eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
میری مسجد امشب بابا حیدر♬•♬ بی قرار زینب بابا حیدر♬•♬ امشب خیلی چشمات غربت داره♬•♬ آسمونم داره خون می باره♬•♬ حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ──「※」── آروم آروم میری بابا حیدر♬•♬ از دنیا دلگیری بابا حیدر♬•♬ میری تا راحت شی از این مردم♬•♬ از زمونه سیری بابا حیدر♬•♬ حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ──「※」── دل زینب به شور افتاده بابا♬•♬ چرا خوندی تو زیر لب یا زهرا♬•♬ هوای خونمون سرد و دلگیره♬•♬ بدون تو بدون زینب میمیره♬•♬ حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ──「※」── ایوون طلاتو عشقه حیدر حیدر♬•♬ پایین پاتو عشقه حیدر حیدر♬•♬ عشق تو تو خونمه حیدر حیدر♬•♬ دوا و درمونمه حیدر حیدر♬•♬ حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ──「※」── مظلوم دنیایی حیدر حیدر♬•♬ آقایی و مولایی حیدر حیدر♬•♬ ای عشق پیغمبر حیدر حیدر♬•♬ تو جان زهرایی حیدر حیدر♬•♬ حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر @majmaozakerine
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال درایتا👌😍 اشعاروسرودهای جدیددر ماه رجب و شعبان، رمضان، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در ع ))شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 👇: ❇️هشت رکعت ( چهار تا دو رکعتی) ، در هر رکعت بعد از حمد سی مرتبه سوره ی قدر. ♻️⚜ثواب:حضرت علی (ع) فرمود: خدای تعالی به او ثواب شکر کنندگان را عطا کند و روز قیامت از رستگاران می شود
☆ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ ‌☆ 💠 نکات کلیدی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💠
حاج منصور ارضی~1.mp3
11.21M
🎙 | صوت 🎤 | حاج منصور ارضی 🌙شب یازدهم - ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ 💠مراسم مناجات شب های ماه مبارک رمضان 🔹مسجد ارک تهران
حاج ابوالفضل بختیاری~1.mp3
3.82M
🎙 | صوت 🎤 | حاج ابوالفضل بختیاری 🌙شب یازدهم - ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ 💠مراسم مناجات شب های ماه مبارک رمضان 🔹مسجد ارک تهران
. 🔊 احساسی فوق العاده زیبا... ⭕ متن:میدونی تورو، بی‌حد... 🎙️ کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 میدونی تورو، بی‌حد و اندازه دوست دارم در خونه‌تُ، که همیشه بازه دوست دارم سرنوشتی رو، که نگات میسازه دوست دارم هرچی که منو، یاد تو میندازه دوست دارم مثلاً دریا رو واسه کشتیِ نجات دوست دارم من پرِ پروازو تا بیام به کربلات، دوست دارم پسرم رو وقتی که میفته روی پات، دوست دارم دوست دارم/چاییِ روضه‌تُ دوست دارم/شفای تربت‌و دوست دارم/رفیق هیئت‌و حب الحسین، اجننی عشق منی، عشق منی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 تو این روزگار، فقط این اشکامو دوست دارم زیر آسمون، حرم آقامو دوست دارم من به خاطرِ، حرمت دنیا رو دوست دارم واسه دیدنش، امروز و فردا رو دوست دارم مثلاً شب‌هارو واسه دیدنش تو خواب دوست دارم بچهٔ نوزادو واسه نوزاد رباب، دوست دارم حالمو تو هفته شب جمعه‌ها، خراب دوست دارم دوست دارم/همیشه گریه رو دوست دارم/همین یه هدیه رو دوست دارم/فقط رقیه رو حب الحسین، اجننی عشق منی، عشق منی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 برا شاهی که، تک و تنها مونده دلگیرم برا پیکری، که تو صحرا مونده دلگیرم برا پیرهنی، که به غارت رفته دلگیرم برا خواهری، که اسارت رفته دلگیرم مثلاً از بارون برا خشکیِ لبات دلگیرم حتی از ابری که نشده سایه برات دلگیرم بیشتر از هرچیزی من از امواج فرات دلگیرم دلگیره/وداع آخرت دلگیره/نگاه خواهرت دلگیره/میبینه دخترت حب الحسین، اجننی عشق منی، عشق منی 👇
‍ متن روضه شهادت امام علی علیه السلام- بنفس👇👇👇👇👇👇👇👇👇 حاج مهدی سلحشور ه یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام با سختی لبانش رو حركت داد،فرمود: بچه هام رو بگین بیان،كنار بسترم،باهاشون كار دارم،حسن اومد،حسین اومد،زینبین اومدند،اصبق بن نباته میگه: وقتی اومدم آقام رو دیدم،گفتم ای كاش كور شده بودم،یه دستمال زردی به سر امیرالمؤمنین علیه السلام بسته بودن،معلوم نبود،دستمال زردتره یا صورت علی،"راحت ناله بزنید امشب باباتون رو جواب كردن" وقتی بچه ها سماجت داشته باشید،هر چی گفتن: همتون برید،امیرالمؤمنین علیه السلام ممنوع الملاقاته،دیدن اصبق بن نباته،پشت در خونه نشسته،زانوهاش رو بغل گرفته،نمی ره،امام حسن علیه السلام اومد گفت:اصبق مگه نگفتم بری،گفت:آقا می خوام برم،اما دلم جامونده اینجا،پاهام دیگه منو نمی كشونه از اینجا برم،من بابام و میخوام،تا علی رو نبینم دلم آروم نمیشه،اجازه گرفت برا اصبق، اصبق بیاد به عیادت امیرالمؤمنین علیه السلام،امشب عرضم اینه سماجت كنید،در رو به روتون باز كنن،جمله ی شهدا رو فراموش نكنیم،اینقدر با عشق می گفتند،جوابم گرفتند. آنقدر در میزنم این خونه رو آقام آقام تا ببینم روی صاحب خونه رو آقام آقام همه رو كه بیرون كرد،فرمود:بچه هام كنار بسترم باشند،حسنین و زینبین دور بستر بابا حلقه زدند،یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام چشم های بی رمق خودش رو حركت داد،دور و بر خودش رو نگاه كرد، فرمود:پس عباس كجاست،اومدند بیرون دیدن عباس سر به دیوار گذاشته،های های داره گریه میكنه،سئوال كردند امیرالمؤمنین علیه السلام، سراغ شمارو داره میگیره،مگه نمیآیید كنار بستر،گفت:می خوام بیام،اما ادب میكنم،اینها كه دور بستر حلقه زدن،همه مادرشون فاطمه سلام الله علیها است،اما مادر من ام البنینه،من كجا و بچه های فاطمه سلام الله علیها كجا؟ "امشب هركی آروم باشه خودش ضرر كرده،ناله زنها یه شأن دیگه دارن اون بالا"معالی السبطین مینویسه:تا عباس اومد كنار امیرالمؤمنین علیه السلام،زینب رو كرد به امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه داشت باباجان،یه نگاه خاص و ویژه به زینبت داشتی،هر وقت می خواستیم بریم سر قبر پیغمبر صلوات الله علیه،یكی رو جلو جلو میفرستادی،شمع های بین راه رو خاموش كنند،كسی قد و قامت زینب رو نبینه،شما جلو جلو میرفتی،یه داداشم سمت راست،یكی سمت چپ،مثل نگینی حلقه وجود من رو در بر میگرفتید،یكی از داداشهام رو موظف كنید،شما بفرمایید،من كنیز اینها هستم ،اینها امام من هستند،یكی از اینها مؤظف باشه كنارم باشه،هوای من رو داشته باشه،مسافرتی،كاری، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:هركدوم رو بگی،من خودم بهش میگم،یه نگاهی كرد به چهره مبارك امام حسن و امام حسین علیهم السلام،عرضه داشت اینها امام من هستند،به اینها كه چیزی نمی تونم بگم،نگاه زینب گره خورد به نگاه عباس علیه السلام،عرضه داشت:اگه اجازه بدید عباس كنارم باشه،امیرالمؤمنین علیه السلام با همون صدای كم جوهر، صدا زد عباسم بیا جلو،عباس كه جلو اومد دست،زینب رو گذاشت تو دست عباس،صدا زد عباس جان، هذه ودیعتی منی علیه،این امانت من پیش توست،هوای این امانت رو داشته باش،میدونی كی زینب یاد این حرف اوفتاد،وقتی زن و بچه رو اومد سوار بر ناقه كنه،یه نگاهی كرد سمت علقمه،گفت: عباس جان این امانت رو داری به كی میسپری می ری؟ببین یه مشت حرامزاده دور محمل زینب