eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤السلام علیک 💚یا اباصالح المهـدے 🖤سلام ما به محرم 💚به غصه و غم مهدی 🖤به چشم کاسه خون و 💚به شال ماتم مهدی 🖤سلام ما به محرم 💚به شور وحال عیانش 🖤سلام ما به حسین و 💚به اشک سینه زنانش 💚أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج .
نوبت جانبازی طفلان زینب آمده وقت آری گفتن فرمان زینب آمده 🔻غرق خون گشتند،فرزندان اودرکربلا وقت یاری دادن ودرمان زینب آمده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بــرای تــرک ســر، آمــاده بودم از اوّل دل بــه مهــرت، داده بودم عمو جـان بـــر سرم، منّت نهادی من از قــاسم، عقـب افتاده بودم ز خــون، گلــرنگ شــد آیینۀ تو فــروشد نیــزه، بــر گنجینـۀ تـو الهــی کــور گـــردم تــا نبینـم زنـد قــاتل، لگـد بـر سینــۀ تـو  
روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است یازده ساله ولی خیر کثیری دارد پسر شیر جمل خود دل شیری دارد بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد آمد و دید که از زخم عمو افتاده راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید شمر همراه سنان سمت عمو می آید تیرها حلقه به دور بدنش می بستند نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند گفت باید که در این مرحله بی سر باشم می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم گفت ای وای عمو صبر نما در راهم عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گلو ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد باز بر روی لب حرمله لبخند آمد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شب پنجم ماه محرم میان چند شهید کربلا مشترک است. این شب به حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) و حبیب بن‌مظاهر منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و درخیمه گاه با زنان به سر می برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، ازخیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت ودر کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به اورسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می ورزید. او به عمه اش گفت:سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی شوم. در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.
🔰 متن روضه شب پنجم محرم عبدالله بن حسن (ع) - عهد ما از روز اول با حسین و با حسن - سید مهدی میرداماد    اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ عهد ما از روز اول با حسین و با حسن چه شبیِ این دو شب پنجم و ششم ؛ خیلی سفره گسترده ست تصور کن یک طرف کریم اهل بیت باشه ، یک طرف رحمت واسعۀ خدا .باور کن این دو شب گدایی هم بلد نباشی این دوتا برادر اصلاً نمیذارن دست خالی بری عهد ما از روز اول با حسینُ با حسن ذکر ما تا روز آخر یا حسینُ یا حسن با محرم کربلایی شد دل ما شب به شب روضه خواندیم از حسین اما حسن اما حسن آقا جان می ارزه تو دهۀ محرم یک شب ناله بزنی بگی حسن .. می ارزه مادرش یه لبخند بزنه .. می ارزه مادرش بگه غریب نوازی کردی منم تلافی میکنم .. روضه خوانِ غربتش شب هایِ خاموش بقیع بی کس و تنها حسینُ بی کس و تنها حسن این عبارتی که اول جلسه گفتم همینجوری رد نشیم ، حسینم غریبُ مظلومِ .. (مصیبتی که حسین کشید تو این عالم بالاتر از او کسی ندید) مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا اما برای ابی عبدالله این عبارت نیامده . أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً شهادت مظلومانه بود ، اما این عبارت فقط برای امام مجتبی است شهادت میدم تو مظلومانه زندگی کردی به خدا آدم دنیایی دشمن بیرون داشته باشه بیاد خونه شریک زندگیش آرامشش باشه تمومه بمیرم برات اقاجان اصلا همۀ اینا کنار همین یدونه بسه اومد مدینه امام مجتبی رو دید گفت اقا منو شناختید؟ گفت نه گفت آقا من فلانی ام گفت بله شناختم اینجا چه میکنی گفت آدرس گرفتم اومدم شمارو پیدا کنم بعد یک نگاه کرد به حضرت گفت آقا منو شما بچگی باهم بودیم همسن و سالیم اما من یدونه محاسنم سفید نشده ، آقا جان زود پیر شدی ؟ حضرت دوتا جواب داد یک جوابُ رو در رو به اون مرد عرب فرمود این ارثیه ما بنی هاشم زود پیر میشیم پدرم امیرالمومنین هم همینطور بود ، مرد عرب رفت غلام امام میگه دیدم حضرت ساکت دستاشُ فشار میده هی زیر لب گفت ما پیر مادرمون شدیم .. اونی که من تو کوچه ها دیدم هرکی ببینه میمیره پیر چیه؟" بیقرارِ قصه های کوچه و دیوار و در رازدارِ غصه های مادرش زهرا حسن غریبِ کوچه ها شدن با من غریب کوچه ها شدن با من غریب کربلا شدن با تو دیدن مادر روی خاک با من شهید سر جدا شدن با تو غریب کوچه ها شدن با من غریب کربلا شدن با تو وای وای چجوری تقسیم کردن دیدن مادر روی خاک با من ان شاءالله هیچوقت مادرتو روی خاک نبینی شهید سر جدا شدن با تو تو نبودی و دیدم روی خاکِ یه مادر اما نیستم و تو میبینی روی خاکِ یه خواهر من میبینم مادرمو یه بار سیلی میزنن تو هم آماده باش داداش کربلا غریب در وطن شدن با من شهید بی کفن شدن با تو تو خونه دست و پا زدن با من قتلگاه دست و پا زدن با تو من با خاطره های غم فاطمه مردم غریبونه به دستت پسرامو سپردم از همون روز که بدن برادرُ تیر بارون کردن از همون روز که با دست خودش بدن برادرُ گذاشت تو قبر از همون روز این دوتا آقازاده رو یه جور دیگه نگاه کرد از کنار خودش لحظه ای جداشون نکرد قاسم رو خودش نگه داشت عبدالله رو سپرد به عمه ش زینب ، بارها میفرمود خواهرم این عبدالله امانت حسنِ مواظبش باش این بچه ها وقتی پدر از دست دادن همۀ توجه و نگاهشون شد عمو از وقتی چشمش رو باز کرد و همه چیز رو شناخت فقط عمو رو دیده فقط گفتِ عمو .. لذا کربلا اوج عشق بازی این نوجوان یازده ساله ست از روزی که رسیدن کربلا همش دستش تو دست عمه نگاهش به عموِ بارها اباعبدالله فرمود خواهرم محکم دستشو بگیر به اصطلاح عامیانه نگهش دار تو خیمه ، اصلاً نذار این بچه بیاد بیرون .. چون ابی عبدالله میدونست این بیاد بیرون وسط میدونه .. میدونست این نوۀ علیِ .. این خونِ باباش تویِ رگاشه .. شب عاشورا داشت داداششُ نگاه میکرد وقتی اون صحبت و اون جملۀ معروفُ شنید عمو به برادرش گفت شهادت نزد تو چگونه است گفت احلی من العسل دیگه قرار نگرفت .. از شب عاشورا دیگه روی پاهاش بند نبود .. خصوصا وقتی خبر شهادت قاسمُ آوردن دیگه نتونست آروم و قرار بگیره .. ای جانم فدات ..
کانال متن روضه و گریزهای ناب مداحی ((ضامن آهو)): متن روضه و گریز در زیارت عاشورا ( سید مهدی میرداماد) دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا تمتعه فیها طویلا دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا کنم درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا کنم اگه ساکت باشی منو از حال می بری،بگو زمزمه و عمریه می گه پدرو مادرم عازم کربلان،حسین جان چرا منو اینقدر داری می سوزونی،دیگه بسه،دیگه بسه،آقا عاشقی که گناه نیست، عمریه می بینم گوشه کنار،کوچولوهاو نوجوونها دارن زار زار گریه می کنند،اخه شما چی می دونید کربلا کجاست،حسین کیه. دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا کنم درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا کنم قربونت برم ارباب بی کفن عمریه این و از زبون شماها می گم عمریه منتظرم یه روزی کربلا باشم با سراپای وجودم قبرتو نگاه کنم آقاجانم،قربون حرم قشنگت،بگم؟وصف العیشه دیگه،قربون بین الحرمینت،شما که ندیدید هی گریه کنید،شاید امروز کربلایی بشید ،قربون پرچم سرخ حرمت،آخ بگم؟ قربون گودال قتلگاه،بگم؟قربون تل زینبیت،قربون کف العباست،قربون نهر علقمه ات، می ری کربلا،تو این کوچه پس کوچه های کربلا،توی بازار،از این کوچه به اون کوچه،می بینیم، گوشه ی یه کوچه یه پنجره ی کوچلو گذاشتن،با عربی یه چیزهایی نوشتن،یه مهتابی سبز روشنه،می پرسیم این چیه؟می گن اینجا همون جایی است که علی اصغر رو تیر زدن،آخ ارباب ارباب،آقام آقام، حسین جان  ببین هی داریم میگیم،قربون حرم قشنگت. دوست دارم تلافیه یه عمر محبت تو رو برا تعجیل فرج تو حرمت دعا کنم یه بیت رو بگم،یاد پدر مادرا،اونهایی که زیر خاک رفتن. من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی یاد بچه گی بخیر،هیئت کوچلو هامون،لخت میشدیم میرفتیم وسط کوچه دعوا می کردیم،سینه میزدیم،میگفتیم، سینه من قرمز شده،اون میگفت:سینه ی من،میگفتم من بیشتر سینه زدم اون میگفت من،دعوا میکردیم با گریه میرفتیم خونه،به مادرمون میگفتیم مادر،این جوری شده،می گفت:چرا گریه می کنید،مارو بغل میکرد،میگفت:قربونت برم،همه تون برا حسین سینه زدید،می گفت:شما حسین رو میشناسید،می گفتیم نه،می گفت:این آقا خیلی مهربونه،این آقا هرکی هرجوری سینه بزنه قبول میکنه،میگفتیم:اگه اینجوریه ما دیگه دعوا نمی کنیم،جاشه این بیت رو بخونم: اولین خیمه ای که برات زدم با چادر نماز مادرم بوده چادرهای مادرامون رو  از تو خونه می آوردیم،به هم وصل میکردیم،یه حسینیه ی کوچیک درست می کردیم. من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی تا دم مرگ محاله دامنت رو  رها کنم آخ من بدون حسین میمیرم،من اگه یه روز نگم حسین دیوونه میشم. بریم رفقا توی صحرای کربلا،ببینیم چی برامون نوشتن. بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ به خدا اسمی قشنگ تر از اسمت ندیدم،گفت:بغل امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بود،اهلبیت با هم مفاخره می کردند،امام حسین علیه السلام بچه است،عشق باباست،تو بغل بابا نشست گفت:بابا. جون بابا،بابا من از تو برترام،گفت:چه طور بابا؟ گفت(امام حسین): بابای تو کیه؟ امیرالمونین گفت:بابای من ابی طالب،امام حسین گفت: ولی بابای من تویی،امیرالمؤمنین گریه کرد،گفت:مادر تو کیه؟گفت:خوب فاطمه بنت اسد،گفت:بابا مادر من زهراست،گفت:بابا داداش تو کیه؟ گفت:خوب عقیل ،جعفر،.. گفت:بابا من یه داداش حسن دارم،دنیا دیگه مثل اون نداره،تو خواهرت کیه؟ من یه خواهر دارم اسمش زینب ِ بابا،امیرالمؤمنین گفت:آره بابا بخدا تو ازمن برتری، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ.امام کاظم فرمود:به شیعیان ما بگید،هر وقت می خواستن مارو صدا بزنن،از همه ی القاب و کُنیه ها ،از همه ی چیزها بهتر،اونی که دل مارو شاد میکنه،فقط به ما بگن،یابن فاطمه. چقدر مادرشون رو دوست داشتن. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ،سلام به حبیبت،سلام به زهیرت،سلام به عون و جعفر و  عبدالله و قاسمت،سلام به علی اکبر و عباست،سلام به علی اصغرت،سلام به رقیه ات،سلام به زینبت،سلام به ربابت،حسین جان عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ با همه ی وجودت،می خوای آروم بگی بلند بگی،هرجوری میگی،ولی با یه دل لرزون بگو، یا اَباعَبْدِاللَّهِ  این دل تنگم عقده ها دارد گوئیا میل کربلا دارد ای خدا مارا کربلایی کن بعد از آن مارا هرچه خواهی کن میرو
م بینم در کجا زینب ناله از شمر بی حیا دارد. او می دوید و من می دویدم..... لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم یا اَباعَبْدِاللَّهِ آی حسین حسین از آب هم مضایقه کردن کوفیان خوش داشتن حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ به خدا این جمله رو راست میگم: بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَخدا معرفت من رو زیاد کن،معرفت،معرفت،  همه داد مقام معظم رهبری اینه،جوونها معرفتشون زیاد بشه،جوونها صاحب مناجات و اشک باشن،جوونها نیمه شبهاتون رو از دست ندید، تعریف می کنن:شهیدی بود،لات بود ،از اونهایی بود که قبل از انقلاب سر کوچه ها می ایستاد ،نفس امام ،حرفهای امام چهره ی امام ،آدمش کرد،سر به راه شد ،همیشه هرجا مینشست میگفت من میخوام،مثل اربابم سر از تنم جدا شه،همینجوری راه برم هی بگم حسین،بهش میخندیدن،بابا ،تو هم این چه طور شهید شدنیه،مگه میشه این جوری،قسم میخورد، میگفت:پشت خط اصلاً خبری نبود،یه دونه خمپاره و ترکش نمی اومد،دیدیم پشت سنگر یه  چفیه دستش گرفته بود هی میگفت:حسین، دیر شده،زود باش،وعده ی ما داره دیر میشه چرا داری معطل می کنی،بچه ها بهش میخندیدن، گفت:یه لحظه دیدم بدن داره بدون سر راه میره،هی  میگه حسین، حسین. به قول مقام معظم رهبری:«خدا یه معبر تنگی گذاشتی ما رو از اون رد کن»،دنیا مارو نمی خواد،ما بمونیم خودمون رو خراب میکنیم.فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ یه روزی آقا تو بیایی،پشت سر شما،پشت سر رهبرمون،همه برچمهای سرخ و سبز رو بگیریم، روش بنویسیم،یا لثارت الحسین،اون جوری کربلا رفتن صفا داره،اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ،یا اَباعَبْدِاللَّهِ کسی هست تماشاچی باشه یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ ارباب باوفا،وَ اِلَیْکَ مولای اباالفضل،آقاجان فدایی هات زیادن،وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَشْیاعِکُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْفَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِهمین رو به من بدی بسه،من جای دیگه نرم،قدمهای من رو در خونه ی شما تثبیت کنن،این دنیا و اون دنیا،بخدا خیلی افتخاره،تو این دنیا تو موقعیت های اجتماعی میگن فلانی تو فلان موسسه کار میکنه؛طرف خیلی وعضش خوبه،تو بازاره، ولی تو رو میخوان نشون بدن،میگن: این رو میبینی این گریه کن امام حسینه،اون بچه هیئتیه،اون همونیه که محرم و صفری پیرهن مشکی رو در نمیاره،میگه حسین،این هم
نونه که دنبال یه جای تاریک میگرده بره بشینه،اونا گ ریه کنن اونم گریه کنه،خیلی نشونه ی بالایی است،می خواهیم که مارو از این دایره و سفره نگیرن، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها  آخه کدوم مصیبتی از این بالاتر که تو نصف روز همه گلهای زینب رو سرها بالا نیزه کردن،وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ . اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ (الاَْلیمَ) اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ سرهارو به سجده بگذارید،سجده رفتن خیلی گره ها رو باز میکنه،تو این سجده خیلی حرفها زده میشه،وقتی سجده ای داری حرف میزنی،خیلی آدم احساس نزدیکی به خدا میکنه، اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ
️روضه و توسل جانسوز _ شبِ پنجم محرم روضۀ عبدالله ابن الحسن علیه السلام حاج مهدی سماواتی روضه جانسوز ویژه شب پنجم محرم @majmaozakerine ┗━━━⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️️️━━┛ پنجم ماه محرم و جا داره حالا که قراره دلها بره کربلایِ معلّی از زبانِ امام زمان سلام بدیم و عرض ادب کنیم به ساحت جدّ مظلومش حسین أَلسَّلامُ علی ابْنِ خاتمِ الانبیا أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ لسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کربلا أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ .... حسین ... حسین ... السلام علی غریب الغُربا ، تکیه به نیزه غریبی داد یا مُسلِمِ بنِ عَقیل وَ یا هانِی بنِ عُروِه وَ یا حَبیبَ بن مَظاهِر وَ یا زُهَیرِ بنِ قَین ... یا حَبیب ... کسی جواب حسین و نداد صدا زد یَا أَخِی یاأَبَا الفَضْلْ العَباس حسین ... حسین ... بمیرم او هم جواب نداد همه با بدنهای پاره پاره رو زمین اُفتادن صدا زد : مالی؟ چی به سرم اومده ... أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی صداتون می زنم جوابمو نمیدید . حسین .. حسین .. یابن الحسن نوشتن دشمن جواب حسین و داد نانجیبی سنگ پرتاب کرد ... پیشانیِ وجهُ الله رو شکافت ... خون جاری شد دامنِ عربی رو بالا زد خون از صورت پاک کنه سپیدی نازنین بدن نمایان شد ، چه کردند با این نازنین بدن ؟ حسینیا ، اون ملعون یه تیر دیگه به چله کمان گذاشت هرچه کرد تیر رو از جلو بیرون بکشه نشد ... دست برد از پشت سر بیرون کشیدن ... حسین .. حسین .. عبدالله ابن حسن داره نگاه می کنه عمو گاهی دستاشو از خون پُر می کنه سمت آسمان می پاشه گاهی به محاسن سفیدش می کشه دیگه دعایِ قربانی می خونه بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ و فی سَبیلِ اللّهِ ... دوان دوان اومد به طرف عمو جانش چشم عمو افتاد صدا زد ....... بگیر یادگارِ برادرمون رو زینب ... اما این اقا زاده عاشق عمو صدا زد والله لا اُفارقُ عمّی ... بخدا از عمو جدا نمیشم عمو غریبم و رها نمی کنم خودش و از دست عمه رها کرد اومد تا رسید دید شمشیر برهنه بالا سر عموِ چه کنه وسیله دفاع از عمو رو نداره تا رسید دستاشو سپر قرار داد حسین .. حسین .. الهی بمیرم با دست بریده تو دامن عمو افتاد نوشتن دست بریده رو نشون عمو می داد صدا می زد عمو جان ببین دستمو جدا کردند اینجا بود یه داغ دیگه به دل ابی عبدالله گذاشتن چنان تیر به این اقا زاده زدند حسین .. حسین جانم .. جا داره دلها یه سری هم بره مدینه کنار قبرستان بقیع یه سلام هم به وجود مقدّس امام حسن علیه السلام هم بدیم و عاشورا بخونیم آقا جانم اینا امروز اومدن یتیم نوازی کنن اومدن برا اقازادۀ شما عزاداری کنو و اشک بریزن عنایتی ، یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا توجّهْنا و وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 روضه جانسوز ویژه شب پنجم محرم ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️: