سوختم از آتشت آه چه سوزان تبی
همچو لب خشک تو هیچ ندیدم لبی
نیست زبانت که خود شرح دهی مطلبی
خواب به چشمان من بی تو نیاید شبی
سینۀ بی شیر من میدهی ای گل خراش
مادر غم پرورت زنده نمیبود کاش
قلب ربابی مگر کاین همه داری تلاش
گریه نکن اصغرم، اصغرم آرام باش
مادر از این حال تو سینه ز غم میدرد
آمده بابا تو را جانب میدان برد
تا که عدو را مگر بر سر رحم آورد
گرچه به جان هم بُوَد جرعۀ آبی خَرد
ای گل بی جان تو را حرمله سیراب کرد
آن لب بی رنگ تو سرخ چو عناب کرد
تیر سه شعبه عجب چشم تو در خواب کرد
داغ تو ای اصغرم قلب مرا آب کرد
گریه مکن ای اصغرم،اصغرم ای اصغرم...
گریه مکن لای لای...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بگو که یک شَبه مردی شدی برای خودت
و ایستادهای اکنون روی پای خودت
نشان بده به همه چه قیامتی هستی
و باز در پیِ اثبات ادعای خودت
از آسمانیِ گهواره روی خاک بیفت
بیفت مثل همه مردها به پای خودت
(پدر قنوت گرفته تو را برای خدا) ۲
(ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت) ۲
که شاید آخر سیر تکامل حلقت
سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت
یکی به جای عمویت که از تو تشنهتر است
یکی به جای رباب و یکی به جای خودت
بده تمام خودت را به نیزهها و بگیر
برای عمه کمی سایه در ازای خودت
و بعد، همسفر کاروان برو بالا
برو به قصد رسیدن به انتهای خودت
و در نهایت معراج خویش میبینی
که تازه آخر عرش است ابتدای خودت
سه روز بعد در افلاک دفن خواهی شد
کنار قلب پدر خاک کربلای خودت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
09-dodame.mp3
4.84M
(آب هم باشد اگر بر قلب لشکر میزنم) ۲
من علیِ اصغرم من علیِ اصغرم
(با نخ قنداقهام مشکل گشای عالمم) ۲
من علیِ اصغرم من علیِ اصغرم
#دودمه
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۲
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یا لیتنا کنا معک حسین
عجب یاورانی عجب کاروانی
عجب عاشقان پیر و جوانی
عجب امتحانی عجب کهکشانی
عجب لشکر پر از پهلوانی
اینجا کجاست کربلا
قلب خداست کربلا
یک به یک دل عارفان
گره خورده سر زلف او
تک به تک هر آینه روبروی او
پی گفتگو میرسن به وصال دوست
سلسله موی دوست
حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست
فارغ از این ماجراست
یا لیتنا کنا معک حسین ...
حرم بس غریب است
پر از عطر سیب است
عجب گرم ختم امن یجیب است
زهیر با حبیب است
وهب بر صلیب است
جنون کار عابس بن شبیب است
کوه از حسین پر شده
یک توبه کار حُر شده
هر دلی به اشاره ات شده مفتخر به نشان عشق
دم به دم در خاک و خون شده زنده از هیجان عشق
میزند ضربان عشق
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
سوخته گان غمت با غم دل خرمند
یا لیتنا کنا معک حسین ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نمیدانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها
که دلها میزند پر در هوایت چون کبوترها
به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری
کز آن حرفی نمیگنجد به دیوانها و دفترها
اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد
که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها
بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا
طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها
نمیدانم چه آیینیست دنیای محبت را
که خواهرها نمیگریند بر مرگ برادرها
پدرها شسته دست از جان به آب دیدۀ طفلان
خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها
فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان
که میلرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
باحضور اساتید وشاعران گرامی
✔️محرم نزدیکه
🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه دارید
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
📣📣📣📣📣
دل نکنم، از وطنم، روح تنم کربلاست
بال و پرم، خوان کرم، تاج سرم کربلاست
بسته بشه راه حرم راه جنون که بازه
هر کی سرش نذر سر تو بشه سرفرازه
شمعی و پروانه ی عاشق پی تو فراوون
دم به دم از عشق تو جاری می شه خون تازه
کوربشه هر کی طالب غربت کرب و بلاست
مهر نماز شیعیان تربت کرب و بلاست
حضرت شاه حسین/ ابی عبدالله حسین 2
ذکر جنون، خون درونِ شریانم حسین
از ته دل ، عمق وجودت بگو، جانم حسین
بعد خدا راز من إسمُهُ دَوا حسینه
عقده گشای دل خسته دم یا حسینه
گفته نبی وصف مقامت أنا مِن حسین و
یعنی که سر سلسله ی آل عبا حسینه
بِنَبیٍ عَرَبی، و رسولٍ مَدَنی
مثل نماز واجبه، روضه و سینه زنی
حضرت شاه حسین/ ابی عبدالله حسین
تو علنی، عشق منی، بی کفنی یا حسین
ای نفسم، لفظ قسم، کار و کَسَم یا حسین
ذره ام و جیره خور سایه ی آفتابم
عمریه که فاطمه نوکر می کنه خطابم
روز قیامت جای من توی بهشت اعلاست
بس که به دوری حرم کرده خدا عذابم
سوز دل داریم و غم من و بین الحرمین
یه روزی می رسیم به هم من و بین الحرمین
حضرت شاه حسین/ ابی عبدالله حسین 2
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ماهِ محرم آمده، هنگامه ی غم آمده
هَل مِن معینِ شاهِ دین، بر گوشِ عالم آمده
هیئت به هیئت مرد و زن، تحتِ لوای یا حسین(ع)
شد نوحه خوان و سینه زن، از داغِ شاهِ عالَمین
وای از بلای کربلا، از این همه جور و جفا (۲)
آه از غمِ شامِ بلا، وا زینبِ بی اقربا (۲)
هم آسمان و هم زمین، با بغض و آهِ آتشین
یکسر همه سر در عزا، گریَد برای شاهِ دین
اشک از بصر جاری نما، دینِ خدا یاری نما
مثلِ علمدارِ حسین، خیز و علمداری نما
وای از بلای کربلا، از این همه جور و جفا (۲)
آه از غمِ شامِ بلا، وا زینبِ بی اقربا (۲)
هر جا زمینِ کربلاست، هر خانه ای ماتم سراست
در جانِ ما غم شعله ور، از داغِ شاهِ سرجداست
ما رهروانِ خطِ سرخ، ما عاشقانِ عهدِ سرخ
این مُهرِ پیشانیِ ما، باشد نشانِ مرگِ سرخ
وای از بلای کربلا، از این همه جور و جفا (۲)
آه از غمِ شامِ بلا، وا زینبِ بی اقربا (۲)
ماهِ قیام و ماهِ خون، گلهای دشتِ لاله گون
اشکِ غمت را کن فزون،در غایتِ عشق و جنون
وای از بلای کربلا، وای از زمینِ نینوا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته
دگرگون گشته احوالش زسرهای بخون خفته
نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد
هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد
گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده
بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده
به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید
دو چشمش گشته گریان و عزیزش را همی جوید
بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری
چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری
چرابرگشتهای بیکس به منگو پس سوارت کو
نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو
سرو یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری
سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری
ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی؟
خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی؟
برایم گو زعباس درخشان و فروزنده
که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده
زداغ عون و عبدالله مثال کوره می سوزم
نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم
تمام فکر من اینست که سر آید شب تارم
سیهگشته شب و روزم از این خاموشی بیزارم
مرا با خود به میدان بر که شاید یار خود بینم
ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم
مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم
که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم
بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را
در اینصحرا بریزم من به کامشاشک عینم را
به زینب ذوالجناح گفتا که خود زین غم پریشانم
چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم
چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را
جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را
ابوالفضلت دو دستش را چنین از تن جدا دارد
که قاسم لخته خونی به سر جای حنا دارد
علی اکبرت عطشان در این دشت بلا جان داد
تنش صد پاره وجان را به دست پاک یزدان داد
بگفتا شاه عطشان این سخن با زینبم برگو
کزین باغ خزان دیده تو ماندی ای گل خوشبو
بگو بعد ابوالفضلم علمدارم تویی زینب
پس از این روشنی بخش شب تارم تویی زینب
مبادا دشمن بی دین به شادی غصه ات بیند
مبادا واگزاری جای خود آسوده بنشیند
از این رنج و غم و محنت هدف آداب و آئین است
اگر سر می دهم بهر بقای مکتب و دین است
بگفت اینک (سعیدی) نوحه ام را با غم آوردم
از این ره هدیه اینک از برایت ماتم آوروم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
چه شبها را به بالینت پسرجان تا سحر کردم
به صد امید اندر دل به آیینه نظر کردم
به گلزار حیاتم چون تو سروی را همی دیدم
سرودم نغمه شادی و غم از سر بدر کردم
به دل گفتم که دامادت کنم زینت خودم بندم
زخونت جای مادر زینت اندر موی سر کردم
تو نشکفته هنوز ای نوگل لیلی خزان گشتی
منم چون بلبل سرگشته سر در زیر پر کردم
به مرگت عزّتم رفت و اسیر کوفیان گشتم
بجای جامه دامادیت نیلی بسر کردم
چو مرغی آشیانم سوخته نومید سرگردان
دودست اندر بغل در این بیابان ناله سر کردم
فلک زد پشت پایی بر بساطم در بدر گشتم
بیا شبهای ما در بین که بی تو چون سحر کردم
بیاد غنچه پژمرده ام هر جا گلی دیدم
بجای اشک از دیده روان خون جگر کردم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
✅ شب تاسوعا
🔻 سعید نسیمی
1️⃣ بند اول
برخیز ای تکیهگاهم/ علمدار سپاهم
دست ومشک وعلمت/ سرراهم
بیتو دل بیقراره/ خیمه حامی نداره
دست دشمن به فکر/ گوشواره
ابوفاضل اباالفضل3/ یابن زهرا
2️⃣ بند دوم
ای که درخون نشستی/پشت من را شکستی
چشم امید همه/ دیده بستی
ای مه بیقرینه/ عشق یاس مدینه
وعده دادی وفاکن/ به سکینه
ابوفاضل اباالفضل3/ یابن زهرا
#تاسوعا
#سعید_نسیمی
#نوحه
#زنجیرزنی
#محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین