eitaa logo
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
537 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
31 فایل
✨اصلا یه جور دیگه‌یی حالم خوب میشه وقتی میفهمم همه‌ش کار خدا بوده :)💞 (مــــــــــــــــــــاج) هیئت فرهنگی مذهبی و موکب امام جواد علیه السلام شهرستان مرودشت واریز نذورات 6037691990575359 ارتباط با ادمین کانال @admin_maj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵تا حالا سرود بیعت 🤝 که آقایان 👤 هلالی و محمدی میخونند رو شنیدی ❓❓ {{{😍فیلم بالا رو باز کنی، متوجه میشی }}} ✨خیلی قشنگه 🎧😍 ✅ تازه یه کانال هست که از هم خوانی این سرود مسابقه برگزار کرده✔️✔️✔️✔️ 🍃بدون محدودیت سنی ❗️ 🍃جوایز نقدی و غیر نقدی خیلی خوبی هم به کسانی که کلیپ های خوبی ارسال کنند اهدا میکنه 💳💷💵💰🎁❗️ 🔖حالا بزن رو لینک وارد شو 🎼سرود سنجاق شده 🖇 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂زود شروع کن به تمرین که جانمونی😉 ⏰ مهلت ارسال آثار تا ۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ ارسال آثار به آیدی: @keshavarzi_12 ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ لینک کانال مون در ایتا https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff لینک کانالمون در بله https://ble.ir/mokeb_hazrat_javad لینک کانالمون در روبیکا https://rubika.ir/mokeb_hazrat_javad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
#غیبت پرش به قسمت اول #قیامت_حق‌الناس 🟢ترک غیبت قسمت سوم سوره ی مبارکه معارج آیه ی ۱۰ تا ۱۵
پرش به قسمت اول 🟢ترک غیبت قسمت چهارم سوالات پر تکرار ⇣⇣ ◽️سوال اول↵ اگر قرار باشه وقتی کنار هم هستیم یا وقتی با تلفن صحبت می کنیم غیبت نکنیم حرفی برای گفتن نمیمونه. هرچی میگیم غیبته. پس برای صحبت کردن چی بگیم؟ 🔅 •در روز محشر نحوه حسابرسی به اعمال ما حتی روی ثانیه های عمرمون هم از ما بازخواست میشه. به عنوان مثال👈🏻 من یه استوری بى محتوا یا بد بگذارم، یا جمله ای که پشتش هدفی نیست، استوری کنم به اندازه ی وقتی که افراد صرف میکنن وچیزی گیرشون نمیاد باید جواب پس بدم. تو میخوای حال خواهرت یا دوستت ... رو بپرسی؟ زنگ بزن حالشو بپرس بدون غیبت و زود قطع کن. اگر مواظب باشیم غیبت نکنیم مکالمات ما کوتاه میشه. خیلی از مسائلی رو که قبلا بهش می پرداختیم دیگه نمی پردازیم. 💫 اهل بهشت حرف لغو نمیزنن.حرفهایی میزنن که پشتش معناست. خداوند در قرآن میفرماید: «لایظلمون فتیلا؛ به اندازه ی نخ لای هسته ی خرما به کسی ظلم نمیشه»💭 •💭🌸• اگر من در مجلس یا پای تلفن یا ... رفتاری داشته باشم که طرفم مشتاق به ادامه ی غیبت بشه، همکاری در غیبتِ. یعنی اینکه طرف ما حرف میزنه و ما با حرکات صورت طرف را تشویق میکنیم بگه. ما باید طوری رفتار کنیم که کسی که داره غیبت ميكنه، از بی تفاوتی ما، اکراه ما رو بفهمه. به این فکر نباشیم به ما بگن بی جنبه و طردمون کنن. {ولایخافون لومه لائم، ازسرزنش سرزنش کنندگان نترس}🌷 _🌾🍃_______ ◾️سوال دوم ↵ شخصی با شخص سومی راجع به کسی که خودشون میشناسن غیبت میکنن در اینصورت ما شریک غیبت اونا میشیم؟ •بله، هم شنونده غیبت محسوب می شیم و هم شریک در شنیدن غیبت.🌿 _🌝🥀_____ ◽️سوال سوم ↵ دو نفر در حال غیبت کردن بودند و من ناخودآگاه شنیدم. آیا این عمل غیبته؟🌷 • این قضیه مثل نگاهه، گاهی اوقات چشم ما غیر ارادی به عکسی میخوره یا گوشمون غیر ارادی غیبتی رو میشنوه، اینها موردی نداره، زمانی شریک در غیبت محسوب می شیم که ما در برابر غیبت کننده رفتاری نشون بدیم که فرد تشویق به ادامه دادن غیبت بشه.🌷 _🌿🌸______ ◾️سوال چهارم↵ اگر عکس کسی رو نشون بدیم که نمیدونیم اون شخص راضیه یا نه، آیا غيبت محسوب ميشه؟ •یک وقت هست پروفایل جاریتو نشون میدی میگی این جاری جدیدمه خیلی خانومِ، این غیبت نیست. ولی گاهی، بعد نشون دادن عکس میگی خیلی گند دماغه، زمان خواستگاری اینارو چلوند، این غیبته. یکی هست دوست داره عکسشو نشون بدن یکی دوست نداره. اونی که دوست داره به شرط اینکه پشتش حرف نباشه موردی نیست، ولی کسی که دوست نداره جایز نیستیم.⛔️ ‌‌________✨🌻________ ◽️سوال پنجم ↵کسی رو میشناسم اهل غیبت نبود، چون نمیخواست غیبت کنه هر جا وارد میشد خودشو مشغول کاری میکرد که غیبت نکنه و نشنوه، دیگران میگفتن اون هیچ کسى رو تحویل نمیگیره؟ •ما باید یک خط و مشی مشخص تو زندگیمون داشته باشیم و اون خط مشخص توسط قرآن ارائه شده زمانی که فهمیدی کار درسته چیه، لایخافون، نترس ... °•🌗🌙•° •انسان‌های درستکار انسانهایی هستن که از سرزنش سرزنش کنندگان نمی هراسند. باید خلاف جهت آب حرکت کرد. اگر موافق جریان آب حرکت کنیم باعث فساد و تباهی ما میشه. کسانی که از سرزنش نمیترسن تایید الهی پشت سرشونه. مومن هم جاذبه داره، هم کشش. باید سعی کنیم هم غیبت نکنیم، هم اگر جایی از کسی غیبت می شود از غیبت شونده دفاع کنیم. 🆔https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر رونمایی از نماهنگ سلام فرمانده ✌️ جمعه ساعت 20 از شبکه سوم سیما ✨خبری در راه است ... 🔰کانال رسمۍ ماح( ملت امام‌حسین‌) http://eitaa.com/j_mah_ir ماح استان فارس https://eitaa.com/joinchat/3110994235Ccc252e5106
🍃دست خدا ما بارها از اعتماد به خویشتن بد دیده‌ایم؛ ولی باز به خود اعتماد کرده و می‌کنیم. پس کی بناست از اعتماد به خویش پشیمان شویم؟ نمی‌دانم. کاش کسی از ما پیدا می‌شد و از فضائل اعتماد به خویش می‌گفت تا معلوم شود این اعتماد لعنتی چه حُسنی دارد که رهایش نمی‌کنیم. شکست‌های پی در پی چرا عبرتمان نمی‌شود؟ این اندازه چشم بستن به واقعیت‌ها را از کجا یاد گرفته‌ایم؟ می‌شود التماس کنم بیایی و با قدرت الهی‌ات رشتۀ این اعتماد را پاره کنی؟ شبت بخیر دست خدا! 💚 🌱 _____________________💌 https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 فصل دوم : خودم می‌دانستم استاد مقدم به چه چیزی اشاره دارد اما چیزی نگفتم . معلوم بود حسابی خسته شدن با لبخند گفتم : _استاد جانم واسه امروز بسته دیگه بقیش بمونه فردا + نه نازنینم ، زهرا سادات مهربون فردا نیستم میدونی که پنجشنبه ها باید برم گلزار با صدای ناراحت گفتم : _ اه یادم نبود ... باشه استاد قشنگم بلند شدم و وسایلم را جمع و جور کردم رنگ استاد زرد بود در همین دو ماهی که مشغول ضبط خاطرات بودیم کلی وزن کم کرده بود دلم برایش ضعف می رفت ولی کاری از دستم برنمی آمد ... _ زهرا سادات چیکار میخوای بکنی با آقا رسول + وای استاد گیرم انداختید بالاخره راستش واقعا نمیدونم باید سر فرصت باهاتون مشورت کنم کلی سوال دارم و البته نگرانی جواب مامانم که به راحله خانوم منفی بود ولی خب ... _ باشه عزیزم بمونه سر فرصت صحبت میکنیم نسرین بهم گفت که بین دل و عقلت جنگه فقط اینو بدون که رسول مثل پدرش و مرتضی یه قهرمانه ولی قهرمان بودن دلیل خوشبختی تو نیست ، تو باید طبق اصولی که یادت دادم به جواب برسی + چشم استاد ، چشم ، بدون مشورت با شما که کاری نمیکنم ، فقط یه خواهش دارم ازتون فردا منم باهاتون بیام گلزار ؟ استاد مهربان پاسخ داد ... _ وا ... اینم دیگه خواهش داره ... لطف میکنی نازنینم ... میدونی که مهدا که درگیر زندگی خودشه ، هدا هم که کلا ... پریدم و محکم ماچش کردم ... + اصلا حالا که اینهمه مشتاقی پاشو بیا با هم بریم خونه راحله _ وای نه استاد قیافمو ببینید ، زیر ابروهامو سیبیلامو... با خنده گفت : + خجاااالت بکش زهرا سادات ... از موی سفید من خجالت بکش حداقل ... _ خجالت نداره که استاد دلم میخواد اونا همیشه منو عین پنجه آفتاب ببینن ، والا تو دلشون نگن چه عروس هپلی ... خنده استادم بلند شد کیف میکردم وقتی می‌خندید + خدا نگهت داره دختر بلا ... هرکی تو رو بگیره پیر نمیشه ... ولی در نهایت دلم نیامد این فرصت را از دست بدهم ، رفتم سرویس و دستی به صورتم کشیدم و کفشهایم را هم با دستمال کاغذی تمیز کردم و با هم راهی شدیم ... داخل ماشین سکوت بود ... استاد خیره به بیرون نگاه می‌کرد... هوای سرد زمستان بدون برف این هوا را دوست نداشتم به عمد از مسیرهایی میرفتم که بنر سردار سلیمانی را نبیند ولی مگر میشد هرجا که چشمش به عکس سردار می افتاد آهی میکشید ... زنگ زدیم و داخل شدیم در را جمیله خانم به رویمان باز کرد تنگ استاد مقدم را در آغوش کشید هر دو اشک می‌ریختند استاد به جمیله خانوم گفت : _ چطوری خانم دکتر ؟ بچه هات چطورن ؟ آقای دکتر خوبن ؟ جمیله هم با اشتیاق جواب میداد : + دستبوسن استاد ، خدا سایه شما رو نگهداره ، همه ما خوبیم تا وقتی که هستید _ راحله خانم کجاس پس نمیبینمش؟ + اتاق خوابوندیمش ، سالن یه کم سرده براش، بفرمایید بفرمایید از این سمت پرستارش تازه رفته جمیله خانم مرا هم حسابی تحویل گرفت وارد اتاق شدیم راحله خانم چشم‌هایش را باز کرد و چند لحظه خیره نگاه کرد بعد بغضش ترکید _ طیبه جانم ... طیبه جانم ... با لهجه قشنگش شروع کرد برای طیبه ی خودش آواز خواندن لالایی می‌خواند و استاد در حالیکه دستهای راحله را ماساژ میداد اشک‌هایش را پاک می‌کرد _ بسته راحله خانوم ... نکن با خودت ... ببین کیو آوردم ... زهرا ساداته ... نگاهش کن ... راحله خانوم نگاهم کرد و دست‌هایش را برای در آغوش کشیدنم باز کرد خجالت میکشیدم و حس غریبی داشتم کناری زیر تخت نشستم و این دو زن را در سکوت تماشا کردم ... عکس شهدا بالای تخت بود ... ...
