بسم الله الرحمن الرحیم
#مرثیه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
من و تو بین کربلا باهم
جان سپاریم هر دو تا باهم
در هجوم سپاه ، پیکرمان
میرود زیر دست و پا باهم
میشود زیر ضربه ها تنمان
قطعه قطعه جدا جدا باهم
ای عمو ساعتی دگر سرمان
میرود روی نیزه ها باهم
عمه زینب به دست میگیرد
پروبال شکسته راباهم
به تن زخم دیده ی من و تو
میخورَد نیزه و عصا باهم
"کوفه شرمی ز روی ما نکند
از تو و مادرت حیا نکند"
دست من شدسپر عموجانم
جگرم پر شرر عموجانم
فرقهُُ بالسیوف آمده اند
فرقهُُ بالحجر عموجانم
مثل بابای خود در آغوشت
میزنم بال و پر عمو جانم
آمده بر لبان خشکیده
پاره های جگر عمو جانم
شده در بین قتلگاه چقدر
پیکرت مختصر عموجانم
ضربه خورده درین میانه کمی
پهلویت بیشترعموجانم
"عمل این سپاه ننگین است
دستهاشان چقدر سنگین است"
بعد ازین تیرحرمله بامن
بعد ازآن نیزه ی سنان باتو
دستِ از تن جداشده بامن
خاتم وظلم ساربان باتو
برزمین دست وپازدن بامن
پیکرغرق درنشان باتو
بارش سنگ بیشتر با تو
خوردن چوب خیزران باتو
بین خورجینِ دشمنان رفتن
ماندنِ درتنورشان با تو
ازسرنیزه ها زمین خوردن
درمیان حرامیان باتو
"سرمان روی نی رود با هم
چه میاید به روز اهلِ حرم"
بعد ازینها قیام با عمه
غربت صبح و شام با عمه
دیدن ناسزای این مردم
بینِ بازار شام با عمه
آتش و دود و خاک و خاکستر
خوردنِ سنگِ بام با عمه
خوردن تازیانه های شدید
وسط ازدحام با عمه
دیدنِ خیزران روی لب تو
گریه ی مستدام با عمه
جسم و دست سر کبوده شده
همه اش یک کلام با عمه
"آه مظلومه ی جهان زینب
عمه ی صاحب الزمان زینب"
امیر قربانی فر: