زینب بیا وقت وداع آخرم شد
آمادۀ خنجر دگر این حنجرم شد
ای خواهری که هر کجا یارم تو بودی
از کودکی غمخوار و دلدارم تو بودی
بنگر کنون نخل جدایی جان گرفته
آن روزهای خوب ما پایان گرفته
ای خواهر نالان خدا باشد نگهدار
من می روم میدان خدا باشد نگهدار
روز عاشورای امام حسین است ، روزتنهایی عزیز فاطمه است ، عجب روضه جانسوزی است روضه وداع امام حسین ، عزاداران امروز برای غربت حسین گریه کند بیاد آن ساعتی که ابی عبدالله به سوی میدان حرکت کرد آمدند دورش را گرفتند یکی صدا می زند : حسین بیا ما را به مدینه باز گردان ، یکی می گوید: حسین با این زن و بچه چه کنم ، بچه ها دور بابا می گردند تمام زن ها را ساکت کرد حسین ، اما کسی که آرام نمی شد زینب است ، دست ولایت روی قلب خواهر گذاشت «و اَشارَ بیَدِه الی قلب اُخته»
زینب هم آرام شد یک دفعه صدا زد حسین جان می خواهی بروی برو .
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
هر چه باشد تو علی را دختری
عصمت الهی و زهرا پروری
خانه سوزان را تو صاحب خانه باش
با زنان در همرهی مردانه باش
گر خورد سیلی سکینه دم مزن
عالمی زین دم زدن بر هم مزن
هست بر من ناگوار و نا پسند
از تو زینب گر صدا گردد بلاند
با تو هستم جان خواهر همسفر
تو به پا این راه کوبی من به سر
وقتی نگاه کرد دید زینب داره می آید ، خواهرم کجا می آیی ، صدا زد : حسینم وقتی حرکت کردی یاد وصیت مادرم زهرا افتادم . امام حسین تا نام مادر را شنید منقلب شد، فوراً پیاده شد ، صدا زد زینبم مگر مادرم چه فرموده ؟
برادرم مادرم فرموده : عصر عاشورا عوض من زیر گلوی حسینم را ببوس . اینجا زیر گلوی حسین را بوسید اما ساعتی بعد هم آمد گودال قتلگاه لبها را گذاشت بر رگهای بریده حسین .
رگهای گلوی خشک گردیده ببوس
جایی که به جز تو کس نبوسیده ببوس
این تن که زهر زخم به تیغ دشمن
وا کرده دو لب به خصم ببوس
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
متن روضه وداع امام حسین علیه السلام ـ متن روضه روز عاشورا ـ حاج حسن خلج
داری میری پناه من، خدا نگهدارت
رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت
یه قرارایی داشتیم با هم حسین
رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت
این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو
سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو
شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان (عج) من رو ببخشه
انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه
اگه ببری فردا،تو دست ساربونه
پیغمبر اکرم(ص) هر وقت حسین رو میدید،از نوک پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میکرد،سئوال میکردند یا رسول الله(ص) این چه کاری است شما با این آقازاده میکنید؟مینشست گریه میکرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان کنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن کهنه رو ازت میخواد،پیران رو که خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میکرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر کاری کرد….حسین……
داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا
زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا
نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون
داری میری پس لااقل این کارو بکن
خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون
خودت این کارو بکن،…حسین…
نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون
خودت بیا و وا کن،خلخال و از پاهامون
اسیر شدن برا من،کشته شدن برا تو
اینا کبود میکنند،صورت بچه ها رو
یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت
هر وقت نگات میکرد میزد زیر گریه
یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت
اما
کاشکی به جای پیروهن،کفن برات میدوخت
دستای ذوالجناح و محکم گرفت سکینه
برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه
هرچی زد به ذوالجناح دید حرکت نمیکنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیکنی؟با سر اشاره کرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه کن ببین، کی دست و پام رو بسته،نگاه کرد دید نازدانه، رو خاک ها نشسته، دید حالا که صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر کی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین که ابی عبدالله یه نگاه کرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاک ها نشست حسین، آغوشش رو باز کرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو کن بابا، همین که حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سکینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم کنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده کردی،گفتی بیا بغلم کن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری که فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَک زده یه بار دیگه بغلم کنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بکشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شکاف پرده ی خیمه داره نگاه میکنه، دلش هوا باباش رو میکنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میکنم، تلافی موند برا کجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو کنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش….حسین…
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
آقا اباعبدالله چه حالی داشت. مصیبت عطش خیلی سخت است. کسی که این همه داغ دیده، داغ علی اکبر و اباالفضل و یاران و علی اصغر دیده است. معمولا کسی که محاصره می شود از چهار طرف محاصره می شود ولی امام شیعیان علاوه بر اینکه دشمن از چهار طرف محاصره اش کرده بود آفتاب سوزان هم از بالا بر او می تابید و زمین داغ کربلاء از پایین و گرسنگی و تشنگی هم از درون به امام حسین حمله کرده بودند. مصیبت عطش خیلی مصیبت سختی است. هلاک باشند آن گروهی که حیوانات و چهار پایان خودشان را آب دادن اما فرزند رسول الله از شدت عطش به خودش می پیچید. هی صدا می زد: ای قوم، جگر من از تشنگی می سوزد. اما کسی جوابش را نداد. این قدر مصیبت عطش بر امام حسین سنگین بود که وقتی امام زمان ظهور می کنند می آیند به دیوار کعبه تکیه می کنند و رو به مردم می کنند و روضه عطش را می خوانند. خطاب می کنند: ای اهل عالم! جدم حسین را با لب تشنه کشتند. این قدر مصیبت عطش مهم است که بی بی سکینه کنار بدن قطعه قطعه شده پدر آن قدر ناله زد که بیهوش شد. در عالم بیهوشی پدرش را زیارت کرد آقا صدا زد: فرزندم سلام من را به شیعیانم برسان. به آن ها بگو هر وقت آب گوارا نوشیدید یادی از تشنگی حسین هم بکنید. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»[1]
حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
متن روضه عطش ابا عبدالله الحسین😭😭😭😭
مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت.
اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید.
دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید.
سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است.
چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
عاشورا ـ حاج حسن خلج
شد آخر کار، خدا نگهدار
وعده ی دیدار ،کنار مادر
آقام آقام آقام حسین
لبریز آهم،پشت و پناهم
ای بی سپاهم،هستی ِ خواهر
دست تو، از رو دل، برندار
نذار دلم رو غم بگیره
بعد این ،همه سال
آخه کی می خواد
مارو از هم بگیره
حسین جان بیا تو یه کار برای من بکن من هم یه کار برای تو ،تا یادگاری بمونه
تو بیا و ،با دست خودت
محکمترش کن معجرم رو
تو می خوای برای من چیکار کنی زینب؟
من میرم، که برات، بیارم
امانتی مادرم رو
میمیرم از غمت،میمیرم از غمت
داری میری داداش،مگه قرار نبود هرجا میری منم باهات بیام؟
من و اسیری،دل خسته میری
که گرد پیری،پوشونده روت رو
لحظه ی آخر،گفته که مادر
ببوسه خواهر،زیر گلوتو
من و دست کیآ میسپاری؟
کجا میری بدون زینب
هی میگفت خواهر رهام کن بذار برم
بخدا که جدا نمیشم
از تو که هستی جون زینب
کجا داری میری داداش مگه نمیبینی؟
لشکری، واسه کشتن تو
آماده کرده قتلگاه رو
سکینه جلوی خیمه ها
گرفته دست ذوالجناح رو
گفت بی بی سکینه:بابا باید بیایی پایین،اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمودند:عزیز دلم با هزار سختی عمه جانت رو راضی کردم ،بذار برم. گفت:نمیشه
نهان از چشم طفلان آمدم
بچه هارو تو خیمه یه جوری سرگرم کردم،یواشکی اومدم بابایی،کار ِت دارم
نهان از چشم طفلان آمدم ،تا بر تو ره گیرم
که گیری در بغل یک بار دیگر دختر خود را
خواست همان معامله ای که باز زینب کرده،از رو ذوالجناح خم شه،همونطور که خم شد زینب زیر گلو رو بوسید،خم شه صورت دختر رو ببوسه و بره،گفت:بیا عزیز دلم،رفت عقب خانم سکینه،گفت: نه، باید بیایی پایین،رو خاکا بشینی، من اول یه دور دورت بگردم، اومد رو خاکها نشت ابی عبدالله، آغوشش رو باز کرد،نازدانه رو در آغوش بگیره،همین که رفت جلو، سکینه که صورتش غرق اشک بود،دستارو گذاشت رو سینه ی بابا، بابا رو هل داد عقب، عزیز دلم چه میکینی با من،مگه نگفتی بیام پایین بغلت کنم؟گفت:چرا. مگه نگفتی بیا پایین ببوسمت؟چرا،من که پیاده شدم،چرا نمیای در آغوشم،آرام گفت:بابایی دلم برا بغل گرفتنت لک زده،پس بیا بغل بابایی بغلت کنم،بابایی میدونم بری دیگه بر نمیگردی،جیگرم لک زده یه بار دیگه ببوسمت،پس چرا نمیآی ببوسمت؟بابایی الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شکاف خیمه داره نگاه میکنه،ترسیدم دلش بسوزه،حسین…
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5816501770330835917.mp3
2M
❣﷽❣
🔲#سینه_زنی_حضرت_عبدالله ع
🔲#شور
خودم دیدم ، با این چشمام
هرچی که گذشت بتو ته گودال
خودم دیدم ، با این چشمام
میرفتی زیر مشت و لگد از حال
خودم دیدم ، زمین خوردی
زیر لب اسم مادرو میاوردی
خودم دیدم ، ته گودال
عمو غصه ی خیمه هارو میخوردی
زیر آفتاب میسوزه تن تو سایبونم من
خیالت جمع تا جون دارم پیشت میمونم
نمیذارم یک مو از سرت کم شه
اگه دستام واسه ی تو قلم شه
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
عمو پاشو ، دلا سنگه
کسی برای تو دل نمیسوزونه
اگه عالم باتو بد شن
خیالت جمع عبدالله میمونه
مثل بابام حسن هستی
رو زانوی تو بزرگ شدم مولا
مگه میشه ، برم خیمه
تو رو تنها بذارم عمو تو صحرا
گره خورده دست من عمو به سینه ی داغت
بذار من هم لاله ای بشم گوشه ای از باغت
بلاگردونه عموشه عبدالله
زره نیست قدش بپوشه عبدالله
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
خودم دیدم ، ته گودال
سره بریدن سر عمو جنگه
یعده با ، نی و تیرن
میون دامنای عده ای سنگه
خودم دیدم ، زمین افتاد
عمامه از سرت با نعره ای وا شد
عمو زخمایی که داشتی
رو پیشونیت حالا دیگه پیدا شد
دیگه امیدم داره میره با حال تو از دست
خداروشکر میکنم هنوز عموی من زندست
دیگه وقتش شد فدات شه عبدالله
خونش رو سینت بپاشه عبدالله
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
📝 #وای_ته_گودال
🖊 #شور_لطمه_زنی
🖊 #شب_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_قاسم_بن_الحسن "علیه السلام "
وای ته گودال وای شده جنجال
وای سر و خنجر زبونم لال
آخر از روی مرکب افتاد
ای وای ای وای ای وای ای وای
تکیه بر نیزه غربت داد
ای وای ای وای ای وای ای وای
آخرین لحظه های جنگه
ای وای ای وای ای وای ای وای
اما نه تازه وقت سنگه😔
ای وای ای وای ای وای ای وای
خنجر حنجر ویلی یاحسین
پیکر بی سر ویلی یاحسین
زینب مادر ویلی یاحسین
غارت معجر ویلی یاحسین
ویلی ویلی یاحسین
@majmaozakerine
وای حسین تنها وای حرم غوغا
وای رسید از راه خود زهرا
پیرمردا عصا آوردن
ای وای ای وای ای وای ای وای
از تنش هر چی بود رو بردن
ای وای ای وای ای وای ای وای
نیزه دار قلبشو سوزونده
ای وای ای وای ای وای ای وای
تو تنش نیزه رو چرخونده😔😔
ای وای ای وای ای وای ای وای
آتیش گیسو ویلی یاحسین
سنگ و ابرو ویلی یاحسین
نیزه پهلو ویلی یاحسین
زخمی بازو ویلی یاحسین
ویلی ویلی یاحسین
🔗
@majmaozakerine
وای گل پر پر وای تن بی سر
وای غروب اومد شده محشر
از قفا ضربه میزد ای وای
ای وای ای وای ای وای ای وای
یا که با چکمه میزد ای وای
ای وای ای وای ای وای ای وای
رو تل بود و زینب میدید ای وای
ای وای ای وای ای وای ای وای
بس کن نامرد ویلی یاحسین
مادر دق کرد ویلی یاحسین
میگفت مادر ویلی یاحسین
زینب برگرد ویلی یاحسین
ویلی ویلی یاحسین
@majmaozakerine
فرات بود روضه خون لب عطشان حسین
فرات بود
لشکری راهی خیمه مخدرات بود
فرات بود
صبور بود خنجر کهنه به روی حنجرش صبور بود
گرفت روی سری که غرق نور بود صبور بود
عجول بود قاتلش نشسته روی سینه و عجول بود
زیر دست و پا عزیز بضعة الرسول بود عجول بود
تمام شد مهر فاطمه به لبهای حسین حرام شد
وقت غارت حرم خون به دل امام شد تمام شد
پیکر سه روز مانده بر زمین رها حسین من حسین من حسین من
السلام علی غسیل به الدما
حسین من حسین من حسین من
کشته ی حسادت مردم بی وفا
حسین من حسین من حسین من
السلام علی ذبیح بالقفا
حسین من حسین من حسین من
کبود بود مثل مادرش تموم صورتش کبود بود
😔😔😔
میکشه آدم و اینکه قاتلش حسود بود کبود بود
شهید بود خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود😔😔😔😔
آخ جای زخم تیر و نیزه رو تنش شدید بود شهید بود
اسیر بود😔 پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بود😔😔😔😔
اسیر بود اسیر بود😔
مادرت رسیده تا گودی قتلگاه
حسین من حسین من حسین من
السلام علی القتیل بالرما
حسین من حسین من
بر تنت نمونده بوده ..... الردا
حسین من حسین من
السلام علی الجریح بالعصا
حسین من حسین من حسین من
سراب بود ناله های غربت حسین بی جواب بود
غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود
سراب بود
عذاب بود تشنن کشتنش ولی بین دو نهر آب بود😔😔😔
خنده های حرمله به گریه ی رباب بود😔😔 عذاب بود عذاب بود
عمیق بود جای نیزه رو تنش دقیق بود😔😔
ساربان رسیده و فکر بردن عقیق بود عمیق بود
ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا
حسین من حسین من
ای سر مقدست چراغ نیزه ها
حسین من حسین من
نوحه خون تو شده ملیکة السما
حسین من حسین من
السلام علی غریب کربلا
حسین من حسین من
شلوغ بود وا اما وا اما وا ما
شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود
شلوغ بود
یک نفر صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوپ بود
غروب بود غریب بود جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نانجیب بود غریب بود
غبار بود😔 مادرش گوشه ی قتلگاه بی قرار بود
خواهرش پیاده بود و دشمنش سوار بود غبار بود
پیکرت سه روز مانده بر زمین رها
حسین من حسین من
السلام علی غسیل بالدما
حسین من حسین من
کشته ی حسادت مردم بی وفا
حسین من حسین من
السلام علی ذبیح بالقفا
حسین من حسین من
وای حسین وای حسین وای حسین
وای حسین وای حسین وای حسین
کربلا کربلا کربلا
واای وااای
وا عطشا به کربلا
@majmaozakerine🔗
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5933766162901895579.mp3
10.05M
وای ته گودال
@majmaozakerine
#نوحه _ سنگین
# خیلی_ سوزناک
لالالالا گلم لالا لالالالا بھارم
شمع یکسالگیتو من سرِ قبرت میذارم
اگه زنده بمونم اگه مادر نمیرم
برات جشن تولّد سرِ خاکت میگیرم
عمو برا جشنت آب میاره
پسرعموتم گلاب میاره
امّا ھمش خواب و خیاله 😭
...........................................
لالالالا توو خواب دیدم که دندون درآوردی
پاشدی و یه کاسه آب واسه مادر آوردی
سرِ سجادۀ خود رو به قبله میشینم
دعام اینه که مادر دومادیتو ببینم
شب دومادیِّ تو عزیزم
پشت سرت آروم آب میریزم
امّا همش خواب و خیاله
...........................................
لالالالا ھنوز مونده لباسات روی دستم
نمیره از خیالم که
خودم چشماتو بستم
تو که چیزی نگفتی تو زبون وا نکردی
وقتی رفتی میگفتم نکنه برنگردی
منو با غم تو پیر میکنن
تو رو با سه شعبه سیر میکنن
اما / اینا خواب و خیال نیست
شاعر : محسن عرب خالقی
اجرا شده در شب ھفتم محرم الحرام ١۴٣٨/١٣٩۵ -
@majmaozakerine
ھیئت رزمندگان اسلام قم