eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
375 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1666935698.mp3
144.7K
نوحه سنتی روز شهادت امام زین العابدین علیه السلام دفن شهدای کربلا (سبک: حاج ناظم) (ای شیعیان ماه محرم رسید) بنی اسد من زین العابدینم بهر گلان فاطمه غمینم آمدم کربلا کنار شهدا مظلوم حسین جان۲ بنی اسد آمده کاری کنید مرا برای دفن یاری کنید گلان پرپرند نجل پیغمبرند مظلوم حسین جان۲ بنی اسد این علی اکبر است پرپر ز کین چو لاله ی احمر است گل ام لیلا شده اربا اربا مظلوم حسین جان۲ در پشت خیمه قبر اصغر بود با تیر کینه پاره حنجر بود هر دلی شد کباب خونجگر شد رباب مظلوم حسین جان۲ ریزم سرشک دیده همچو الماس کنار علقمه فتاده عباس دست او جدا شد جان او فدا شد مظلوم حسین جان۲ این پیکر نور دو عین زهراست پیکر صد پاره ی او هویداست فتاده روی خاک با تن چاک چاک مظلوم حسین جان۲ این پیکری که بر زمین فتاده جانش به راه دین حق بداده سوی او دویدند سرش را بریدند مظلوم حسین جان۲ بنی اسد تکه حصیر بیارید یاری مرا از بهر دفن نمایید منم با چشم تر گشته ام خونجگر مظلوم حسین جان۲ #ر @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🎤مداح :کربلایی حمید علیمی بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می, آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن…اشک ریخت هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت باورش می‌شد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌زد پیش چشمان رباب کوچه‌های شام خیلی سخت بود سنگ‌های بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرف‌های تند و تیزی می‌شنید واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید خنده‌های شمر یادش مان @majmaozakerine
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ والجمت تنقبت لقتالک لقتالک بابی انت و امی حالا که با زهر جفا سوز سینه بی امونه داغ دلم، چیز دیگه ست کسی اونو نمیدونه سینه با این غم عجینه عمریه دردم همینه می بینم قاتل نشسته با یه خنجر روی سینه والجمت تنقبت لقتالک لقتالک بابی انت و امی آخ شیعه ها، رو نیزه ها چهل منزل سربابا اگر بگی کجا مردی میگم الشام میگم الشام منو آه و گریه هر شب میسوزم در تاب و در تب همه خون گریه کنید بر اسیری عمه زینب والجمت تنقبت لقتالک لقتالک بابی انت و امی بزم شراب و کعب نی بروی لبهای بابا سیلی زدن به خواهرم جلو چشمام موقع تقسیم آبِ حیف علی اصغر تو خوابِ چیزی که مونده تو گوشم لایی لایی رباب علی علی، علی علی علی لای لای، علی لای لای تو رو به ما علی من داده بودش خدا تازه نفس نمی کشی ولی دوتا چشمای تو بازه چیزی که دیگه نمونده برا مادر راه چارست شبیه بند دل من گلوی تو پاره پارست تا سه شعبه سمتت اومد تاروپود مادرت سوخت گلوتو از هم دریدش ولی لب هاتو به هم دوخت علی علی، علی علی علی لای لای، علی لای @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6016875867433602605.mp3
10.27M
🤎بسم الله الرحمن الرحیم 🤎 🥀السلام علیک یا ساقی العطشان یا عبد الصالح🥀 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 ☑️بند اول والله اِن قطعتمو یمینی از دینم دل نکنم من سقایه سرلشگرم فدای حسینه جون و تنم (انا العباس اغدو السقا) سردارم سردارم ، حسینه دلدارم ، فرزند کرارم ، اناالعباس درکنارِ دریام ، خشکیده این لبهام ، بااینکه من سقام ، اناالعباس حسین آقای من 💠💠💠💠💠💠💠 ☑️بند دوم زبانحال امام حسین (ع) پاشو ببین برادرم دیگه شکسته شد کمر من شماتت میکنه عدو حسینت و پاشو، قمر من سردارم سردارم ، پاشو علمدارم، بی تو من بی یارم ، عباس من تو شیر بی باکی ، قمرُالافلاکی ، غرق خون رو خاکی ،عباس من پاشو برادرم 💠💠💠💠💠💠 ☑️بند سوم : ترکی یاتما اویان علمداریم آی کیمی باتوبسان آرخام الیم قد قامته نه لر اولدی آغلار قویما منی سیندی بئلیم نه گلوب باشیوا ، رحم ائت قارداشیوا ، قربان گوزیاشیوا ، جان ابوالفضل ای منیم دلداریم ، وفالی سرداریم ، یاتما علمداریم ، جان ابوالفضل اخا یا ابلفضل 💠💠💠💠💠💠💠 شعر فارسی: محمد قاسم نصیری شعر ترکی: محمد سلیمی
‍ ‍ 🏴 شب دوازدهم : کاروان اسرا و مصيبت امام سجاد (علیه السلام) فردای روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازه‌های لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد، اما پیکر امام حسين(علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد. هر يک از قبايل کوفه و عرب، برای آنکه خود را نزد «عبیدالله ابن زياد» عزيز کنند، سرهای مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند. آنگاه زنان و کودکان اهل بيت(علیهم السلام) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسرای کفار به سوی کوفه بردند. چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر برای تماشا جمع شده بودند. زنی از اهل کوفه که از بلندی بر اسيران مشرف بود پرسيد: "شما اسيران کدام طايفه‌ايد؟" گفتند: "اسيران آل محمد!" آن زن متأثر شد، فرود آمد و چادر و مقنعه و جامه‌هايی آورد تا بانوان اهل بیت خود را بپوشانند... پيش از ورود اسرا به دارالحکومه، رأس مطهر امام حسين(علیه السلام) را در مقابل ابن زياد گذاشتند. وی عصايی از چوب خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام(علیه السلام) می زد. اين جسارت عجیب وی، اعتراض بسياری از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» که صحابي پيامبر(صل الله علیه و آله) و از ياران اميرالمؤمنين(علیه السلام) در جنگ صفين بود و در آن هنگام کهنسال شده بود به عبيدالله نهيب زد: "چوب خود را بردار! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جای چوب تو را مي‌بوسيد" و سپس شروع به گريستن کرد. ابن زياد پلید پاسخ داد: "اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شده‌ای گردن تو را مي‌زدم!". زيد برخاست و در حالي که بيرون می رفت گفت: "ای مردم عرب! از امروز بنده شديد. پسر فاطمه(سلام الله علیها) را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد! به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار شما را به کار خواهد گرفت". سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند... وی هنگامي که امام سجاد(علیه السلام) را ديد پرسيد: "کيستی؟" فرمود: "علي بن الحسين" آن ملعون گفت: "مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟!" امام فرمود: "برادری داشتم که علی نام داشت. مردم او را کشتند" ابن زياد گفت: "خدا کشت!" امام فرمود: "الله يتوفي الانفس حين موتها" ابن زياد خشمگين شد و گفت: "در پاسخ من دليری مي‌کني؟ او را ببريد و گردن بزنيد". در این هنگام حضرت زينب(علیها سلام) فریاد برآورد "ای پسر زياد! هر چه خون از ما ريختی بس است" و امام را در آغوش گرفت و فرمود: "والله از او جدا نمي‌شوم. اگر مي‌خواهی او را بکشی مرا نيز بکش". ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت: عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزاده‌اش کشته شود! او را رها کنيد که با اين بيماری که دارد خواهد مرد»… امام سجاد (علیه السلام) سپس رنج سفر به شام و غم اسيری و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود… حضرت رین العابدین (علیه السلام) در محرم سال 94 هجری، هنگامی که 57 سال داشت، با زهر يکی از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد. حضرت در اين ايام، تمامی فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علی عليه السلام» (که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود) را وصی خود قرار داد و وی را «باقر» ناميد. ایشان امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود. سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود: "تو را وصيت مي‌کنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که: زنهار ستم مکن بر کسی که ياوری بر تو غير از خداوند ندارد" ا▪️▪️🔲▪️▪️ا ناله‌یِ واعطشا بر جگرش می‌افتاد آب میدید به یادِ قمرش می‌افتاد شیرخواره بغل ِتازه عروسی میدید یادِ لالایِ رباب و پسرش می‌افتاد با دلی خون شده میگفت که: الشام الشام تا به بازار ِمدینه گذرش می‌افتاد جلوی پای سکینه دم دروازه‌ی شهر از رویِ نیزه علمدار سرش می‌افتاد می‌شکست آینه‌یِ صبر و غرورش را زجر تا به جانِ اُسرا با کمرش می‌افتاد روضه‌ی گم شدن و دفنِ رقیه می‌خواند تا به صحرا و خرابه نظرش می‌افتاد گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می‌افتاد وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه قطعه هایِ پدرش دور و برش می‌افتاد . . . الا لعنة الله علي القوم الظالمين؛ و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون