🖤✨برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات
🖤✨بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
🖤✨رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
🖤✨آن چهار شهید و مادر پاک سرشت
🖤✨بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
🖤✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ✨🖤
پیشاپیش شهادت حضرت ام البنین
مادر گرامی حضرت ابوالفضل (ع) تسلیت باد 🏴
#حضرت_ام_البنین
مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است
خوش به حالم،نامِ من امُّ البنینِ خادمه است
قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام
زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام
هرگز از دامانِ او دستم نمیگردد رها
ذرّه ای از خاک باشم در حریمِ این سرا
آنکه از باغش شود هفتاد و دو گل بهترین
کربلایش محشری بر پا نماید در زمین
سر نهم بر آستانش با کمالِ افتخار
کز حسن دارد صفا وُ از حسینش اعتبار
نور می بینم در این دو از چراغِ کیستند؟
آفتابی جز نبی و یاس و حیدر نیستند
هر دو سعدِ اکبرند و بر خلایق برترند
سیّدِ عالی مقام و هر دو عالم سرورند
شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول
تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول
هستی محرابی
@majmaozakerine
🌺السلام علیک یا حضرت ام البنین (س)🌺
۱۳جمادی الثانی سالروزرحلت بزرگ بانوی اسلام ام الشهداء ام البنین (س)تسلیت باد.
🖤مختصری از حیات سراسر عزت آن بانوی گرامی🖤
۱۲ سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س)، علی ابن ابی طالب (ع) قصد ازدواج کرد و از برادر خود عقیل بن ابی طالب خواست تا زنی از نسل دلیرمردان عرب برای او انتخاب کنند.
وقتی عقیل برای امیر المومنین (ع) به خواستگاری حضرت ام البنین (س) رفت، حزام بن خالد، پدر او با کمال صداقت و راستگویی گفت: «شایسته امیرالمؤمنین(ع) یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.» در ادامه صحبتهای پدر ام البنین (س)، عقیل بیان کرد که امیرالمومنین (ع) از آنچه میگویید، آگاه است و با همین اوصاف قصد ازدواج با دختر تو را دارد. بعد از سخنان عقیل، حزام از او مهلت خواست تا مطلب را با دختر و همسرش در میان بگذارد.
هنگامی که پدر ام البنین (س) به خانه رسید، دید که همسرش نزد دخترش نشسته و حضرت ام البنین (س) از خوابی که شب گذشته دیده است، برای مادرش میگوید. «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوههای فراوان در آن جا وجود داشت. ماه و ستارگان میدرخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر میکردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان. در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع میشد که چشمها را خیره میکرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را میشنیدم ولی او را نمیدیدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و این گونه در خبر آمده است. پس از خواب بیدار شدم در حالی که میترسیدم. مادرم! تأویل رؤیای من چیست؟!».مادر پس از شنیدن صحبتهای دخترش گفت: «دخترم رؤیای تو صادقه است، بزودی تو با مردی که صاحب شأن و عظمت والایی است، ازدواج میکنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند میشوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تای دیگر مانند ستارگانند»
پدر که در همان لحظه رسید٬ بیقرار شد و گفت: رویای صادقانه تو تعبیر شد. آقا امیرالمومنین (ع) از شما خواستگاری کرده است.، این وصلت صورت گرفت. چند روزی از ازدواج آنها گذشت و حضرت امالبنین (س) که اسمشان فاطمه بود، از امیرالمومنین (ع) خواستند ایشان را فاطمه صدا نکنند؛ چرا که فرزندان حضرت زهرا (س) در این خانه هستند و با شنیدن این نام یاد مادرشان تداعی میشود و ممکن است ناراحت شوند. این بانو خود را خادم حضرت زهرا (س) و فرزندانش میدانست.
حضرت امیرالمومنین (ع) وقتی این سخنان را شنیدند، فرمودند: اسم شما را امالبنین (س) میگذارم. این خانم بزرگوار گفتند من که فرزندی ندارم و حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند: زمان خواستگاری پدرت گفت: آن رویا صادقه است و واقعیت دارد. ثمره این ازدواج چهار فرزند است. جناب عباس، عبدالله، جعفر و عثمان. حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند: سه فرزند از ستارگان آسمان ولایت هستند و فرزند بزرگ که هدیه خداوند است، عباس (ع) به عنوان ماه بنیهاشم معرفی شده است.این مادر تمام معرفت، ادب، کرامت و شجاعت را در وجود فرزندانش قرار داد و هر
چهار فرزند او فدایی امام حسین (ع) در کربلا شدند. ایشان در سرزمین کربلا نبودند و زمانی که بشیر به مدینه بر میگردد حضرت ام البنین (س) را دید. بشیر از اتفاقات کربلا و روز عاشورا برای او تعریف کرد و گفت: همه فرزندان شما را در کربلا شهید کردند. حضرت امالبنین (ع) فرمود: «فرزندان من و همه کسانی که در عالم هستند فدای وجود نازنین امام حسین (ع). از فرزندانم سوال نکردم به من بگو از مولایم حسین چه خبر؟ زمانی که خبر شهادت امام حسین (ع) را به حضرت امالبنین (س) میدهند و حتی زمانی که به بقیع بر سر قبور فرزندانشان میروند، با گریه و شیون میگویند فرزندانم برای شما گریه نمیکنم؛ بلکه گریه من برای حسین (ع) است که مادر ندارد.»
حضرت امالبنین (س) هر زمان که وارد خانه امام علی (ع) میشدند، از حضرت زینب (س) کسب اجازه میکردند و همواره میگفتند: «ای بانو من خادم شما هستم و برای خدمتگزاری به این خانه آمده ام.»، حضرت زینب (س) یک سال و نیم بعد از حادثه کربلا فوت میکنند و در این مدت حضرت امالبنین (س)، ایشان را همراهی میکردند.
🌺برای علو درجه آن بانوی مکرم صلوات برمحمدوآل محمد
@majmaozakerine
#حضرت_ام_البنین
کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند
نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند
همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند
مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند
پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند
پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند
به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید
گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش
عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش
امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش
خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش
ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش
بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!
پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند
غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش نه
کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه
کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه
شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش... نه
شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه
شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه
بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد
محمد جواد شیرازی
@majmaozakerine
Motiee Babolharam.mp3
8.01M
#مناجات با خدا توسل به #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
میثم مطیعی
وقتی صدایت میکنم بشنو صدایم را
آورده ام اینجا برایت ، گریه هایم را
آغوش بگشا بر غریبی بی کس و تنها
تا بشنود عالم صدایِ ربنایم را
*امشب با یه امیدی اومدم درِ خونه ت .. فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ... سمتِ تو فرار کردم .. مولایِ من ..*
آری همانم که فراری بوده از دستت
تو خوب میدانی تمام ماجرایم را
*الان میخونی تو مناجات شعبانیه : وَ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ ...*
آری همانم که سراپا غرقِ تقصیر است
اما تو پوشاندی همیشه هر خطایم را
* قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى .. جلو امامِ زمانم سرافکنده شدم ... نه فقط به خوبا غبطه می خورم ، برا گذشتۀ خودم دلم تنگ شده ... تو این دنیا پرده ها رو بالا نزدی جلو حضرتِ زهرا منو بی آبرو نکنی *
جا ماندم از پرواز نه! اصلاً زمین گیرم!
زنجیر نافرمانیام بسته است پایم را
من دور بودم از تو؛ ترسیدم ، زمین خوردم
حالا ولی برگشتهام ... داری هوایم را؟
اولِ مناجات فقط یه قسمت میدم ، قسم به اون بانویِ مظلومی که پسراشُ نوکرِ حسین تربیت کرد .. قسم به اون بانویِ مظلومه ای که بشیر اومد مدینه همه رو جمع کرد بی بی ام البنین صدا زد :
أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی جان چهار تا پسرحسینم داشتی همشونُ کشتن .. بشیر از چه خبر ؟ ... اگه خبر بهت نرسید من بهت بگم : اون علمدارِ رشیدِ کربلا دستاشُ بریدن .. به چشماش تیر زدن .عمود آهن به فرقش زدن ... پاهاشو بریدن
@ma
#میثاق_با_امام_شهدا_ولایت🇮🇷
🇮🇷بمناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی ایران
ایرانی ام... فرزندِ ابر و باد و باران
انگشتِ دنیا از شکوهِ من به دندان
بر باد داده نقشه ی مستکبرین را
طوفانِ جمهوریِ اسلامیِ ایران
نمرود ها آتش به پا کردند صد بار
امّا خدا می کرد ایران را گلستان
دستِ خدا را بار ها دیدیم در جنگ
در فتحِ خرّمشهر... آزادیِ بُستان
یادش نرفته آسمانِ پیرِ بغداد
پروازِ استثناییِ عبّاسِ دوران
امروز هل من ناصرِ خشمِ "نِمِر"ها
زانوی فرعونِ عرب را کرده لرزان
می آید از بیروت بوی نصر امروز
جایی فرا تر از بلندی های جولان
سجّیل های سنگ در دستانِ غزه
در مشت هاشان خشم وغیرت هر دو پنهان
