eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
الله علیها🏴 امشب که مردم مدینه همه می خوابند ... نیمۀ شب خودش به تنهائی ... حضرت زهرا (س) ، هم هیکلِ پیغمبر بود ... امیرالمؤمنین به تنهائی این جنازه رو روی دست برداشت ... آورد توی حیاط ... سنگین نبود ؟! ... هم هیکل پیغمبر ، سنگین نبود ؟! ... نه ... امام صادق میفرماید از بدن مادرم غیر از پوست و استخوان چیزی باقی بدن رو آورد توی حیاط ... حسن جان ، حسین جان شما آب بیارید ... مادرتون وصیت کرده من بدنشو از زیر پیراهن غسل بدم ... چه وصیت بامحبتی ... نمیخواست چشم علی و بچه هاش به کبودی بدنش بیفته ... به کبودی پهلوش بیفته ... قبر آماده شده ... اولین باری بوده که امیرالمؤمنین در یه حادثه به زانو اومده ... اولین بار ... درب خیبر رو راحت کَند و پرت کرد ، اما هر چی نگاه کرد دید توان نداره این بدن رو دفن کنه ... کنار قبر دو رکعت نماز خون.بعد سلام دعا کرد خدایا به من کمک بده ... خدایا به من کمک بده ... نمیدونم علی جان ، شما برای یه بدن کفن شده ، بی طاقت شده بودی ... زانوت دیگه تکون نمیخورد ... نماز خوندی ، دعا کردی خدا کمک بده ... دخترت کنار گودال چیکار کرد ؟! ... دخترت روی خاک نشست ... رو کرد به مدینه ... صَلّیٰ عَلَیکَ یاٰ رَسولَ اللّٰه ، مَلیٖکُ السَّماٰ ، هٰذا حُسَینُکَ مُرَمَّلٌ بِالدِّمآ ، مُقَطَّعُ الأعضاٰ ... مَسلوبُ العِمامَةِ و الرَّداٰ ▪️استادشیخ حسین انصاریان ▪️روضه حضرت زهراسلام الله علیها ▪️روضه امیرالمومنین علیه_السلام
ماه گرفته من همرنگ لاله یاسم تو غرق شوق رفتن من غرق التماسم میری غریبونه از خونه حیدر بار غم و بردار از شونه حیدر با رفتنت دیگه تنها ترین میشم تنها ترین مرد روی زمین میشم بی سامونم من حیرونم از داغ تو شبیه ابر بارونم ای دلخواهم غرق آهم بعد از تو همدم همیشه چاهم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا ** یادم نمیره زهرا در پیش چشم حیدر دنبال من دویدی خوردی زمین تو با سر یادم نمیره که گل بودی پژمردی تو حوریه بودی امّا لگد خوردی پای چهل نامرد از رو تنت رد شد من خیبری بودم واسه علی بد شد سر پائینم من غمگینم بازم زهرا منو بده تو تسکینم بی تو یارم زار زارم زهرا می افته بی تو صد گره کارم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا ** رگبار غم رسید و باغم یهو خزون شد هم تو شدی خمیده هم قدّ من کمون شد تو کوچه میدونم بد جور تلاطم شد گوشوارت از سیلی تو کوچه ها گم شد اشک حسن آخر میشه برام قاتل جای سرت مونده رو صفحه کاگل ای پژمرده سیلی خورده داغ کابوس تو امونمو برده تنها همدم غرق در غم میشویم خون تو با چشمای پر نم (زهرای من)3 مرو مرو مرو زهرا
4_5852761610820520056.mp3
10.4M
یازهرا🌺: ‍ (به در خیره میشم میلرزه وجودم مثل محسن ای کاش منم سوخته بودم 2) 2 منم مثل محسن برا مادر ای کاش توی کوچه سینه سپر کرده بودم میسوزم از این غم توی کوچه ای کاش علی غریب خبر کرده بودم 2 (منی که برادر شهیدم تو هفت سالگی مو سپیدم همه روضه‌ی مادر و تو کوچه دیدم) 2 نمیگم چطور زد چطور مادر افتاد همینو میگم که ز پشت سر افتاد یه ضربه به من زد یه ضربه به مادر غرورم ترک خورد که کاری نکردم میگفتم به مادر پاشو عشق حیدر میگفت دنبال گوشواره‌هام میگردم میدونست عزادر مادر میدونست که چه حالی داره میدونست کجا داره نامرد پا میزاره میگفتم عقب وایسا نامرد مگه که تو ناموس نداری چرا اینقدر از مادر ما کینه داری @majmaozakerine
گل که شد مقصود،حتی خار حاجت می دهد خار با تو می شود گلزار حاجت می دهد زینب و زهرا بماند فضه هم جای خودش توی این خانه در و دیوار حاجت می دهد گرچه ایام عزای فاطمه این روزهاست ذکر یا حیدر ولی بسیار حاجت می دهد حُب مولا را میان قلب خود تشدید کن چون که زهرا طبق این معیار حاجت می دهد فاطمه با ذکر مولا می دهد کرببلا کعبه گر با ذکر استغفار حاجت می دهد فاطمیه شد اذان را نیز با حاجت بگو یاعلی وقتی شود تکرار حاجت می دهد از طبیبان جهان باید بپرسی که چطور؟! درمیان بستر این بیمار حاجت می دهد شعله میداند که از نزدیک شاهد بوده است فاطمه بین در و دیوار حاجت می دهد مهدی رحیمی زمستان
هرکه جانانه به پای غم دلبر مانده نام‌ او در دل تاریخ سراسر مانده لبمان با قدح ساقی‌کوثر تر شد آنچنانی که لب از باده‌ی او تر مانده کیست زهرا که درخشنده‌‌تر از خورشید است؟ ماه از شمس رخ اوست منور مانده قرن‌ها گفته‌ شد از وصف مقامش اما آنچه گفتند همه،باز فراتر مانده خطبه‌اش در وسط معرکه غوغا میکرد شیر از غرش زهرایی او درمانده آن‌قدر دشمن او بغض علی در دل داشت که عدو بود و دلی سخت مکدر مانده با لگد زد به در و نعره‌زنان گفت:علی این تلافیِ اُحد،کینه‌ی خیبر مانده میخ از دیدن این واقعه خون میبارید شاهدم لخته‌ی خونی‌ست که بر در مانده دود،مسمار،لگد،فاطمه،آتش،ای‌وای کمر صبر هم از غصه مکسر مانده آن طرف قنفذ و در دست غلاف آشفته این طرف چشم حسن،خیره به مادر مانده دست از دامن مولا نکشد او هرگز فاطمه پای علی تا دم آخر مانده چه کنم؟!شعر به گودال تمایل دارد دست من نیست اگر قافیه «سر» مانده ته گودال اگر پیرُهنی را بُردند جای آن نیزه و شمشیر به پیکر مانده ضربه زد شمر و سر شیشه‌ی عطری افتاد از همان لحظه،حرم نیز معطر مانده  محمد زوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر راضیه بر مرضیه ی کوثر صلوات بر فاطمه (س) صدّیقه ی اطهر صلوات بر قله ی توحیدی زهرا (س) به بقیع برسیّده و همسر حیدر صلوات 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌹 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹 در پناه حضرت زهرا (س) 🌹و حضرت مولا روزتون پربرکت
روضه 😭 مهمان ما باشید ▪️😭▪️ نقشی از صورت خورشید در این شام بکش بسترت سرخ شده پس نفس آرام بکش بشکند دست بزرگی که به رویت بد زد از لج من به روی بازوی تو آمد زد 😭😭😭😭😭😭😭😭 وااااااااااااای مادر ...😭
بسم الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد (حسن لطفی ۹۸/۱۰/۱۸)
بسم‌الله الرحمن الرحیم از زبان امام حسن علیه‌السلام پا را به رویِ چادرش ای پَست نزن ما را تَهِ این کوچه‌ی بن‌بست نزن دستت شکَنَد مرا بزن سخت ، ولی نامرد به ناموسِ علی دست نزن از زبان امام حسن علیه‌السلام بر زخمِ دلم به خنده‌ات نیش نزن ای دست ، قلم شوی از این بیش نزن او طاقتِ برگِ گُل ندارد نامرد تو سنگی و او آینه کُشتیش نزن (حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶)