eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
در من هزار موج دعـا گريه میکند باران ز چشم پنجره ها گريه میکند در گوشه ی حياط تو در حوض جمکران باشوق و بیصدا و رهـا گـريه میکند از من چه مانده است به جز شوق وصل تو فواره‌ای که سر به هـوا گريه میکند تا کـی به بـومـهـا بکشم را اين شعر ناسروده کجا گريه میکند؟ موسی بيا که بشکنی اين نيل درد را اين چشمه با صدای عصا گريه میکند آقا بيا ستاره فراوان به حوض ريخت هفت آسمان به پای شما گريه میکند : چقدر ساده گذشتند، از تـو مردم شهر میان اینهمه بودن،نبودنت سخت است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
نشستم خانه‌ی یاد تو را در دل بنا کردم خیالم را در آغوش حریم تو رها کردم: رسیدم بر در باب الجوادت غرق حاجاتم برای هرکسی که خاطرم آمد دعا کردم گذشتم از تمام صحن‌ها در صحن آزادی نشستم روبه روی گنبدت سجاده وا کردم نگاهم مست باران شد میان آفتاب صحن میان سجده‌ها نام تو را تنها صدا کردم شبیه قطره‌ای دنبال دریا رفتم و رفتم خودم را بین آغوش پر از مهر تو جا کردم نشستم مثل عاشق‌ها، تمامی دقایق را هرآنچه داشتم قربان آن صحن و سرا کردم صدایی آشنا آمد، دلم را دست او دادم وجودم را پر از عطر خوش نقاره‌ها کردم دلم از لحظه‌ی دیدار همراه کبوتر‌هاست دلی را که خودم با لطف‌ و مهرت آشنا کردم خیالاتم برای رفع دلتنگیم کافی نیست برای دیدنت رفتم بلیطی دست و پا کردم : فیضِ دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پَر، حرمت‌‌...♥️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد کاش می آمد و از دور تماشا می کرد فال من، یوسف گمگشته اگر می آمد با دل مرده ی من کار مسیحا می کرد گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش می آمد و با این همه امضا می کرد من اگر منتظر واقعه ی او بودم کِی قرار دل ما امشب و فردا می کرد کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی در عزای پدرش ناحیه نجوا می کرد شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی می کرد من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور بر سر نعش یاری بابا می کرد یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز ما کمک می کرد : زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر، پدری ...😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دارم برای شام بلا گریه می کنم بر ماجرای کرب و بلا گریه می کنم بعد از غروب روز دهم، هر غروب من بر جسم های مانده رها گریه می کنم هر جا که حرف زینت و خلال و معجر است بر اهل بیت خون خدا گریه می کنم هرجا که آب باشد و هر جا که تشنه ام بر خشکی لب شهدا گریه می کنم هرجا که طفل شیرخواره به دامان مادر است بر طفل سیدالشهدا گریه می کنم هرجا به هر زنی که ظلم شود گریه می کنم بر طعنه های بر اُسرا گریه می کنم هرجا که خیزران به کسی خورده است، من بر رأس بین طشت طلا گریه می کنم یعقوب کربلایم و چِل سال آزگار دارم برای شام بلا گریه می کنم : 💔 پلک بر‌ هم میزدی کرب ‌و بلا میشد مرور مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭 .
هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می‌خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته‌ترین سرگشته‌ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی‌باشد، به زور است بی پوشیه مَحرَم کنار ما نباشد این کوچه و بازارها صعب العبور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه‌اش زنده به گور است از کربلا تا شام، صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است : 💔 ای مَحرَم زینب خبر داری که زینب وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام .
پس از حسين، جهان بر سرش خراب شد برای حفظ حرم، انتخاب شد نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شد كسی كه داغ دو فرزند بر جگر دارد نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شد چه رفته بر دل زينب؟ كسی نمیداند دمی كه وارد مهمانی شراب شد اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر پر از صدای رسای ابوتراب شد هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين به شام و بزم می و كوفه‌ی خراب‌شد به صبر عمه‌ی سادات، شيعه مديون است كه شرح كرب‌و‌بلا مانده و كتاب شد : 💔 بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من .. سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
دل می‌برد ز من نظر آسمانی‌ات قربان این همه اثر آسمانی‌ات خورشید من به نیزه تو تنها نمانده‌ای دارد هوای تو قمر آسمانی‌ات با دیدن ملائکه بهتم نمی‌زند سجده کنند اگر به سر آسمانی‌ات گفتی خدا اسیری‌مان را نوشته است جانم فدای این خبر آسمانی‌ات «هل من معین» تو جگرم را کباب کرد می‌سوزد عرش از شرر آسمانی‌ات هر روز دخترت ز  سرت می‌کند سوال پایان ندارد این سفر آسمانی‌ات؟ مهتاب هر شبم چه به روز تو آمده؟ زخمی شده دو چشم تر آسمانی‌ات آقا رباب سینه‌اش از شیر پر شده حالا کجاست گل پسر آسمانی‌ات : هر که را میبینم از رفتن حکایت میکند جان اشک ما جاماندگانت را بخر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم اسم حسین آمد و از خاک پا شدیم تنگی جای ما خودش اصلا سعادت است وقتی که زیر خیمه‎ی لطف تو جا شدیم والله بر بزرگی دنیا نمی‎دهیم این فیض را که پشت در تو گدا شدیم از کیمیای فرش حرم خیر دیده‎ایم سنگ آمدیم و موقع رفتن طلا شدیم داروی ما همین دودمه دادن است و بس هر وقت درد بود در اینجا دوا شدیم فامیل ما حسین و کس و کار ما حسین غیر از شما ز عالم و آدم جدا شدیم چه زن چه مرد ما همه مدیون زینبیم زینب نگاه کرد که ما باحیا شدیم فرموده‎اند آب و گل ما ز کربلاست بی‎خود نبود دربه‎در کربلا شدیم از روضه بود راهی مسجد شدیم ما گفتیم سپس با خدا شدیم هر جا که حرف خواهر ارباب ما شده گریان زخم و سیلی و این حرفها شدیم : 💔 پیاده محض تَسلای قلبِ خواهرتان وظیفه بود بیایم، ببخش جاماندم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد چقدرغنچه ی نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم، کـف اتاق افتاد نیامدی و رسید و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا فراق افتاد شب زیارتـی جـدّتان، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا، در ره عــراق افتـاد تورا به عّمه سه ساله، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همین که چشم قشنگت بر آن رواق افتاد بخوان و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد : تو همچو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
اشک است همدم دلِ هجران‌کشیده‌ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده‌ها روزی اشک ما همه در چشمهای توست ای ناله‌دارِ تنگِ غروب و سپیده‌ها تو ناز کن لیلی خیمه‌نشینِ عشق نازِ تو می‌کشند گریبان‌ دریده‌ها می‌گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده‌ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم‌انتظار تو همه قامت‌خمیده‌ها ای کاش امشبی که روی سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده‌ها تا می‌شویم لحظه‌ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده‌ها ره وا کنید قافله‌ سالار می‌رسد زینب برای دیدن دلدار می‌رسد : 💔 شوق را رد کرده ایم و از کارمان دارد به مرز جان سپردن می رسد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
بیچاره دلی که به محبت نتپیده است یا در ره معشوق مشقت نخریده است بیچاره کسی که شب جمعه شده اما از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم از خوان تو کس غیر کرامت نشنیده است "ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است" خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق دامان حیا، پرده ی عصمت ندریده است امشب سر سجاده دلم ریخته برهم یاد گذرم که به مزارت نرسیده است بگذار که من هم برسم کرب و بلایت تا نوکرتان باز خجالت نکشیده است بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است : 💔 تا کی به تو از دور ســــلامی برسانم جان بی تو به لب آمده، ای پاره ی جانم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
ایران به جز تو، هیچ سلطانی ندارد همچون رضا خورشید تابانی ندارد شکی ندارم بی کرانِ آسمان هم مانندِ تو، ماهِ فروزانی ندارد می آورم با خود حرم آقای خوبم آن دردهایی را که درمانی ندارد هر مشکلی را ممکن و آسان نمودی هرآنچه را گفتند: امکانی ندارد هر زائری آمد به قصدِ عَرض حاجت با خنده رفت و چشم گریانی ندارد با دیدن صحن و سرایت درک کردم احساس خوبی را که پایانی ندارد : چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .