1.59M
🏴#حضرت_رقیه_سلام_الله
🏴#سبک_واحد
🏴#زنجیرزنی
✍شاعر:کربلایی هادی همتی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#حضرت_رقیه_سلام_الله
🏴#سبک_واحد
🏴#زنجیرزنی
✍شاعر:کربلایی هادی همتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اشعارشهادت امام سجاد ع
گریان شدی به وقت دعا زین العابدین
باهربهانه درهمه جا زین العابدین.
کابوس کربلا تن تو آب کرده است
میسوزی وبدون صدا زین العابدین
سجادی وتوکرببلای مجسمی
گریان برای خون خدا زین العابدین
پایین نرفته آب خوشی از گلوی تو
داری به سینه واعطشا زین العابدین
باخاطرات روز اسیری چه میکشی
داری به سینه آه ونوا ز
ین العابدین.
بایاد موی خونی وسرهای روی نی گریان شدی به صبح ومسا زین العابدین.
گریه مکن که چشم ترت درد میکشد
هستی توغرق اشگ وعزا زین العابدین
📝.شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعارناب شهادت امام سجاد ع
من همان شرح غم یعقوبم
پیش خود لاله ی پرپر دیدم
اصوه ی صبرم وچون ایوبم
هیجده یوسف بی سر دیدم
پیش خود دیده ام آن قائله را
به برم یوسف بی پیروهنی
صیدبشکسته پر حرمله ای
توحسینی گل خونین کفنی
پاره های پیکرت راجسته ام
آن تن بی کفنت را.ای پدر
تاکه دست از زندگانی شسته ام
دفن بنمودم تنت را ای پدر
دیده ام روی هلال کوفیان
من فدایت ای شه خونین دهن
کس امانت را نداد ای جان من
بوریا برپیکرت باشدکفن..
✏شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
⇦🕊روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _حاج آرمین غلامی ↯
┄┅═══••↭••══
┄┅═══••↭••═══┅┄
الحمدالله امشب همۀ گریه کنا دور هم جمع شدن ... شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبه ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... هی می گفتن آقا چرا انقدر گریه میکنی؟... ناله ش بلند میشد می گفت خودم دیدم ... بابام گشنه بود ... تشنه بود کشتنش ....
همچین که از کربلا برگشتن مدینه . وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهل مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از شهر به آقا تسلیت می گفتن ... بعد از اینکه تسلیت می گفتن و دلداری میدادن ؛ یه سوالی هم می پرسیدن . میگفتن آقا چه طوری شد باباتونُ کشتن ؟ .... فقط یه جمله جواب میداد ... میگفت فقط همینُ بهتون بگم ، حیوانات هم کربلا آب خوردن .... «انَا بْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً» "1" من فرزند اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... یعنی چی آقا ؟.. یعنی یواش یواش کشتنش .... یعنی چی ؟.. یعنی اول نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن ... تازه سنگ زدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال .....
ته گودال پیکر افتاده ...
توی گودال ، مادر افتاده ... خواهر افتاده ...
مویِ بابایت به بادکین رها افتاده بود
در فضا ی اشک وناله بی هوا افتاده بود
روی ناقه پیکرت رابسته اند بر اشتران
یاکه آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده بود
درمیان آتش تب پیکرت سوزدچرا
یا که آتش در دل آل عبا افتاده بود
در اسارت دیده ای که عمه ات رامیزدند
عمه ات زینب گمانم که ز پا افتاده بود
عاقبت دید ی هرآنچه که نباید دیده دید
خواهره زار توگویا ا ز صدا افتاده بود
دیده ای که کاروانی را اسارت برده اند
تازیانه ازچه بین خیمه ها افتاده بود
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
*میگه دید دو تا دختر بچه ها میدویدن از این حجره به اون حجره ... شروع کرد گریه کردن ... آقا چی شده ؟ ... فرمود یاده رقیه افتادم ... یاده فرار بچه ها افتادم ... اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن ... خودم بهشون گفتم «عَلَیکُنَّ بِالفرار» ....*
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که می شد یادِ
خنجر کُند و گلویِ پدرش می افتاد ...
حسین ......
*تا میدید گوسفندی رو سر میبرن ، سریع میومد به قصاب می گفت ، ببینم آب بهش دادی یا نه ؟... عرضه می داشتن آقا ما مسلمانیم ، خوده شما به ما یاد دادید آب بدید به قربانی ... آقا مینشست گریه می کرد ... بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون بابایِ منو آب بهش ندادن ....
آی حسین ....*
گریه بر کشتۀ عریان خوب است
گریه بر دامن طفلان خوب است
گریه بر آن لب و دندان خوب است
گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد ....
*اینم بگمُ التماسِ دعا ... یه چیزی همیشه این آقا رو اذیت می کرد ... تا نگاه به دستاش می کرد ... هی می گفت با همین دستا خاک کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابامُ تو قبر گذاشتم ....*
1_ اللهوف في قتلى الطفوف السيد بن طاووس ج 1 ص 90
#حاج آرمین غلامی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_صفر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━
▪️زمزمه مناجات امام زمان و گریز به روضه سید الشهداء
مهدی امید مایی
منتظرم بیایی
ذکرم شده شب و روز
یابن الحسن کجایی
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی...
در رنج و در ملالم
منتظر وصالم
از لطف و جود و رحمت
نظر نما به حالم
یابن الحسن کجایی
منتظرم بیایی
ای نور چشم زهرا
مولا در انتظارم
در لحظه لحظه عمرم
بهر تو بیقرارم
تنها و زا رو خسته
با یک دل شکسته
سائل درگه تو
منتظرت نشسته
آقا مرا صدا کن
از رنج و غم رهاکن
ای مهربان عالم
برای من دعا کن
تنها تویی حبیبم
به درد من، طبیبم
خدا گواهه مهدی
بدون تو غریبم
ماه محرم آمد
تنگه دلم برایت
ای نورچشم حیدر
کرده دلم هوایت
از بس که با صفایی
تنها امید مایی
شب عزا و ماتم
منتظرم بیایی
تو شمس عالمینی
بر همه نور عینی
تا لحظه ی ظهورت
گریه کن حسینی
هستم به تاب و درتب
جانم رسیده برلب
افتاده ام به یاد
غم حسین و زینب
ای نور چشم زهرا
در شور و در نوایم
امشب دوباره مهدی
به یاد کربلایم
امشب دوباره یاد
علیِ اکبرم من
همچون حسین به یاد
صد پاره پیکرم من
یابن الحسن به یاد
علی اصغرم من
یاد رباب و طفل
بریده حنجرم من
یابن الحسن دوباره
غربت نمودم احساس
افتاده ام به یاد
چشم و دو دست عباس
یابن الحسن به یاد
وداع آخرم من
رفتن به سوی میدان
گریه ی خواهرم من
یابن الحسن ز جدت
حرمت دریده دشمن
دویده سوی مقتل
سرش بریده دشمن
بعداز شهادت او
آتش زدند به خیمه
به پیش چشم زینب
سرش زدن به نیزه
دشمن به کودکانش
با تازیانه میزد
به پیش چشم زینب
چه ظالمانه میزد
✍حاج رضا یعقوبیان
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
enc_16439670468958166459526.mp3
3.36M
#شور
میون روضه ها تو رو قسم میدیم همه به حق خون حنجر حسین فاطمه به دستای بریده امیر علقمه از غصه دوری تو بر لب رسیده جان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را هزار سال بدون تو زندگی کم نیست خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم که توبه های من روسیاه محکم نیست هزار بار خودت را نشانمان دادی ولی چه فایده چشمان ما که محرم نیست تو رو به اشک خواهری که مونده بی پناه به ناله های دختری که شد تنش سیاه به گریه های مادرت کنار قتلگاه میون گریه ها میگیم الغوث و الامان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان#محمدرضا_بذری #جمعه #امام_زمان
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بیا ای آخرین امید، ترنم صبح سپید
بیا عزیز فاطمه که جان ما به لب رسید
یار بی نشان بیا، منجی جهان بیا، صاحب الزمان بیا
صاحب الزمان بیا
اسیر و مبتلا منم، فقیر و بینوا منم
پناه عالمین تویی تو شاهی و گدا منم
دست خالی ام ببین، پیش من کمی بشین، ای عزیز نازنین
صاحب الزمان بیا
طلوع صبح صادقی، شمیم یاس و رازقی
بیا قرار و وعده ی دعای عهد عاشقی
به حق اشک ندبه ها، به حق سوز گریه ها، بیا قرار جمعه ها
صاحب الزمان بیا
اگر هوای انتظار گرفته با گنه غبار
به حق مادرت بزن این پرده را خودت کنار
ای طلوع بی غروب، من بدم ولی تو خوب، پاک کن از دلم رسوب
صاحب الزمان بیا
بیا امام مهربان ای آفتاب بی کران
دلم خوش است به چله ی سه شنبه های جمکران
دعای من جز این نبود، ظهور کنی تو زودِ زود، ریشه کنِ آل سعود
صاحب الزمان بیا
موضوع: #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سبک: #بیا_نگار_آشنا