eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ هدیه به موسی ابن جعفر صلوات شور امام کاظم شعرو سبک رضا نصابی به نفس کربلایی سجاد کرمی سمته کاظمینتون پر میزنم در خونتون و من در میزنم رو نده ام از همه جاواومدم روبه تو موسی ابن جعفر میزنم دست خالی مو ببین پر کن از کرم اقا تنها از تو من می خوام سفر کربو بلا بمیرم برای غصه های تو برا بغضه خسته ی صدای تو بمیرم که در غل و زنجیر بوده یه عمره که اقا دست و پای تو عمری روی لب تو اسم شاه سر جدا گریونه چشمای تو از داغ کربو بلا بمیرم برای خواهر تو شاه خنجر تشنه و حنجر تو شاه دوازده ضربه زدو جدا میکرد ازقفا به سختی که سرتو شاه میدیدش از روی تل شنیدم که خواهرت چهل تا نعل رد شدن از پاره های بدنت رضا نصابی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
علیه السلام بند1⃣ شبیه دونه ی زنجیر تو شده اشک چشمام یه بی حیا روز وشب بی امون به تو داده دشنام گریز روضه ی تو میرسه آخرش به الشام درسته مثل زینب شد تن تو هم کبود تو هم بودی اسیر دست یک قوم یهود شنیدی حرف بد اما کسی دورت نبود چی بگم ازاسارت و کوچه به کوچه اضطراب چی بگم از جسارت و زینب و مجلس شراب یا مظلوم یا موسی بن جعفر بند2⃣ غیر مصیبت و غم ندیدی توی این همه سال انگاری قتلگاه تو میخواد بشه این سیاه چال گریز روضه ی تو میرسه آخرش به گودال تو هم مثل حسین بودی غریب و بی پناه ولی زندون کجا و ازدحام قتلگاه تو رو زد یک نفر اما حسین و یک سپاه خنجر و تیر و سنگ و چوب شمرو سنان و حرمله از سر ظهری تا غروب میزدنش با حوصله یا مظلوم یا موسی بن جعفر بند3⃣ دیگه توونی نداری و می گیری دست به دیوار روضه های مدینه جلو چشم تو میشه تکرار گریز روضه ی تو میرسه آخرش به مسمار اگه تابوت برای تو شده یک تخته در ولی این در دیگه واست نداشته درد سر نموند از میخ در روی پر و بالت اثر صدای ضربه ی لگد به گوش آسمون رسید دیوار خونه گریه کرد از میخ در که خون چکید یا مظلوم یا موسی بن جعفر شعر و سبک: امیر آهمند ⛔️
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
‍ ‍ بازم من ✅بنداول زبانحال مستمع دلم خونه_چشام بارونه بازم من به تن دارم _دوباره رخت ماتم من ⚫️ گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع) عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع) ⚫️ چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا ⚫️ چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون بمیرم که_نداره غصه هات پایون وغریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بنددوم چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو ⚫️ چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار ⚫️ چهار ده سال کشیدی سختیا اقا چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها ⚫️ بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅زبانحال امام کاظم غریبم من _اسیر این سیاه چالم غریبم من_میره تا آسمون نالم ⚫️ رضا جانم _کجایی هستی بابا رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا ⚫️ خلاصم کن _خداوندا ازین زندان خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان ⚫️ خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون غریب آقام غریب آقام 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ✅بندچهارم گریزبه کربلا می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو زده آتیش_ تموم تارو پودم رو 😭 می سوزم من _ به یاد لبهای سقا یادجدم_ بیاد روز عاشورا 😭 میسوزم من _به یاد راس بریده لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده 😭 می افتم من_به یاد لحظه ی اخر یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر حسین جانم حسین جانم حسین جانم 💠💠💠3⃣7⃣1⃣💠💠💠 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 ابوالفضل حسینی
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
🕊⚜️ مدح و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ سلام امامان، سلام پیمبر به هفتم امام و نهم نور سرمد به باب الحوائج به موسی ابن جعفر دُرِ شش صدف گوهر هشت دریا سپهر فروزنده ی پنج اختر چراغِ دل و چشم آزاد مردان امام امامانِ عالم سراسر در آیینه ی طلعت اوست پیدا جلال و جمالِ خداوند اکبر دعائی به کویش به یک ختم قرآن سلامی به قبرش به صد حجّ برابر درود خداوند بر جسم و جانش زِ آغاز خلقت الی صبحِ محشر جلالِ خدا در وجودش مجسّم جمال نَبی در جمالش مُصوّر نسیمی که بر خیزد از کاظمینش زِ مُشک است بهتر زِعطر است خوشتر دل از مِهر آن جانِ عالم نگیرم بگیرند صد بار اگر از تنم سَر به هر سو کنم رو به هر جا نَهم پا دلم دور گلدسته هایش زَند پَر به موسی بن جعفر بِبَر عرض حاجت که موسی بن عمران به کویش زَند در کلامش به گفتار، گفتارِ قرآن عروجش به زندان، عروج پیمبر زمین و زمان از جمالش مزیّن جهان و جنان را دَمش روح پرور به باب الولایش مَلک را توسّل به حبل المتینش دو گیتی مُسخّر چنان گشته با دوست گرمِ مناجات که محو دعایش شده خَصم کافر دریغا چه بگذشت زیرِ شکنجه بر آن نجل زهرا زِ خصم ستمگر *آه امام ما را زدن* جراحات زنجیر و دلبند زهرا سیه چال زندان و فرزند حیدر چنان زیر زنجیر محو خدا بود که زنجیر می گفت الله اکبر دریغا که بر هیجده دختر او ملاقات یک تن نیامد میسّر بنالید ای دوستان بر غریبی که تابوت او بود از تخته ی دَر الا فاطمه گریه کن بهر بابا که روحش غریبانه زد از بدن پَر نه مونس نه همدل نه همره نه همدم نه یاور نه همسر نه دختر نه خواهر زبانش به ذکر خدا بود مشغول روانش به زهر جفا سوخت یکسر غریبی و هجران و حبس و شکنجه نبود این همه ظلم و بیداد باور بسوز ای دل آن گونه در ماتم او که از نخل «میثم» زند شعله ات سر *امامِ...معصومِ...چهارده سال از این زندان به اون زندان ..این زندان آخری زندانبانش یه یهودی بود ..چه کرد ...!!چه کرد ...!!یه روز یه رقاصه ای را آورد، یه رقاصه ی یهودی را آورد ..واردِ زندانِ موسی اِبن جعفر کرد..(با علمِ به اینکه امامِ معصومِ اینکار رو کرد ..)چون میدونست امام رو آزار میده ..بهش گفت پاداش خوبی میگیری ..تا میتونی شادی کن ،بزن و برقص ..رهاش کرد و از زندان بیرون رفت ..ساعتی بعد دید صدای ناله می آد…رفت ازلایِ روزنه های زندان نگاه کرد،دید این زن عبای موسی بن جعفر رو سرش هست سجده رفته "اَشهَد اَنَّ لا اِلهَ اِلّا الله "گریه میکنه میگه منو ببخش.. "آقاجان اون عبا رو روی سر منه،گنه کار هم بکش ......یا موسی ابن جعفر... ... یا باب الحوائج ..." ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
‍ 🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج مهدی رسولی🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ ____ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ____ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است * بریم کاظمین....* _____________ تو كاظمین آقا، حاجتمو داده انگار دلم امشب، پنجره فولاده چه حرمی ،چه گنبدی حس می كنی، تو مشهدی زهرا می گه ،خوش اومدی كرمش، كرم امام رضاست حرمش ،حرم امام رضاست آقامون پدرِ امام رضاست _____________ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است حبل المتین ماست یک تار عبایش این مرد از نسل شریف بوتراب است پیداست از باب الحوائج بودن او هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد هر کس به پای او بیفتد کامیاب است *چقدر آدم ها رو عوض کرد، اومد دید داره از خونه صدای لهو و لعب میآد،صدا زد: دید کنیزی اومد دم در،صدا زد: کنیز! ببینم صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟ گفت: نه آقا آزاده..این خونه و زندگی هم مال اونه،منم کنیزشم...گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد... کنیز برگشت،بُشر یه نگاهی بهش کرد، چرا معطل کردی؟کجا بودی؟ گفت: ارباب این جوری شد،یه آقایی بیرون ازم سئوال کرد، صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟.... تو چی گفتی؟ گفتم: آزاده....اون چی گفت؟... گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد...تا اینو گفت،یهو بُشر بلند شد،میگن:پابرهنه اومد تو کوچه،پشت سر آقا دوید، انتهای کوچه رسید به موسی بن جعفر،خودش رو انداخت رو قدمهاش،گفت: موسی بن جعفر! اومدم بهت بگم،نه بنده ام....آقا منم بنده ی خدا کن آقا.....* چیز کمی که نیست ... آقا چارده سال زیر شکنجه ، کنج زندان در عذاب است نامرد ، زندان بان ، یهودی زاده ی شُوم دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟! *یه مجلسی گذاشت هارون ، گفت: لباس تازه به موسی بن جعفر بپوشونید،آوردن آقارو تو مجلس،میوه و غذا جلوی آقا گذاشتن، همه اش نقشه بود، یه عده رو هم از بزرگان جمع کردن،خواست بهشون بگه:موسی بن جعفر احترام داره کی میگه زندان افتاده؟ همه جمع شدن،نگاه می کردن، موسی بن جعفر هم نشسته،یهو آقا شروع کرد حرف زدن،گفت: همه دروغِ...زد بهم نقشه ی اون نانجیب رو برگردوند آقا رو زندان،این سندیِ ملعون،این زندان بان یهودی،دَرِ زندون رو بست،شلاق و تازیانه را برداشت،گفت:چرا این کارو کردی؟ شروع کرد،اینقدر با این تازیانه به سر و صورت موسی بن جعفر زد.... "اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ"* زخمی که در زیر گلوی او شکفته یادآور زخم و غم طفل رباب است با این غل و زنجیر و لب های تَرَک دار تنها به یاد زینب و بزم شراب است ✍شاعر: علی اکبر لطیفیان *آقامون رو شهید کردن،از زندان بیرون آوردن،چهارتا حمال،بعضی ها میگن:روی نردبانی،بعضی ها میگن:روی لنگه ی در این بدنِ مبارک رو آوردن، یه عده هم افتاده بودن داشتن استشهاد جمع می کردن،می گفتند: بیایید بنویسید آقاتون به مرگ طبیعی از دنیا رفته،داشتن استشهاد جمع می کردن..... می دونی دلت رو میخوام کجا ببرم؟ میخوام بگم:بالای بدن دوتا آقا،دوتا امام، استشهاد جمع کردن،یکی موسی بن جعفرِ،اما یکی هم میدونید چه جوری بود؟ همه ریختن تو گودی ِ قتلگاه..دونه دونه دارن میگن چیکار کردیم، بنویس جایزه ی من اینجوریه....من نیزه زدم، من شمشیر زدم.....
•°💛 •° هر ڪسے یار ندارد به خودش مربوط است یارِ من باش حسین جان ، ڪه گداے تو منم💔 " السلام‌علیڪ‌یا‌حسین‌بن‌علۍ "✋🏻 🌤 🌱
سلام_صبح_زیباتون_بخیر 🌹 در این صبح زیبا🌸🍃 آرزو دارم برایت؛🌸🍃 نور هدایت✨ چشمہ بیکران نعمت☀️ صفا وصمیمیت💖 سرسبزےو خرمےزندگیت☘🍃☘ نورانیت اندیشہ ‌ات💫 پاکےقلبت و زیبایےصبحت را مملو از نور وعشق خدا باشد✨
🌿 زیارت امام حسین ع در روز دوشنبه 🌿 🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَعَلَیْکَ السَّلامُ مِنِّی مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. أَنَا یَا مَوْلایَ مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ لَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ تَعَالَى مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ هَذَا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُمَا وَ بِاسْمِکُمَا وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفُکُمَا فَأَضِیفَانِی وَ أَحْسِنَا ضِیَافَتِی فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِیفَ بِهِ أَنْتما.. 🌿 زیارت امام حسن ع در روز دوشنبه 🌿 🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.🌷
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌸 تسبیح روز دوشنبه 🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ الْجَوَادِ سُبْحَانَ الْكَرِيمِ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ الْبَصِيرِ الْعَلِيمِ سُبْحَانَ السَّمِيعِ الْوَاسِعِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِقْبَالِ النَّهَارِ وَ إِقْبَالِ اللَّيْلِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ النَّهَارِ وَ إِدْبَارِ اللَّيْلِ 🌹لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ آنَاءِ النَّهَارِ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْكِبْرِيَاءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَ كُلِّ طَرْفَةٍ وَ كُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِي عِلْمِهِ سُبْحَانَكَ عَدَدَ ذَلِكَ سُبْحَانَكَ زِنَةَ ذَلِكَ وَ مَا أَحْصَى كِتَابُكَ- 🌹سُبْحَانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَ رَبِّنَا ذِي الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً كَمَا يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً مُقَدَّساً مُزَكًّى كَذَلِكَ تَعَالَى رَبُّنَا 🌹سُبْحَانَ الْحَيِّ الْحَلِيمِ سُبْحَانَ الَّذِي‏ (كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ آدَمَ وَ أَخْرَجَنَا مِنْ صُلْبِهِ سُبْحَانَ الَّذِي يُحْيِي الْأَمْوَاتَ وَ يُمِيتُ الْأَحْيَاءَسُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِيمٌ لَا يَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَرِيبٌ لَا يَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ جَوَادٌ لَا يَبْخَلُ 🌹سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَلِيمٌ لَا يَجْهَلُ سُبْحَانَ مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَهُ الْمِدْحَةُ الْبَالِغَةُ فِي جَمِيعِ مَا يُثْنَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَجْدِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْحَلِيمِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.. 📚 بلدالامین   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
✨🌸 دوشنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا قاضی الحاجات👈100مرتبه 🔶 یا لطیف 👈129 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک " الشرح " به جهت وسعت رزق چهل و یکبار خوانده شود مراد حاصل میشود. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز دوشنبه 2/ زیارت امین الله 3/ دعای معراج 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز دوشنبه ↩️ هر کس در این روز ده رکعت نماز بجا آورد وبخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه حق تعالی در روز قیامت برای او نوری قرار دهد که روشنایی دهد موقوف را تا غبطه برند بر او خلق خداوند در آن روز   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
دوشنبه های امام حسنی(ع) و امام حسینی(ع) عالمی طائر دربار شه بی کفن است آفتابیست که روشنگر هر انجمن است این حسینی که زداغش دل وجان پرمحن است هر دوشنبه به خدا زائر قبر حسن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج مهدی رسولی🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ ____ ↶توجه↷: جهت استفاده ، متون حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ____ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است * بریم کاظمین....* _____________ تو كاظمین آقا، حاجتمو داده انگار دلم امشب، پنجره فولاده چه حرمی ،چه گنبدی حس می كنی، تو مشهدی زهرا می گه ،خوش اومدی كرمش، كرم امام رضاست حرمش ،حرم امام رضاست آقامون پدرِ امام رضاست _____________ مردی که نام دیگر او "آفتاب" است بین غل و زنجیر هم عالی جناب است حبل المتین ماست یک تار عبایش این مرد از نسل شریف بوتراب است پیداست از باب الحوائج بودن او هر کس از او چیزی بخواهد مستجاب است با یک سؤالش بشر حافی زیر و رو شد هر کس به پای او بیفتد کامیاب است *چقدر آدم ها رو عوض کرد، اومد دید داره از خونه صدای لهو و لعب میآد،صدا زد: دید کنیزی اومد دم در،صدا زد: کنیز! ببینم صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟ گفت: نه آقا آزاده..این خونه و زندگی هم مال اونه،منم کنیزشم...گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد... کنیز برگشت،بُشر یه نگاهی بهش کرد، چرا معطل کردی؟کجا بودی؟ گفت: ارباب این جوری شد،یه آقایی بیرون ازم سئوال کرد، صاحب این خونه آزاده یا بنده است؟.... تو چی گفتی؟ گفتم: آزاده....اون چی گفت؟... گفت: معلومِ که آزاده،بنده بود که این جوری نمی شد...تا اینو گفت،یهو بُشر بلند شد،میگن:پابرهنه اومد تو کوچه،پشت سر آقا دوید، انتهای کوچه رسید به موسی بن جعفر،خودش رو انداخت رو قدمهاش،گفت: موسی بن جعفر! اومدم بهت بگم،نه بنده ام....آقا منم بنده ی خدا کن آقا.....* چیز کمی که نیست ... آقا چارده سال زیر شکنجه ، کنج زندان در عذاب است نامرد ، زندان بان ، یهودی زاده ی شُوم دست و سر و پاهای آقا را چرا بست ؟! *یه مجلسی گذاشت هارون ، گفت: لباس تازه به موسی بن جعفر بپوشونید،آوردن آقارو تو مجلس،میوه و غذا جلوی آقا گذاشتن، همه اش نقشه بود، یه عده رو هم از بزرگان جمع کردن،خواست بهشون بگه:موسی بن جعفر احترام داره کی میگه زندان افتاده؟ همه جمع شدن،نگاه می کردن، موسی بن جعفر هم نشسته،یهو آقا شروع کرد حرف زدن،گفت: همه دروغِ...زد بهم نقشه ی اون نانجیب رو برگردوند آقا رو زندان،این سندیِ ملعون،این زندان بان یهودی،دَرِ زندون رو بست،شلاق و تازیانه را برداشت،گفت:چرا این کارو کردی؟ شروع کرد،اینقدر با این تازیانه به سر و صورت موسی بن جعفر زد.... "اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ"* زخمی که در زیر گلوی او شکفته یادآور زخم و غم طفل رباب است با این غل و زنجیر و لب های تَرَک دار تنها به یاد زینب و بزم شراب است ✍شاعر: علی اکبر لطیفیان *آقامون رو شهید کردن،از زندان بیرون آوردن،چهارتا حمال،بعضی ها میگن:روی نردبانی،بعضی ها میگن:روی لنگه ی در این بدنِ مبارک رو آوردن، یه عده هم افتاده بودن داشتن استشهاد جمع می کردن،می گفتند: بیایید بنویسید آقاتون به مرگ طبیعی از دنیا رفته،داشتن استشهاد جمع می کردن..... می دونی دلت رو میخوام کجا ببرم؟ میخوام بگم:بالای بدن دوتا آقا،دوتا امام، استشهاد جمع کردن،یکی موسی بن جعفرِ،اما یکی هم میدونید چه جوری بود؟ همه ریختن تو گودی ِ قتلگاه..دونه دونه دارن میگن چیکار کردیم، بنویس جایزه ی من اینجوریه....من نیزه زدم، من شمشیر زدم.....
. جانِ عالَم به قربان آقای غریب‌مان... یا بابَ الحوائج! باغِ بهشت ، گلشنِ موسی بن جعفر است درگاهِ قُرب ، مسکنِ موسی بن جعفر است روی زمین ، اگر چه نشست او میان خلق عرشِ برین ، نشیمنِ موسی بن جعفر است هر کس که پاگذاشته بر روی نفسِ خویش دستش دخیلِ دامن موسی بن جعفر است آرامگاه اصلی او کاظمین نیست در قلب شیعه ، مدفن موسی بن جعفر است تاریخ ، مات مانده ی برقِ نگاهِ آن... ...چشمانِ شیر، اَفکَنِ موسی بن جعفر است تاریخ ، اَلکَن است زبانش به وصف او مبهوتِ خُلقِ اَحسَنِ موسی بن جعفر است بر کَظمِ غیظ، هر که موفق شود ، به حشر در خیمه گاه ایمن موسی بن جعفر است زندان اسیر اوست ، در اعماقِ خود، هنوز... ...محوِ نماز خواندن موسی بن جعفر است اشک و انابه ، سجده ی طولانی و قنوت گنجینه های مخزن موسی بن جعفر است زنجیرِ بندگیست به دستان و پای او طوقِ خدا به گردنِ موسی بن جعفر است می خواست تا خلاص شود ، پر زند به عرش این ، رازِ آه و شیون موسی بن جعفر است " جوشنْ صغیر " ، گر چه ز لبهای او دمید " جوشنْ کبیر " ، بر تن موسی بن جعفر است آسایش و حکومت عقبا برای اوست دنیا برای دشمن موسی بن جعفر است هارون ، به بختِ تیره ی خود می رود ولی پاینده ، بختِ روشن موسی بن جعفر است .
روضه حضرت موسی بن جعفر▪️▪️ دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت              از بال من شکسته ترین آفرید و رفت خون گلوی زیر فشارم که تازه بود                   با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت قربون غریبیت برم آقاجان،الله اکبر،الله اکبر،چقدر جسارت رو برد بالا،زن بدکاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر،اُف برتو روزگار بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت          وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت از روزنه در نگاه کردن،دیدن زن بدکاره صورت رو خاک گذاشته،هی می گه خدایا غلط کردم،این کی بود من اومدم سراغش،چرا اینقدر صداش دل و زیر رو می کنه بدکاره ای به خاک مناجات سر گذاشت            وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت الله اکبر اصلاً نمی تونم این بیتها رو وا کنم،می دونم بدون اینکه توضیح بدم،ناله شو می زنی شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود           با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت راضی نشد به بالش سختی که داشتم           زنجیر های زیر سرم را کشید و رفت بچه سیدا نشون بدن غیرتی ناله می زنن،تو این یه بیتخاک تو دهنم،ان شاءالله این تکه تاریخ دروغ باشه وقتی که نام فاطمه را از لبم شنید              یک حرفی از کنار دهانش پرید و رفت هرچی می خوای منو بزنی بزن،اسم مادرم رو درست ببر،تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می کنم،حواست با منه از چند جا ضریح تنم متصل نبود                پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت اما چه خوب شد کفنم را کسی نبرد                   تا زیر نیزه ها بدنم را کسی نبرد می خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،وقتی مثل فردا شب،اما رضا یه لحظه از مدینه رفت،از نظرها غایب شد،حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،مدتی زیادی انتظاره برادر رو کشید،بعد از دقایقی  برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت،دید سر رو آشفته است،موها پریشونه،لباس ها همه غرق خاکه،کجا بودی داداش،چرا منو تنها گذاشتی رفتی،یه نگاه به خواهرش کرد،گفت خواهر فقط یه جمله بگم،دیگه منتظر نباش،دیگه انتظار بابامونو نکش،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاک گذاشتم،یه جایی ببرمت هر کی تاحالا ناله نزده،عقده ی دلش وا بشه،می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،همتون اهل روضه اید،دختری که چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت:نه،قبول نمی کنم بابام زندانه،باید بابام آزاد بشه،اینقدر صبر کرد،آخرش خبر باباشو براش آوردند،می خوام یه جمله بگم،کاشکی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند،کجای دنیا دیدید،برای دختر منتظر،سر بریده باباشو ببرند،حسین.