هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
📖 #متن_روضه
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
****
ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است
یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است
از همان روزی که، رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن، با قاسم است
امروز و دیروز خیلی ها بهم گفتن، درگیر روضه های احساسی نشو، برا مردم از واقعه کربلا بگو، حرف بجاست، اینقدر برات میگم، اگه گفتن قاسم کیه سینتو سپر کنی
این کریمان با نگاه خود، گره وا میکنند
آن که عمری درد ما کرده مداوا، قاسم است
روی ابرویش، اگر، تحت الحنک بسته حسین
همین جا یه روضه دارم ، دوتا زن تو کربلا نفس بریدن، یکی ربابه، دیدن از این خیمه به اون خیمه، آرومش کردن، اما یه زنو نتونستن بشوننش، نجمه بود، دیدن چادر بسته، از این خیمه به اون خیمه چیه نجمه؟
کسی سپر داره، کسی زره اندازه بچم داره، علی اکبر رو تیکه تیکه کردن، علی اکبر که جوشن داشت آن شد
آه، زره اندازش گیر نیاوردن، ابی عبدالله، روضه ها وسیعه شنیدین پارسال گفتم، خط امام حسن رو که آورد جلو ابی عبدالله، تا خطو نگاه کرد نیزرو کوبید زمین سر گذاشت رو نیزه، گفت چی شده عمو؟ گفت، کاش بابابت بود، ببین بین کیا گیر کردم
آدم دلش میخاد یه وقتا یه بزرگتر داشته باشه، هی نامه رو میکشید رو صورتش، ببین، همه عالم میگه غریب مادر حسین
یه وقت دیدن داره میگه غریب مادرم حسن، لذا وقتی اجازه داد دیدن امامه شو وا کرد، از وسط دوتا کرد، دیدین روز عاشورا اینا که قمه میزنن، قدیم میزدن، این کفنی که میندازن رو ، اینا از قاسم برداشتن، لذا زره اندازش نبود، بخدا روضه شو بخونم میمیری،
روی ابرویش اگر، تحت الحنک بسته حسین
در حرم، زیبا ترین، فرزند زهرا، قاسم است
یا تو جون نداری یا من، به جون مادرم دارم از جانم برات میزارم، منو روشن کن بزار روضه بخونم
نعره زد اِن تنکرونی، ریخت لشکر را به هم
وارث شیر جمل، شاگرد سقا، قاسم است،
وقتی راه افتاد رفت میدون، زینب همه زنارو گفت دور نجمه رو بگیرید، هی میزد به خانوم، ببین چقد شبیه حسن راه میره، خانم میگفت جانم قاسم، یه خورده دیگه رفت، خانم ببین چه خوب شمشیر میزنه، خانم میگفت لا حول ولا قوة الا بالله
یهو زد گفت خانم، چیه نجمه، گفت بر میگرده؟ خانم بغلش کرد گفت، نجمه میاد، گفت خانم نظر نزننش، گفت نگران نباش نجمه، از این جا به بعد، دیگه پای خودته من دوسه تا بیت بخونم
زیر سم، اسب ها، با هر نفس قد میکشید
یه وقت نگاه کرد دید گردو غبار شد، صدا زد خانم اون اسب قاسم نیست، چادرشو آورد جلوش، برگرد نجمه، گفت بزار ببینم، خانم بچم کجاست، یه وقت صداش رسید عقب، نجمه افتاد، صدا زد عمو، آه
بچه ها، سیدا همین الان تکلیفمو باتون معلوم کنم، یا از همین گوشه برین بیرون، هم من دستو پام باز باشه هم بچه ها، یا فردا نگی حاجی چرا اینجوری از مادر ما خوندی، میخام روضه بگم
نعل های خاک خورده
دنده هایش را شکست
آه، یجوری سیدالشهدا رفت، برا علی اکبر اینجوری نرفت، رسید دید یکی رو سینش نشسته،تا داد زد، طرف پاشو (گل نریز) الان این روضشو میخونم،
خزونه یا بهاره، یک گل و صدتا (بده من گل) یک گل و صد تا گل چین، خزونه یا بهاره، باید بخونی با من
یک گل و صد تا گل چین
خزونه یا بهاره(بخدا میکشمت)
یک گل و صد تا گل چین، (صدا صدا)
خزونه یا بهاره،
اسباتونو نیارید، بچم زره نداره،
اگر عاشورا، اگر (هواس هست به روضه یا نه؟)، صبح روز یازدهم، ده تا اسب آوردن، یدونه بدنو زیر، سم، اما ، بدن جانی نداشت، اما تو شلوغیا، پسر امام حسن نفس میکشید، یه وقت ابی عبدالله دید، اسب ها، دارن فرار میکنن، همشون از روی بدن، هر یه سمی که میرفت، هی داد میزد عمو، (آه)، یه بیت، گفتم حضرت زهرا میخونم، یه بیت رو بخونم رفتم، شب قاسم تموم شد، نعلهای ، (خوب گوش بدید) نعلهای، خاک خورده، دنده هایش را شکست،
اسم دنده شکستن میاد، من یه روضه ای دارم، صدا زد مادر، چرا هی لباس عوض میکنی؟، تو صبح لباستو عوض، صدا زد زینب، نفس میکشم، خون میجوشه، آخه، آخه نامرد نامه نوشت معاویه، فهمیدم زهرا پشت دره...
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم
🎤 حاج حیدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5861561324500156988.Mp3
13.6M
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
4_5908887839717720347.mp3
1.26M
#محرم _شب_ششم
#متن_سینه_زنی_زمینه
#حاج_محمد_رضا_طاهری
@majmaozakerine
برای اذن میدون می دونی خیلی غصه خوردم
چاره کارم پیدا شد نامه بابام و اوردم
بسم الله الرحمن الرحیم
من الحسن الی الحسین
من اگه نیستم قاسم هست بذار بره که دل تنگه
شاگرد رزم عباسه
مثل خود من می جنگه
عمی الغریب (یا حسین)
خون حسن تو رگهامه
دیگه منم یه پهلوونم
عمو برام تکبیر میگه
وقتی که من زجر می خونم
انا ابن الکریم ابن الکریم
انا ابن فاتح الحمنین
زره برام اندازه نیست بذار کفن پوشت باشم
بیا که وقت جون دادن
می خوام تو اغوشت باشم
عمی الغریب (یا حسین)
قاتل من اومد ای کاش
فقط نبینه مادر من
سینه من زیر پا و
تو دستشه موی سر من
مبتلا به بلا عظیم
فانظر الیه یا نور له
تازه میشه مثل زهرا سینه و پهلوی قاسم
وقتی که با مرکب هاشون
رد میشن از روی قاسم
عمی الغریب (یاحسین
#شب_ششم
🌸🌸🌸🌸🌸
🌞قاسم کیست؟
🍁کیست قاسم قرة العین حسن..
کیست قاسم دلربای هرسخن
🍁اوامیر عالمین است درجهان...
🍁دارد ازبابای خود تنهانشان
🍁کیست او،تنهاضیا هردوعین
🍁اوست تنها واژه عشق حسین
🍁رزم او ،زنده کند بدر و حنین ..
🍁اوبودبرمجتبی نور دو عین ..
🍁اوست بر این میکده عشق حسین ...
🍁اوست تنهابرحسن نوردوعین
🍁اویل دشمن شکن درکربلاست...
🍁اوحسین و اوحسن،یامرتضاست....
🍁اوست براهل حرم چون یاسمن...
🍁 هر نفس دارد به ذکرحق سخن ...
شعر
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
4_5924521924402087654.mp3
9.35M
🔳 #واحد احساسی #محرم
🌴دارم عاشقی میکنم
🌴دارم بندگی میکنم
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
👌بسیار زیبا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_مناجات
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین
سائل کرببلایم دوستت دارم حسین
رند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم
نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین
هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت
بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین
من بهشت بی تو را پس دادم آقا سال هاست
ساکن بزم عزایم دوستت دارم حسین
تربت تو جای خوددارد غبار زائرت
بارها داده شفایم دوستت دارم حسین
این که در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم
مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین
لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت
با غم تو آشنایم دوستت دارم حسین
در میان هروله بر سینه می کوبم اگر
با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین
لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند
ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین
#امیر_عظیمی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
❣﷽❣
🎆#سینه_زنی_حضرت_قاسم_ع
💢#واحد
🎆#سنتی
💢#آقای_علیمی
🎆#پیشنهادم 👌👌
بيا مادر از حرم بيرون
سرو بستانت ميرود ميدان
كفن بنما بر تن قاسم
مونس جانت ميرود ميدان
بيا مادر درد دل گويم
اين دم آخر با تو از احسان
مكن ديگر بعدم اي مادر
گريه و زاري ناله و افغان
بود يارت اندر اين صحرا
اي ستمديده خالق سبحان
زجور چرخ ، نوگلت مادر
از گلستانت ميرود ميدان
اگر ديدي پيكرم را در
خاك و خون غلطان صبر كن مادر
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
اگر ديدي راس من بر ني
چون مه تابان صبر كن مادر
حلالم کن ناز پرورده
روی دامانت میرود میدان
رهایم کن تا که بنشینم
بر براق مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر
دیده ی گریان غرقه ی جانان
ز خون من باید این صحرا
لالهگون گردد از دم پیکان
شود جسمم طوطیا از کین
جان جانانت میرود میدان
بیا مادر پر برم بنشین
لحظه ای اکنون از ره یاری
که من رفتم کشته گردیدم
نوعروسم را ده تو دلداری
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
اگر گوید کو پسرعمّو؟
گو فدایی شد در ره باری
نما صبر و رخ دگر مخراش
ماه تابانت میرود میدان
مرخص کن مادرا دیگر
نبود اندر دل طاقت دیگر
جوانها چون یک به یک رفتند
کشته گردیدند در ره داور
برای من زندگی مشکل
از پس مرگ نوجوان اکبر
چسان مانم اندرین دنیا
روح ریحانت می رود میدان
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
چرا مادر دامن صحرا
اینقدر امروز خون باران است
مگر مادر عمّ مظلومم
یکه و تنها در بیا بان است
شده وقت جان فشانیم
منتظر بهرم شاه خوبان است
همی گوید خاشع غمگین
راحت جانت میرود میدان
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
@majmaozakerine
♨️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♨️
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5866444251344144720.mp3
7.23M
بیا مادر از حرم بیرون
حمید علیمی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5922427732708296765.mp3
6.3M
چه وقاری چه شکوهی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#شب_ششم_محرم الحرام 🏴
سبک #شور
#حاج_محمد_فراهانی
چه وقاری چه شکوهی اومده قاسم رجز خون
چه جلال و جبروتی مجتبی اومد تو میدون
لرزه افتاده به جون لشکر دشمن
به فدای غرش این شیر تهمتن شیر تهمتن
مثل حیدر کراری
وقتی که علم برداری تو وقت رزمت چه اخمی داری
لبیک یا ثارالله
همه اصحاب رو به ارباب تحت فرمان امیرن
هم عاشق همه بی تاب که برای تو بمیرن
میگه ساقی حرم ای لشکر زینب
کم نشه سایه ی ارباب از سر زینب
تا خون در رگ ما باشه
باید این پرچم تا روز محشر بالا باشه
لبیک یا ثارالله
