🌷🍃🌷🍃🌷
🌺🧚♀️نیایش صبحگاهی
دروازه های قلبم رابه روی خوبیها می گشایم
پروردگارا تو را سپاس میگویم که قدرت سکوت را به من عیان ساختی،
آرامشی که در هر گام بر من پدیدار میشود را سپاسگزارم
خداوندا یاریم کن بر کلامم مسلط باشم و با نارضایتی سکوت نکنم
حرفی را که بر زبان میرانم ناحق و خارج از عدل نباشد
آبرویی را بر آب و کاشانه ای بر باد ندهم،
بار الها! تو یاریم کن تا با کنایه غبار ناراحتی بر
روابطم،و با بی حرمتی چراغ دلی را به خاموشی ننهم،
ایزدا،عشق سرمایه هر انسان است،مرا سرمایه دار خوبیها قرار ده.
"سلام👋🏻
صبح زیباتون بخیر دوستان"🌷
سر آغاز هفتتون پر از عشق و امید❤️
لبخندتون همیشگی😊 و شادیهاتون جاودانه🙏🏻
🖤
#امام_زمان_عج
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند
ناله دارند تو را دست به دامانی چند
کاش باران بزند تا که بشویَد ما را
شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند
به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی
تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند
گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم
چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند
من که از روضهی تان هیچ نمیفهم هیچ
تا به پایم نرود خار مغیلانی چند
غیر تو حال حرم را چه کسی میفهمد
کاش آواره شوم بین بیابانی چند
هرچه داریم حسین است حسین است حسین
خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند
حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست
بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند
✨اللهم عجل لولیک الفرج ✨
دو آرزو به دل مــادر جــوانے مــاند
کفن برای حُسینــ و حرم برای حـسن
#یاامامحسنمجتبۍ
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
سوختند از شعله ی آتش در بیت الولا را
لحظه های آخر پیغمبر فرمود: کاغذ قلم بیارید براتون یه چیزی بنویسم تا روز ابد گمراه نشید، اون دو تا ملعون گفتند: ولش کنید پیر شده داره حزیون میگه، فرمود: پس میگم به خاطر بسپارید، “انی تارکم فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی”، من دو تا چیز به یادگار میزارم: کتاب خدا و بچه هام (عترتم) را؛ قرآن رو که جلوی علی رو نیزه زدند، بچه هاشم که معلوم شد، قرآن که بین در و دیوار له کردن، قرآن که ریسمان بهش انداختن بردن، قرآن که تیر بارون کردن، قرآن رو خاک کربلا کشوندن؛
حرفاش زد آرام زیر لب امیرالمومنین صدا زد، امیرالمومنین گوش مبارک کنار لب های پیغمبر برد داره گوش میکنه، اما کسی نمی دونه چی میگه، هم رسول خدا گریه میکنه هم علی، هر چند لحظه ای امیرالمومنین یه نگاهی به فاطمه اش میکنه سرش تکون میده، حضرت زهرا اینقدر گریه کرد پیامبر فرمود: بیا بابا، در گوش حضرت زهرا یه حرفایی زد، او هم نگاهی به امیرالمومنین می کرد گریه می کرد.
شاید به علی می گفت: علی صبر کن خونت آتیش میزنن، همسرتو میزنن، بچه هاتو میکشن، علی جان بی یار میشی، زخم زبون میخوری، تنها میشی، همه ی اینا گفت؛ اما جمله ای به امیرالمومنین نگفت لبخند بزنه، اما یه جمله به خانم گفت بعد این همه گریه دیدن خانم لبخند زد، یه لبخنی زد فاطمه؛ امیرالمومنین به حضرت زهرا فرمود: اون حرف چی بود که تو رو به لبخند واداشت، فرمود: علی جان همه مصیبت ها رو بابام گفت، آخرش فرمود: اولین نفری که به من ملحق میشه تویی، دوری منو تو زیاد طول نمی کشه.
دیگه لبخند فاطمه رو کسی ندید، تا اون زمانی که اسماء یه نقشه تابوت برای فاطمه کشید، یه لبخند زد گفت اسما: این برای آقام نگه دار از روی این یه دونه برای من بسازه….
باغبانا بعد عمری خون دل حقّت ادا شد
غنچه از گُل، گُل ز بلبل، بلبل از گلشن جدا شد
با تنِ تنها اسیر روبهان شیر خدا شد
فاطمه از پا فتاد و طفل معصومش فدا شد
تسلیت دادند با ضرب لگد خیرالنّسا را
اصلاً به شیعه خوشی نیومده، دو سه روز نگذشت، همین آخرای ماه صفر هیزم آوردن خونه رو آتیش زدن…..
اولین تیغی که دشمن بعد پیغمبر کشیده
پیش چشم فاطمه بر کشتن حیدر کشیده
ناله آنجا از جگر صدیقه ی اطهر کشیده
زین جنایت ناله هم محراب و هم منبر کشیده
در غم حیدر کشیده ناله ی واغربتا را
همچین که فرمود: اگه الان آقا منو رها نکنید، بند از دستش وا نکنید، اگه نذارید بره، میدونید چکار می کنم، پیراهن بابام رو سرم میزارم، نفرینتون می کنم؛ همچین بی بی ارده کرد نفرین کنه، سلمان میگه: دیدم دیوارها مسجد از جا بلند شد، دیدم ستون های مسجد از جا کنده شد، آقام علی فرمود: سلمان برو به فاطمه ام بگو مگه قرار نیست صبر کنیم، اومدم به بی بی عرض کردم، فرمود: چون علی گفته چشم؛
یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد
اینقدر سفارش کرد، میومدن میدیدن پیغمبر داره با علی گل میگه گل می شنوه، یه نقشه برا علی کشیدن، میدیدن همه به پیغمبر بگن یا رسول الله، در عالم فقط یه نفر میگه بابا اونم فاطمه است، برا اونم نقشه کشیدن، میدیدن یه نفر رو دامن پیغمبر جا داره برا اونم نقشه کشیدن،
پیغمبر وارد خانه ی فاطمه شد، دید آقا ابی عبدالله خوابه، کنار حسین نشست، دستاش گذاشت اینو و اونور طفل یکی دو ماهه شروع کرد بوسیدن، صورت، لب ها، گردن، سینه، شانه هاش، دستاش، انگشتاش، پهلوهاش، تا نوک پاشو بوسید، یعنی حواستون به این بچه باشه،
یا محمد بعد تو شیر خدا خانه نشین شد
چون کتاب آسمانی دخترت نقش زمین شد
لاله باران پیکر پاک حسن از تیر کین شد
کشته فرزندت حسین از خنجر شمر لعین شد
شرح، میثم می دهد بر امّتت این غصه ها را
حرفاشُ زد، فرمود: حالا بگید حسن و حسین هم بیان، اومدن خودشون رو بدن پیغمبر انداختن یه بوسه از لب های امام حسن می گیره، یه بوسه از گلو امام حسین می گیره، علی اومد بچه ها رو برداره پیغمبر فرمود: رهاشون کن، اینا که باشن من راحت جون میدن، اینجا یه جا می خواست بچه ها رو جدا کنه، هفتاد و پنج روز دیگه همین دو بچه رو اومد از روی سینه مادر برداره، حسین می آورد کنار حسن خودش می انداخت، اما کربلا بچه ها رو با تازیانه از بدن بابا جدا کردن، ای حسین….
************
مناجات با امام حسین (ع)
در حریم تو تمنا نکنم پس چه کنم
دل خود با تو مُصَفّا نکنم پس چه کنم
ای طبیبا نظری بر دل بیمارم کن
زِ رَهَت درد مداوا نکنم پس چه کنم
مَدَدی کُن که به در گاه تو روی آوردم
روی بَر دَرگَهت آقا نکنم پس چه کنم
دِل مَن ماند در آن کربُبلای تو حسین
عاقبت گریه بر آنجا نکنم پس چه کنم
من که عُمریست گِدای در این خانه شدم
پَس گِداییِّ تو مولا نکنم پس چه کنم
دل من سوخت به غم های دل زینب تو
گریه بر زینب کبری نکنم پس چه کنم
آنقدر سوختم از داغ علی اکبر تو
گریه بر اکبر لیلا نکنم پس چه کنم
عَرشیان ناله زدند بر گِلوی اصغر تو
جان بر این مرثیه اِهدا نکنم پس چه کنم
ای عزیز دل زهرا نظری بر ما کن
حاجتم از تو تقاضا نکنم پس چه کنم
یاحسین بن علی من که غلام تو شدم
فخر بر همچو تو مولا نکنم پس چه کنم
یاحسین جان 🖤
نوحه وشور اربعین سیدالشهدا
(افتان وخیزان آمده سوی تو خواهر
یک اربعین بگذشته از هجرت برادر)2
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا2
__________________
بی تو برادر من چه سختی ها کشیدم
از این زمانه بعد تو خیری ندیدم
رنج اسیری خواهرت را لطمه ها زد
بس طعنه ها از دشمن دونت شنیدم
واویلا....
_____________________
آمد به یادم آن مصیبتها دوباره
رفته زدستم روی قبرت راه چاره
دیدم دوباره قتلگه یاد من آمد
آن حنجر خونین وآن رگهای پاره
واویلا...
_____________________
از بهر وصل سر به تن قبرت گشایم
در خیمه ای شور عزا بر پا نمایم
چیزی نماند از خواهرت بعد از چهل روز
دیگر رسیده وقت آن پیش تو آیم
واویلا...
_____________________
آن نوگل زیبای تو گردیده پرپر
شرمنده ام بهر رقیه ای برادر
جا مانده درشام بلا دخت سه ساله
در زیر خاک آن خرابه همچو گوهر
واویلا...
_____________________
باید که بهر تو حرم بر پا نمایم
تا آخر عمرم شود نزد تو جایم
در این چهل رپزه تمنا کرده ام من
مانند مادر مرگ خود را از خدایم
واویلا..
شاعر:اسماعیل تقوایی
Babolharam Hanif Taheri.mp3
7.43M
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ بازگشتِ خاندانِ آل الله به کربلایِ معلی در اربعین به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
@majmaozakerine
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ بازگشتِ خاندانِ آل الله به کربلایِ معلی در اربعین به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
جامۀ یاران سیاه ، محفل و پرچم سیاه
آری آری این سیاهی یادگار زینب است
گر مزارش را شکافی بویِ عشق آید برون
کهنه پیراهن گمانم در مزارِ زینب است
_____
سرفراز اومدم .. از سفر یا حسین
فاتحِ شاممُ بی سپر یا حسین
سپرِ بچه هات ، خودم شدم
حالا ببین قدِ خم اومدم
من تا حرم تو پر زدم ...
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
_____
تا دم آخرم .. من عزادارتم
بعدِ عباسِ تو من علمدارتم
علم تو به دوش خواهرت
پاشو حسین رسیده لشگرت
من اگه پیر شدم فدا سرت
کوهِ با عزتم ، مثل تو غربتم
جلو دشمن بدون ، خم نشد قامتم
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
مرگِ من یاحسین .. جدایی از تو بود
مثه مادر شدم ، صورتِ من کبود
همه وجودِ من شده کبود
همۀ راه نگام به نیزه بود
امون از اون محلۀ یهود
سفیرِ کربلا ، از همون خطبه ها
عزادارت شدن ، کوفه و شهر شام
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
_____
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغِ تو دارد این دلم جایِ دگر نمیشود
باغ و بهارِ من تویی ، خمر و خمارِ من تویی
دار و ندارِ من تویی ، بی تو به سر نمیشود
چشمۀ نورِ روشنم ، تشنۀ دیدنت منم
نیست شبی که دامنم غرقِ گوهر نمیشود
دل در آتش غم رُخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
جان حسین .. جانان حسین
دین حسین .. آیین حسین
قلبی لدیک یا اباعبدالله ..
نفسی فداک یا حسین ثارالله ...
#کربلایی_حنیف_طاهری
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
@majmaozakerine