eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 2 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یکی از علما تعریف کرد... گفت نشسته بودم.. باخودم آروم آروم زمزمه میکردم... روضه میخوندم... به اون جای روضه رسیدم که گفتم ( با لگد محکم زد) تا این جمله رو گفتم... دیدم پسر پنج ساله ام... ناخواسته این جمله رو شنید...نگران شد... گفت بابا... چه کسی رو با لگد زدند... گفتم حضرت زهرا رو زدند... نميدونم چی شد... میگه دیدم یدفعه این بچه پنج ساله... اشک توی چشماش جمع شد... با حالتی نگران و مضطرب صدا زد بابا... کی جرات کرده حضرت زهرای منو بزنه... میگه دیدم از یه طرف اشک توی چشمای بچه جمع شده... از طرفی هم با غضب صدا میزد بابا... من نمیزارم حضرت زهرا رو بزنند... بابا.. بگو الان حضرت زهرا کجاست... با زبان کودکی هی میگفت بابا... بهم بگو کی حضرت زهرا رو زده... از اینجا فهمیدم... تا قیام قیامت، بچه های ما هم با محبت مادر بزرگ میشن... میگه من بغض گلوم رو گرفت... دیگه نمیتونستم جوابش رو بدم... گفتم پسرم.. یک روزی... توی یه شهری بنام مدینه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيم سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است . @majmaozakerine
. روضه حضرت زهرا (س) بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور خواهران عزیز وبزرگوار وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران فاطمی بمناسبت ایام فاطمیه .. انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیکِ یا فاطمه الزهرا (س) @majmaozakerine
. یافاطمه الزهرا_ سلام الله علیها قنوت اوست تجلی جار ثم الدار زنی که می کند ایثار لحظه ی افطار شمیم و شبنم و شمشاد هر سحر دارند برای بوسه به چادر نماز او اصرار خدا بخیر کند جنگ نور و ظلمت را به سمت خانه ابرار می روند اشرار رسیده شعله ی نمرودیان به خانه ی وحی چرا نمی شود آتش برای او گلزار ؟ تمام سوختگان غمش خبر دارند هنوز ناله بلند است از در و دیوار دلیل خلقت عالم نهفته در زهراست میان شعله ی در سوخت مخزن الاسرار اگر قبول ندارید؟ شعله ی این در اگر گواه بخواهید تیزی مسمار اگر چه بود خودش اختیار دار جهان ولی به خانه ی او آمدند با اجبار طناب بسته به دستان دست گیر علی کسی که دست گرفته از او علی بسیار برای مادر ما کار خانه آسان بود عجیب نیست تکان خوردنش شده دشوار؟ کسی که روز به او پشت در جسارت کرد دلیل غربت تدفین اوست در شب تار . . . گذشت واقعه اما دوباره آتش ظلم کنار خیمه ی مظلوم می شود تکرار علی اصغر یزدی .@majmaozakerine
🌹 س 🔹 فضه کنیز حضرت فاطمه و زینب علیها السلام دختر پادشاه حبشه بود + و حضرت زینب علیها السلام معلم او در علم کیمیا بود: 🔺 ولایت تکوینی و دخل تصرف حضرت زینب علیها السلام در اشیاء در کودکی + و اگر زینب علیه السلام اراده کند کوها طلا میشود: حضرت فضه دختر پادشاه حبشه بود و چون وارد خانه حضرت فاطمه علیها السلام شد دید که حضرت در حال گندم آسیاب کردن است و لباسی بر تن دارد که چند جای آنرا با لیف خرما وصله نموده است، پس فضه با خود گفت: 👈 چگونه من دختر پادشاه باشم و این زن بانوی من باشد در حالیکه از پریشانی لباس وصله دار در تن دارد⁉️ پس در آن حال حضرت فاطمه علیها السلام برای نماز برخواست و فضه با خود گفت: بروم در حجره او جستجوی کنم تا ببینم که چیزی دارد یا آنکه فقر و پریشان هستند! پس فضه دید که خانه فاطمه علیه السلام غیر از یک تخته پوست، و یک کاسه سفالی، و یک آسیاب و چیزی دیگر در خانه ندارند. ☑️ پس وقتی فضه حال خانه را اینطور دید غمگین شد و چون به علم کیمیا آگاهی داشت با خود گفت: یک مقدار از این اکسیری که دارم استفاده میکنم پس یک قطعه مس شکسته ای از گوشه خانه برداشت و اکسیر بر آن زد و در دم طلا شد! چون حضرت امیرالمومنین علیه السلام به منزل برگشتند جناب فضه آن قطعه طلا را نزد مولای خود آورد، و عرض کرد: ای مولای من! 👈 بانوی من فاطمه علیها السلام لباس ندارد و من این طلا را ساخته ام که بانوی من آنرا خرج کنند، پس امیرالمومنین سلام اللّه علیه از سخن فضه به گریه افتاد و فرمودند: ای فضه، 👈 برو و جانماز فاطمه علیها السلام را بردار و ببین چه میبنی، و چون فضه جانماز حضرت را از زمین برداشت، دید که در زیر آن نهر طلای عظیم جاریست، پس حیرت زده خدمت امیرالمومنین علیه السلام برگشت پس حضرت به او فرمودند: ای فضه، جلالت بانوی خویش را دیدی؟! عرض کرد: بلی، ای مولای من! 👈 پس امیرالمومنین علیه السلام به صحن خانه اشاره کردند، و در دم هفتاد قطعه طلا مانند گردن شتر از زمین بر روی هم بیرون ریخت! سپس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر ما اراده کنیم تمام گنج های زمین برای ما آشکار میشود، و کوه ها برای ما طلا میشود! ای فضه، ☑️ ما به دنیا کاری نداریم، اما اگر دلت میخواهد علم کیمیا را یاد بگیری و طلا بسازی باید از بانوی خود زینب علیها السلام این علم تعلیم کنی❗️ در آن هنگام حضرت زینب علیها السلام کودک بودند و به فضه فرمودند: این طلا که ساختی کم عیار است! پس جناب فضه گفت: ای بانوی من، مگر شما نیز علم کیمیا میدانید؟ حضرت زینب علیها السلام فرمودند: ☑️ ما خاندانی هستیم که به برکت جدم رسول خدا و پدرم امیرالمومنین - علیها و آلهما السلام - اگر بخواهیم میتوانیم به کوه ها نگاه کنیم و همه را تبدیل به طلا کنیم، و سپس در آن حال امام حسین سلام اللّه علیه فرمودند: ای فضه، چرا نگفتی تا علم کیمیا را به تو تعلیم کنیم؟! حضرت فضه عرض کرد: ای مولای من، شما هم علم کیمیا میدانید؟ پس حضرت فرمودند: ای فضه، 👈 اگر بخوهام به یک نگاه تمام آسمان و زمین را مملوء از طلا میکنم❗️ 📚 حزن الائمه - ربیع بن محمود - الصفحه 143. نشر در جهت تعجیل فرج واجب @majmaozakerine
⚫️ 🔘 🔹بر نورخدا عصمت کبری صلوات 🔸بر دخت نبی ام ابیها صلوات 🔹بر آن که بود شفیعه در روز جزا 🔸همتای علی حضرت زهراصلوات ومولاتنا..... ✨گر نگاهی به ما كند زهرا ✨درد ما را دوا كند زهرا ✨بر دل و جان ما صفا بخشد ✨گوشه چشمی به ما کند زهرا ✨كم مخواه از عطای بسيارش ✨آنچه خواهی عطا كند زهرا ✨روز محشر كه ازشفاعت خويش ✨حشر ديگر به پا كند زهرا ✨همچو مرغی كه دانه بر چيند ✨دوستان را جدا كند زهرا...2 ⬅️دلارو روونه کنیم مدینه ... کنار قبر مخفی حضرت زهرا ... کنار قبر بی زائر زهرا... الهی تو مجلسمون کسی داغ مادر جوون ندیده باشه.... داغ مادر سنگینه.... مخصوصا اگه جوون باشه.. آرزو به دل باشه.... (آی اونایی که اولاد دارید ) (خدا سایه تونو از سر اولادتون کم نکنه....) مادر دوست داره بچه شو بزرگ کنه قدوبالاشو ببینه.... یه دل سیر خنده و شادی بچه شو ببینه .... آخ دختر داره عروسش بکنه... پسر داره دامادش بکنه.... اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه زهرا.... من بمیرم بمیرم برا اون خانومی که جوون بود .. خودشم ناز مادرو ندید... سایه مادر ندید 💔💔امان امان ⬅️مجلس مجلس جوونِ .. تو مجلس جوون بلند بلند گریه میکنند... ⬅️دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میان میگن مادرش کجاست ... خواهرش کجاست.... ( خانم جوان از دنیا بره مادر داره خواهر داره....) اما من بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داره نه خواهر... امروز تو روضه خانم فاطمه زهرا هم مادری کن ... هم خواهری کن.... با زینبش هم ناله شو... ◾️آخ خدا مادرم را کجا میبرند ◾️گمانم برای شفا میبرند ◾️کجا می برندش کجا میبرند ◾️چسان زیر تابوتُ گیرد پدر ◾️خدا یا کمک کن نمیرد پدر ◾️کجا میبرندش کجا میبرند2 ✨روضه برات بخونمو التماس دعا وقتی‌ بدن مادر رو به خاک میسپارند.... میگن صبر کنید عزیزاش بیان بعد بدن نازنین مادررو برداریم..... اما من بمیرم برای بانوی غریب مدینه زهرا .... من بمیرم برا اون خانمی که صدا زد... «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيل....كِفِْني فِي الليل.... دَفِّني فِي الليل.. ولا تَُعْلِن اَحَداً» ⬅️ علی جان شبانه بدنمو غسل بده... علی جان شبانه بدنمو کفن کن... علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار.... 🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده) 🍂 اسما بریز آب روان.. 🍂 بر روی گلبرگ گلم... 🍂 ولی آهسته آهسته ..2 🍂آخ ببین بشکسته پهلویش... 🍂سیه گردیده بازویش ... 🍂بریز آب روان رویش... 🍂ولی آهسته آهسته... (اسما میگه...) 💔میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند... زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته 💔آخ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد 💔وای به طفلی رخت ماتم در برم کرد 💔الهی بشکنه دست مغیره 💔میوون کوچه ها بی مادرم کرد ⬅️میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید... میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی... بلند بلند داره گریه میکنه... (سردار بدر و حُنینه علی ...) پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ... آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید.... (سوز) صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما... اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما... 🍁آخ تو میبینی علی را زار و خسته... 🍁وای نمیبینی تو پهلوی شکسته.... (گریز..) ⬅️(ناله داری دلتو ببرم کربلا ).. آی کربلائیا... ⬅️بگم یا امیرالمومنین آقا جان ... تو تاریکی دل شب بازوی ورم کرده زهرا رو ندیدی حس کردی، سر گذاشتی به دیوار بی کسی بلند بلند گریه کردی.... ⬅️آقا میخوام بگم کجا بودی کربلا... اون لحظه ای دیدن حسین اوند کنار نهر علقمه یه چیزی از زمین برمیداره میبوسه به رو چشم میزاره... راووی میگه گفتیم حسین قرآن پیدا کرده .. اما خوب که نگاه کردیم دیدیم دستای بریده ابالفضله.... 💔به ناله های دل یتیمان زهرا ... به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا از سویدای پلت ناله بزن بگو یا زهرا.....💔 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 @majmaozakerine
روضه ی کوتاه دفتری حضرت زهرا دیگه مادردوادرمون نمیخواد وقت رفتن دیگه مهمون نمیخواد کسی نیستش به مادرسربزنه این شکسته پرمیخوادپربزنه جوجه هاشوتوی آغوش میگیره این کبوتردم مرگه میمیره (الهی اگه میخوای داغ مادرببینی دربچگی داغ مادرنبینی.آخه مادربچه هاشدن برایه دخترسه چهارساله خیلی سخته.آی مادرا.آی خانمای مجلس اگه شماهاهم داغ مادردیدین اشکاتونوامروزبااشکای بی بی زینب مخلوط کنید همون زینبی که جای خالی مادردیدن براش خیلی سخته.همون زینبی که دلش برامادرتنگه.چادرنمازه مادروسرش کرده.میگه این چادربوی مادرمومیده.این تنهایادگاره مادرمه..وقتی یه مادری ازدنیامیره.میگن وسایلای شخصی ویادگاریهاولباسها.چادرنمازوجانمازشوازجلوچشم بچه هاش جمع کنید.آخه داغه مادردیده.یادگاریهای مادرشوببینه یادمادرمیکنه.دلتنگ مادرمیشه. ولی من میگم بی بی جان یه یادگاریه دردناک داری توخونه... دلا بسوزه برابچه های بی مادره علی.هروقت به درنیمه سوخته نگاه میکردن میگفتن وای مادرم زهراکجایی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻گريه جبرئيل بر مصائب زينب (س) روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: "خداوند به من خواهرى عطا كرده است". پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: "براى چه اندوهگين و گريان شده اید؟" پيامبر(ص) فرمودند: "اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود" تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا(ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض کرد: اين دختر (زينب) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دست خوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصائب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصائب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد" پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصائبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد. حضرت زهرا (س) پرسيد: "اى پدر! پاداش كسى كه بر مصائب دخترم زينب (س) گريه كند چیست؟ پيامبر اكرم (ص) فرمودند: "پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصائب حسن و حسين (ع) گريه مى كند" 📚منابع: - الخصائص الزينبيه؛ ص ۱۵۵ - ناسخ التواريخ زينب (س)؛ ص
🌹حضرت زینب عاشق عبادت🌹 حضرت زینب علیهاالسلام نیز ازعاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتى او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد علیه السلام فرمود: ((ان عمتى زینب كانت تؤدى صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الكوفه الى الشام وفى بعض منازل كانت تصلى من جلوس لشده الجوع والضعف )) عمه ام زینب در مسیر كوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مىنمود و در بعضى منازل از شدت گرسنگى و ضعف، نشسته نماز می گزارد.» امام حسین علیه السلام كه خود معصوم و واسطه فیض الهى است هنگام وداع به خواهر عابدهاش مىفرماید: (( یا اختاه لا تنسینى فى نافله اللیل )) ؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مكن!» این نشان از آن دارد كه این خواهر، به قله رفیع بندگى و پرستش راه یافته و به حكمت و هدف آفرینش دست یازیده است 📚ریاحین الشریعه ، ج۳ ،ص ۶۲
یازهرا: http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام)🌺🌺 همراه باآموزش مداحی استادسعیدصادقی پرسش وپاسخ✅
💛✨ ••🥀•• ☆《ناخوش‌احوالم‌برایم‌استراحت لازم است ☆《نوکرت را چند‌روزی دعوتش‌کن‌ کربلا 😔
‍ 📋 ✔️ # فاطمیه و شهادت حضرتِ رقیه ✔️ الله علیها _فاطمیه _ حاج محمدرضا طاهری ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ (منو این حال خرابم تو و این وضع خرابت میخونم عجّل وفاتی میدونم که مستجابه)۲ شبیه زهرا شد حسرت من کسی نیومد عیادتِ من۲ مثل مادر جوونت بابا قامتم کمونه هرشب خوابمو گرفته جایِ ردّ تازیونه بابا...بابا...بابا... روی پیشونیت شکسته بویِ دود میده سرِ تو 〰〰〰〰〰〰〰〰 *چه داشت خونه ی خولی که این خرابه نداشت؟پهلو دشمنات رفتی پهلو دخترت نیامدی* •••••••••••••••••••••••••• روی پیشونیت شکسته بویِ دود میده سرِ تو زیر چشماتم کبوده مثل چشم دختر تو *دختر بچه داری؟ تصور کن...* نبودی آتیش رو معجرم ریخت همونجا بود که مویِ سرم ریخت آتیش روی صورتم ریخت پلکام دیگه وا نمیشه دیگه دختر تو بابا مثل اون روزا.... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ *توقع نداشته باش بابا...آخه هر موقع میخواستی بیای خونه موهامو مرتب میکردم...بهترین لباسمو میپوشیدم...اما ببین بابا لباسم پاره پاره شده...اگه موهای دخترت نامرتبه عیبی نداره...اما بمیرم برات...تو که هیچ موقع موهات اینطوری نبود...* میکشم دستمو روی موی نامرتب تو آروم آروم برمیدارم لخته خونو از لب تو نبودی بابا،خبرنداری تو مجلس شام چه ها شنیدم چی دیده چشمام... دوست دارم که از غم تو رو تنم نشونه باشه شبیه مادربزرگم غسل من شبونه باشه نه تنها دست و بازوم شکسته بهت نگفتم پهلوم شکسته حسییین.... *یه طوری مثل اهل خرابه بگو حسین که ابیعبدالله یه نیگات بکنه امشب... مادرش زهرا دعات کنه....* "اللهم عجل لولیک الفرج 〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
حُبُّ الحُسین یجمعنا: ◾️شور "این‌اشک‌چشارو،ازم‌قبول‌کن" ویژه شب جمعه 🎤 حاج‌سعید کرمعلی ✍️ حمید رمی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ این اشک چشا رو، این حال بکا رو این شور عزا رو، ازم قبول کن این حال و هوا رو، آه نفسا رو این بغض صدا رو، ازم قبول کن تا برای غمت سینه میزنم حال رو به راهی دارم ای سایه‌ی سرم دم آخرم سرمو رو پات میذارم این دو قطره اشک، که می‌باره از چشمام یه بهای ناچیزه، برا غربت آقام یاحسین لبیک ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ این عرض سلامو، این عشق تمامو این شوق مدامو، ازم قبول کن این جان کلامو، این حُسن ختامو ذکر "بر مشام"و، ازم قبول کن من‌روزی‌می‌گیرم‌باگریه‌به‌توازخدای‌توای‌آقا پر می‌گیره دلم از روضه‌ها تا کربلای تو ای آقا از همون اول، به عزای تو سوگند که چشای خیسم خورد، به محرّمت پیوند یاحسین لبیک ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ این جلوه‌ی نورو، این حس غرورو این گرمی شورو، ازم قبول کن این بزم حضورو، تُو وادی طورو تا صبح ظهورو، ازم قبول کن تا امام زمان روضه میخونه عالم‌عزادارت میشه باامام‌‌زمان‌روضه‌میخونه‌هرکسی‌که‌یارت‌میشه یا حسین اسمت، جهانی میشه آخر همه دنیا می‌ایسته، پای پرچم حیدر یا حسین لبیک 〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
حُبُّ الحُسین یجمعنا: زنی زمینه زیبا # ویژۀ شبِ جمعه # تقدیم به ساحتِ مقدسِ اباعبدالله الحسین (علیه السلام ) نوایِ گرم کربلایی سید مهدی حسینی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بانگِ باز این‌چه شورش استُ به گوشِ عالم میاد مادرِ قد خمیده ای هم با نوحه و دم میاد از مدینه رسولِ خاتم و سبط اکبر حسن از نجف هم یه کربلایت علیِ اعظم میاد وای ... مرثیه بخون مادرِ حسین پایِ نفسِ آخرِ حسین روضۀ تنِ بی سرِ حسین .. « آه .. بُنَّی .... آه .. بُنَّی .... » ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ میروی از برم شتابان به سویِ میدان حسین رخصتی مانده ای برادر وداعِ پایان حسین قبل والشِمرُ جالسٌ سینه ات برهنه نما تا ببوسم به جایِ مادر گلویت ای جان حسین وای ... مرثیه بخون شاهِ کم سپاه مرثیۀ سنگینِ قتلگاه میکشنت ای شاهِ پی پناه وای ... مرثیه بخون مادرِ حسین پایِ نفسِ آخرِ حسین روضۀ تنِ بی سرِ حسین .. « آه .. اُخَیَّ .... آه .. إلَیَّ.... » ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شاهِ لب تشنگان فتاده به گودیِ قتلگاه بر سرِ بردنِ عمامه قیامتی شد به پا در تنش نیزه ها شکسته و شمرِ ملعون رسید مادرش ضجه میزد اما سرش برید از قفا وا ... مرثیه بخون خواهرِ حسین روضه ی سر و حنجرِ حسین زخمایِ رویِ پیکرِ حسین وای ... مرثیه بخون مادرِ حسین پایِ نفسِ آخرِ حسین روضۀ تنِ بی سرِ حسین .. « آه .. بُنَّی .... آه .. بُنَّی .... » 〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
حُبُّ الحُسین یجمعنا: بعد از شهادت حضرت زهرا(س) ❌ زمینه 🎤 ۹۷/۱۱/۲۵ هیئت علمدار مشهد ✅ به قلم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بند اول چشمام خیسه ابر بارونم کُشته من رو بغض پنهونم زینبمو یه کوهه ، غصه روو سینه دارم من گله و شکایت ، از این مدینه دارم امون از این زمونه ، مادر ما جوون بود روزای آخر عمر ، دیگه قدش کمون بود مگه یادم میره هیزم و آوار و مگه یادم میره اون درو دیوارو مگه یادم میره خونه روو مسمارو مگه یادم میره همونکه بد می زد مگه یادم میره روو دَر لگد می زد مگه یادم میره بی مرز و حد می زد وای یازهرا یازهرا یازهرا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بند دوم مادر رفت و دل پریشونم از این غم بی تاب و گریونم از این مدینه خِیری ، ندید و پر کشیدش یادمه از سَر و روش ، خونابه می چکیدش طوری زدن که حتّی ، محسنمون رو کُشتن زندگیمون بهم خورد ، الهی خِیر نبینن مگه یادم میره چادر و معجر سوخت مگه یادم میره غنچه ی پرپر سوخت مگه یادم میره توو شعله مادر سوخت مگه یادم میره کبودیه رووشو مگه یادم میره زخم روو پهلووشو مگه یادم میره غلاف و بازووشو وای یازهرا یازهرا یازهرا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ بند سوم کابوسه اون کوچه باهامه اشک غربت توی چشمامه یه عده لا اُبالی ، دست بابامو بستن با کینه و جسارت ، مادرمو شکستن چهل نفر حرومی ، می خندیدن به بابام مغیره خیلی بد زد ، مادر و پیش چشمام مگه یادم میره که روو زمین اُفتاد مگه یادم میره انگاری جون میداد مگه یادم میره میزدن هِی فریاد مگه یادم میره که عُقده وا کردن مگه یادم میره چطور جفا کردن مگه یادم میره دست و جدا کردن وای یازهرا یازهرا یازهرا # شعر : عباس_قلعه 〰〰〰〰〰〰〰〰 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سینه زن‌ها آماده می‌رسه بوی فاطمیه؛ حدادیان.mp3
8.12M
احساسی 🍃سینه زنا آماده، میرسه بوی فاطمیه 🍃ما از محرم هستیم تو آرزوی فاطمیه 🎤 👌بسیار زیبا ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ @majmaozakerine
یازهرا: http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام)🌺🌺 همراه باآموزش مداحی استادسعیدصادقی پرسش وپاسخ✅
برای فاطمیه باید گریست باید که جان داد و دوباره جان دیگری قرض گرفت و نیز دوباره جان داد... و دیگر بار و هزاران بار...