یک اربعین ز داغ، دل مضطرم شکست
یک اربعین، سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد، کمر مادرم شکست
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل، به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
#نـوكــر_نـوشــت:
#حسین_جان💔
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_رضا_ملایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
📖 تقویم شیعه⚡️
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 24 August 2024
قمری: السبت، 19 صفر 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا اربعین حسینی
▪️9 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️11 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️16 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️19 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...⚡️
Mohammad Reza Bazri - Ghesmat Ma Shod.mp3
4.85M
قسمت ما شد آخر به برکت اباعبدالله (ع) 🌷🌷🌷
🎤حاج محمدرضا بذری
..
قسمت ما شد آخر به برکت اباعبدالله
عنایت اباعبدالله زیارت اباعبدالله
باگوشه چشم مادر میریم زیارت شیش گوشه
روی لبای ماچاووشه دلا برا حرم میجوشه
از این زمونه خیلی خسته ام
به شاه بی کفن دل بسته ام
به آرزوم رسیدم آخر میرسه به ضریحت دستم
حسین حسین اباعبدالله
یه گوشه از صحن تو شباباروضه ها سر میکنم
چشام و تو حرم تر میکنم یاد غم تو دلبر میکنم
یه گوشه از صحن توچشام و دست بارون میدم
میشینم آخرش جون میدم تویی فقط همه امیدم
بزار که من غلامت باشم کبوتر روبامت باشم
جوابم و بده و نگذار توحسرت سلامت باشم
حسین حسین اباعبدالله
برات بمیرم آقا تورو غم علی اکبر کشت
تلظی علی اصغرکشت غم اسارت خواهرکشت
برات بمیرم آقا تورو به قصد تحقیر کشتن
جوون و بچه و پیر کشتن بانیزه و با شمشیر کشتن
موهات توپنجه ی قتاله ببین که خواهرت میناله
چی اومده سرت که مادر هنوز صداش توی گوداله
بنیّ بنیّ بنیّ
✍خادمه شهید 🌹
التماس دعای فرج 🤲
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین_حسینی
رسیده ام که بگویم سلام یاورِ عطشان
سلام شاه شهیدان، سلام سرور و سلطان
رسیده ام که پس از اینهمه مراحلِ دوری
دوباره سر بگذارم به آستانِ تو جانان
سلام کشته ی بی سر، سلام زاده ی کوثر
سلام میوه ی جانِ علی و ختمِ رسولان
رسیده ام که بگویم، به اقتدار و سلامت
رسیده اند به کویت، دوباره جمعِ غریبان
نه خسته است دلی، نه شکسته حرمتی از ما
نه بی تو هیچکسی، ناسزا شنیده ز عدوان
نه چادری شده پامالِ این و آن، تَهِ گودال
نه معجری شده غارت ز بانوان و صغیران
نه صورتی شده نیلی، نه حرمله زده سیلی
نه تازیانه کسی زد، به کودکان و یتیمان
نه کودکی به خرابه، کنار راسِ تو دِق کرد
نه دختری ز سفیری، شنیده لفظِ کنیزان
به اقتدار و سلامت رسیده ام ز قیامت
رسانده ایم پیامت، قسم بخون شهیدان
فقط بسنده به یک جمله میکنم ز فراقت
که کاش بود علمدار در کنار اسیران
□ □ □
تو هم بگو سخنی از خودت ز ساعتِ آخر
چها گذشت به جسمت، بزیرِ سمِ ستوران
چه شد که تکیه زدی تو، به نیزه های غریبی
نشد بجای تو خواهر، شود روانه ی میدان
به غیرِ طفلِ صغیرت که روی دست تو جان داد
کسی جواب نمیداد، بر ندای تو مهمان
اگرچه پیش پدر، روضه پسر نشود خواند
مرا اشاره ای از دل، تراست ناله ای از جان
به پیشِ چشمِ تو پرپر، که گشت شبهِ پیمبر
گرفت جانِ مرا هم شبیهِ جانِ تو جانان
مگو که یار نمانده، هنوز خواهر تو هست
که جانِ خسته چو موری است، هدیه نزد سلیمان
#روضه_اربعین_حسینی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین_حسینی
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را
دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را
یک قافله با سوز و اشک و آه آمد
برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را
با ظرفی از آب آمده تا که ربابه
سیراب گرداند علی اصغرت را
برخیز ای نور دو چشمم ای برادر
تا که کمی آرام سازی همسرت را
بگذار تا شرح سفر با تو بگویم
بشنو کمی از غصّه های یاورت را
از کوفه و شام بلا ای داد بیداد
رنج اسارت پیر کرده دلبرت را
وقتی گذر دادند ما را بین مردم
دیدم سر نی گریۀ آب آورت را
دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با
سنگی نشانه رفته چشمان ترت را
رقّاصه های شهر را آورده بودند
تا در بیارند اشک چشم خواهرت را
تهمت زدند و خارجی خواندند ما را
آتش زدند آن جا دل غم پرورت را
آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم
وقتی که نان می داد شامی دخترت را
با هر صدای خیزرانی که می آمد
من می شنیدم ناله های مادرت را
چشم علمدار حرم را دور دیدند
ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... !
جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه
با خود نیاوردم گل نیلوفرت را
این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود
تازه نگفتم روضۀ انگشترت را
محمد فردوسی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین_حسینی
خواهرت آمده به بالينت
خواهرى كه خميده تر گشته
خواهرت شرم مى كند از تو
چون بدون تو زنده بر گشته
هر بلايى كه بر سرم آمد
همه اش ،يک به يک ،فداى سرت
آنچه كه كشت بى تو زينب را
دخترت بود و ماجراى سرت...
همه ى سعى خويش را كردم
يادگارِ تو را نگه دارم
تازيانه به جاش مى خوردم
پيش چشم تو و علمدارم
سرِ تو روى نيزه ها بود و
همسفر بود خواهرت با شمر
جرعه اى آب دخترت مى خواست
كعب نى زد به جاش او را شمر
نورِ ديده ،دلم پر از حرف است
از رباب و نگاه ملتمسش
حرمله كشت بسكه مى خنديد
به رباب و به آه ملتمسش
كاش من به جاى تو بودم
تنِ من زير دست و پا مى رفت
سرِ من جاى تو جدا مى شد
سرِ من روى نيزه ها مى رفت
چِقَدَر بوى ياس مى آيد
بوى عباس مى رسد انگار
آخ بميرم براى چشمانش
چِقَدَر ديد روى نى آزار
آرمان صائمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین_حسینی
اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟
ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟
در معرض چشمان خاص و عام بردند؟
وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند
یک گوشه بازار زنها جمع بودند...
یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند...
بازاریان دور و بر ما جمع بودند...
خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند
بر چادر من رد پا مانده از آنروز
روی تنم جای عصا مانده از آنروز
جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها
شرمنده ام از این امانت داری آقا
سید پوریا هاشمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هنوزم روی نیزه هایی حسین
یا رو خاکِ این کربلایی حسین
رسیدم برادر کجایی حسین، کجایی حسین؟!
چهل روز حالِ من بی حسین
عزا و غمه بودن بی حسین
چهل مرتبه مُردَنِ بی حسین، کجایی حسین؟!
ای کشته ی دور از وطن دور از وطن وای
*
چهل روز با قاتلت هم سفر
از این شهر به اون شهر شدم در به در
چهل روزه هستی ازم بی خبر، کجایی حسین؟!
خودم توی راه و چشام پیشِ تو
یه پام توی جاده یه پام پیشه تو
میدونستم آخر میام پیش تو، کجایی حسین؟!
کجایی ببینی چقدر پیر شدم
ببینی که از زندگی سیر شدم
زمین خورده بودم زمین گیر شدم، کجایی حسین؟!
ای کشته ی دور از وطن دور از وطن ای وای...
*
الهی بمیرم برای سرت
بمیره برا تشنگیت خواهرت
بمیرم برا اکبر و اصغرت، کجایی حسین؟!
الهی بمیرم برا پیرهنت
توی غربت و بی کسی کشتنت
روی قلبمِ داغِ بوسیدنت، کجایی حسین؟!
#زمینه
#اربعین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_اربعین_حسینی
💫پسر فاطمه سلام سلام
💫خواهرت زینب آمده از شام
💫من که بی تو سفر نمیکردم
💫بی تو یکلحظه سرنمیکردم
💫مانده زخم فِراغ بر جگرم
💫سر پاک تو گشت همسفرم
💫بود بهر تَسلیِ دل من
💫سرِتو سایه بانِ محمل من
💫لشگر اشکِ من سپاه توبود
💫نفسم شعله هایِ آه توبود
💫صوت قرآن تو دلم را بُرد
💫چشمهایِ تو محملم را بُرد
💫چتر من سایۀ سر تو
💫مونسم بود اشکِ دختر تو
💫ای سرت بر سنان تماشایی
💫ای لبتخشک ودیده دریایی
💫تا کنی اشک چشم مارا پاک
💫دست بیرون بیار ازدل خاک
💫غم ایام را بپرس از من
💫قصۀ شام رابپرس از من..
💫کوه اندوه ریخت برسر ما
💫شام شد کربلایِ دیگر ما
💫صوت قرآن کجا؟شراب کجا؟
💫دستِ زینب کجا؟طناب کجا!؟
💫یا اَخا شامیان بدند ، بدند
💫دختران تو را زدند ، زدند
💫من کهخودبودهام شریک غمت
💫من کهبودم مدافع حرمت
💫حامی نازدانه ها بودم
💫سپر تازیانه ها بودم
💫هرچه توزخم دیدی ازدشمن
💫جای کعبه نیاست برتن من
💫به تو و باغ لاله ات سوگند
💫بهسفیرسه سالهات سوگند
💫بهلبتکزعطش ترک خورده
۲به تن کودک کتک خورده
💫به همه زخمهایِ سلسلهام
💫به قنوت نماز نافِله ام
💫بهسِرشک دودیدهات سوگند
💫به گلوی بریده ات سوگند
💫نهفقط زینباست خواهرتو
💫تو امامی و من پیمبر تو
داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشون میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن ..
بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده ..
اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم....
تو رو میون قتل گاه
غریب گیر آوردنت
رقیتُ تو کوچه ها
یتیم گیر آوردنش
از جای تازیونه ها
نشونه بود روی تنش
بچه ها هم میزدنش
یتیم گیر آوردنش
حسین ..
☑️چه خبره الان کربلا ..
امسال مارو نبردی آقا ...
اصلا امروز روضه خوان نداریم ..
فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ...
🔘ای حسین ...
🔳رأس توکه روبرویِ خواهربوده
🔳خورشیدِ امید چند دختر بوده
🔳با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید
🔳خنجرکهسرت بُریده لب پَربوده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین