eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پس از شهادت امام موسی کاظم(ع) بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند. جنازه مطهر امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند. 📚منبع: سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ ص ۱۰۴
🔸چگونگی شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) درباره كيفيت شهادت امام سه روايت مختلف نقل شده است: شهادت آن حضرت در پى مسموم كردن امام صورت گرفته است. اين در روايتى از امام رضا عليه السّلام آمده است. همينطور روايات ديگرى كه يحيى بن خالد را به قتل آن حضرت متهم مى‌كند، اين نكته آمده است. در نقلى آمده است كه آن حضرت را در فرشى پيچانده و چنان فشار داده‌اند كه حضرت به شهادت رسيده است.(۱) روايت ديگر آن است كه مستوفى نقل كرده: شيعه گويند به فرمان هارون الرشيد سرب گداخته در حلق ایشان ريختند.(۲) 📚منابع: (۱): مقاتل الطالبيين، ص ۳۳۶ (۲): تاريخ گزيده، ص ۲۰۴
⚜ ذکر صالحین ⚜ ✍زندگی‌نامه امام موسی كاظم علیه السلام: 🌒 نام:موسى‏ بن جعفر. ▪️كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، 🔳ابوعلى و ابواسماعیل. 🔲 القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح. ⚠️نكته:امام موسی كاظم علیه السلام در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است. ✔️منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان. ⚪️تاریخ ولادت امام موسی كاظم:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند. 🔘محل تولد امام موسی كاظم: ابواء (منطقه‏اى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى). ☑️نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابیطالب علیهم السلام. ♠️نام مادر امام موسی كاظم:حمیده مصفّاة. نام‏هاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع میداد. و درباره ‏اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.» ⚫️مدت امامت امام موسی كاظم: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید. ♣️تاریخ و علت شهادت امام موسی كاظم: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏ وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد. 🌑محل دفن: مكانی به نام مقابر  قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است. اللـــهم عــــجل لـــــولیک الـــــفرج
﷽ بغدادیده سس دوشدی ئولوب باب الحوائج ➖➖➖➖➖➖ ➖➖➖➖➖ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر (ع) به . . . حاج مجید امینی تبریزی . بغدادیده سس دوشدی ئولوب باب الحوائج بیر نچه نفر گلدی ایده نعشینی خارج . . یوز ویرمیشیدی حال خفا بدر دجایه بو حاله باخوب گلدیله فریاد و نوایه تا که ساتاشوب گوزلری اوّلده عبایه گل پیکرینون عطری او سجنی بورومشدی قالمیشدی رطوبتده لباسی چورومشدی . . بو حالیله تا گوردوله سلطان ولانی گوزدن آتوب آفاقی چخوب روح و روانی ردّ ایتدیله تا جسم شریفیندن عبانی امواجه گلوب بحر مصیبت گینه داشدی تا که او زمان گوزلری زنجیره ساتاشدی . . زنجیر قالوب گوردوله بوینوندا ویروب جان مغلول ایدوب ترک جهان حجّت رحمان بو حاله نظاره ایلیوب قالدیلا حیران دین گلشنینه گوردوله باد غم اسوبدی کنده ایاقین بوینونی زنجیر کسوبدی . . زنجیر یریندن آخوری قانی چو یاقوت واردور ... . برچسبها:
. 🏴١٨ رجب ، سالروز وفات ابراهیم فرزند پیامبر اعظم ( ص) ------------ اَلسَلام ای خاتم پیغمبران ای چراغ دیده ی حق باوران هجده ماه رجب قلبت شکست گرد غم بر چهره ی ماهت نشست ای رسول کردگار ذوالمنَن دیده ای داغ عزیز خویشتن داغ فرزندی که اشکت را گرفت شعله اش در آسمان مأوا گرفت آتشی کز غم به دل ترسیم بود داغ فرزند تو ابراهیم بود آه از آن داغی که بر جانت نشست کودک والامقامت دیده بست گریه ها کردی برای رفتنش سخت باشد سخت حتی گفتنش بس که سوزان شد دلت از این عزا گفته ای : اُولادُنا اَکبادُنا ای که آهت شعله ها افروخته قلب پاکت زین مصیبت سوخته دادی از کف کودکت را ای رسول گشته ای از داغ هجرانش ملول گرچه فرزندت به طفلی جان سپرد تیر اما بر گلوی وی نخورد گرچه شد از داغ او قلبت حزین تشنه لب هرگز نبود آن نازنین گرچه رفت از دست تو آخر گلت روی دستانت نشد پرپر گلت داغ ابراهیم گر آمد پدید مادر اما طفل خود خونین ندید کربلا طفلی به خون غلتید و رفت جامه ی گلگون به تن پوشید و رفت ** محمود تاری «یاسر»✍ @majmaozakerine
علیه‌السلام 🔹روضۀ خونگی🔹 گداى خونۀ آقا موسى‌بن‌جعفرم دردم دوا می‌شه، تا كه اسمش رو مى‌برم روضۀ خونگی، برکت خانوادمه بیرق روضه‌مون، چادرسیاهِ مادرم اى خاطرات شیرینِ زندگیم مشکل‌گشای اجدادم از قدیم بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم یاد اشک روی گونه‌های مادر توى مشكلاتم مى‌خونم با باور «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت نور ولايتى، نور دل ابالحسن اى خادم درگاه تو جبرئیل آب سقاخونه‌ت آب سلسبیل به ضریح نگاه تو بستم دخیل آبرو به من می‌دی تو روز محشر اى دعاى خیر تو پناه نوكر «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین ره‌توشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین «حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب زخم تنت روضه‌خونِ شیب‌الخضیب بهشت منه روضۀ شاه بى‌سر اعتقاد من بوده و هست تا آخر «نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر» شاعر و نغمه‌پرداز:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام کاظم علیه السلام من امام رضایی هستم از دعای خیر مادر خونه مون همیشه بوده سفره ی موسی ابن جعفر حرم کاظمین دو تا گنبد داره بیشتر از هر کجا بوی مشهد داره یا باب الحوائج همیشه حاجتامو دادی یا باب الحوائج برات کربلامو دادی زخمیه میون زنجیر داره میکنه مناجات هیچکی نیست به غیر زهرا که بیاد برا ملاقات نداره از پدر خبری معصومه سیلی افطارشه چقدر مظلومه یا باب الحوائج امون از این شبای زندان یا باب الحوائج اشهدته رضا رضا جان زهر کینه و شراره تابوتش یه تخت پاره حرف آقامون همینه وای حسین کفن نداره رو زمین بود سه روز تن پاکش اما نمیشه روضه ای شبیه عاشورا یا باب الحوائج جدا نشد سر از تن تو یا باب الحوائج غارت نرفته پیرهن تو موضوع: علیه السلام
🔳 💔 🍁بسیار زیباست👌😭 🌿🍁🍁🍁🌿 مشکل‌گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل‌های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می‌گوییم «یا باب الحوائج» پر می‌کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می‌سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه‌ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه‌اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه‌اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان‌شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته گلبرگ‌های یاس را پژمرده بودند از بس که آقا را شکنجه کرده بودند پا را دگر از حد فراتر بُرده بودند بدکاره‌ای را پیش او آورده بودند ذکر الهی را عجب محسوس می‌گفت «سبحانکَ» «قدّوس» «یا قدّوس» می‌گفت یک بار نه... بلکه هزاران بار افتاد در لحظه‌ی برخاستن بسیار افتاد دستش ز روی شانه ی دیوار افتاد آن لحظه یاد مادرش انگار افتاد... زنجیرها تاب و توانش را گرفتند یک عدّه‌ای نامرد امانش را گرفتند آقای ما در سینه‌اش دردی کهن داشت هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت رنگ کبود و زخم‌هایی بر بدن داشت از بس که زندان‌بان او دست بزن داشت صبرش به زیر تازیانه‌ها محک خورد مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد یک تخته‌ی در عهده‌دار بردنش بود هر چند که زنجیرها دور از تنش بود اما هنوز آثار آن بر گردنش بود شکر خدا که بر تنش پیراهنش بود دیگر سر او زیر دست و پا نیفتاد بر دختر او چشم خیلی‌ها نیفتاد محمد فردوسی 🌿🍁🍁🍁🌿 @majmaozakerin ••