eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
💚بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی ✨یازده مرتبه در آینه تکرار شدی 💚راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است ✨کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی است 💚روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید ✨«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید. 🌷 🌷 👉
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۵ تیر ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 05 July 2020 قمری: الأحد، 13 ذو القعدة 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️16 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️23 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️25 روز تا روز عرفه ▪️26 روز تا عید سعید قربان ▪️31 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ✅ با ما همراه شوید...
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🌸حضرت علـــــے علیه السلام 🌸حضـرت زهــرا سلام الله علیها 🎤استاد_فرهمند دعا 🤲
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ممنون عنایت تو هستم…خیلی مدیون ولایت تو هستم…خیلی "آقا" تو بهتر از همه می دانی... دلتنگ زیارت تو هستم…خیلی * ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین با گریه به غربت تو گفتیم...حسین وقتی که شنیدیم تو هم...لب تشنه... در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین * با یاد شما به شور و شینم...هر شب دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب در فکر غریبی تو هستم...هر روز گریه کن روضه ی حسینم...هر شب
بسم‌الله الرحمن الرحیم كبوترانه نگاهش به سمت بالا بود سفر براى دل خسته اش مهيا بود كبوترى كه فقط شوق پركشيدن داشت ميان خانه خود هم غريب و تنها بود خزان ،كنار نفس هاى او قدم مى زد بهار، گمشده در چشم هاى دريا بود چه حس و حال عجيبى دوباره باران داشت كه سوز حنجره از ناله اش هويدا بود نماز غربت خود را شكسته برپا كرد اگرچه يك دلِ سير آشناى غم ها بود در آن فضاى نفس گير بى وفايى ها كه انعكاس صدايش به حجره پيدا بود- مراد اهل نظر ،لحظه هاى آخر را ميان بستر خود بى قرارِ زهرا(س) بود چراغ عاطفه با موج اشك روشن شد نگاه ماه نهم ،سمت عرش اعلى بود
از دست مهربان شما هر که نان گرفت بالای دست حاتم طایی مکان گرفت عرض نیاز پیش کریمان درست نیست باید همیشه دست به روی دهان گرفت در روضه‌ی تو دعوت‌مان کرده مادرت شکر خدا که فاطمه تحویل‌مان گرفت دیشب سه‌دفعه نام مسیحایی تورا بر مرده‌ای دمیدم و دیدم که جان گرفت با ذکر و نغمه فاطمه خوشحال می‌شود باید که نام حضرت‌تان را زبان گرفت تو زنده بودی و دم گودال قتلگاه از دست شمر رخت تنت را سنان گرفت با دست خالی از ته گودال برنگشت انگشتر عقیق تو را ساربان گرفت قرآن نخوان که من نگران لب توام مست است و باز دست خودش خیزران گرفت رضا قربانی
دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمی دست و پا بزن پسرم  ز مصحف تنت اين آيه های ريخته را چگونه جمع کنم سوی خيمه ها ببرم   به فصل کودکی و در سنين پيری خود دو بار داغ پيمبر نشست بر جگرم ميان دشمن از آن گريه می کنم که مگر به کام خشک تو آبی رسد ز چشم ترم  من آن شکسته درختم که با هزار تبر جدا ز شاخه شد افتاد بر زمين ثمرم  اگر چه خود ز عطش پای تا سرم ميسوخت زبان خشک تو زد بيشتر به دل شررم  مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا روا نبود تو لب تشنه جان دهی به برم  جوان ز دل نرود گر چه از نظر برود تو نِی برون ز دلم ميروی نه از نظرم  به پيش ديده ی من پاره پاره ات کردند دلی به رحم نيامد نگفت من پدرم  مصيبتی که به من می رسد محبت اوست هزارها چو تو تقديم حيی دادگرم به روز حشر نگريد دو ديده اش "ميثم" کسی که گريه کند بر ستاره ی سحرم استاد حاج غلامرضا سازگار @ بر زانو آمده پسرش را صدا كند شايد جراحت جگرش را دوا كند گرچه جگر نداشت نگاهش كند ولی بالين او نشسته پسر را صدا كند لكنت گرفته پير جوان مُرده حق بده سخت است واژه ی پسرم را ادا كند آمد به پا بلند شود، خورد بر زمين مجبور شد كه خواهر خود را صدا كند كارش به التماس كشيده ولی چه سود بايد حسين چند عبا دست و پا كند مثل انارِ دانه شده ريخت بر زمين وقتی ز خاک خواست تنش را جدا كند تا خيمه گاه جمع جوانان به خط شدند شايد كه تكه تكه تنش جا به جا كند تا ديد خواهر آمده شد غصه اش دوتا حالا عزا گرفته چه سازد چه ها كند كم نيست چشم خيره سر و شوم و بد نظر ای كاش ميشد اينهمه لشگر حيا كند ميكوشد از ميانِ تبرها و دشنه ها حتی ز رویِ تيغ علی را سوا كند درگير بود ساقه ی نيزه به سينه اش راهی نبود تا گره ی بسته وا كند كتفش ز جایِ ضربِ تبر باز مانده است هر ضربه آمده كه يكی را دوتا كند بدجور دوخته اند سرش را به روی خاک بايد شروع به كَندَنِ سر نيزه ها كند مانند خاک رویِ زمين پخش شد تنش طوری زدند آرزویِ بوريا كند حسن لطفی @
از کوفه سلاح و سنگ و تیر آوردند یک بغض نهفته از غدیر آوردند دیدند کسی دور و برش نیست ، زدند آقای مرا غریب گیر آوردند داوود رحیمی
4_5864178518656557749.mp3
7.48M
🎼 می دونی کربلاتو من از ته دلم دوست دارم 🎙جواد مقدم