روزی نمازِ جمعه می خوانیم با هم
در مسجد الاقصی به یادِ حاج رضوان
یک روز خواهد گشت اسرائیل نابود
با همّتِ مردانِ حزب اللهِ لبنان
چشمی به مسئولینِ راه آهن ندارم
باید فداکاری کند هر بار دهقان
دنیای موهومِ سرانِ فتنه گر را
یک روز خواهد کرد حزب الله ویران
شاعر/ محمّد عابدینی
#وفات_ام_البنین_1397
#محمد_حسین_پویانفر
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
یا ابوفاضل آه و واویلا
به تیغی حیف گیسویت گسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو ابرویت گسستند
یا ابوفاضل آه و واویلا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
انیس گریه هایم را گرفتند
توان دست و پایم را گرفتند
کمانی تر شدم از زینب افسوس
سر پیری عصایم را گرفتند
یا ابوفاضل آه و واویلا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بهارم را چو سان پاییز کردند
دلم را از غمت لبریز کردند
سرت ای کاش روی نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز کردند
یا ابوفاضل آه و واویلا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
غمت راه نفس بر سینه بسته
ترک بر چهره آیینه بسته
ز بس که خاک بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
یا ابوفاضل آه و واویلا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
از آن سرو علی بنیاد صد حیف
از آن قامت از آن شمشاد صد حیف
دو دستی که عصای پیری ام بود
خداوندا ز تن افتاد صد حیف
یا ابوفاضل آه و واویلا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
الا مادر به قربون جمالت
رخ بدر و دو ابروی کمانت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
یا ابوفاضل آه و واویلا
@majmaozakerine
#حضرت_ام_البنین
گفتم ام البنين، دلم پا شد
گره هايي كه داشتم وا شد
مادر آب را صدا زدم و ...
خشكسالم شبيه دريا شد
سوره ي حمد نذر او كرديم
گم شده داشتيم و پيدا شد
با ادب بود و روي دامانش
تا گل نازدانه اي جا شد
...به مدينه نگفت مادر شد
گفت، مولاي شهر بابا شد
با كنيزيّ خانواده ي عشق
در دو عالم عزيز زهرا شد
خادمي كرد تا كه عباسش
از ازل تا هميشه آقا شد
همه ي بچه هاش عيسايند
گرچه عباس او مسيحا شد
آن قَدَر خرج گريه شد افتاد
آن قَدَر خرج گريه شد تا شد
تا قيامت به احترام حسين
ذكر لبهاش واحسينا شد
گفت - گفتند روز عاشورا
در غروبي كه خيمه غوغا شد
بيت تقسيم آبروي حرم
مشك بي آب - سهم سقّا شد
كاش دست عمود نخلستان
سدّ راهش نمي شد امّا شد
گفت - گفتند بعد آني كه
عليِ اكبر ارباًاربا شد
قد سقّا شبيه قاسم شد
قدّ قاسم شبيه سقّا شد
گفت - گفتند بر سر نيزه
سر عبّاس من تماشا شد
بسته بودند اگر نمي افتاد
بسته بودند اگر به ني جا شد
خوب شد همره حسين نرفت
در مسيري كه سر به ني ها شد
خوب شد مجلس شراب نرفت
در همان جا كه جشن برپا شد
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
________________________
@majmaozakerine
#حضرت_ام_البنین
روشنا تر ز آب امّ بنین
بانوی با حجاب امّ بنین
انتخاب ابوترابی تو
افتخار بنی کلابی تو
خانه دار علی پس از زهرا
بی قرار علی پس از زهرا
خانه ات خانه ی ولایت بود
همسریِ علی برایت بود
چقَدَر خوب بخت تو وا شد
زندگانی تو چه زیبا شد
قلب و جانت شده به نام علی
که شده شوهرت امام علی”
با حضورت بهار آوردی
عطر زیبای یار آوردی
آمدی بوی فاطمه آمد
خنده روی لب همه آمد
تو برای همه عزیز شدی
پیش زینب ولی کنیز شدی
آسمان هستی و قمر داری
دُرّ و گوهر به روی سر داری
در حیا و شرف قَدَر هستی
مادر چار تا پسر هستی
به تو و مادری ات ایوالله
مادرِ مهربانِ ” عبدالله
دلت از عرش هم فراتر بود
جعفرت”درحماسه محشر بود
دامنت مهد زهد و ایمان بود
اثر پاکی تو عثمان ” بود
به به از این یقین و اخلاصت
همه عالم فدای ” عباست”
عصمت بی نظیر تو عشق است
شوکت شرزه شیر تو عشق است
دانشِ مکتبت دلیری بود
خانه ات کهکشان شیری بود
پسرانت اگر چه یل بودند
به وفا و ادب مثل بودند
درس مردی تو یادشان دادی
از خودت عشق را نشان دادی
کربلا شور جلوه گاه تو بود
نوبت جلوه ی سپاه تو بود
ادبت بود رو سپیدت کرد
تا ابد مادر شهیدت کرد
شرف و شمس حق نگینت کو؟
آی ام البنین ؛ بنینت کو ؟؟
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
____________________________
@majmaozakerine