269.3K
#نوحه. #آیت_الله_شهید_رئیسی
#سنتی
🎤کربلایی محمد صادقی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#نوحه ی شهید رئیسی ۷
#سیدالشهدای_خدمت
رئیسی عمری بوده مرد میدان
شهید گشته همره یاوران
بوده او بیقرین بر امت او معین
آجرک الله
بقیه الله ۲
او داشت از مادر خود نشانه
در بین امت او بود یگانه
بوده او مهربان یار مستضعفان
آجرک الله
بقیه الله ۲
رئیسی بوده خادم انقلاب
رخشنده گشته او چنان آفتاب
بی قرین بوده است بهترین بوده است
آجرک الله
بقیه الله ۲
او خادم خورشید هشتمین بود
بر مردمش او یاور و معین بود
بوده خدمتگزار خدمتش بیشمار
آجرک الله
بقیه الله ۲
آن کس که بوده شمع هر انجمن
ایران ز داغش شده بیت الحزن
ماتم افزون شده دل ما خون شده
آجرک الله
بقیه الله ۲
رئیسی یاور ولایت بود
در دل او نور بصیرت بود
او گره گشا بود خادم رضا بود
آجرک الله
بقیه الله ۲
ساده بدیدند زندگی او را
کسی ندیده خستگی او را
چو رهبر خصالش رضا داد مدالش
آجرک الله
بقیه الله ۲
رئیسی مهمان شهیدان شده
از این جهان راهی رضوان شده
شهید خدمت است فدای امت است
آجرک الله
بقیه الله ۲
رئیسی در قیامت رو سپید است
کنار یاوران خود شهید است
داغ او عظیم است به جنت مقیم است
آجرک الله
بقیه الله ۲
امیر عبداللهیان کنارش
شهادتش گردیده افتخارش
رهروی ز حیدر بوده یار رهبر
آجرک الله
بقیه الله ۲
همراه او یاران همه شهیدند
در نزد زهرا همه رو سپیدند
فدای امتند شهید خدمتند
آجرک الله
بقیه الله ۲
#رضا_یعقوبیان ✍
#شهید_جمهور و #خادم_الرضا
340.6K
#نوحه. #آیت_الله_شهید_رئیسی
#سنتی
🎤کربلایی محمد صادقی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#-رییسی-عزیز ملت
ای دریغا شد بهار ما خزان
سیل اشک و آه جاری بی امان
از میان کوچه باغ دیده ها
پر کشيده از زمین تا آسمان
در شب میلاد هشتم نور حق
خادم آن آستان رفت از میان
هر چه دارد از علی موسی الرضاست
تا ابد دارد به سینه این نشان
آنکه در خط ولایت بوده است
پیرو دستور رهبر هر زمان
کیست این آقا که می بارد فزون
در فراقش همچو باران دیدگان
سید مظلومِ محرومان بوَد
او که خدمت کرده بس بیش از توان
مثل قاسم مرد ميدان بوده است
نام او پاینده گردد بی گمان
عاقبت مُزد تلاشش را گرفت
شد میسّر آرزویش ورزقان
((حجت اله رجب زاده جرجافکی ))
🏴#سالروز_آزادی_خرمشهر
🏴#سوم_خرداد
✍شاعر:محمود تاری (یاسر)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آن خطه که مانده روی لب فـریادش
گلگون بدمــد ز خــاک ها شمـشادش
دل های همه بسـوی خرمشـــهر است
شهــــری که خــداوند نمـــود آزادش
چــه مبارک سحـری بود و چـــه خرمشهری
چــه نوید ظفــــری بـود و چــه خرمشهری
خبــر آمـــد که شـــده لشــــکر دشمن نابود
چـــه مبارک خبــــری بـود و چه خرمشهری
در دل شـــهر که دشــمن هـمه را ویران کرد
چه شرار و شــرری بود و چــه خـــرمشهری
از غــــم مــــردم آن شــــهر و جـفای دشمن
وه چه خونین جگری بـود و چه خرمشهری
در شـب حمله ی مـــردان ز جـــان بگذشته
چه منور قـــمری بود و چـــه خــــرمشهری
نظــری داشـــت به الطــاف خــدا روح الله
چه خدایی نظری بود و چـــه خرمشـــهری
گـــفت آزاد شــد از لطـــف خـــدا خرمشهر
این چه نیکو اثــری بود و چه خـــرمشهری
جـبـهه در جبــهه دلیران سفــری داشته اند
چه مطـهر سفـــری بـود و چه خرمشــهری
پسری پیش پدر خفت به خون در آن شهر
چه دلاور پســـری بود و چــــه خرمشهری
«یاسر» اینـک ثمر خون شهید آزادی ست
این چه گلگون ثمری بود و چه خرمشهری
🏴#سالروز_آزادی_خرمشهر
🏴#سوم_خرداد
✍شاعر:حاج محمود ژولیده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نشسته ام بنویسم برای خرمشهر
که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر
برادرم نه، ز دستم برادران رفتند
و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر
اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد
ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر
نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر
چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله
شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر
روایت است که صدها شهیده، جان دادند
برای حفظ حریم سَرای خرمشهر
عراق بود و ایالاتِ متحد، با او
عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر
رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر
بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر
ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار
وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر
دعای روح خدا بود و همّتِ مردم
که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر
هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر
سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست
چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر
من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم
سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر
رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه
پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر
أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر
بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم
به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر
بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست
مدافع حرم است، جای جای خرمشهر
فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه
هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر
میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف
که هست خیمۀ او مبتلای خرمشهر
🏴#سالروز_آزادی_خرمشهر
🏴#سوم_خرداد
✍شاعر:یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باز خواهم لاله ها را بو كنم
ذكر يا اَللهُ ذكر هو كنم
خواهم امشب يادي از ياران كنم
ياد دريا، يادي از باران كنم
هشت سال اين كشور ما جنگ شد
خاك ما با لاله ها گلرنگ شد
آن طرف شداد و قوم عاد بود
اين طرف بابايي و صياد بود
آن طرف ظلم و نفاق و كين بود
اين طرف فضلي و زين الدين بود
حاج همت اسوه ايثار بود
حج او از فاو تا سومار بود
آسماني ها همه پابندشان
نام زهرا بود بر سربندشان
ياد آن شب سوم خرداد بود
يك صدا صحرا همه فرياد بود
ياد آن روزي كه لرزان دهر بود
روز آزادي خرمشهر بود
تا كه فرمان از جماران داده شد
لشگر و گردان حق آماده شد
حمله اسلاميان آغاز شد
ياعلي گفتيم و محور باز شد
روز در چشمان دشمن شام بود
حمله را بيت المقدس نام بود
يك صدا صحرا همه تكبير بود
پاي دشمن بسته در زنجير بود
دشمن بعثي همه آواره بود
بر سرش باراني از خمپاره بود
آن كه خود بر حمله فرمان داده بود
در جماران بر سر سجاده بود
لعل لب چون بر تكلم باز كرد
با دليران اين سخن آغاز كرد
لطف حق دلهاي مارا شاد كرد
شهر خرم را خدا آزاد كرد
گشت دلها از پيامش منجلي
رمز آن شب بود مولا ياعلي
بايد اينجا با دلم سودا كنم
يك سلامي بر جهان آرا كنم
آن همه همسنگران يادش بخير
نوحه آهنگران يادش بخير
برای شهدای آزادی خرمشهر صلوات بفرست
#فتح_خرمشهر
#دفاع_مقدس
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز
اللّٰهُمَّ إنَّا لَانَعْلَمُ مِنْهُم إِلّا خَيْراً
خدایا ! ما از آنان جز خوبی چیز دیگری نمیدانیم
تو مسیر عشق و جنون.mp3
5.92M
#شهید_خدمت
#شور_شهدایی
#شور_معرفتی
بند1⃣
تو مسیر عشق و جنون
باید وایسی تا پای جون
تا اینکه مقامت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شهید راه خدمت، خوشا به این سعادت
شدی عزیز ملت، خوشا به این سعادت
رسیدی به حقیقت، خوشا به این سعادت
در باغ شهادت بازه
واسه اونیکه اهل رازه
اگه مرد شهادت باشی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
بند2⃣
بدون هیچ نام و نشون
باید باشی مرد میدون
بگذر از خودت تا بشی
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
طلایه دار عزت، خوشا به این سعادت
دعات شده اجابت، خوشا به این سعادت
رسیدی به شهادت، خوشا به این سعادت
شهادت یعنی روح تازه
واسه عاشقی که سربازه
اگه راست بگی که مشتاقی
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
بند3⃣
فرق نداره پیر و جوون
پای اعتقادت بمون
تا اینکه نصیبت بشه
عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرزَقُون
شدی غریق رحمت، خوشا به این سعادت
فدائیه ولایت، خوشا به این سعادت
معلم شجاعت، خوشا به این سعادت
شهادت بهترین آغازه
تا خدا مسیر پروازه
اگه شوق پریدن داری
خدا راشو برات میسازه
اللهم جعلنا، مِنَ الشّهداء
شعر: #جمعی_از_شاعران_تکیه_نوکری
سبک: #محمدجواد_ابوتراب_زاده
خبر پر از درده_210524214411.mp3
2.59M
#شهید_خدمت
#شهید_جمهور
#خادم_آل_الله
#زمینه
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
بند اول:
خبر پر از درده
خبر چه سنگینه
زنده شده بازم
یک غم دیرینه
بازم یه شب تا صبح، تموم مردم
شدن پریشون و، دلا میزد شور
یهو خبر دادن، یه باره دیگه
رئیس جمهور شد، #شهید_جمهور
آی مردم گریه کنید
که خادم امام رضا پرپر شد
شب ولادت آقاش
با لشکر شهیدا همسنگر شد
اُبْکوا، عَلَی الشهداء
بند دوم:
بهار اومد اما
فصل جدایی شد
سید محرومان
مثل رجایی شد
با اینکه سوخته توی آتیش اما
کنار آقاش رفت، با لب مسرور
«تا پای جان بوده برای ایران»
رئیس جمهور شد، #شهید_جمهور
آی مردم گریه کنید
روضه خون امام حسین گلگون شد
غریبونه پر زد و رفت
با ماتمش رهبرمون محزون شد
اُبْکوا، عَلَی الشهداء
بند سوم:
بغض گلوگیر
عالم و آدم شد
اردیبهشت امسال
اردیجهنم شد
شبیه حاج قاسم، به فکر ما بود
همیشه باهاشه، دل یه ملت
باید که بنویسن، رو قلب تاریخ
رئیس جمهور شد، #شهید_خدمت
آی مردم گریه کنید
وقت وداع با سید ابراهیم شد
این اتفاق ناگوار
یه لکه ی سیا توی تقویم شد
اُبْکوا، عَلَی الشهداء
شعر: #روح_الله_گائینی، #طاها_تحقیقی
ملودی: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی منصور ارضی در توصیف شهادت رئیس جمهور
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب هفتم محرم ۱۴۰۲ #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب هشتم محرم ۱۴۰۲
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
گفتم علی اکبرو/ دیدم جدا شدن حروف
روضه همین یه مصرعه/ فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف
اربا اربا
[با هر ضربه باباش میگفت آی پسرم ، با هر ضربه عمهاش میگفت ای وای برادرم...]
حسین تماشا میکنه
[باباهای که جوون از دست دادن میفهمن...]
حسین تماشا میکنه / زدن زمین امیدشو
داره میبینه روی خاک / اون قامت رشیدشو
اربا اربا
این همه شمشیر به تنش خوردن
چی به سر این بدن آوردن
[آی غیرتیا...]
اشک آقامونو درآوردن
حسین تنِ علی رو جمع کرده
قدش خمه چشاش پر از درده
حیرونه که چجوری برگرده
[آآآآآی ، بعضی از روضه خونا میگن اینجا زینب از خیمه ها بیرون دوید درسته ، اما میگن اومد به داد امام حسین رسید ، نه نه ، راوی میگه زینب از خیمه ها بیرون آمد ، وَ هیَ تُنَادِي وا أُخَيَّاهْ وَ ابْنَ أُخَيَّاهْ ، ای وای برادرم ای وای پسر برادرم ، وا ثَمَرَةَ فُؤادی ، ای میوهی دلم ، وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَيْهِ ، اومد روی بدن پاره پاره افتاد ، این آقا خودش داغ جوون دیده ، چکرد؟ ، فَأَخَذَ الْحُسَيْنُ ، زیر بازوهای خواهر رو گرفت ، فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ ، زینب رو روانهی خیمه ها کرد ، یه نگاه کرد دید توان نداره ، وَ أَقْبَلَ عَلی فِتیانِه ، برگشت سمت خیمه ها صدا زد يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ ، جوانان بنی هاشم بیایید...
اینجا زینب از خیمه ها بیرون آمد راوی میگه من دیدم وَ هيَ تُنادي ، هی به سر میزد ، ساعتی نگذشت همون راوی میگه من میدیدم و مینوشتم ، یه اتفاقی گودی قتلگاه افتاد ، فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ، میگه یادم نمیره زینب با یه قلب سوختهای با یه صدای محزون و خستهای شروع کرد ناله زدن ، فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق ، دست از بدنش کشیدن همه ایستادن های های براش گریه کردن ، زینب چی گفت؟ ، میگه صدا زد وا مُحمدا، هذا حُسینٌ بِالعَرا مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک السَّوایا...
آی اونایی که جایی برا دردِ دل کردن پیدا نمیکنید، آی اونایی که درست تشخیص میدید ، میگید درد دارم غصه دارم دلم پره ، میرم به آقام میگم چرا به دیگران بگم...
یه جملهای خواهرش گفت ، یه جمله ای گفت عجیبه ، همینطور که نوحه گری میکرد، میخوند برای برادرش ، ناله میزد ، فرمود بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى ، وقتی سره برادرمو بریدن دلش پُره غصه بود...
چی گفت امام حسین ، برگردیم کنار بدن علی...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[همه نوحه بخونن...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[حالا ما باید چی بگیم وقت این منظره رو تماشا میکنیم...]
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
داری میبینی روبروت(۲)
میخوای بگی بابا ولی / بسته شده راه گلوت
بلند شو عزیزم(۲)
با گوشه عبا دارم/ خونو میگیرم از لبت
پاشو یه کاری کن علی/ رسیده عمه زینبت
بلند شو عزیزم(۲)
با یا علی بلند شو باباجون
به خیمهها از وسط میدون
هرجوری هس عمه رو برگردون
گریزِ روضه رفته اونجا که
میبینه زینب تن صد چاکِ
حسینو بی کفن روی خاک
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
آآآآآی
شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند(۲)
چقدر گریه کن کهنه کار داری تو
[به ما اجازه دادی این شبا بیاییم برات گریه کنیم ازت ممنونیم ، ما حالیمونه ما میفهمیم چقدر داری برامون آقایی میکنی وگرنه من کجا این روضه ها کجا؟ پناهم بده پناه عالمیان پناهم بده ، آقای من...]
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
حسییییین...
✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی
(ملتمس دعای خیر)
[گفتم روضه رو براتون این روضه ای که حرم چخبر بود ، حرم غوغا بود بعد از شهادت علی اکبر ، وقتی آقا به میدان هم میرفت حرم غوغا بود ، نوشته وقتی آمد مقابل حضرت ، فَاسْتَأْذَنَ أَبَاهُ فِي الْقِتَالِ فَأَذِنَ لَهُ ، به محض اینکه اجازه خواست به مصداق آیهی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ، معطل نکرد سریع اجازه داد اما أَرْخَى عَيْنَهُ وَ بَكَى ، بابا شروع کرد های های گریه کردن ، ثُمَ رَفَعَ شَیْبَتَهُ إِلَى السَّماءِ به آسمان نگاه کرد صدا زد اللَّهُمَّ اشْهَدْ خدایا تو شاهد باش ، خب آمادهی رفتن به میدان شد یه اتفاقی افتاد ، إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه ، یه وقت دختر بچه ها اومدن دورشو گرفتن ، این کم سن و سالا به پاش چسبیده بودن ، اینا بلند صدا میزن إرحَم غُربَتَنا ، علی به ما رحم کن ، علی به بیچارگی ما رحم کن ، لَیسَ لَنا طاقَةٌ عَلی فِراقِک ، ما طاقت دوریِ تو رو نداریم...]
(برا خدافظی همه/از توی خیمه اومدن
ببین همه مخدرات/ دور علی حلقه زدن
نرو ای علی جان(۲))(۲)
[یه حرفی تا حالا نزدم اینجا مخدرات همه اومدن دور علی حلقه زدن ، یه جای دیگه هم مخدرات همه حلقه زدن وقتی زینب پاش به قتلگاه باز شد ، همه از حرم بیرون دویدن...]
علی اصغرو ببین/ تو بغل برادرش
ببین سکینه اومده/ برا وداع آخرش
نرو ای علی جان(۲)
[همش یه چیزایی یادم میاد ، اینجا سکینه اومد باهاش وداع کنه ، ساعتی نگذشت این جمله یادت باشه هر وقت سر دو راهی موندی ، اگه یه سمت خدا بود یه سمت شیطان بود یاد این دو سه جمله بیفتی حتما متوقف میشی ، اون لحظه ای که راوی گفت ، وَ عَزَمَ عَلی لِقاءِ القوم بِمُهجَتِه ، دیگه آقا آمادهی میدان شد ، دید اسب تکون نمیخوره ، یه نگاه کرد دید دختر اومده دستارو دور دستای اسب حلقه کرده...
ای حسییییییین...
یه سوالی از بابا کرد ، عرضه داشت یا أبَه أَسْتَسْلَمتَ لِلْموت؟ ، آیا تسلیم مرگ شدی؟ ، یه نگاهی به دختر انداخت فرمود دخترم ، كَيْفَ لا يسْتَسلم للموت مَن لا ناصِرَ لَه و لا مُعين ، اون کسی که دیگه یاری نداره تنها شده ، آی غیرتیا آی هیئتیا ، علی اکبر رفت فکر دل بابا بودی یا نه ، آخه یه ساعتی رسید مقاتل نوشتن ، وَ بقِیَ الحُسَینُ فَرِیدًا وَحیِدًا ، دیگه کسی براش نموند ، فَنَظَرَ یَمیناً و شِمالاً ، یه نگاه به راست و چپ انداخت ، و لَم یَرَ مِن أصحابِه أحَدا ، دیگه کسی رو ندید ، دخترم عزیز دلم میوهی دلِ بابا چطور تسلیم مرگ نشم؟ کسی رو ندارم ، دخترش یه جملهای گفت ، از کجا به کجا رفتیم ، شب پریشون خوندنه ، شهید امشب اربا اربا شده ، امشب به روضه خوناتون اشکال نگیرین ، دخترش یه جمله گفت وقتی مطمئن شد الان بابا میره میدان قبول کرد ، گفت بابا رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا ، ما رو برگردون مدینه ، فَبَکَ الحُسَین بُکاءً عالیاً ، آقا شروع کرد های های گریه کردن...]
علی اصغرو ببین/ تو بغل برادرش
ببین سکینه اومده/ برا وداع آخرش
نرو ای علی جان(۲)
جوون رعنای حسین میره
از جلو چشمای حسین میره
[برو خدا به همرات... ، آآآآآی هر شب صاحب عزا مادرشه ، دمه در که میای هر شب روضهی پسرشو بشنوی ، همچین که وارد این فضاها میشه ، همچین که سیاهیا رو میبینی ، دستِ ادب به سینه میذاری وگرنه بهت این رزق گریه رو نمیدن ، صدا میزنی صَلَّی الله عَلَیکِ یا سَیِّدَتی وَ یا مَولاتی یا فاطِمةُ الزَّهرا ، صِدام به صِداتون برسه این دو سه جمله رو گوش بده بعد داد بزن ، همچین که میای داخل روضه سلام که به بیبی میدی میگی بیبی جان لَعَنَ الله ظالِمیکِ وَ غاصِبیکِ و ضارِبیکِ و غاصِبی حَقِّکِ ، حالا امشب یه فرق داره غیر از مادرش خودِ اباعبدالله دم در ایستاده ، جوونا میان سر سلامتی میدن میگن آقا جوون از دست دادی ، اااااااای...]
جوون رعنای حسین میره
از جلو چشمای حسین میره
داره نفسهای حسین میره
ای اَشبَهُ النّاس نبی رفتی
با چه وَقار و ادبی رفتی
قرار قلب زینبی رفتی
ای وارث حیدر علی اکبر
[دستتو بلند کن ، ما الان پایین شش گوشه ایستادیم داریم صدات میزنیم آقازاده ای شاهزاده وعدهی ما اربعین کربلا پایین پای امام حسین...]
ای وارث حیدر علی اکبر(۲)
گفتم علی اکبرو(۲) / دیدم جدا شدن حروف
روضه همین یه مصرعه / فَقَطَّعوهُ بِالسیوف
[یه جملهای داره ، وقتی اسب راهو اشتباه رفت وقتی خون جلو چشمای اسبو گرفت ، مسیر رو که اشتباه رفت مقاتل نوشتن وَحْتَبَشو ، همهی وحشیانه دورشو گرفتن کوچه باز کردن ، فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم إِرباً إِربا ، يا زهرا این مردم امشب به یه آرزو و امیدی اومدن...
✍🏼تایپ :کربلایی محمد صادقی
(ملتمس دعای خیر)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین