❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹
شامگاهت نیز مانند پگاهت روشن است
محبس تاریک با نور نگاهت روشن است
کی حریفت میشود این کینهی سرد و نمور
شعلهای در سینهات داری از آهت روشن است
گرچه چشم تنگ زندان بر قیامت کم گذاشت
لااقل قلبت به نور سجدهگاهت روشن است
کنج زندان هم اگر باشی حکومت میکنی
ابن یقطین نسبتش با بارگاهت روشن است
قلب زندانبان به تو غرق محبت میشود
عالمی با رویت رخسار ماهت روشن است
از زن رقاصه هم قدیسه میسازی دگر
غم ندارد رهرو ات وقتی که راهت روشن است
دستگیری میکنی هرچند دستت بسته است
جلوه ات بر شیعیان بی پناهت روشن است
در خیالش دشمنت بر قدرتت غُل بسته است؟
نه ! که زنجیری به پای تو توسل بسته است
ای که داوودی و فرمایش برآهن میکنی
حضرت موسی که دل را دشت ایمن میکنی
خواست خاموشت کند دشمن نمیدانست تو
با لب خاموش هم تکلیف روشن میکنی
کاروانی را به دست ساربان پس میزنی
با کلامی رخنه در فرمان دشمن میکنی
ربنایت کافران را هم مسلمان میکند
با دعایت یاغیان را پاک دامن میکنی
باب حاجاتی و روزی را به عالم میدهی
صبح وقتی که شروعِ ذکر گفتن میکنی
زهر خرما را نکردی از لبت کوتاه پس
شک ندارم بخششت را شامل من میکنی
شک ندارم اشکهایم را گواهی میدهی
کاهِ ایمان مرا یکباره خرمن میکنی
عادلی هستی که عالم از نگاهت داد خواست
صد کفن از پیکر پاک تو استمداد خواست
هیچ کس را دست خالی رد نکردی از درت
پس کدام این کفن ها میرسد بر پیکرت
تو کفن داری خدارا صدهزاران بار شکر
یاوران زنده داری لااقل دور و برت
ای بنازم معرفت را دخترانش را سپرد
بر تو طوری گریه کن باشند گویا دخترت ...
دختری را میشناسم داغ بابا را که دید
گفت بابا جان کجا مانده تن جنگاورت
گفت بابا پای من زخم است اما غم نخور
روی نی تا میروی می آیم از پشت سرت
گفت بابا روسری دارم ندیدی گوش من
مثل انگشت تو شد در غارت انگشترت
گفت اگر مهمان من باشی بگیرم از کدام ؟
بوسه از لبهای خشکت یا که از چشم ترت
دارد آدابی اگر دلجویی از اشک یتیم
دختری را میشناسم در خرابه بگذریم
سعیده کرمانی
#مرثیه_موسی_بن_جعفر علیه السلام
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹
من آن شمعم که بی پروانه ای در باد خاموشم
به طوفان بلای کینه و بیداد خاموشم
منم آن مرغ عشق خسته و پربسته و تنها
که از بی مهری آن بی وفا صیّاد خاموشم
به حق، خورشید هستی بخش صحرای حجازم من
که در چنگ غروب باطل بغداد خاموشم
چنان یوسف گهی افتاده قعر چاهم و گاهی
نشسته گوشۀ زندان و بی فریاد خاموشم
خلیلم، در مصاف این هُبَلها مانده ام تنها
میان آتش نمرود بی امداد خاموشم
به لب اِنّا اِلَیْهِ رٰاجِعون و بر لب استشفاء
من آن نورم که کرده ظلمت اَلْحٰاد خاموشم
منم مهتاب علم و حلم و زهد و عصمت و تقویٰ
که پشت ظلمت این ابر استبداد خاموشم
همه عمرم به یاد لاله زار کربلا طی شد
پیِ پیوستنم بر جمع آن اجساد خاموشم
به عمرم غصّه ها بسیار خوردم هر زمان امّا
به یاد غصّه های زینب و سجّاد خاموشم
الا "ساده" بگو شرح غمم را با دل مردم
که در گودال تاری گوشۀ بغداد خاموشم
مجتبی تاجیک "ساده"
#مرثیه_موسی_بن_جعفر علیه السلام
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ...🔹
اشک های ستاره ها میریخت
کهکشان هم به گریه افتاده
از نحیفیِ پیکر خورشید
آسمان هم به گریه افتاده
جسم او ذره ذره آب شده
تازیانه چه کرده با بدنش!؟
این که افتاده گوشهی زندان
پیرْهنخالی است یا بدنش!؟
حجم بال و پرش پُر از زخم است
جای سالم نمانده در پَرِ او
قفسش بس که کوچک و تنگ است
هی به دیوار میخورد سرِ او
درد تا مغز استخوان میرفت
بازویش را اگر تکان میداد
میتوانست شب بخوابد اگر
درد پهلو کمی امان میداد
وای از آن دم که آرزو باشد
لحظهای آه حسرتی بکشی
غل و زنجیر فرصتی ندهند
نفسی هم به راحتی بکشی
دمِ " عجِّل وفاتی " لب او
زنده کرده است داغ زهرا را
ظاهراً عادت نگهبانهاست
بی جهت میزدند آقا را
آه! با هر تنفسش میشُد
حس کنی دردِ در جِناغش را
بشکند دست سِندی نامرد...
خُرد کرد استخوان ساقش را
با هزاران عذاب جان داد و
با هزاران عذاب تشییع شد
روی یک تخته پارهای کوچک
بدن آفتاب تشییع شد
باز هم جای شکر آن باقی است
مصحفاش را بهم نریخت کسی
طرح لبهای نازنینش را
با نوک پا بهم نریخت کسی
لحظهی جان سُپردن او را
خواهرش روی تل نمیدیده
با عصا هیچ نامسلمانی
به سر و صورتش نکوبیده
احدی در پی غنیمت نیست
پیرهن از تنش کسی نَکِشید
بعد جان دادنش خدارا شُکر
مرکبی روی پیکرش ندوید
بردیا محمدی
#مرثیه_موسی_بن_جعفر علیه السلام
مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند
زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند
شکر خدا که شیعیان بودند آن روز
مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند
شکر خدا آن روز دخترها نبودند
پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند
دوری تو از خانواده بد نبوده_
_وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند
ساقت شکسته بود اما سینه ات را
در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند
آقا خدا را شکر مردم حنجرت را
درگیر با کندی یک خنجر ندیدند
هر چند روی تخته ی در بود جسمت
اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند
هم دخترت رنگ اسارت را ندیده
هم خواهرانت غارت معجر ندیدند
هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و
هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند
جانم فدای آن غریبی که به جسمش
جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند
وحید محمدی
@majmazakerinee
#امام_کاظم ع
#موسی_بن_جعفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5902369977737941323.mp3
14.8M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی وحید شکری
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی وحید شکری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حضرت دریای کرامت
دنیا شبیهت رو ندیده
سیدنا باب الحوائج
از تو به ما خیلی رسیده
همیشه تو صحنِ مشهد و قم
برکت سفره هاتو خوردیم
اگه تو و بچه هات نبودی
حاجتامونو کجا میبردیم
ای علت اشکای من
ای مهربون آقای من
نه کم نذاشتی هیچ موقع
برای من
باب الحوائج یا مولا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
درد و غمات خیلی زیاده
بارونیه چشات مرتب
چی شده که تو هر قنوتت
هی میخونی خلِّصنی یا رب
بدن نحیف و نیمه جونت
روضه مونو برده تا مدینه
میگی زیر لب الهی هیچکی
داغی رو که ما دیدیم نبینه
داغی که خیلی سنگینه
مادر رو خاکا میشینه
گوشواره شو توی گوشش
نمیبینه
باب الحوائج یا مولا
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
برای شهادت موسی بن جعفر علیه السلام
کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد
از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد
بی عصا آمده و حضرت موسی شده است
ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد
بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده
به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد
دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده
دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد
چند وقتی است که دنبال اجل می گردد
کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد
چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است
اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد
از روی تخته ی در، پیکر او بردارید
چند تا خاطره ی سوخته از در دارد
با عبا زود بپیچید به هم پایش را
اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد
پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده
یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد
لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند
دست کم روی تن سوخته اش سر دارد
پسرش آمده بالای سرش اما باز
روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد
همه جا را تن صد چاک علی می بینم
بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد
#موسی_بن_جعفر_روضه
#امام_کاظم_روضه
#وحید_محمدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین