#شهادت_امام_عسکری_علیه_السلام
#مزار_فاطمه
تربتش چون می دهد عطرِ مزارِ فاطمه
آن حرم هم در حقیقت شد دیارِ فاطمه
چرخشِ چشمانِ او منظومه ی بخشایش است
می نویسم هز نگاهش را مدارِ فاطمه
داغِ او آتش شده افتاده بر جانِ ربیع
سوخته از ماتمش باغ و بهارِ فاطمه
یک حسن در کوچه ها با مادر و او در ربیع
گشته با آن حکمِ خاصِ خویش یارِ فاطمه
نیست بینِ جمعِ معصومین بدونِ هیچ شک_
فاطمی تر از حَسن هایِ تبارِ فاطمه
حکمِ او محکمترین ضربه به جانِ دشمن است
پس حدیثِ حضرتش شد ذوالفقارِ فاطمه
امرْ او کرده، قلم از نامه بالا می رود
جلوه این سان می نماید اقتدارِ فاطمه
فخر بر زهرا نماید در دو دنیا عسکری
عسکری شد در دو دنیا افتخارِ فاطمه
#احمد_کاری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری چهارشنبههای زیارتی
❤️❤️❤️❤️
نزدیکی این کویر آبادی هست
از عالم غیب دست امدادی هست
هر وقت طبیب ها جوابت کردند
دلگیرمشو پنجره فولادی هست
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖
مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز
جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز
نفست تنگ شده کنج قفس افتادی
باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز
پسرت آمده بالای سرت آقا جان
مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز
اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی
خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز
لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان
گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ای داغدارِ داغِ پدر، یابن العسکری
داری دوباره دیدهی تر، یابن العسکری
ما هم به غربت پدرت گریه میکنیم
ما را میان گریه بخر یابن العسکری
خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام
از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری
صبر همه تمام شد و شب سحر نشد
کی میرسد زمان سحر یابن العسکری
دیدی، ندیده در به در و عاشقت شدیم
چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری
آقا به گریه باز به سرداب میروی
از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری؟!
ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم
تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری
از ما قبول کن، کم ما را زیاد کن
ای داغدارِ داغِ پدر یابن العسکری
✍ #محمدجواد_شیرازی
#زمینه_شهادت_امام_عسکری_ع
#متن_نوحه
حسن که باشی روضههات همینه
هرجا باشی سامرا یا مدینه
شبیه زندونه برا تو خونه
خون دل از کنج لبت روونه
حسن؛ مگه داریم اسمی غریبتر از این
حسن؛ چه مظلومن این دو آقا رو زمین
هِی؛ روزگارو ببین
اگه دنبال رزق نوکری هستی
اگه شیعۀ اثنیعشری هستی
یه روز گریون داغ مجتبایی و
یه روز گریون داغ عسکری هستی
نحنُ شیعةُ الحسن
......................................
حسن که باشی یا حرم نداری
یا از غریبی چیزی کم نداری
یا گاهی گنبدت میشه ویرونه
سقف حرم غبار آسمونه
حرم؛ بقیع، سامرا فرق ندارن اصن
حرم؛ فدای غریبیِ این دو حسن
هِی؛ روزگارو ببین
یه روز سامرا مثل کاظمین میشه
یه روز بقیع مث صحن حسین میشه
چهار گنبد و گلدسته میسازیم و
بقیعم خودِ بینالحرمین میشه
نحنُ شیعةُ الحسن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال روضه دفتری👇
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها
استفاده از جملات عامیانه و کاربردی
متن مداحی به همراه صوت (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو
https://eitaa.com/joinchat/4261478436Ca6e7c68257
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
وقتی امام عصر ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است
پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است
بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما
یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟
زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است
هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است
ای کاش قدری معتمد شرم و حیا می کرد
اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟
با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت
این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است
از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها
در هر کجا پشت سرش گفتند: "بیمار است..."
مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود
این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است
رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش...
...پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است
در این دم آخر شنیدم کعبه هم می گفت:
بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است
در سامرا بوی مدینه می رسد انگار
آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است
در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد
مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟
در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح...
...حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است
میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که
افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است
این جا پسر سیراب کرد آخر امامش را
در کربلا شرمندگی سهم علمدار است
سر منشأ هر روضه ای از روضه ی زهراست
گرچه مصیبت در دل تاریخ بسیار است
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد
قسمت نشد حاجی شود، حق بی قرارش شد
یک روز بین شیرها الله اکبر گفت
شیر درنده محو او گشت و دچارش شد
اسب چموشی را لگام انداخت...نازش کرد...
آن اسب رامش شد، سپس آقا سوارش شد
وقتی سه سال آقای ما در بین زندان بود
یعنی سه سالِ سخت، غربت... یارِ غارش شد
در روزها، در کنج زندان روزه داری کرد
شب ها مناجات و نماز و گریه کارش شد
گرچه دل تاریک و سنگی داشت زندان بان
آقا دعایش کرد تا تقوا نثارش شد
تا معتمد فهمید با زندان حریفش نیست
با جام زهری سویش آمد... سفره دارش شد
مسموم شد آقا، میان حجره اش افتاد
بر خاک چنگی می زد و دلتنگ یارش شد
از تشنگی آبی طلب کرد از غلام اما
مانع ز نوشیدن دو دست رعشه دارش شد
شکر خدا فرزندش آمد این دم آخر
دیدار رویش روزی چشمان تارش شد
این جا امام عسگری در بین این حجره...
...جان کندنش بر روی پایِ یادگارش شد
در کربلا اما همین که جد او افتاد
قاتل به روی سینه، یارِ احتضارش شد
رحمی به کهنه جامه اش حتی نکردند و...
...دست کسی غارتگر آن یادگارش شد
سالار زینب را میان خون رها کردند
گرمای سوزانِ بیابان سایه سارش شد
زینب اسیری رفت و جای یک کفن آخر...
...تکه حصیری بر تن شاه و نگارش شد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین