eitaa logo
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
536 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
31 فایل
✨اصلا یه جور دیگه‌یی حالم خوب میشه وقتی میفهمم همه‌ش کار خدا بوده :)💞 (مــــــــــــــــــــاج) هیئت فرهنگی مذهبی و موکب امام جواد علیه السلام شهرستان مرودشت واریز نذورات 6037691990575359 ارتباط با ادمین کانال @admin_maj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ علیه السلام 🍀 در آخر الزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم🌾🌾 را خواهند داشت که آن را آفت بزند😳 و صاحب انبار آنها را بیرون می آورد و آن قسمت هایش را که آفت زده دور می ریزد😨 و بقیه را داخل انبار قرار می دهد و این کار مجددا آنقدر ادامه و استمرار پیدا می کند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمی ماند.😔🌱🌱 📚غیبت نعمانی باب ۱۲ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎊 نوبتی هم باشه نوبت اعلام برنده امشبمون هست👌👌 🏅برنده مسابقه امشبمــون خانم زهرا زارع هستند لطفا پیام بدید برای تحویل جایزه🎁 🎊🎊مبارکتون باشه🎊🎊 ان شاءالله شما برنده فرداشب ما باشید 🌺🌺 تمام پاسخ های ارسالی صحیح بود👏👏 https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
1_2898593737.mp3
6.41M
🌷 دعای مجیر در ایام البیض 📍دعایی است رفیع الشان که جبرئیل برای رسول اکرم (صل الله علیه وآله) آورد, زمانی که در مقام حضرت ابراهیم (ع) مشغول به نماز بودند. 📍کفعمی در بلدالامین و مصباح این دعا را ذکر کرده. 📍هر که این دعا را در ایام البیض 🌙رجب و🌙شعبان وبالاخص،🌙ماه رمضان (13 و 14 و 15 ماه) بخواند, گناهانش آمرزیده می شود, اگرچه به عدد دانه های باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد. https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
✅ توزیع گوشت گوسفند بین نیازمندان به مناسبت میلاد امام علی علیه السلام ❤️ قربانی گوسفند به نیت شفای بیمار بوده تو این روزهای عزیز دعاشون کنید 🤲 ان شاءالله حاجت روا بشن https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 زمین از لرزیدن ایستاد ... صدای جیغ بچه‌ها و ذکر یا حسین یا ابوالفضل در کوچه می‌پیچید... معصومه خانم حسابی ترسیده بود اما سعی می‌کرد به خودش مسلط باشد و بچه‌ها را آرام کند . آن روزها فضای مجازی و رسانه نبود ، باید تا فردا صبر می‌کردیم تا به عمق فاجعه پی ببریم. فردا حوالی ظهر بود که از طریق یکی از اقوام مطلع شدیم کانون زلزله رودبار بوده و روستای ما هم ویران‌شده است. با شنیدن این خبر عمه و معصومه خانم به سرزنان و ضجه کنان آماده رفتن به روستا شدند همگی نگران بابا و بقیه اقوام بودیم. اوضاع از کنترل خارج‌شده بود با هر سختی بود معصومه خانم را راضی کردیم تا کرج پیش بچه‌ها بماند ، من و عمه با اولین اتوبوس به سمت منجیل حرکت کردیم ، هوا نیمه‌تاریک بود که به منجیل رسیدیم چشم‌هایم آنچه را که می‌دید باور نمی‌کرد ، شهر تبدیل به تلی از خاک شده بود . عمه فاطمه به سر می‌زد و عموی بزرگم که ساکن منجیل بود را صدا می‌کرد. دل در دلم نبود خدایا پدرم ... روستا ... به‌سختی کوچه‌ای که خانه‌ی عمو در آن‌جا بود را پیدا کردیم همه‌جا تاریک بود صدای گریه‌های کم جان از گوشه‌وکنار به صدا می‌رسید ، تا به حالم عمه را آن‌گونه پریشان ندیده بودم با تمام توان فریاد می‌زد و برادرش را ترکی صدا می‌زد: قارداش... قارداشیم... اکبر جان ... من اشک می‌ریختم و درحالی‌که مراقب بودم عمه به زمین نیوفتد در تاریکی به‌دنبال راه خانه‌ی عمو می گشتم ، در همین حین صدای زنی را شنیدیم که عمه را صدا می‌زد : _فاطمه جان خوش اومدی به ویرانه داداشت به سمت صدا و کورسوی نور حرکت کردیم ، به ویرانه ای رسیدیم که چراغ لاله شکسته‌ای روی خاک‌ها روشن بود کنار چراغ هیبت مردی خاکی مسخ شده و مات برده را دیدم به‌سختی پسِ پشتِ آن صورت و موهای خاکی عمو را شناختم عمه را رها کردم و با تمام سرعت خودم را به عمو رساندم بغلش کردم بوسیدمش صورت خاک آلودش را پاک کردم : _عمو جانم !!! عمو اکبرم !!! اصلاً صدایم را نمی‌شنید ، ماتش برده بود ، بعد از صدایی که حالا تبدیل به فریاد شده بود کند و آرام نگاهم کرد ، انگار مرا نمی‌شناخت ، چند ثانیه فقط نگاهم کرد بعد با بغض گفت : +طیبه جان ... _جانم... عمو اکبرم ... جان دلم ... خوبی ؟ بچه‌ها کجا هستند ؟ زن‌عمو کجاست ؟ اشک راه خودش را از بین صورت خاک آلودش پیدا کرد و سُر خورد ، به کنارم نگاه کردم عمه خشک‌شده بود... فقط به برادرش خیره نگاه می‌کرد . آن لحظه دلم می‌خواست واقعیت را نشنوم... دلم می‌خواست هیچ حقیقت تلخی را ندانم... کاش زمان همان‌جا متوقف می‌شد ... عمو با دست بیجانش به خانه ویرانه اش اشاره کرد و با صدایی نحیف گفت : + بچه‌ها اون‌جا خوابیدن ... گلی اون‌جا خوابیده ... با گفتن این جمله انگار از خواب بیدار شده باشد صدایش جان گرفت فریاد شد خودش را میزد عمه با صلابت برادرش را دربرگرفت . جنازه چهار فرزند عمویم به‌همراه گلی خانم را فردای آن روز از زیر خاک بیرون آوردند ، اما من آن‌جا نبودم که ویرانی عمویم را به چشم ببینم. بعد از نماز صبح تکاپو در ویرانه ی منجیل شروع شد آواربرداری و رفت‌وآمد و تلاش برای یافتن زنده‌ها شدت گرفت ، پریشان پدر بودم به عمه گفتم که می‌روم تا راهی برای رفتن به روستا پیدا کنم. به هر کس که می‌رسیدم جویای حالش می‌شدم و دنبال راهی که مرا به روستا ببرد به هر دری می‌زدم عصبی و خسته از بی‌خوابی شب با رنگ‌پریده بین مردم می‌گشتم ... که صدایش را شنیدم ، خودش بود : +طیبه... طیبه... مرتضی بود از پادگان مستقیم آمده بود کمک ، نگاهش کردم یک لحظه در چهره ی نگران او بابایم را دیدم ، مرتضی روز به روز بیشتر شبیه پدرم میشد ، دلم می‌خواست مثل بچگی‌ها بغلش می‌کردم با چشم‌های پر از التماس گفتم: مرتضی بابام ... مرتضی تو رو خدا بابام ... ... https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ السلام علیک یابقیة اللهِ فی ارضهِ ▫️سلام بر تو که آرامِ دلی❤️؛ آرامِ دلی و دل، آرام از عطر حضورت💕، که تویی بازمانده‌ی حجت‌های خداوندی بر زمین🌱🌺🌱. https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱‹‹ تو روزگاری ڪه همـه حـرف از نا اُمیدی میزنن، من تلاش مےکنم و ثابت مےکنم که حتے تـو بدترین شرایط هم اگه دست از تلاش بر نداری، همه‌‌چیز شُدنیه🛵👌👏›› •‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎••‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‹میدونےفرمول‌‌واقعےِموفقیت‌‌ چیه⁉️ یک¹درصد شانس، یک¹درصد استعداد و ۹۸درصد، هرگزتسلیم‌نشدن👊👤•) https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
صوت کتاب «انسان 250 ساله» دوران امام باقر علیه السلام_0008.mp3
1.36M
«انسان ۲۵۰ ساله» دوران علیه السلام (۸) تشیع یعنی این، یعنی پیروی از مکتب اهل بیت برای ایجاد حاکمیت حقیقی اسلام، برای اعلای حقیقی کلمه قرآن و برای روشن کردن و پیاده کردن معارف قرآنی در میان مردم. هر کسی که امام باقر با او ارتباط پیدا می کرد و مطالب را به او می گفت ذهنیت او تغییر پیدا می کرد و عوض می شد. این کار اول امام باقر بود که یک کار بسیار مهم و اساسی بود و بیشترین کار امام باقر عليه الصلاة والسلام هم این بود. کار دیگری در زندگی آن حضرت هست که آن عبارت است از تشکل. یعنی چه؟ یعنی این معارف را، همین تغییر فرهنگی و مبارزه فرهنگی را یک وقت انسان همین جور پرتاب می کند در میان جامعه، خب مثل بذری است که انسان بی حساب آن بذر را بریزد توی یک سرزمینی. خب یک بذر سبز خواهد شد، یکی از بین خواهد رفت، یکی بعد از سبز شدن خشک خواهد شد، یکی بعد از سبز شدن لگدمال خواهد شد، از بین خواهد رفت، خیلی مثمر ثمر نیست این جور بذر پاشیدن. یک وقت نه، آن باغبان ماهر آن زراعتگر چیره دست و عاقل علاوه بر اینکه بذر را می پاشد آن را حفظ هم می کند.
📝 متن و 🎙صوت 💎مــــسابقه ⬅️ قسمت هشتم 🔺سوال مربوط به امروز : ❇️در متن و صوت بالا گفته شد که امام باقر علیه السلام هر کسی را میدید مطالبی برایش توضیح میداد و ذهنیت شخص تغییر میکرد و حقیقت را میفهمید این کار حضرت در زمان کنونی ما، به چه نامی مشهور است؟ 〽️💡راهنما : تاکید رهبرعزیز انقلاب بر این. موضوع است. ✨لطفا با دقت پاسخ بدید راهنمایی لازم داشتین پیام بدید در خدمتم ☺️ 💫ارسال پاسخ به آیدی زیر @LABAYKA_YA_MAHDY 🕗 مهلت پاسخگویی فقط تا ساعت ۲۰ امشب ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🔴🎥 چی بودیم چی شدیم (قسمت اول :بخشی از عملکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه بهداشت و درمان) 🔺میگه انقلابی که ۴۰ سال ثمر نداده، از این به بعدم نمیده !! 👆 پس اینا چیه؟ 🇮🇷هیئت فرهنگی مذهبی و موکب حضرت جواد(علیه السلام)شهرستان مرودشت↙️ 🆔https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازی زبان کودک است ... برای ارتباط بهتر با او باید این زبان را آموخت. کودک در بازی، احساسات خود و ابهام های خود را بیان می کند. کودک در بازی هیجان های مثبت و منفی اش را تخلیه می کند . ✅ زبان بازی با کودک و نوجوان را یاد بگیرید و به کار ببندید. ⬅️ همچنین تحقیقات نشان می‌دهد روش‌های خاص پدرها برای بازی کردن با فرزندان : باعث می‌شود بچه‌ها بهتر یاد بگیرند، اعتماد به‌نفس و استقلال بالاتری پیدا کنند. 🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀 🆔https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff 🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀🌱🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 خدا را به حق عمه ام حضرت زینب قسم دهید... 🔵 شیخ حسین سامرایی كه از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل كردند: 🌕 در ایامی كه در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا كردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم كه به فارسی فرمود: ⚫️ به شیعیان و دوستان بگوئــید كه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، كه فرج مرا نزدیك گرداند. وفات اُمّ المصائب، حضرت زینب (س) برامام زمان عزیزمان و همه رهروان راستــــیتش بویژه شما همراهان عزیز تسلیت باد... ⚫️⚫️🌹⚫️⚫️🌹⚫️⚫️🌹⚫️⚫️🌹 https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
🎊 نوبتی هم باشه نوبت اعلام برنده امشبمون هست👌👌 🏅برنده مسابقه امشبمــون خانم زهرا زاهــد هستند لطفا پیام بدید برای تحویل جایزه🎁 🎊🎊مبارکتون باشه🎊🎊 ان شاءالله شما برنده فرداشب ما باشید 🌺🌺 پاسخ صحیح:جهاد تبیین https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff