استاد احمد دباغ-جزء هشتم.mp3
17.05M
#تحدیر_قرآن_کریم (تند خوانی) | جزء هشتم
استاد معتز آقایی-جزء هشتم.mp3
16.33M
#تحدیر_قرآن_کریم (تند خوانی) | جزء هشتم
🌴🍂🌴 ⚘﷽⚘ 🌴🍂🌴
🌹هر سَحر بَعدِ نَمازَم
🌹یاحُسِیْن سَر میدَهَم
🌹مرغِ دِل رٰا به هوٰای
🌹حرَمَت پر می دَهم.
🌹من بِه عِشقِ دیدَنِ
🌹آن گُنبَدِ زیبایِ دوست
🌹یک سَلام اَز رٰاهِ دور
🌹بر اِبنُ الْحِیدَر می دَهَم.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلَى اَوْلادِ الْحُسَیْن
وَعَلَى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ُوَ عَلَی عَبّٰاسِ اَخ الحُسَین
🌹سلام_ارباب_خوبم
🌹صبحم_بنامتان😢
Hossein Pouyanfar - eshgh yani (320).mp3
1.42M
🖤🎤من غلام نوکراتم عاشق کربلاتم
#نماهنگ_بسیار_زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفته ای سرشار از خیر و نیکی.....
مداحی آنلاین - گره افتاده به کارم - حیدر خمسه.mp3
6.88M
🌙 #مناجات ویژه #ماه_رمضان
🍃گره افتاده به کارم
🍃نگرانم آقا
🎤حاج #حیدر_خمسه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
#وفات
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
سلام ای نادر دوران خدیجه
تلاقی زن و ایمان خدیجه
سلام ای دُرّ یزدان سفته ی عشق
سراسر آیه ی ناگفته ی عشق
سلام ای سوره ی مستور بالا
تو را حق پرورید از نور بالا
خدیجه ای که در مرآت منظور
تو با احمد شدی نور علی نور
تو در بین عرب سر بودی اما
زنی نامی و سرور بودی اما
کمالت مال این دنیا نبوده
غمت آمال این دنیا نبوده
تو در دوران ثروتمند بودن
تو در مستی قدرتمند بودن
به دستان خدا محمل سپردی
محمد را که دیدی دل سپردی
تو دلداده شدی، دلداده تا او
تجارت کردی ای بانو تو با او
تو ثروت دادی و ثروت خریدی
تو عزت دادی و عزت خریدی
چه سودی کردی ای بانو چه سودی
که حامی رسول وحی بودی
اگر چه همسر پیغمبری تو
میان همسران او سری تو
مقامی داری اما فوق ادراک
عروجی برتر از ادراک افلاک
از این منظر فقط یکتا تو هستی
خدیجه، مادر زهرا تو هستی
تویی که اولین مومن به دینی
از این رو با علی تو اولینی
خدیجه مزد ایمان تو این شد
که دامادت امیرالمومنین شد
تو دوشادوش احمد رنج دیدی
کنارش رنج ها را گنج دیدی
تو فانیِ مرام مصطفایی
تو سختی دیده ی راه خدایی
تو ای تنهاترین همدم به خاتم
چرا رخت سفر بستی ز عالم
مگر تو بر نبی همسر نبودی
مگر بر فاطمه مادر نبودی
چرا ناگاه ای بانو شکستی
چه شد در بستر رفتن نشستی
تو در بستر پرستاری نداری
دم رفتن کفن داری، نداری
مخور غصه خدا دارد هوایت
کفن از عرش می آید برایت
کفن گفتم دلم لرزید یک آن
غروب کربلا را دید یک آن
زمینی مملو از ماه و ستاره
بدن های شریف پاره پاره
تنی غارت شده، ببریده حنجر
بدون سر، بدون دست، بی سر
سرش بر روی نی چون پاره قرآن
بدن، پامالِ از سم ستوران
لب تشنه چنین جان داده ارباب
برهنه روی خاک افتاده ارباب
در آن دم هاتفی خواند ای خدیجه
حسینت بی کفن ماند ای خدیجه
✍ #امیر_عظیمی
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
ایثار در راهِ خدا دینِ خدیجه است
چشمانِ عالم محوِ آیینِ خدیجه است
سجاده ی ذکرِ شبانه عاشقِ اوست
محراب هم مشتاقِ آمینِ خدیجه است
از مکه تا بیتُ العتیقِ روشنِ عرش
خیلِ ملک سرگرمِ تحسینِ خدیجه است
گر قامتِ نخلِ نبوت استوار است
از برکتِ خشتِ نخستینِ خدیجه است
او همسرِ خورشید هست و مادرِ ماه
عطرِ وجودِ هر دو تسکینِ خدیجه است
از سوی حق بر او سلام آورده جبریل
از باغِ معراجی که آذینِ خدیجه است
عنوانِ امّ المومنین دارد اگر او
این یک از آن صدها عناوینِ خدیجه است
از بس که دستانش سخاوتمند باشد
عالم فقیر و عبد و مسکینِ خدیجه است
امشب که از داغش جهان را غم گرفته
قلبِ پیمبر نیز غمگینِ خدیجه است!
#هستی_محرابی
شعر شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -( رمضان بود و شب نوزدهم )
رمضان بود و شب نوزدهم
ام کلثوم کنار پدرش
سفره گسترده به افطار علی
شیر و نان و نمک آورد برش
میهمان ، مظهر عدل و تقوی
میزبان ، دختر نیکو سیرش
علی ان مرد مناجات و نماز
چونکه افتاد به آنها نظرش
چشمه های غم او جوشان شد
ریخت زان منظره اشک از بصرش
گفت : در سفره من کی دیدی
دو خورش ، یا که از ان بیشترین
نمک و شیر، یکی را برگیر
بنه از بهر پدر، ان دگرش
شیر حق ، عاقبت از شیر گذشت
که بشد نان و نمک ، ماحضرش
حیدر از شوق شهادت ، بیدار
در نظر وعده پیغامبرش
که شب نوزدهم ، از رمضان
رسد از باغ شهادت ، ثمرش
بی قرار و نگران بود علی
چون مسافر که به آخر سفرش
گاه از خانه برون میامد
تا کی از راه رسد منتظرش
گه به صد شوق ، نظر میفرمود
به سما و به نجوم و قمرش
گاه در جذبه معراج نماز
بیخود از خویش و جهان زیر پرش
چه خبر داشت خدایا آنشب
که علی در هیجان از خبرش
ام کلثوم غمین و نگرآن
کاین شب تار چه دارد سحرش ؟
گشت آماده رفتن حیدر
مضطرب دختر خونین جگرش
چون که از خانه برون میامد
چفت در، بند گشود از کمرش
که مرو یا علی از خانه برون
تا سحر بگذرد و این خطرش
علی آن روح مناجات و نماز
شرح قرآن سخن چون شکرش
گفت با خود که کمر محکم کن
بهر مردن که عیان شد اثرش
تا که نزدیک بشد صبح وصال
مسجد کوفه بشد باز درش
علی آن بنده تسلیم خدا
صاحب الامر قضا و قدرش
کعبه زادی که خدا دعوت کرد
بار دیگر به سرای دگرش
چون که جا در بر محراب گرفت
من چه گویم که چه آمد بسرش
کوفه لرزید ز تکبیر علی
ناله برخاست ز سنگ و شجرش
فلک افشاند به سر، خاک عزا
چرخ ، واماند ز سیر و گذرش
اه از ان دم که علی غرقه به خون
بود بر دوش شبیر و شبرش
اه از ان دم که حسانا زینب
چشمش افتاد به فرق پدرش
شاعر: جواد حیدری
@majmaozakerine
شعر شب قدر -( آن شب به شهر کوفه غوغایی به پا بود )
آن شب به شهر کوفه غوغایی به پا بود
شوری به پا از ماتم شیر خدا بود
مرد مریضی در خرابه داد می زد
داد از نشان مرگ استمداد می زد
میگفت یا رب یار وغمخوارم نیامد
مرهم گذار قلب بیمارم نیامد
دیگر مرا در سینه یارای نفس نیست
سر تا به پا فریادم وفریاد رس نیست
هر شب که می امد به یاری در بر من
دست نوازش می کشید بر سر من
از دیده بودم کور واو بود دیده ی من
بودی توان بر این تن رنجیده ی من
اینک توان از پیکر من رخت بسته
بر دیده ی من هاله ای از غم نشسته
اینک سه شب باشد که بوی گل نیامد
بر دیدن جغد دلم بلبل نیامد
بی او دل ویرانه را شور وصفا نیست
خون جگر در سفره ام هست وغذا نیست
اما از ان سو کوفه ما لا مال غم بود
ان شب شب خرسندی ظلم وستم بود
ان شب اجل در کوفه فتح باب می کرد
بر بام شهر علم دق الباب می کرد
ان شب علی با فرق تا ابرو شکسته
می خواند شعر همسر پهلو شکسته
از فرط غم در حال اغما بود ان شب
مشتاق وصل روی زهرا بود ان شب
ان شب پدر بهر پسر چشمان تر داشت
گویی خبر از طشت و از لخت جگر داشت
ان شب سخن از هر دری می گفت مولا
از قطعه قطعه پیکری می گفت مولا
ان شب حکایت از یزید وملک ری بود
صحبت زقران خواندن سر روی نی بود
ان شب علی با زینبش رازی مگو داشت
گویی سخن از بوسه و زیر گلو داشت
ان شب پدر می گفت و دختر گوش می داد
کلثوم خود را از عنایت نوش می داد
ان شب حسینش تشنه ی جام بلا بود
هنگامه ی قالو بلای کربلا بود
ان شب علی بوسید چشم مست عباس
دست حسینش را سپردی دست عباس
ان شب به عباسش علی از اب می گفت
از تشنگی واز دل بی تاب می گفت
با سوز دل می گفت ای نور دو عینم
تا زنده ای جان تو وجان حسینم
ای نور دیده گر پدر را دوست داری
باید که دست از دامن او بر نداری
اری علی را عقده در نای گلو بود
راوی در گیری اب و ابرو بود
با سوز دل از تشنگی و اب می گفت
هر دم سخن زان گوهر نایاب می گفت
با چشم تر می کرد یاد گاهواره
میداد شرح تیر وحلق شیر خواره
نا گه کشیدی اه ومولا رفت از هوش
یعنی چراغ قلب زهرا گشت خا موش
شاعر : حمید کریمی
@majmaozakerine
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع) از محمد مبشری -( داغ مدینه تازه شد دوباره )
داغ مدینه تازه شد دوباره
از فرق هستی می چکد ستاره
خون دل روان است دیده خون چکان است
فرق علی در خون نشسته
با یاد آن پهلو شکسته
واویلتا آه و واویلا
روح نماز افتاده بین محراب
هاله ی خون گرفته روی مهتاب
فرق او دوتا شد حاجتش روا شد
مولای مظلومان چه تنها
پر می کشد به سوی زهرا
این آخرین ذکر نماز عشق است
در سجده در راز و نیاز عشق است
ضرب ابن ملجم الا اهل عالم
جبریل گفته قد قتل را
یعنی فدا شد جان مولا
فزت و و رب الکعبه گفته حیدر
یعنی قسم بر کردگار داور
من که رستگارم روم سوی یارم
پایان هجر و بی قراری است
دیدار زهرا رستگاری است
شاعر : محمد مبشری
@majmaozakerine
متن مداحی شهادت حضرت علی (ع) به سبک واحد از محمد مبشری -( من شکسته بالم ، شد لحظه ی وصالم )
( من شکسته بالم ، شد لحظه ی وصالم
مانده ام پس از تو ، زهرا نما حلالم ) ٢
بی تو از مدینه / به سینه / یک شعله دارم تا ابد
ماجرای کوچه / به کوفه / بر قلب من خنجر زند
از غم فراقت / ز داغت / افتاده در محراب خون
سویت ای بهارم / قرارم / آیم به روی لاله گون
( همسرت را دگر ، همره خود ببر ) ٢
طاقت من رفته دیگر ٢
( در میان محراب ، مانده به موج خوناب
دارم انتظاری ، دل بی قرار و بی تاب )٢
من به روی گلگون / دل خون / در موج آه و ناله ام
بی تو غم فروزم / بسوزم / ای یار هجده ساله ام
یاد دست بسته / شکسته / قلب مرا همچو سرم
از فراق یارم / نگارم / قتیل هجر دلبرم
( پر کشم سوی تو ، قبله ام روی تو ) ٢
وای ز داغ پهلوی تو ٢
شاعر : محمد مبشری
@majmaozakerine
tavasol mirdamad.mp3
5.16M
💠 دعای توسل
👈 با نوای: حاج سید مهدی میرداماد
🕊🍂روضه و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ حاج حسین سازور🍂
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
«اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهِ یا أم الزَهرا یا أم المؤمِنين یا خَدیجَه الکُبری»
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه
بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه
ای در تمام عرصه ها سنگِ صبورم
ای یاورِ دیرینه ام ، کوهِ غرورم
ای تکیه گاه شانه زخمی احمد
ای هرقدم تصدیق تو یار محمد
شد پشت گرمی ام همیشه همتِ تو
ترویج دین آغاز شد با ثروتِ تو
سرمایۀ اصلیِ آئین پیمبر
مال حلالت بوده با شمشیر حیدر
تو اولین زن در دیار مسلمینی
منصوب حق بر نامِ اُم المومنینی
تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی
بار رسالت را به دوشت می کشیدی
تو آبرویِ سرزمین هایِ حجازی
هم سفرۀ من بوده ای در عشق بازی
تو حامیِ زحمت کش دین خدائی
تنها پرستار مناجات حرائی
حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی
در هر نوائی اشهدِ خود را بخوانی
دستانِ پر مهر تو دیگر پینه بسته
گرد غریبی بر سر و رویت نشسته
هی پلک هایِ بسته را وا میکنی تو
رخسار زهرا را تماشا می کنی تو
در این دیار بی کسی جان می سپاری
سر رویِ خاک سرد قبرستان گذاری
تو واسطه کردی به سویم دخترت را
تا بینِ پیراهن بپیچم پیکرت را
*همچین که گفت من کفن ندارم ، جبرئیل کفن آورد ..*
اماکجایی تا ببینی نور دیده
در کربلا یک پیکری را سربریده
شاعر:قاسم نعمتی
مادر بزرگِ کربلایی ها کجایی
در لحظۀ سختِ جدایی ها کجایی
بر آبرویت حق درِ رحمت گشوده
از آسمان بهرت کفن نازل نموده
تنها در عالم یک بدن عریان بماند
در دشت بی غسل و کفن عریان بماند
بی سر به خون غلطیده در گودال گردد
در زیرِ سم اسب ها پامال گردد
گیسو پریشان زینبت از تل ببیند
راس حسنت بر سر نیزه نشیند
*یکم روضه بخوانم ان شالله بریم مدینه اونجا عرضِ ادب کنیم .. چنان بالاسرِ حضرتِ خدیجه گریه می کرد .. مادر .. مادر .. خدا خیر بده اسماء رو ، صداش زد بیا ؛ وصیتی دارم بهت ، خیلی حواست به این دخترِ من باشه .. مخصوصاً شبِ عروسی یادت نره .. دختر که عروس بشه به مادر احتیاج داره .. برا دخترم مادری کن .. اسماء اونجا بود ، یه جا دیگه هم اسما حاضر بود .. اون شبی که علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد .. اسما آب میریخت .. علی بدن رو شستشو می داد .. اینجا زهرا پنج ساله بود بالاسرِ مادر ناله میزد .. آی شبِ مدینه یه دختر پنج سالۀ دیگه رم دید .. دخترِ دنبالِ جنازۀ مادر میدوید ..*
Sazvar _ babolharam.mp3
7.61M
🕊🍂روضه و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ حاج حسین سازور🍂
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل - مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها
باید محبّت را بیاموزیم از این بانو
الگویِ صبرِ فاطمه بوده همین بانو
کانونِ خلقت تکیه گاهِ عرش احمد بود
کانونِ خانه یارِ ختمُ المرسلین بانو
از عشق زیباتر ندیدم واژه ای هرگز
شد عاشق و معشوقه یِ پیغمبر این بانو
دستِ نوازش بر سرِ آیاتِ کوثر بود
هستیِ خود داد و شد هستی آفرین بانو
کم نیست حکمِ مادریِ مادرِ سادات
با تو بهشتی می شود خاکِ زمین بانو
حتماً شهادت می دهد شِعبِ ابیِ طالب
که بوده ای رویِ زمین عاشق ترین بانو
تو لایقِ زیباترین اوصاف و اشعاری
اُمُّ الیقین هستی و اُمُّ المؤمنین بانو
صحن و سرایِ خاکی ات زائر ندارد حیف
صاحب حرم خواهد شد آخر بهترین بانو
سالی که تو رفتی شده سالِ عزایِ دین
کِی می رسد صاحب عزایت اوّلین بانو
۹۷/۳/۳📃
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_وفات
#مهدی_رحیمی
▶️
زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر
سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر
تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛
آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر
تقسیم شد درد دو عالم بین این دو
سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر
زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد
مادر به دختر میرود، دختر به مادر
از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال
حالا رسیده یک گل پرپر به مادر
ام ابیها نیز ام المومنین شد
چون می رسد این ارث از مادر به مادر
ام المصائب زینب و مظلوم ارباب
آقا به بابا می رود خواهر به مادر
در کربلا سیراب گشت و با سه صورت
با گریه اش خندید علی اصغر به مادر
.
14-p-eteqadi-111.mp3
2.02M
مگر شیطان در ماه رمضان در غل و زنجیر نیست، پس چرا گناه هست؟
@majmaozakerine
نماز شب نهم ماه رمضان (زاد المعاد)
اعمال ماه رمضان؛ در بيان نمازهاى شبها و دعاهاى روزها كه مشهور است. و علما در كتب دعا ذكر كردهاند و نزد فقير معتبر نيست و این نمازها هر دو رکعت به یک سلام می باشند.
نماز شب نهم، شش ركعت، در ميان نماز شام و خفتن، در هرركعت بعد از حمد هفت مرتبه آية الكرسى و بعد از اتمام پنجاه مرتبه أللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد