خادم اهل بیت 🌺:
▪️فرا رسیدن ایام فاطمیه؛ شهادت صدّیقه الشّهیده، امّ عالم امکان، امّ ابیها، امّ الائمه و الابرار، حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها ) را بر صاحب عزای عالمین حضرت بقیه الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و شیعیان حضرتش وهمچنین شما اعضای محترم #کانال_نوحه_و_روضه_مجمع_الذاکرین_ع تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.
🏴 🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•📲🌿•°
#استورے
± عزای ناموس خدا " فاطمیه " 🕯
حَیَّعلَیالعَزاکهفاطـ🥀ـمیـهآمده🏴
عشاق الحسین(محب الحسین)_۲۰۲۱_۱۲_۱۵_۰۹_۳۴_۱۶_۵۱۳.mp3
4.65M
🥀شال عزای مادرتون رو بچه ها رو شونه بزارید
🥀 رحم الله من قرا الفاتحه تابوت بیارید
🎤 حاج سیدمجید_بنی فاطمه
#احساسی
#ایام_فاطمیه 🖤
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Sokhanrani-Rostami.mp3
23.77M
🎙 #سخنرانی | حـجـت الاسـلام و المـسلمیـن محـمد رسـتـمـی
🏴 ایام سوگواری شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
📆 دوشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۰
🔺 هیأت آیین حسینی
🕌 آستان مقدس امامزاده قاضی الصابر (علیه السلام)
🕯سبک زمزمه یا واحد سنگین شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها و گریز به روضه ی کربلا
#زمزمه_ایام_فاطمیه
#واحد_ایام_فاطمیه
#سخته_برام
بند🕯
سخته برام غسلت ولی،چاره ندارم فاطمه
با اشک من میریزه اشک،اسما کنارم فاطمه
سخته برام کفن کنم،پیکر خسته ی تو رو
سخته برام باور کنم،باید وداع کنم با تو
تا صورتت رو،دیدم شکستم،چشامو بستم
تا که رسیدم،به زخم سینت،از پا نشستم
چجور بشوره حیدرت
آثار زخمه بسترت
چجور ببینه شوهرت
کبودی های پیکرت
زهرا خدانگهدار
بند🕯🕯
سخته برام تشییع تو،شبونه و بی سر صدا
آخه چجور دلت اومد،بری از پیش مرتضی
سخته برام نگاه کنم،به حال زار بچه ها
بگو چجور گریه کنم،آروم کنار بچه ها
بگو چطور من،وقت وداع با،تو اشک نریزم
بگو چجوری،زینب و آروم،کنم عزیزم
چادر خاکیتو رو سر
کرده و میزنه به سر
یه نگاهش به تابوته
یه نگاشم به میخ در
مادر خدانگهدار
بند🕯🕯🕯
زهرا شبونه رفتی و،تنها گذاشتی حیدرو
میگه حسن محاله که،تنها بزارم مادرو
بالا سر مزاره تو،قرآن میخونم فاطمه
خیلی بعیده بعد تو،زنده بمونم فاطمه
گفتی حسینم،تنها نمونه،مثل خزونه
یه روزی توی،دشته پرازغم،بی کس میمونه
روسینشه یه بی حیا
میره سرش رو نیزه ها
میره تنش به زیره پا
واسش علی کردم دعا
حسین من حسین من
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
✍کربلایی مجید آقاجانی
4_6048380629370800585.mp3
444.1K
#شام_غریبان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴سبڪ واحد :قدم میزنم زیرِ بارون
✍شاعر:حمید رمی
🎤مداح :کربلایے سیدرضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قدم میزنم زیرِ بارون
قدم میزنم مثلِ مجنون
قدم میزنم با، یڪ قلبِ پریشون
قدم میزنم تا به رویا برسم
یڪ قطرهام که میخوام به دریا برسم
میخوام خونهے حضرت زهرا برسم
عمریه غلامشم، عمریه باورمه
خونهے امید من، فقط خونهے مادرمه
«أ أدْخُلُ یازهرا، أ اَدْخُلُ یازهرا»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلم با نگات زنده میشه
حواست به من هست همیشه
برام هیچ کسے مثل مادر، نمیشه
نمیشه تو باشے و تنها بمونم
مگه میشه توو ناخوشیها بمونم
میخوام تا نفس دارم همینجا بمونم
جز کنار تو کجا، روبهراه میشه دلم
حال من با تو خوشه، تویے ذکرِ یا مُحَوِّلَم
«أاَدْخُلُ یازهرا، أاَدْخُلُ یازهرا»
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
کسے رو به جز تو ندارم
براے غمِ تو میبارم
روے چادر تو میخوام سر بزارم
نگو چادر خاکیِ تو، همینه
نگو این همون چادر که، مدینه
توے کوچهها همه دیدن رو، زمینه
زینتِ عرش خدا، روے زمین جاے تو نیست
یا رسولالله ببین کسی، یار زهراے تو نیست
«ا ادخل یا زهرا، اادخل یازهرا»
@majmaozakerine
4_5879701114579846693.mp3
25.07M
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴سبک واحد :قدم میزنم زیر بارون"
✍شاعر:حمید رمی
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
@majmaozakerine
زمزمه وداع حضرت زینب سلام الله علیها
مادر ، خزون شده بهار زینب
ببین که بیقرار زینب
بیا بشین کنار زینب
مادر
مادر ، شکست اگرچه پر و بالت
راحت باشه دیگه خیالت
ایشالا که خوب بشه حالت
مادر
مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند
برای دلخوشی من بخند
زخمای تو قاتل زینبند
مادر
مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی
از زیر در تا بیرون اومدی
چه ساعتی چه صحنه ی بدی
مادر
مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد
سوختگی سر تو خوب نشد
له شدی پیکر تو خوب نشد
مادر
مادر ، با هر نفس خونی میشه لبات
رمق نداره پس چرا صدات
کشتی منو با این وصیتات
مادر
مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر
هی زیر لب چرا تو سر بزیر
همش میگی زینب میشه اسیر
مادر
مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن
فقط یه جمله ای بگو به من
بگو حسین منو می کشن؟
مادر
مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو
وظیفه های من چیه بگو
دردسر یه زن چیه بگو
مادر
مادر ، کربلا کربلا میگی چرا
ذبیح بالقفا میگی چرا
غسیل بالدماء میگی چرا
مادر
مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش
خنجرو میذارن رو حنجرش
پیش چشام جدا میشه سرش
مادر
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
#معارف_فاطمی
◼️ غیرت و حساسیت حسنین علیهماالسلام به نام مادرشان فاطمه زهرا سلام الله علیها...
نوشته اند :
در خطبه های نماز جمعه، مروان ملعون نسبت به امیرالمؤمنین علیه السّلام و امام حسن مجتبی علیه السلام سبّ و ناسزا می گفت.
یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا بود، در پای منبر مروان نشسته بود، این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانه ی امام حسین (علیه السّلام) رفته و عرض کرد:
الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت و به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) ناسزا گفت.
لمّا سمع الامام امتلات عیناه بالدم
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام این مطلب را شنید، چشم های حضرت مانند دو کاسه ی خون شد.
شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت کرد. نگهبانان و غلامان مروان هنگامی که حالت امام حسین (علیه السّلام) را دیدند که مانند شیری می آید، بر خود ترسیدند.
آن حضرت وارد مسجد شد، گریبان مروان را گرفته و از منبر پایین کشید،. عمامه ی او را به گردنش پیچید و نزدیک بود، روح از بدنش بیرون رود.
سپس مروان به امام حسن مجتبی علیه السّلام _که در آنجا نیز حاضر بود _ رو کرد و گفت:
یا ابا محمد! یا حسن بن علی ! تو را به عصمت مادرت فاطمه (سلام الله علیها) به فریاد من برس.
امام مجتبی تا نام مادر را شنید از جا برخاست به نزد برادر آمده، فرمودند:
برادر جان! دست از مروان بردار؛
او ما را به عصمت مادر قسم داد. مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت زهرا (سلام الله علیها) قسم بدهد هر حاجتی که داشته باشد برآورده می شود.
امام حسین (علیه السّلام) دست از مروان برداشت و او را به خاطر قسمی که به مادرش داده بود رها کردند.
📚 ریاض القدس ج١ص٢٠
#معارف_فاطمی
◼️ حکایت زیبای پیرزنی که زمین خورد و ظالمین به حضرت زهرا سلام الله علیها را نفرین کرد...
بشّار مکاری گوید:
در کوفه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که طبقی از خرمای طَبَرزد به او تقدیم شده و وی از آن تناول میکرد.
به من فرمود:
ای بشار نزدیک شو و تناول کن. عرض کردم: گوارایت باد. فدایت گردم؛ غیرت مرا گرفته است از چیزی که در مسیرم دیدم، قلبم را به درد آورده است و مرا آزرده ساخته.
فرمود:
به حقی که بر تو دارم نزدیک شو و تناول کن.
بشّار گوید: پس نزدیک شدم.
امام علیه السلام به من فرمود:
سخنت را ادامه بده،
عرض کردم: سربازی را دیدم که بر سر زنی میزد و به سوی زندانش میکشیدش و آن زن با بلندترین صدا ندا میداد و از خدا و رسولش یاری کنید و کسی یاری اش نمی کرد.
فرمود: و چرا با او چنین کرد؟ گفت: شنیدم که مردم میگویند او زمین خورد و گفت:
لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکِ یَا فَاطِمَةُ
▪️ خداوند ظالمانت را نفرین کند ای فاطمه.
پس درباره او چنان شد که گفتم.
بشّار گوید:
فَقَطَعَ الْأَکْلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَبْکِی حَتَّی ابْتَلَّ مِنْدِیلُهُ وَ لِحْیَتُهُ وَ صَدْرُهُ بِالدُّمُوعِ
▪️ امام علیه السلام تا این سخن را شنید، خوردن را قطع کرد و پیوسته گریه کرد تا اینکه دستمال و محاسن و سینه اش از اشک خیس شد.
سپس فرمود:
ای بشار همراه ما به سوی مسجد سهله بیا تا خدا را بخوانیم و از او رهایی این زن را از دست سربازان را بخواهیم.
حضرت یکی از شیعیان را به در سلطان فرستاد و به او گفت: آنجا را ترک نکند تا اینکه فرستاده ای به سوی او برود پس اگر حادثه ای برای آن زن رخ داد هرجا باشیم به ما خبر دهد.
راوی گوید:
به سوی مسجد سهله رفتیم و هر یک از ما دو رکعت خوانديم؛ سپس امام صادق علیه السلام دستش را به سوی آسمان بالا برد و حمد و سپاس خدا را فرمود و سپس برای نجات آن پیرزن دعا کرد.
راوی گوید:
سپس سجده کنان بر زمین افتاد درحالی که جز نفس چیزی از او نمی شنیدم. سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
برخیز آن زن آزاد شده است.
راوی گوید :
همگی خارج شدیم و درحالی که در راه بودیم مردی که به سوی در سلطان فرستاده بودیم به ما ملحق شد. به او فرمود: چه خبر؟ گفت: آن زن آزاده شده است
. فرمود: بیرون کردنش چگونه بود؟ گفت:
نمی دانم اما بر در سلطان ایستاده بودم وقتی که نگهبانی بیرون آمد پس آن زن را صدا کرد و به او گفت: چه بر زبان آوردی؟
گفت: پایم لغزید و گفتم خداوند ظالمان تو را نفرین کند ای فاطمه.
پس با من آنچنان شد که می بینی .
راوی گوید: آن نگهبان دویست درهم بیرون آورد و گفت : این را بگیر و امیر را حلال کن. زن از گرفتن آن امتناع کرد پس چون نگهبان این را از او دید وارد شد و امیرش را از آن با خبر کرد. سپس خارج شد و گفت: به منزلت بازگرد. پس زن به منزلش رفت.
امام صادق علیه السلام فرمود: او از گرفتن دویست درهم امتناع کرد؟
گفتم: آری درحالی که او به آن محتاج است.
راوی گوید:امام علیه السلام از جیبش کیسه ای بیرون آورد که در آن هفت دینار بود و فرمود: این را به منزل او ببر و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بپرداز.
راوی گوید: همگی رفتیم و سلام امام علیه السلام را به وی رساندیم. پیرزن گفت: شما را به خدا سوگند میدهم جعفر بن محمد به من سلام رساند؟
به او گفتم: خداوند رحمتت کند به خدا سوگند جعفر بن محمد به تو سلام رساند.
نفس عمیقی کشید و غش کرده بر زمین افتاد.
گوید: صبر کردیم تا به هوش آمد و فرمود: آن را بر من تکرار کن، آن را بر او تکرار کردیم تا اینکه سه مرتبه چنین آهی کشید و از هوش رفت.
سپس به او گفتیم: این را بگیر، این چیزی است که او برای تو فرستاده است. آن را از ما گرفت و گفت از او بخواهید که از خداوند برای کنیزش طلب عطا کند که کسی بزرگتر از او و آباء و اجداد او نمی شناسم که نزد خدا به او توسل کرده باشم.
راوی گوید:
به سوی امام صادق علیه السلام بازگشتیم و شروع به صحبت کردن از زن در نزد امام علیه السلام کردیم و حضرت میگریست و برای او دعا میکرد.
📚بحارالانوار ج ٩٧ص۴۴٣؛ به نقل از المزار الکبیر ص٢٧
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اونی که همیشه دستمو گرفته
پای روضهها آورده
غم هر روزمو خورده
'مادر اربابه۳'
اونی که لحظه به لحظه مادرونه
همه جا هوامو داشته
هیچی کم واسهم نذاشته
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
رفیق راهم بوده ، تکیه گاهم بوده
پشت و پناهم بوده ، سوز و آهم بود
طرح قشنگ بارون ، تو نگاهم بوده
دار و ندارم بوده ، اعتبارم بوده
همیشه یارم بوده ، کس و کارم بوده
همدم تنهاییِ دل زارم بوده
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
اونی که میخره این دوقطره اشکو
توی اون صحرای محشر
میرسه به داد نوکر
'مادر اربابه۳'
اونی که داده به من وعدهی جنت
منو آورده تو هیئت
واسه من کشیده زحمت
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
روزیرسونم بوده ، مهربونم بوده
آروم جونم بوده ، همزبونم بوده
مادری که هر لحظه ٫ نگرونم بوده
سر و سرور مادر ، جمیع محشر مادر
عشق حیدر مادر ، پاک و مطهّر مادر
گره خورده اسمت به قلب نوکر مادر
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
اونی که واسه منم مادری کرد و
شب و روز حرص منو خورد
بدیمو به روم نیاورد
'مادر اربابه۳'
اونی که مارو سپرده به حسینش
گفته که تو صاحبش باش
پسرم مراقبش باش
'مادر اربابه۳'
مادر اربابه
اون که بزرگم کرده ، دردمو میدونه
میدونه از دست میرم ، روشو برگردونه
میشناستَم اما باز ٫ مادرم میمونه
دست منو میگیره ٫ تا قدم بردارم
خوب میدونه بیعشقش ٫ زارم و بیچارهم
میدونه هرچی دارم ٫ از حسینش دارم
"مادر ارباب دوعالم، یازهرا یازهرا یازهرا"
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین