هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5866293974733423263.mp3
7.49M
✍️ شب سوم محرم
❤️ نوحه واحد جانسوز حضرت رقیه
💠 دندان تو را شکسته دیدم 😭
حاج محمودکریمی
🏴جدیدترین تصویر از ضریح مطهر دردانه امام حسین(ع) حضرت رقیه(س) در شب دوم #محرم 1442
شعرمسیر کوفه تا شام ـ شاعرناشناس
از من مگیر این دست خالی را که دادی
این دستمال اشک و حالی را که دادی
من آن فقیر بیسر و پایِ توام که
خرج گناهش کرده مالی را که دادی
روزی چشمم را «بکاء الفاقدین» کن
سهم دعای این حوالی را که دادی
فطرس مرا پرواز داده، پس به ابلیس
دیگر نخواهم داد بالی را که دادی
حالا سر این جان بر زانوی یار است
پس خرج او کن سن و سالی را که دادی
من ریشهی عمرم علیِ اکبری شد
پر بارتر کن پس نهالی را که دادی
جاماندهام تا که شهید زنده باشم
از من نمیگیری مجالی را که دادی؟
بعد شهیدان سختتر شد امتحانم
تسهیل کن سیر کمالی را که دادی
سرمایهی من چیست جز «حبّ الحسینت»
مدیون زهرایم مدالی را که دادی
زینب تصدّق کرد و گندمزارِ ری شد
یک لقمهی نان حلالی را که دادی
میگفت ای عبّاس ما را اسارت
بردند و دیدم احتمالی را که دادی
یکجا النگوها و خلخالِ همه رفت
بردند حتی چند شالی را که دادی
حالا ببین پوشیهام یک آستین است
فعلا حجاب کامل زینب همین است
#امام_زمان_عج
آرزو مانده به دل، طعم رضایت بِچِشَم
ساغری از می گلگون ِ ولایت بِچِشَم
کاش میشد که همهعمر شوم مَحرم راز
آخر کار که شد جام لقایت بِچِشَم
ای خوش آنروز که در بین تَفَقدهایت
گرمی و نرمی دستان عطایت بِچِشَم
سحری کاش که هنگام زیارتخواندن
با همین گوشِ ِ سرم لحن صدایت بِچِشَم
لهجهی مادریاَت بین مناجات خوش است
مَحرمت چون بشوم سوز دعایت بِچِشَم
صوتِ ترتیل و تلاوت ز تو زیباست و من
آرزو میکنم آن صوت رسایت بِچِشَم
لفظ آهنگ حجازت دل ما را بِبَرَد
نَفَسی زن که ز آیات خدایت بِچِشَم
حَسَنی هستی و تحریر حسینی داری
نغمهی حیدری از حال و هوایت بِچِشَم
بادهی معرفت از بسکه تعارف کردی
خواستم بوسهای از دست عطایت بِچِشَم
ای امامی که تو را مدح و ثنا گوست خدا
جلوهای کن که مِی مدح و ثنایت بِچِشَم
"هر کجا مینگرم نور رُخت جلوهگر است"
قِسمت این است کمی هم ز رثایت بِچِشَم
چارهای نیست به جز راه میانبُر یعنی:
لحظهای روضهای از کرب و بلایت بِچِشَم
قتلگاه و سُم اسب و تن چاک و بیسر
بوی سیب است که از آه و نوایت بِچِشَم
محمود ژولیده
#امام_زمان_عج
به سوی یار از ندارها سلام می رسد
خوشیم این سلام ها به آن امام می رسد
شدیم بی نصیب از نظاره ی رخش ولی
نگاه لطف او به ما علی الدوام می رسد
عطای یار و منعِ بخشش اش یکی است باطنا
صلاح ماست هر دوتاش... هر کدام می رسد
بریده می شود نخ توسل اهالی اش
به پای سفره ای که لقمه ی حرام می رسد
از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید
از آن طرف همیشه لطف و احترام می رسد
همین که بر دعا دو دست خود بلند می کند
به قلب ما همان دقیقه التیام می رسد
دل شکسته از غریبی عقیله صبر کن
می آید آن امام و وقت انتقام می رسد
فدای دختر علی که با قد خمیده اش
محله ی یهودیان شهر شام می رسد
چقدر کارِ این بزرگ زاده سخت می شود
در آن زمان که کاروان به ازدحام می رسد
گرسنه اند کودکان و رو به کس نمی زنند
اگرچه بوی نان تازه بر مشام می رسد
محمد جواد شیرازی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5845820608662734513.mp3
6.86M
هر ستونی که میروم یاد رقیه میکنم
سید رضا نریمانی
--
@majmaozakerine
حالا از مسیر نجف تا کربلا چی میخای بگی؟
*
هر ستونی می روم یادِ رقیه می کنم،یادت باشه ها شب سوم قول دادیا .. تو این مسیر بگو :*
هر ستونی میدوم یاده رقیه می کنم ...
*بعد هی بشین به کف پاهات نگاه کن ...*
خوابم بهم ریخته .. اعصابم بهم ریخته
پاهام آبله دارن نمیزارن که بخوابم ...
*زود وارد روضه شدم ...*
هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم
روضه خوانِ عمۀ ناقه سوارت می شوم
*بسه دیگه ، امشب شب روضه ست*
بابایی .. عجب سری به ما زدی
بابایی .. به دیدنم خوش اومدی
بابایی .. مشکلِ غربتم دو حرفِ
بابایی .. یه دست بکش رویِ سرم
بابایی .. موهامُ شونه کن یکم
بابایی .. یه بار دیگه منو بغل کن
*بابا یه گزارش از سفر بهت بدم؟*
خبر داری ، دلم گرفته این شبا شدیداً
به زخم من همه نمک پاشیدن
چادرمُ تو ازدحام کشیدن ...
*امشب شبِ داد زدنه .. شب ضجه زدنه ...*
میدونی ، چرا دلم گرفته باز میدونی؟
کسی منو بازی نداد میدونی ..
یکم بچه گونه بخونم ؟...من میرم و بیا یکم بیا دنبالِ من کن ...بابا یه شب تو صحرا گم شدم ... اونا که دختر دارن میفهمن ... دختر که زمین بیفته آنقد میمونه تا بابا بیاد بغلش کنه ... نمیره جایی ، میگه حتماً بابا بیاد بغلم کنه .. بابا وقتی از ناقه افتادم آنقدر صبر کردم بیای .. هی تو صحرا صدات میکردم اَبا .. اَبا .. بابا ..بابا ... دیدم یه سیاهی از دور داره میاد ، اما دیدم داره میدوه ... گفتم نه این بابایِ من نیست ... چرا اینجوری داره با غضب میاد ... بابا تا بهم رسید ... تو کامل بهایی میگه ، شیخ طبری میگه اول موهاشُ گرفت .. (منتظر چی هستی؟) بابا ...
میدونی ، به قامتم میخندیدن میدونی
به لکنتم میخندیدن باباجون
یه فکری هم به حالِ من کن
به روم نیار ، درسته کل صورتم کبوده
این همه سیلی حق من نبوده
روسری مُ یه بی حیا ربوده ..
*یکم آروم تر روضه بخونم ، بدجور دارید گریه میکنی من می ترسم ..*
مرا ببخش به مهمانیِ تو برنخورد
طبق به درد منو سفرۀ سحر نخورد
غذا طلب ننمودم مگر نمیدانی
رقیه هیچ به جز لقمۀ پدر نخورد
دمار از همۀ مردمش درآورم من
به شهر شام دوباره رهم مگر نخورد
همیشه چشم من از ازدحام میترسد
*با کنایه میگم زودم رد میشم ، اگه متوجه شدی حرفه منو تا سحر گریه کن ..*
همیشه من از ازدحام میترسید
که یک زمان تنم آنجا به یک نفر نخورد
بلد شدم بنویسم فرات ، بابا ، آب
و ان یکاد بخوان دخترت نذر نخورد
1_464649017.mp3
2.38M
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
مراسم روضه بمناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام
با نوای آقای حاجیان
99/6/24
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
#امام_سجاد
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامهدریدن سخت است
روضه و گریه شده روزی او در هر شب
خاطرش را همه دیدند مکدّر هر شب
با لب تشنه و با یک دل مضطر هر شب...
...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است
بر امامی که اسیری به بیابان دیده
زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده
اهل بیتش همه با صورت عریان دیده
معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است
آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است
جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است
بهر آنکه سر و عمامهی او سوخته است
حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است
چقدَر از غم این فاجعه افروخته است
چشم بر نیزهی ششماهه فقط دوخته است
یاد حلقوم علی حنجر او سوخته است
این وسط حرمله را یکسره دیدن سخت است
پیش آن کس که شرر بر جگرش افتاده
خنجری کند به جان پدرش افتاده
دیده که در ته گودال سرش افتاده
تشنهلب کشتن مذبوح شدیدا سخت است
یک نفر که شده گریانِ پدر تا حالا
یادش افتاده تن خونی بابا حالا
بوریایی که خودش دیده و اما حالا
دم آخر کفنش را طلبیدن سخت است
مهدی علی قاسمی
محمدجواد شیرازی
4_5987919747679782266.mp3
2.51M
یاوجیهه عندالله اشفع لنا عندالله.....:
عصر عاشورا و روز عاشورا
شور...کریمی...
شلوغ شده دور و برش سادات ببخشن
قاتل اومد بالا سرش سادات ببخشن
از خیمه اومد خواهرش سادات ببخشن
قاتل اومد با خنجرش سادات ببخشن
تکیه به نیزه ها زد سادات ببخشن
مادرش و صدا زد سادات ببخشن
لب تشنه دست و پا زد سادات ببخشن
وای حسین
****
میاد صدای غریب مادر
حسین تو گودال بی یار و یاور
دل زینب اتیش میگیره
حسین تو دست قاتل اسیره
از اسمون راهی شدن سادات ببخشن
مولا و زهرا و حسن سادات ببخشن
کنار اون خونین بدن سادات ببخشن
همه به گودال اومدن سادات ببخشن
فاطمه روضه خونه سادات ببخشن
گریون و نیمه جونه سادات ببخشن
پسرش غرق خونه سادات ببخشن
****
از این مصیبت دلها هلاکه
سرش رو نیزه تنش روی خاکه
زخمی و خونین پیکرش سادات ببخشن
غارت شد از پا تا سرش سادات ببخشن
پیراهن و بال و پرش سادات ببخشن
عمامه و انگشترش سادات ببخشن
بند اسارت اومد سادات ببخشن
لشکر غارت اومد سادات ببخشن
وقت جسارت اومد سادات ببخشن
سر حسین به نیزه ها سادات ببخشن
اتیش زدن به خیمه ها سادات ببخشن
✅ خلاصه مقتل حضرت رقیه (س)
اهل بیت علیهمالسلام در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده میداشتند و هر کودکی را وعده میدادند که پدر تو به فلان سفر رفته است و باز میآید. تا اینکه ایشان را در مجاورت قصر یزید ملعون آوردند. امام حسین علیهالسلام، دخترى چهارساله داشت كه شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم كه سخت پریشان بود.»
زنان که این سخنان را شنیدند، گریه كردند. سایر كودكان هم گریان شدند و صداى نالهها بلند شد. یزید ملعون در خواب بود. از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است. آن لعین گفت: «بروید و سر پدرش را برایش ببرید.»
آن سر شریف را در میان طشت زیر پارچهاى در مقابل آن دختر گذاشتند. پرسید: «این چیست؟» گفتند: «سر پدرت.»
سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و درآغوش كشید و گفت: «پدر چه كسی تو را به خون خضاب كرد؟ چه كسی رگهای گردنت را برید؟ پدر چه كسی در خردسالی یتیمم كرد؟ پدر جان بعد از تو چه كسى را دارم كه به او امید داشته باشم؟ پدر دختر یتیم تو چه كسى را دارد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بیپوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسیر و سرگردان چه کسی را دارند؟ پدر جان چشمان گریان را كه آرام كند؟ پدرجان چه كسی یار غریبان بیپناه است؟ پدر جان چه كسی موهاى پریشان ما را نوازش كند؟ پدر جان بعد از تو چه كسی را داریم؟ بعد از تو وای بر ما! واى از غریبی ما! پدر جان كاش فدایت میشدم. پدر جان ای كاش بیش از این نابینا میشدم و تو را اینگونه نمیدیدم. پدر جان كاش پیش از این در خاك خفته بودم و محاسنت را به خون خضاب نمیدیدم.»
سپس لبها را بر لبهای شریف بابا نهاد و به شدت گریه كرد تا آن كه غش كرد. وقتی او را حركت دادند، فهمیدند كه از دنیا رفته است.
👈 منابع:
كامل بهایى/ عمادالدین طبرى
منتخب/ طریحى
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
عزیز مرتضایی یا رقیه
ز نسل مصطفایی یا رقیه
تمام هستی زینب تویی تو
گل خیرالنسایی یا رقیه
چو زهرای مطهر نور هستی
به چشم ماضیایی یا رقیه
به زینب عمه ی مظلومه ی خود
تو سرتاپا حیایی یا رقیه
تویی نورو تویی فرقان تویی فجر
تو شمس و الضحایی یا رقیه
چوزهرا مادرت فردای محشر
شما صاحب لوایی یا رقیه
تو در شام بلا تا صبح محشر
سفیر کربلایی یا رقیه
به اذن حضرت باریتعالی
به درد ما دوایی یا رقیه
گره از کار عالم می گشایی
ز بسکه با صفایی یا رقیه
گل بستان سرای آل عصمت
به دین رمز بقایی یا رقیه
محبان رازلطف وجود و رحمت
کنی حاجت روایی یا رقیه
در این عالم گل باغ ولایت
همه امید مایی یا رقیه
خدا داند ز کار شیعیانت
شما مشکل گشایی یا رقیه
امید شیعه در صحرای محشر
ز لطف کبریایی یا رقیه
به جمع ما گل گلزارعصمت
نما امشب دعایی یا رقیه
به یاد غربت و مظلومی تو
به لب دارم نوایی یا رقیه
شدی ای تالی زهرا و زینب
براه دین فدایی یارقیه
شهید راه قرآن راه عترت
به دست اشقیایی یا رقیه
گل پرپر تو از کنج خرابه
روان سوی خدایی یا رقیه
تو داری در کنار راس بابا
عجب حال و هوایی یارقیه
کنار آن سر غلطیده در خون
شد هنگام جدایی یا رقیه
شده برپاز سوزداغت ای گل
عجب بزم عزایی یا رقیه
(رضا) عبدوغلام درگه تو
زتو دارد بهایی یا رقیه
babolharam_ shabe 3 moharram1399 - mahdi salahshoor.mp3
3.81M
|⇦•نیلی شده صورت من ..
#سینه_زنی و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نیلی شده صورت من ..
#سینه_زنی و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای مهربونم .. بابا
دردت به جونم.. بابا
امشب بیا و سرم رو بگذار بر روی سینه
یاد تو کردم ، یاد شبایِ ، خوبِ مدینه ..
توی خرابه سر رو خاک میذارم ، بابا
ابر بهارم این شبا می بارم ، بابا
به زنده موندنم امید ندارم ، بابا
نیلی شده صورت من باباجون
چی کشیدم از خارای بیابون
هیچ کی نبود بگه به این نامردا
مهمونُ که نمیبرن به زندون ..
کنج خرابه .. بابا
چشام پرآبه .. بابا
ممنون که امشب اومدی بابا منو ببینی
ببخش اگر که ، فرشی ندارم ، تا که بشینی ..
باید بشه خرابه آب و جارو ، بابا
باید بشه شونه برای تو گیسو ، بابا
باید دیگه نگیرم دست به پهلو ، بابا
عمرم مثه مادرِ تو کوتاهه
تنم با تازیانه ها سیاهه
ناله زدم ولی به من می گفتن
غصه نخور ، بابای تو ، تو راهه ..
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
4_5938159343215052279.mp3
4.95M
💠سه شنبه ودلهایی که راهی
جمکران است😭❣
@majmaozakerine
از همون روزی که دنیا اومدم
تا رسیدنت دلم شور می زنه
ترسم اینه بمیرم، نبینم
واسه دیدنت دلم شور می زنه
اضطراب بازی با جونم میکنه
انتظار داره دیوونم میکنه
آرزومه ببینم مادر تو
واسه نوکری، نشونم میکنه
قلب من رو خط معکوس میزنه
لحظه هام، ثانیه هام، یار نمیشن
نه کلافی، نه طلایی، تو بساط
واسه یوسف اینا بازار نمیشن
فاصله حبس منُ شما شده
فاصله رمز منُ شما شده
فاصله افتاده بین منُ تو
فاصله تقدیر ما دو تا شده
الهی بشکنه پای فاصله
که جوونی منُ ازم گرفت
چقدر بهت بگم دوست دارم؟
چقدر بهت بگم دلم گرفت؟
دوس دارم پر بکشم از این قفس
دوس دارم جون بگیرم زیر نگات
یه نگاه مهربونت مال من
همه ی دار و ندار من فدات
تو حضور تو منم که غایبم
تو کلاس عشقتون جا میزنم
هی میگم، یه روز منم عاشق میشم
هی میگم، دلُ به دریا میزنم
آسمونم بی تو سوت و کور شده
بی تو این زمین چقد صبور شده
دستمُ هی روی دستم میزنم
دل من بدجوری از تو دور شده
@majmaozakerine