eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج جابر باقری ✍شاعر:کربلایی رضا نصابی،سید اسماعیل بنی زهرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای وای... به سینه بزن بازم تو سینه زن که شده عزای دومین حسن خون میباره از چشاش و غم داره توی صداش و خیلی سخته لحظه هاش و ای وای ای وای امون از غریبیه. امام حسن ای وای شده صاحب الزمان صاحب عزا شده سامرا شبیه کربلا قلبه اقا محزونه چشم اقا گریونه زیر لبهاش می خونه ای وای. ای وای. امون از غریبیه امام حسن بابا... بعد تو غریب میشم پاشو ببین بی تو بی حبیب میشم پاشو ببین می زنه دلم شراره غصه هام پایون نداره بارونه چشام می باره ای وای ای وای. امون از غریبیه امام حسن ای وای @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیدم گل دسته هات آتیش گرفت شنیدم صحن و سرات اتیش گرفت شنیدم گلدسته هات خراب شده دل شیعه ها برات کباب شده شنیدم ضریح تو شکسته اند دل مهدی تو رو گسسته اند مرغ قلبم پرزده به سامرا می زند به سینه و سر ، ای خدا کاش می شد کبوتر شما بودم یا گدای صحن سامرا بودم شنیدم زائر نداری اقا جون توی غصه ها می باری آقا جون شنیدم خراب شده اون بارگات شنیدم آتیش زدن صحن و سرات شنیدم بمب تو حریم تو زدن شنیدم آتیش به صحنت کشیدن دل مجنونت واست دیونه شد دل من گدای این میخونه شد شعر.مجنون کرمانشاهی
در بستری افتاده بی جان پیکره توست برخاک از زهرجفا بال وپره توست آقادگرتاب وتوان رفته زجسمت دلواپس مهدی دو چشمان تره توست زهره جفا جسم تورا درهم کشیده در بستری انگار جسم لاغره توست درهجره ی دربسته ای افتادی ازپا آه وفغان وبی کسی دور و بره توست از داغ ودرده کوچه ها بی تاب هستی در گوش جانت ناله های مادره توست پیری چه زود آمدبه استقبالت آقا زهرجفا دربین هجره یاورتوست در سامرادور ازوطن تنهاغریبی تنهاکناره بستره تو همسرتوست گویند لب تشنه توجان دادی به بستر درساعت آخر فغان در حنجرتوست بالاسرت وقت شهادت بودمهدی یاآنکه روی خاک هجره پیکرتوست _شعر…آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
خوشبخت آنکس که گدای عسگری شد یا آن سری که خاک پای عسگری شد مدیون به اشک چشم زهراگشت هرجا چشمی که گریان عزای عسگری شد افتاده در زندان غم آن شاه عشاق محشر به پا از ناله های عسگری شد درسامرا ای دل تو با دقت نظر کن عالم اسیر آن سرای عسگری شد مهدی و این بار فراق و بی کسی ها هم پایه ی درد و بلای عسگری شد از زهر آن نامرد در بستر فتاده مهدی عزادارعزای عسگری شد از زهر کین دیگر توان در دست و پانیست عالم اسیر ناله های عسگری شد. ای اهل عالم من گدای این سرایم من خاک پای عسگری و سامرایم دیدم حسن بال و پرت افتاده اینجا درگوشه ایی از بستر ت افتاده اینجا آقا تو در مابین زندان باشی اما مانند برگی پیکرت افتاده اینجا مهدی ببین درلحظه های آخرینش چشمش به چشم مادرت افتاده اینجا من شک ندارم او عروس فاطمه بود دیدی تو نرکس همسرت افتاده اینجا ای عسگری درسامرابی یار هستی بنگر که مهدی لشکرت افتاده اینجا مجنون امام عسگری در شور و شین است او گریه کن بربی کسی های حسین است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دل من هوای سامراداره هوای دیدن او ن سرا داره چش خسته ام دیگه سو نداره هوای دیدن عسگری داره اقاجون می شه گداتوبخری من می خوام بشم گدای عسگری می شه ماروتاحرم راهی کنی می شه بر گدای خود شاهی کنی تابیام میون صحن عسگری با نگاهت دل و دین و می بری شنیدم که عسگری حرم داره به تموم زائراش حرم داره منم اون گدای صحن عسگری می کنه اون حرمت چه دلبری شنیدم که صحن تو خراب شده دل شیعه ها برات کباب شده یا امام عسگری فدات بشم من می خوام که سائل سرات بشم شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
ای قلم بنویس فخر آل زهرا عسگری است درنگاه معرفت تندیس تقوا عسگری است بوالعجائب جز علی درعالم نبود نوگل اعجوبه آن شاه اعلا عسگری است گرکه دنیا زادگان دنیا پرستی می کنند فاش می گویم که بالاتر زه دنیا عسگری است گربه بازار محبت پای بگذارد کسی بیند او سلطان این بزم تولا عسگری است گرکه از آب بقاء خضرنبی یک قطره خورد لیک مالک بر سماء و هفت دریاعسگری است درجنون عشق هرکس شد اسیر مکتبی درسرای عاشقی سلطان والاعسگری است ایکه در مابین هیئت خود بزرگی کرده ای خوب بنگر شاخص ایثار تنها عسگری است سامرا با هادی و عشق به او رونق گرفت آنکه ثبتش کرد در تاریخ دنیا عسگری است عقل عالم در شگفت است از فهم و ادراک حسن کارگاه کل عالم را معما عسگری است جلوه ی دلدار را با چشم دل باید بدید هرکجا فریادیا زهراست آنجا عسکر ی است این دل مجنون اگر افتد بکارش مشکلی گاه یا مهدی بود ذکرش گهی یا عسگری است شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
آقازمان روضه ات آغاز گشته است تاوسعت بهشت تودل باز گشته است امشب دلم به اشک عزاشستشو کنم چشمان من بدست شما نازگشته است امشب تمام سامره از غم لبالب است با لحظه لحظه ذکر تودمسازگشته است اززهر معتمد به جوانی شدی فدا درهای آسمان به رویت باز گشته است دربستری و دیده ی تو تار گشته است دیدار روی مهدی توراز گشته است وقت وداع مهدی و باباچه دیدنی است آنجا خداهم از تو سرافراز گشته است دربستری و لرزش دستت عجیب بود آبی نخورده ای و چه دمسازگشته است دیگرامام عسگری از هوش رفته است آنجا خودش طبیب شفاساز گشته است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)