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#شب_ششم_محرم الحرام 🏴
سبک #شور
#حاج_مهدی_اکبری
به روی لبهام قاسمه
همه دنیام قاسمه
عالم و آدم میدونن
هُرمِ نفسهام قاسمه
همه جا میگم میخونم
به خدا آقام قاسمه
حسین از لب تو می میریزه
عسل ناب آقا جون
نظری بر من نوکر
بده این دل را سامون
چشمونت آقا کرده شکارم
از هجر عشقت آقا خمارم
دیوانه زنجیریم آقا
بر آستانت افتاده کارم
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
از همه بهتر قاسمه
شیر دلاور قاسمه
دل از همه عالم برده
قمر و دلبر قاسمه
خلف نجمه خاتونه
نوه حیدر قاسمه
حسین... میزنم می از سبویش امشبی را بی اراده
من خوشحالم چون که ارباب عشقُ به
ما ها داده
عالم بدور قاسم میگرده
مثل عموشه شیر نبرده
مثل باباشه دستش بخیره
قاسم آقا جون الحق که مرده
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5807525554970167665.mp3
4.77M
به روی لبهام قاسمه
مهدی اکبری
@majmaozakerine
یه عده با عصا یه عده بی حیا
پاشو برادرم غریب مادرم
نخواه که از تو قتلگاه بدون تو برم
من اومدم که شاید شمرتم حیا کنه
من اومدم شاید که تنتو رو رها کنه
با حنجرش داره میاد سراغ حجنرش
چیکار کنم اگه سرتو رو جدا کنه
تو رو که میزنه خودمو و میزنم
تو قبلگاه من از تو دل نمیکنم
یه عده اومدن فقط واسه زدن
یه عده اومدن برای غارت بدن
نمونده جوشنی نمونده پیرهنی
یکی نمیگه نانجیب براچی میزن
دارن میرن یه عده ایی که سنگ به دستنو
دارم میان یه عده ای که خیلی پستنو
یه عده ای سواره توی رفت و اومدن
با نعل تازه استخوناتو شکستن
تو رو که میزنه خودمو میزنم
باقتل صبر تو ببین که کشتنم
شهید بی گناه شهید بی پناه
پاشو ببین دارن میان به سمت خیمه گاه
موهای دخترا معجرخواهرا
دارن میسورن توی خیمه ها مخدرات
امافیکم مسلم
یه نفر نیست بهش رحم کنه
اما فیکم مسلم یه نفر رحم به ارباب کنه
نفس مفس میزنه
بال و پر زخمیشو هی به قفس میزنه
یه بی حیا داره
میاد به گودال
سینه زنی
@okhshama
یا حـسـین غریب مادر،
تویی ارباب دل من،
یه گوشه چشم تو بسه،
واسه حل مشکل من،
آخرش میاد یه روزی،
رو چشام قدم میذاری،
می بریم تا کربلا و،
نمیذاریم تو خماری
یه روزی میاد آقاجون که منم سگ تو باشم
(چشـهامو موقع مرگـم زیر پات گذاشـته باشم)2
دل من عاشق می مونه، دائم از شما می خونه
منو میشناسی آقاجون( من همونم اون دیوونه)2
اونی که،تنهای تنهاست،دلش از همه بریده،
اونی که واسه یه بارم،(هنوز آقاشو ندیده)2
(تمـوم مردم دنیـا ما را می خونـن دیوونه)2
آره ما دیوونه هستیم (بی خیال این زمونه)2
(حسرت زیارت تو،مونده تو این دل زارم)2
(کـربـلا تـو تا نـبـیـنم آروم و قـرار ندارم)2
(چشم های قشنگ عبّاس خوابو از چشمام گرفته)2 (این دل غریبم آقا،جز خونت جایی نرفته)2
یا حسین دلم همیشه، به فدات چه شور شینه
(همه جاذکر لب من،(حسینو یا حسینه)2
گاهی وقتا توی خوابم،کربلاتو من می بینم،
سینه خیز میام توصحنت،
پای اون ضریحت میشینم
آقام حسین، آقام حسین......
یـل کربـلا اباالفـضـل قربون اون قد و بالات
فدای چشای نازت، فدای خشکی لب هات،
یه روزی میاد آقا جون که منم............تکرار ...
آقام حسین، آقام حسین....
(تموم خوابو خیالم)2،توی بین الحرمینه)2
(یه طرف آقام ابالفضل، یه طرف شاهم حسینه)2
(امشب دلم هواییست،مجنون وکربلاییست)2
(تا کربلا رسیدن،یک یا حسینو باقیست)2..
👆
سبک بانوای مرحوم سید جواد ذاکر
👇👇👇
اَلْمَهْدِيُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ جَلَابِيبُ النُّورِ:
🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲
🏴 شب ششم محرم: حضرت قاسم(ع)
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
@majmaozakerine
🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲
🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲
⬛️ قاسم بن حسن(ع)
قاسم پسر حسن پسر علی پسر ابیطالب از یاران عمویش حسین بن علی در واقعه عاشورا بود که در سن سیزده سالگی پس از نبردی توسط عمر بن سعد کشته شد.[۱] قاسم پسر حسن مجتبی و کنیزی به نام «نرگس» بودهاست. در عاشورا، نوجوانی[۲] ۱۳ یا ۱۶[۳] ساله بود.
دستوری گرفتن از حسین بن علی (ع)
وی پس از عون بن عبدالله جعفر (پسر زینب بنت علی یا پسر همسرش) پیش حسین بن علی رفت و از او دستوری خواست؛ ولی حسین بن علی به او دستوری نداد.[۴] وی پس از اصرار فراوان توانست از او اجازه گیرد. نیز در حدیثی از سجاد بن حسین امام چهارم شیعیان آمدهاست که وی پس از علی اکبر به میدان رفت.[۵]
آوردهاند که او با حسین بن علی بسی گریست تا از هوش رفت. نیز گفتهاند که بازوبند یا نشانی از پدرش داشت که به سفارش مادرش پس از آن که حسین بن علی به او دستوری نداد، بازش کرد و خواندش. دستخط حسن بن علی بود که از حسین بن علی خواستهبود به او اجازه میدان دهند و او را داماد کند حسین بن علی نیز در پیرو این امر وی راعازم میدان کرد.
پیکار در میدان ویرایش
طبق رسم اعراب که رجز میخوانند از او رجزی به نظم نقل کردهاند که این است:
إن تُنکِرونی فَأَنَا فَرعُ الحَسَن سِبطُ النَّبِیِّ المُصطَفی وَالمُؤتَمَن
هذا حُسَینٌ کَالأَسیرِ المُرتَهَن بَینَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَن
نشناسیدم اگر شاخ درخت حسن ام ها پور پیغمبر بگزیدهٔ زنهاربدارا
این حسین است گروگان اسیری است میان مردمانی که ز باران ننوشاند خدایا
بدنی کوچک داشت ۳۵ تن از ارتش یزید کشت.[۲]
عمرو سعد نفَیل ازْذی سوگند خورد که بکشدش، سپس بدو حمله برد و با تیغ آخته به سرش زد. قاسم از فراز اسب به رو زمینخورد.
از حسین بن علی کمک خواست. حسین بن علی به نفیل حمله کرد و دستش را برید. سواران برای رهاندنش آمدند ولی او زیر دست و پای اسبان له شد و کشته شد.[۶]
او که از درد پا به زمین میسود، حسین بن علی نزدش آمد و گفت «دور بواند از بخشایش خدا گروهی که کشتندت و رستاخیز طرفشان نیایت [محمد] است. به خدا گران است که عمویت را بخوانیش و پاسخت نگوید، یا گوید سودی برایت نداشتهباشد، صدای که بسی دشمن و کمی یاور دارد»
پس از کشتن حسین بن علی او را سینه بر سینهاش نهاد و کنار کشتگان هاشمیان گذاشت.[۷]
📓 منابع
۱.↑ "شهادت جناب قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام" (in فارسی). Retrieved 2010-12-16.
۲.↑ ۲٫۰ ۲٫۱ مقتل خوارزمی
۳.↑ لباب الأنساب
۴.↑ برخی آوردهاند که عبدالله برادرش (که احتمالاً یازده سالش بود) آن هنگام به میدان رفت.
۵.↑ آمالی صدوق، ص ۲۲۶
۶.↑ تاریخ تبری و منبعهای مشهور. البته برخی منبعهای اخیرتر آوردهاند که قاسم زیر دستوپایشان شهید شد.
۷.↑ السَّلامُ عَلَی القاسِمِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ، المَضروبِ عَلی هامَتِهِ، المَسلوبِ لامَتُهُ، حینَ نادَی الحُسَینَ عَمَّهُ، فَجَلا عَلَیهِ عَمُّهُ کَالصَّقرِ، وهُوَ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ التُّرابَ وَ الحُسَینُ یَقولُ: «بُعداً لِقَومٍ قَتَلوکَ! و مَن خَصمُهُم یَومَ القِیامَةِ جَدُّکَ و أبوکَ؛ زیارت ناحیهٔ مقدسه.
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲🕌💧🔲
بسم الله الرحمن الرحیم
#شعر_عاشورایی
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#غزل -کردی
لالۀ سرخی و له خون سرت، تر بیده
بیسبب نیه که ،ای قاسم معطر بیده
یه بیاوان، اگره، داغ دلت سوزیایه
یه تنه باخی له آلالۀ پرپر بیده
ضربگی، تیغ له تنت، کرببلا کردیه خم
زخمیِ صاعقه ی خنجره، حنجر بیده...
کوچکه آینهگد خواردو تکثیر بیه
غموغصه ی دلگم، چند برابر بیده...
مجتبی دس تو قاسم. له دستم، نیایه گلم
چه بکم چون که، تو میوان برادر بیده
ای له کام تو شهادت .وه عسل شیرینتر
تو ،وه آیین وفا آینهباور بیده..
دست و پا کم بوکوته ، چون جگرم پاره بیه
چنی ایمروز، شبیه علی اکبر بیده
📝 #آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
تا نیزهای غریب عنان مرا گرفت
پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت
میرفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو!
سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت
گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است
بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت
من سینه ام دُکان محبّتفروشی است
آهنفروش از چه دُکان مرا گرفت
دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت
سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت
از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید
هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت
لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی
مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟
چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است
این نیشهای نیزه توان مرا گرفت
پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من
ریگ روان، همه جریان مرا گرفت
(محمد سهرابی)
حاج محمود کریمی محرم
دیشب میون خیمه ها خسته شد از عطش چشام
انگاری تو رویا دیدم بابام حسن میگفت بیا
نماز صبح و پشت تو خوندم و گفتم یه دعا
اول صبح که دیدمت دلشوره داشتم به خدا
گفتی عزیزم پسرم نیا، تو این شلوغیا نیا
هیچی نگفتم عمو جون
بچه بودم باهات بودم همیشه پا به پات بودم
تا که میگفتی بچههام، منم تو بچههات بودم
دلخوش اون نگاه تو لفظ جونم بابات بودم
نمک میریختم برا تو، تشنه خندههات بودم
تا حرف عاشقات میشد، منم تو عاشقات بودم
حالا که وقت عشقمه گفتنی نیا تو دست و پا
هیچی نگفتم عمو جون
من پسرِ کرامتم، همین شده سعادتم
ولیّ من تویی و من فدایی ولایتم
من مثل دور و بریات آماده شهادتم
چشم از تو بر نمیدارم منتظر اِشارتم
قاسم عسل خورده و من تشنه اون حلاوتم
من با تو ام هر جا بری حتی روز قیامتم
تو این همه یل رشید من و ندید به خدا
هیچی نگفتم عمو جون
دیشب دیدم پر کشیدی، تو خیمه ها سر کشیدی
دستات و روی صورتِ، سه چار تا دختر کشیدی
دیدم چه آه سردی با دیدنِ خواهر کشیدی
نشستی بین یارات و قاسم و در بر کشیدی
گفتی ماشاالله پسرم، دست سر اکبر کشیدی
گفتم عمو منم میام، گفتی بمون تو خیمهها
هیچی نگفتم عمو جون
رو خاکا افتاد اکبرت، من اومدم پشتِ سرت
یه دست گذاشتی روی خاک، یه دست تو زلفِ پسرت
اومدی از تو علقمه، بی علم و برادرت
دیدم سه شعبه اومد و نشست به حلق اصغرت
من اومدم دست من و، دادی تو دستِ خواهرت
عمو، مردی شدم ولی منو سپردی دست عمهها
هیچی نگفتم عمو جون
تو رو تو دشمنا دیدم، از همه چی دل بریدم
دیدم که افتادی زمین، تو خاکا هیچی ندیدم
برای دیدنت تو اون، شلوغیا پا کشیدیم
نمیدیدم هی پریدم، دستام و محکم کشیدم
میون میدون رسیدم تا اومدم کنار تو گفتی نیا گلم، کجا
هیچی نگفتم عمو جون
هی نگو که جات اینجا نیست، جای پرنده دریا نیست
زندگیِ بدون تو زندون دیگه دنیا نیست
تو موندی زیر دست و پا، خوبه که عمه اینجا نیست
من دو تا دست دارم ولی، زخم تو یکی دوتا نیست
میخوام بغل بگیرمت، جون دیگه توی دستا نیست
دست من افتاده رو خاک، پیش تو و پیش بابا
هیچی نگفتم عمو جون
من اومدم جای حسن اینقده دست و پا نزن
من اومدم به قتلگاه فقط با یه لا پیروهن
من اومدم برم سفر با تو عموی بی کفن
میگن که بچه اومده هر چی میخوان بگن بگن
من اومدم سپر بشم تیر بخوره به حلق من
من اومدم به دشمنا که دور تو حلقه زدن
بگم عموم نا نداره اون و نزن
من و بزن
****