساسا زیاد به دنبال پاسخ به شبهات نیست و ارزشی برای آن قائل نیست. آنها می‌گویند کسی که اعتقاد و ایمان دارد، دچار شبهه نخواهد شد. مثلا درباره شبهات به چگونگی جمع قرآن که امروزه مطرح است، جریان سنتی معتقد است مردم متدین قرآن را قبول دارند و کاری هم به این حرف‌ها ندارند. بخشی از جریان سنتی هم اساساً توان فهم موضوعات جدید را ندارد؟ چه در بخش شبهاتی و چه در مورد مسائل جدیدی که پیش آمده است.مثلا در بحث مشروعیت حکومت، قشر سنتی اصلاً این مسئله را نمی فهمد؟ آنها می‌گویند ما پیغمبر را داریم بعد هم ائمه و تمام. اصلا مردم چه کاره هستند که بخواهیم مسئله مشروعیت را مطرح کنیم. آنها وضعیت جدید را فهم نمی‌کنند.  🔹به عنوان مثال در مسائل اقتصادی، معضل تورم و ... که احکام جدیدی به خصوص درباره ربا و ... مطرح کرده، طیف سنتی هنوز ماهیت این نوع از مسائل را درک نکرده و هنوز احکامی که در گذشته درباره مسائل اقتصادی بوده را دنبال می‌کند. آنها توان موضوع شناسی ندارند بنابراین احکامی هم که صادر می‌کنند متناسب با مقتضیات روز نیست. او می گوید آنچه در شرع داریم این است که باید با همدیگر توافق کنیم کارگر داریم و کارفرما داریم و اینها می نشیند با هم قرارداد می بندند حتی اگر یادتان باشد اوایل انقلاب در مورد اینکه بیمه باشد یا نباشد یا قانون کاری وجود داشته باشد یک بحث جدی وجود داشت. طیف سنتی با مسائل جدید طوری مواجه می‌شود که انگار وجود ندارد به عنوان مثال در مواقعی بخش عظیمی از افراد جامعه بیکار می‌شوند آیا باید آنها را فراموش کرد؟ چه راه حلی برای این وضعیت دارند؟ @andishedinimoaser 🆔@majmaqomh
🔳پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله(ره)            "بسم الله ارحمن الرحیم" "فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا" حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله پس از عمری مجاهدت در راه دفاع از مظلومان لبنان و فلسطین و مقاومت در برابر تجاوز، نسل‌کشی و اشغالگری رژیم منحوس اسرائیل، به فیض شهادت رسید و به دیدار معبود خود شتافت. ایستادگی او در برابر ظلم و جنایت، به الگویی برای جوانان آزادی‌خواه تبدیل شده است. او توانست نسلی از جوانان جهان اسلام را برای مبارزه با رژیم اشغالگر، جذب و هدایت کند. مردم بزرگوار لبنان سال‌هاست که در برابر جنایات رژیم اشغالگر، آدم‌کش و خون‌خوار اسرائیل مقاومت کرده و تاوان دفاع از فلسطین را می‌پردازند. این در حالی است که متأسفانه رژیم صهیونیستی با اتکا به پشتیبانی قدرت‌های جهانی به‌ویژه آمریکا از هیچ جنایتی دریغ ندارد. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم شهادت سید حسن نصرالله و یاران شهیدش را به ملت لبنان، خانواده‌های شهیدان و رزمندگان حزب الله و تمامی آزادی‌خواهان جهان تسلیت می‌گوید. امیدواریم که جامعه جهانی در برابر این ظلم‌های آشکار بیش از این سکوت نکرده، وجدان‌های بیدار و سازمانهای بین‌المللی اجازه ندهند بیش از این مردم بی‌گناه کشته، مجروح و یا آواره گردند. مجمع مدرسین و محققین حوزه‌ علمیه قم، راه حل پایان دادن به این مخاصمات را بازگشت به مرزهای قانونی می‌داند؛ زیرا که تداوم این وضعیت منطقه را وارد جنگی فراگیر کرده که ابعاد آن جامعه جهانی را نیز به مخاطره خواهد انداخت و روزی تروریسم دولتی دامن آنان را نیز خواهد گرفت. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ۱۴۰۳/۷/۷ https://t.me/majmaqomh
⚡️اسرائیل پروژه‌ای خودویران‌گر است 🔴اسرائیل در ستیز با زمان ✍ 🔖دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همه‌ی ذهن و ضمیر مردم را به‌سوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر می‌کنند که کار دیگر از کار گذشته و یک‌سره شده. در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موج‌های تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بسته‌ی این‌جا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگ‌تر را در آیینه‌ی افق‌های گسترده‌تر تماشا کنیم. 🔖این گستردن گستره‌ی دید، این کلان‌نگری، می‌تواند گاهی کمک ‌کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روان‌مان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درک‌و‌دریافت‌مان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم. تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گسترده‌تر تحولات ترسیم می‌کند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژه‌ای دارد. او می‌نویسد: «به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمی‌افزاید [و چه‌بسا بخت فنا را بالا می‌برد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمی‌جنگد؛ با زمان می‌جنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].» 🔖«تکرار می‌کنم: اگر بقای تو ایجاب می‌کند پیوسته شمار بیش‌تر و بیش‌تری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیم‌های شکننده‌ی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تاب‌آور نیستی.» نکته‌‌ی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریه‌های تکاملی بقا (به‌ویژه بقای ارگانیسم‌های پیچیده‌ی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکته‌ی بنیادین دیگری را درباره‌ی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان می‌کند. 🔖نکته‌ی نیکلاس طالب این است که علی‌الاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژه‌ی دولت‌سازی اسرائیل» تعبیه نشده است. اسرائیل، به‌مثاله‌ی یک پروژه ملت-دولت‌سازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزاینده‌ی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیست‌محیطش سازگار ‌شود و به همین علت، سرنوشتی جز بی‌ثباتی و بی‌قراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد. 🔖پیچیدگی و پیش‌رفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگ‌افزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا به‌مثابه‌ی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزاینده‌ی دیگران در زیست‌محیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگی‌ها و پیش‌رفتگی‌ها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل‌ با زمان، چیزی بر پایداری و تاب‌آوری این رژیم نمی‌افزاید. اسرائیل پروژه‌ای خودویران‌گر است. ۹ مهرماه ۱۴۰۳ @mmojahedi @majmaqomh
🔖به مناسبت بیست و ششم ربیع‌الاول سالروز صلح امام حسن علیه‌السلام 🔰وصیت أمیرالمؤمنین مولا علی علیه‌السلام به صلح و آشتی ◻️امام على علیه‌السلام پس‌ازآنکه به تیغ ابن ملجم  ترور و به‌شدت زخمی شد در سفارش به فرزند بزرگوارش حضرت حسن علیه‌السلام فرمود: و اعلَمْ أنّ معاويةَ سَيُخالِفُكَ كما خالَفَنِي، فإن وادَعتَهُ و صالَحتَهُ كُنتَ مُقتَدِيا بِجَدِّكَ صلی‌الله عليه وآله في مُوادَعَتِهِ بَنِي ضَمرَةَ و بَنِي أشجَعَ و فی مصالحة أهلِ مکة یوم الحدیبیة و کانت لک فِیَّ أسوة فی الصبر خمساً و عشرین سنة. ◻️بدان كه معاويه همان‌طور كه با من مخالفت كرد با تو نيز مخالفت خواهد كرد،  پس اگر با او از در صلح و آشتى درآيى به جدّت رسول خدا صلی‌الله علیه وآله اقتدا کرده‌ای كه با دو تبارِ بنى ضمره و بنى اشجع صلح كرد و نیز به جدّت (ص) تأسّی جسته‌ای که با اهل مکه در روز حُدیبیه صلح کرد و تو را سزاوار است که در بردباری به من تأسّی جویی که بیست‌وپنج سال صبر کردم. 📗نهج السعادة  فی مستدرک نهج‌البلاغه ج 2 ص 671 ، باب الخطب، خ 397 . @m_sehati 🆔@majmaqomh
🔰سه نکته کوتاه از زبان امام حسن مجتبی (ع)  درباره "صلح" 📝 📍امام حسن(ع) در خطبه‌ای خطاب به مردم فرمودند:«مردم من با معاویه بر سر چیزی که اختلاف داشتم آن حق من بود، از حق خود به خاطر مصلحت و حفظ خون و اموال شما گذشتم.» (شرح الاخبار ج۳ ص۱۰۵) حُجر بن عَدی به امام حسن (ع) اعتراض می‌کند ؛ چرا صلح کردی؟ گران آمد بر حسن و از اين رو به او گفت :«تمايل اکثر مردم را در صلح دیدم و اینکه از جنگ گریزانند ، من نخواستم آنان را به چیزی وادار کنم از آن چیزی که از آن دوری میکنند و روی برگردانند و آن جنگ و خون‌ریزی بود، لذا صلح کردم برای ابقاء و حفظ پيروان و شیعیان راستین. من چنین نتیجه گیری نمودم که جنگ را موکول به زمان دیگری کنم ، پس جنگ را به روز دیگری واگذار کردم. تکلیف انسان بر اساس اوامر الهی هر روز به گونه‌ای است که باید آن را مناسب انجام دهد.» (دينوری در «الأخبار الطِّوال» ص ۲۲۱) 📍آیا مردم به وظیفه خود عمل نکردند؟ پاسخ در کلام حضرت امام حسن (ع) در سخنرانی‌ شان در شهر «مدائن» که شرایط زمانه را توصیف می‌کند ، چنین است:«وقتی در جنگ صفین با سپاه شام می‌جنگیدیم، وضعیت شما اینگونه بود که دین شما مقدم بر دنیای تان بود، اما اکنون دنیای تان مقدم بر دین تان شده» (اسدالغابه ابن اثیر ج۲ ص۱۳) در اسلام نه جنگ اصالت دارد و نه صلح.  درباره جنگ ، آمده است :«وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‌. و در راه خدا با كسانى كه با شما مى‌جنگند...»[بقره/۱۹۰] ودرباره صلح میفرماید:«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . و اگر ( دشمنان) به صلح تمايل داشتند، (تو نيز) تمايل نشان ده ...» [انفال/۶۱] 📍مهم در اسلام به تعبیر شهید استاد مطهری "اسلام و حقوق مسلمین است" اگر این بقاء اسلام و استیفای حقوق مسلمین در جنگ است ، آنجا باید ایستادگی و مقاومت نمود ، و اگر بقاء‌اسلام و حقوق مسلمین درصلح باشد باید آن را تمکین نمود . و البته پشتوانه افکار عمومی و حضور مردم در صحنه برای مقاومت و حتی جنگ تعیین کننده است و حق آنان است که گرایش خود را نمایان کنند گرچه ممکن است اشتباه هم بکنند. 📍باری ؛در پیش گرفتن هر نوع سیاست مقاومت و جنگی و یا مذاکره و یا صلح ؛ مربوط به شرائط خودش میباشد و آن اثری که هر کدام میتواند داشته باشد. آنچه در مورد صلح امام حسن مجتبی (ع) از به صراحت از زبان خود حضرت صادر شده این است : "صلح ؛ درخواست مردم ، مصلحت ، حفظ خون  و اموال مسلمین بوده". و این معیار ، آنچنان مشخص و گویاست که قابل توجیه نیست. @majmaqomh
📍بخش هاي جزيره اي در اقتصاد ناكارآمد 📝 🔸 بي ترديد عملكرد اقتصادي كشور نشانه ناكارآمدي سياست ها و سياستگذاري ها است. رشد اقتصادي كه مي تواند علامت تغييرات كيك اقتصادي و سفره مردم باشد، رشد نرخ تورم، كاهش شديد نرخ اشتغال زايي منجر به افزايش شاخص فلاكت و افزايش جمعيت زيرخط فقر در كشور شده است. بر اساس داده مركز آمار ايران، شاخص فلاكت كشور در سال 1402، 49.1 درصد بوده كه جزء بيست كشور اول جهان محسوب مي شود. كه شاخص  21 استان از ميانگين كشوري، بالاتر است( اكوايران، 10 / 7 / 1403) . اين شاخص در سال 1395، 19.3 درصد بوده كه پس از گذشته 7 سال به 49.1 رسيده و 29.8 درصد رشد داشته است. اين رشد به معناي گسترش فقر و شدت يافتن آن در اقتصاد ايران است. 🔸 زماني تاكيد زياد بر وابستگي اقتصاد به نفت و به تعبيري اقتصاد نفتي و دولتي مي شد. از اين رو توصيه هاي سياستي مطرح شد كه در راستاي كاهش حجم دولت و اقتصاد نفتي باشد. حداقل تجربه چند دهه اخير نشان داد كه تاكيد زياد بر چارچوب دو ويژگي يادشده برای تحلیل ناكارآمدي عملكرد اقتصادی ایران كافی نبوده است. تاسيس حساب ذخيره اقتصادي و پس از آن صندوق توسعه ملي نتوانست كمكي شاياني به رهايي از اقتصاد نفتي كند. اين صندوق خود امروزه با چالش هاي جدي مواجه است. براي كاهش اندازه دولت، نيز خصوصي سازي از دهه 1370 دنبال شد و سپس تصویب و ابلاغ سیاست‌های ذیل اصل 44 قانون اساسی در نيمه دهه 80 گامي مهم در راستاي خصوصي سازي و كاهش سهم دولت از اقتصاد بود. 🔸 اين سياست در دوره دولت نهم كه مورد حمايت جدي حاكميت بود رخ داد و از اين جهت توقع بود كه به سرانجام برسد. عدم موفقيت در هر دو جنبه نشان مي دهد هر دو سياست بر عمق مشكلات كشور افزود، از سويي، فساد رشد بيشتري يافت و از سوي ديگر واگذاري ها به تقويت بخش سوم در اقتصاد ايران انجاميد. بسياري از خريداران اين شركتها، بخش خصوصي واقعي واقعي نبودند. بانكها و نهادهاي عمومي غيردولتي از خريداران اصلي اين واگذاري ها بودند. در نتيجه نه تنها بخش خصوصي تقويت نشد كه موجب رشد بنگاه داري بانكها شده و همچنين بخش عمومي غيردولتي نيز كه از منابع عمومي استفاده مي كند نيز متصدي اين شركتها شدند و از اين طريق بر پيچيدگي اقتصادي ايران افزودند. اكنون برخلاف كتب مرسوم علم اقتصاد كه بخشهاي اقتصادي به دو بخش دولتي و خصوصي تقسيم شده و توصيه هاي سياستي مبتني بر انجام وظايف حاكميتي توسط دولت و عمل اقتصادي بر عهده بخش خصوصي است‌ و تجارب واگذاري نيز از بخش دولتي به بخش خصوي بوده است. در ايران، حداقل سه بخش فعاليت مي كنند. بخش خصوصي ضعيف در كنار بخش دولتي ناكارآمد قرار گرفته است. دولت با كسري هاي بودجه روز افزون خود كمتر توان انجام فعاليت هاي زيربنايي را دارد. اما بخش سوم با بهره گيري از امكانات ملي، عدم نظارت پذيري و آزادي عمل نسبي هر روز توسعه يافته و سهم بيشتري از اقتصاد ايران را به خود اختصاص مي دهد. البته در اين تحليل بخش تعاون به دليل شرايطش وارد نشده است. 🔸با نگاه  به وضعيت كنوني اقتصاد ايران، تحليل هاي تقابل دو بخش دولتي و خصوصي در ادبيات علمي مرسوم در ايران كاربرد ندارد. زيرا بخش سوم ماهيتي مستقل از بخش خصوصي و دولتي دارد. گاه از انان به شبه دولتي و گاه خصولتي و گاه بخش عمومي غيردولتي نیز تعبير مي شود. اتفاق نظري بر هيچكدام از عناوين يادشده نيز نيست. متاسفانه داده هاي متقن و شفافي در مورد اين نهادهاي توانمند و معاف از ماليات و بهره مند از منابع عمومي وجود ندارد. از اين رو تحليل چگونگي كاركرد آنها، بازدهي هاي اقتصادي آنها، جهت گيري هاي توسعه اي و يا تخريبي آنها كار سختي است. آيا اين سرمايه عظيم در راستاي اهداف توسعه اي به خدمت گرفته مي شود؟ ميزان نفوذ سياسي اين نهادها و نقش آفريني اينان در رقابت هاي سياسي و روابط بين الملل كشور چقدر است؟ معيار ورود اين نهادها در رقابت هاي سياسي و اقتصادي چيست؟ 🔸 به هر روي تعامل اين بخش با دولت به دليل نفوذ گسترده در اقتصاد و حاكميت حائز اهميت است. به نظر مي رسد حال كه دولت چهاردهم بر سر كار آمده است، زمان آن رسيده است تا به چگونگي تعامل انديشده شود. @majmaqomh
⚡️ چگونه می‌توان "خوارج" را شناخت؟!🔻 🔰هفت‌گانهٔ جهل و دینداری ✍️ ◻️ خوارج جریانی است که از یک طرف جهل را گرفته و از طرف دیگر تنسک و دینداری را و این دو را با هم ترکیب کرده است. اینها واقعاً انسان‌های متدینی هستند؛ یعنی به آنچه که از احکام الهی می‌فهمند مقیدند و به آنها عمل می‌کنند. اصلاً هم دنبال این نیستند که در مبارزه به مقام و موقعیتی برسند و یا هوا و هوس خود را اشباع کنند. ◻️اگر شخصی همراه با دین جهالت داشته باشد، به دلیل کمبود عقل و فهم و قربانی کردن اخلاق و وجدان، وقتی در مسیر ظلم و فساد می‌افتد، بسیار انسان خطرناکی می‌شود. در عاشورا ۳۰ هزار سرباز یزید قصد قربت کرده بودند که با ریختن خون حسین بن علی(ع) به خدا نزدیک شوند. اینگونه افرادِ جاهل، خیلی راحت آلت دست دیگران قرار می‌گیرند؛ چراکه به خاطر جهالت‌شان قدرت تحلیل ندارند و به آسانی می‌توان آنها را مدیریت کرد. ◻️ هفت منش و ویژگی خوارج (جاهلانِ متنسک)؛ منش اول اخلال‌گری است و منش دوم‌ پیمان‌شکنی و عدم التزام به عهد و پیمان است. ویژگی سوم‌ هم این است که افراد را متهم می‌کنند و بدون اینکه دادگاهی وجود داشته باشد، او را مجازات می‌کنند و می‌گویند حالا که اشتباه کرده‌ای، توبه کن! ویژگی چهارم حاضر نیستند، تن به داوری بدهند و با مذاکره و حکمیّت مخالفت می‌کنند. منش پنجم این است که این افراد، افراد خودسری هستند. ویژگی ششم، عدم اعتقاد به تحلیل و منطق است و می‌گویند وظیفه ما مبارزه است و بس. ویژگی هفتم دائماً زبانشان برای تکفیر دیگران باز است و بدون هیچ ملاحظه‌ای همه را شایسته تکفیر و مجازات می‌دانند. @majmaqomh
‍ 📚 🔰کتاب «قرآن و امنیت متعارف»  📝نویسنده:     📍انتشارات دانشگاه شهید بهشتی 🔖امنیت از ارکان ضروری زیست جمعی انسان‌ها در تمامی ادوار تاریخ بوده و تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهم‌ترین بنیادهای فلسفۀ تأسیس و بقای جامعه و دولت به شمار می‌رود. تاکید بر مفهوم امنیت متعارف نگاهی واقعگرایانه ، جامع و چندبعدی به امنیت شامل امنیت نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، جامعه گانی ، اقتصادی و  محیط زیستی است. به‌عبارتی، تفسیر امنیت در قرآن به‌معنای متعارف آن، می‌تواند به پرسش‌های بنیادین امنیت‌پژوهی معاصر پاسخ دهد و مسئله‌های اساسی امنیتی را شناسایی و تصویر کند و راهبردهای بدیعی مانند گفتگو، صلح عادلانه و جهاد دفاعی را برای تضمین امنیت در سطح فردی، ملی و بین‌المللی پیشنهاد و نظریه‌ای بومی براساس مقتضیات جامعۀ ایران و جهان اسلام ارائه کند. 🔖این نگرش ضمن توجه به جایگاه امنیت در جامعۀ معاصر، مقوله‌های حیاتی دیگری چون آزادی، عدالت، مشارکت، شفافیت و پاسخ‌گویی را در نظر دارد و اجازه نمی‌دهد هریک از اینها به نفع دیگری قربانی شود. از این منظر، قرآن جامعه را چونان منظومه‌ای منتظم و متعامل از ارزش‌ها و مقوله‌های متنوع در نظر می‌گیرد که هریک از این مفاهیم و ارزش‌ها در جای خود فی‌نفسه ارزشمند تلقی می‌شوند. 🔖نگارندۀ کتاب قرآن و امنیت متعارف کوشیده است تا با توجه به آنچه گفته آمد و با خوانش اسلام شیعی، دست‌مایۀ ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران حوزۀ امنیت‌پژوهی قرار دهد که امید است برای استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، فقه سیاسی، اندیشۀ سیاسی اسلام، معارف قرآن، حکمرانان و تصمیم‌سازان عرصۀ عمومی جامعۀ ایران کاربردی و مفید باشد. در پیشگفتار کتاب آمده است: کتاب قرآن و امنیت متعارف را شاید بتوان زیر مجموعۀ کلان‌پروژۀ «تفسیر سیاسی قرآن» تعریف کرد که در دو دهۀ گذشته از اولویت‌های نخست نویسنده در پژوهش بوده است. 🔖امنیت از ارکان لازم و ضروری زیست جمعی انسان‌ها در تمامی ادوار تاریخ بوده و بی‌تردید، تولید، حفظ و بسط آن در جامعه، از مهم‌ترین بنیادهای تشکیل و تکوین دولت است؛ چراکه جامعۀ بدون امنیت، جامعه‌ای فروپاشیده و شکننده خواهد بود. مفهوم امنیت در جهان امروز در چهره‌های جدید و مضامینی نو تبلور و عینیت یافته و وسعت معنایی پیدا کرده است؛ این وسعت معنایی از این همانیِ مفهوم امنیت و امنیت نظامی به حوزه‌‌های دیگر امنیت و حتی به امنیت غذایی گسترش یافته که از آن به «امنیت موسع» یا همان «امنیت نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط‌زیستی» تعبیر می‌شود. 🔖تأمین، حفظ و بسط امنیت، نه‌فقط دغدغۀ حکمرانان و متفکران اجتماعی بوده که توجه و عنایت جدی ادیان توحیدی، به‌ویژه دین اسلام و بخصوص قرآن (اصلی‌ترین متن مرجع مسلمانان و رکن مُکِّون تمدن اسلامی) را به خود جلب کرده است. 🔖به نظر می‌رسد که تولید و پایه‌گذاری یک نظریۀ بومی بر اساس سابقۀ تمدنی و مقتضات فرهنگی و اجتماعی ایرانیان، مستلزم شناخت نظریه‌های جدید توسعه در حوزه‌های دانشی از یک سو و عرضۀ دانش‌های نوین اجتماعی به آموزه‌های دینی، از جمله قرآن، از سوی دیگر است تا انسان مسلمان را در جهان امروز برای بهبود و توانمند‌سازی خود و ساختن جامعه‌ای نوین و توسعه‌یافته توانا سازد. کتاب پیشِ رو با این هدف، موضوع امنیت به‌معنای «موسع» را پس از بررسی منابع و متن‌ها و نظریه‌های جدید امنیت‌پژوهی، به قرآن عرضه و با روش تفسیر موضوعیِ استنطاقی بررسی کرده و در طلب پاسخ از قرآن برآمده است. 🔖گفتنی است کتاب اندیشه سیاسی شیخ عبدالکریم زنجانی و کتاب «تفسیر سیاسی قرآن در ایران معاصر» نیز یکی دیگر از آثار این نویسنده است که در گروه علمی «حقوق و علوم سیاسی» در شانزدهمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر تحسین شده در سال 1394 انتخاب شد. @majmaqomh
🔰 دین‌داری/ بی‌دینی "خوش‌خیم" و دین‌داری/ بی‌دینی "بدخیم" 📝 🔸 اگر می‌خواهی دین داشته باشی، سبک زندگی دین‌دارانه داشته باشی و اگر قرار است خداباور باشی، البته به انتخاب خودت حق‌ داری دین‌دار باشی. پس آن چنان باش که می‌خواهی. تو حق داری هرگونه دین و دین‌داری را انتخاب کنی. و متقابلا اگر نمی‌خواهی دین‌دار باشی و مذهب خاصی را پیشه‌ی خود نمایی و حتی اگر می‌خواهی گناهی انجام دهی، اختیار با توست. حق با توست. تو باید انتخاب کنی چگونه باشی. فقط یک ملاحظه را فراموش مکن. اگر دین را انتخاب کرده‌ای و یا نکرده ای، اما مواظب باش دین‌داری و بی دینی‌ات و یا گناهی را که انجام می‌دهی به کسی آسیب نزند. این همان چیزی است که نامش را دینداری / بی‌دینی "خوش‌خیم" نهاده‌ام. دینداری سالم و یا خوش‌خیم، آن گونه دین‌داری است که فقط خود فرد را به خود فرا می‌خواند. کسی را به رعایت دین‌اش مجبور نمی‌کند. چیزی را بر کسی تحمیل نمی‌کند. هیچ کس را با اکراه و خشونت به مناسک و شعایر دینی وادار نمی‌کند. به دیگران حق می‌دهد هرگونه که می‌خواهند دین‌داری خودشان را داشته باشند و حتی حق می‌دهد که دین‌دار نباشند. 🔸 در نقطه‌ی مقابل نیز بی دینی سالم نیز آن گونه زیستنی است که فرد انتخاب کرده است و البته با بی‌دینی‌اش به کسی آسیب نمی‌زند. حق دیگران را برای این که دین‌دار باشند، زیر پا نمی‌گذارد. پرخاشگر نیست. ستیزه جو نیست و حرمت دین‌شان را پاس می‌دارد. تمسخر نمی‌کند و دین‌داران را به انواع برچسب‌ها نمی‌راند. 🔸  دین‌داری خوش‌خیم یعنی دین‌دار باش و بگذار دیگران هم به مشی و مرام خودشان دین‌دار باشند. اما دین‌دارِ بدخیم و یا بی‌دینِ بدخیم، با دین و بی دینی‌اش به دیگران آسیب می‌زند. حق‌شان را برای انتخاب زندگی می‌ستاند و جهان را آن گونه می‌خواهد که می‌پسندد. به عنوان مثال، برای نماز نیمه‌شب برمی‌خیزد، اما چنان پر سرو صدا نماز می‌خواند که دیگران را که نمی‌خواهند نماز شب به جای آورند، از خواب بیدار می‌کند. این از کوچک‌ترین مصداق دین‌داریِ بدخیم است. این که من روزه می‌گیرم و تو حق نداری نزد من چیزی تناول کنی نیز از همان دین‌داری بدخیم است. و یا تو حق نداری آن چه را در دین من گناه شمرده انجام دهی نیز از همین نوع دین‌داری است. 🔸دین‌داری بدخیم، در نهایتِ خشونت و قساوت، به گروه‌های بنیادگرا مانند طالبان، داعش و گروه‌های تکفیری منجر می‌شود، که دیگران را به اتهام کفر و بی‌دینی به قتل می‌رسانند. در تاریخِ تمامی ادیان، دین‌داری بدخیم در قالب جنگ و یا خشونت‌های مذهبی رخ داده است. دادگاه‌های تفتیش عقاید در عالم مسیحیت از مصادیق روشن این گونه دین‌داری است. از مصادیقِ بی‌دینی بدخیم، تمسخر و آزار دین‌داران و ممانعت از انجام فرائض دین است. در منتها‌الیه بی‌دینیِ بدخیم، خشونت‌های فیزیکی و یا حتی جنگ‌ها و قتل‌هایی است که در قرن بیستم اتفاق افتاد. لازمه‌ی صلح و تداوم ثبات، دین‌داری / بی‌دینی خوش‌خیم است. 🔸 مشکل از جایی آغاز می‌شود که حکومت و یا حاکمان در قدرت بخواهند نام دین بر خود بنهند. در این صورت، حکومت، الزاما به سمتِ دین‌داریِ بدخیم کشیده می‌شود. زیرا حکومت اگر نسبت به احکام و معتقدات دینی بی‌تفاوت باشد و نخواهد آن را در میان آورد، چه تفاوتی با سایر حکومت‌ها خواهد داشت که به عنوان حکومت‌های سکولار شناخته می‌شوند؟ دین‌داری بدخیم، سبب انواع پیکارها و ستیزهای اجتماعی می‌شود و انسجام را نیز در هم می‌شکند. 🔸 فقط یک معیار است که به پایداری صلح می‌انجامد: چه دین‌داشته باشیم و چه نداشته باشیم و حتی هنگامی که گناهی می‌کنیم، نباید با دین یا بی‌دینی و یا گناه‌مان به دیگران آسیب وارد کنیم و حقوق پایه‌ای و طبیعی مانند حق انتخاب و اختیار  آنان را از آن‌ها بستانیم. @majmaqomh
💠ضرورت تغییر نگرش تربیت دینی در نظام آموزشی کشور 📝 📍یکی از دغدغه های مهم نظام آموزشی پس از انقلاب، تربیت دینی بود. از این رو تربیت انسان هایی کارآمد، اخلاقی و دینی  در دستور کار نظام آموزشی کشور قرار گرفت. مباحث دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد نظام آموزشی شد. پُست معاون و مربی پرورشی تعریف شد. مراسم مذهبی و نماز جماعت در برنامه های مدارس گنجانده شد، چارچوب ها و مقررات مذهبی بر تعاملات در مدارس حاکم شد. در دانشگاه ها نیز بیش از ده واحد دروس اسلامی به مجموعۀ دروس اضافه شده، معمولا برای هر رشتۀ تخصصی نیز واحدهای اسلامی مرتبط با آن رشته تعریف شد. نهاد نمایندگی ولی فقیه و دیگر نهادها با هدف ایجاد فضای دینی در دانشگاه تعریف شدند. هزینه های هنگفتی از منابع عمومی صرف این هدف شد.  📍پس از انقلاب، سه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سالهای 1379، 1382 و 1394 انجام شده است. در سومین موج پیمایش های یادشده بیان شده است که بیش از 62 درصد مردم معتقدند که دینداری نسبت به پنج سال قبل تضعیف و در پنج سال آینده نیز بدتر خواهد شد. گرچه اکثریت جامعه به خدا و آخرت معتقدند اما بیش از 41 درصد اصلا نماز نمی خوانند و کمتر از 59 درصد به ندرت، گاهی و یا همیشه نماز می خوانند. بیش از 49 درصد اصلا روزه نمی گیرند و بقیه به ندرت، گاهی و یا همیشه روزه می گیرند. بیش از 78 درصد هرگز واجبات مالی پرداخت نکرده اند. اکثریت، مناسک دینی را به ندرت و یا گاهی انجام می دهند. نشانه های گسترش دین فردی شده که مغایر با دین رسمی و تاریخی است کاملا مشهود است. فرد در این نوع دینداری،   برخی مقولات دینی را کنار گذارده و بخشی را بر حسب تفسیر شخصی خویش و گاه از سایر ادیان وارد می کند. در این نوع نگاه بُعد جمعی دین کنار گذارده می شود. برخلاف تاکید بسیار نظام آموزشی، کمتر از 31 درصد معتقدند که دین باید در سیاست ورود کند. ( ارزشها و نگرش ایرانیان در سال 1394، وزارت ارشاد) آمار یادشده بر اساس میانگین حدود پانزده هزار نفر پاسخ دهنده در 31 استان کشور شامل مراکز استانها، یک شهر از استان و حداقل دو روستا از شهرهای مورد مطالعه بوده است. آمارها نشان می دهند که نسبت تضعیف دین رسمی وگسترۀ دین فردی در مردان، جوانان، تحصیلکردگان و مجردها و ساکنین شهرهای بزرگ، بیشتر از میانگین های یادشده است. این امر نشان دهندۀ شکاف بین نسلی، تغییر قرائت و نگرۀ دینی در جامعه و شکست نوع تربیتی است که دنبال می شد. 📍علاوه بر سه پیمایش سراسری، مطالعات موردی به نسبت زیادی انجام شده است که همین موارد را با شدت و ضعف تایید می کنند.  📍مطالعات و پیمایشهای یادشده نشان می دهند که وضعیت کنونی دینداری در جامعه، مسیری متفاوت از خواستۀ طراحان نظام آموزشی را طی می کند. از این رو این پرسش مطرح می شود که چرا جامعه در مسیری دیگر بر خلاف آموزه های تاکید شده، گام بر می دارد. همین مقدار داده های آماری باید خواب را از چشم نهادهای تصمیم گیر فرهنگی کشور و حوزه های علمیه برباید. اگرچه با توجه به گذشت هفت سال از انتشار این پیمایش، باید تاکنون این حساسیت را ایجاد می کرد.  📍به نظر می رسد جا دارد تا به دور از های و هوی به تحلیل چرایی این مسئله پرداخته شود.  مقامات آموزشی و فرهنگی کشور و نهادهای تصمیم گیر نظام باید در این باره بیشتر بیندیشند و به بازنگری عمیق در رویه های موجود بپردازند. و البته پیشاپیش به دنبال مقصر جلوه دادن دیگران و عوامل خارجی نبوده و از تمامی توان کارشناسی کشور و دغدغه مندان بهرۀ کافی بگیرند.     @majmaqomh