هدایت شده از فروشگاه‌فرهنگی‌مهدوی‌یاری‌خورشید
🎁بسته بندی هدیه همیشه نهایت احساس هدیه دهنده را به طرف مقابل نشان میدهد. هدیه هایی که خیلی زیبا و با حوصله بسته بندی می شوند نشان دهنده اهمیت و حسن نیت شخص هدیه دهنده است. هر هدیه با توجه به ماهیت و گیرنده آن و میزان ارزش و اعتباری که دارد باید در بسته‌بندی شیک و زیبایی قرار گیرد ❤️انقدر این پک ها زیبا هستن و حس خوبی رو منتقل میکنن که اکثر کسانی که این پک رو بهشون میدید برای یادبود نگهش میدارن https://eitaa.com/joinchat/330760435C919315ac80 🔰جهت سفارش به آیدی زیر پیام دهید @ya_mahdi_23
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ و نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ ▫️سلام بر تو مولایی که مؤمنم به حضورت، و جان‌افشانم به گاهِ یاریت، و سرسپرده‌ام به فرمانت. https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس هر چقدر هم فقیر باشد مےتواند چیزی‌ ببخشد🎁••••• ✅ما مےتوانیم ببخشیم💌•••••• 🌱اندیشه عشق، واژه‌ای شیرین• 🌱لبخندی محبت آمیز☺️🌷•••• 🌱نغمه‌ای روح افزا🎼•••••••••• 🌱دستے یاری‌گـر🤝••••••••••••• 🦋دنیا به عشق‌و همدلے نیاز دارد🦋 {سـلام‌ صبحتـون‌بخیـر✋☀️} https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
✨هر روزی که به خاطر رضای پروردگارت گناهی رو ترک می کنی....... ✅ مطمئن باش که خدا چیزی بهتر و زیباتر و گرامی تر از اونچه که توقعش رو داشته باشی به تو خواهد داد......💝 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
📸 جوان‌ترین شرکت‌کنندگان مسابقات مخترعان کویت؛ خواهر و برادر ایرانی مدال نقره گرفتند الینا و کسری اسلامی (۱۵ و ۱۳ ساله) جوان‌ترین شرکت‌کننده در بین بیش از ۱۶۰ شرکت‌کننده از ۴۰ کشور حاضر در سیزدهمین جشنواره بین‌المللی اختراعات بودند. آنها با الهام از شغل پدری و برای رفع مشکلی که سبب هدررفت سرمایه و زمان می‌شد، انقلابی در صنعت ریخته‌گری (دایکستینگ) ایجاد کردند و از آن به عنوان دایکست هوشمند یاد می‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
🔵#آخرالزمان_دو 💠آوازی کهن‌تر از تاریخ(۱) 🔹به نظر می رسد، قديمی ترين گفته های مربوط به آخرالزمان و
🔵 ۳ 💠آوازی کهن‌تر از تاریخ(۲) 🔹پس از اينکه اين سه علامت عجيب (که در قسمت قبل بيان شد) ظاهر شد، باد سياه سوزانی فرستاده خواهد شد و اين باد به هر موجودی برخورد کند او را تباه خواهد کرد. چون باد فرو نشيند، در جانب خورشيد، صورت مردی هويداست که جهان را برای هميشه نجات خواهد داد. 🔹مقاله ای نقل شده در مجله «ناسيونال جئوگرافيک»، اين مطالب را از قول يکی از رؤسای قبايل سرخپوست چاپ کرده و از قول او اضافه کرده بود: «آيا اين اتفاقات نيفتاده است؟ آلودگی آب به وجود آمده، بارانهای اسيدی، درختها را از برگ از بين می برد و سقط جنين امری پيش پا افتاده است! پس فقط می ماند همان باد سياه سوزان!» که گويی آن هم در حال وزيدن است. به اميد آنکه روزی فرو نشيند و مسلماً فرو خواهد نشست. 📚علائم آخرالزمان در اديان و ملل مختلف، دکتر مريم امجدی، ص ۱۶ 🆔https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
‍ ✨خدایا... ❄️همیشه دلتنگی ام را 💫در دریای آغوش تو ریختم ❄️عجیب این 💫دریا معجزه میکند ❄️مهربانا... 💫این معجزه را ❄️برای عزیزانم مقرر فرما 💫تا تمام غمهایشان ❄️در دریای 💫بیکران آغوشت ❄️به آرامش بدل شود 💫شبتون شهدایی...🌱 __________________💌 https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 هر لحظه بودن کنار خانم دکتر مقدم برای من کنجکاو درس دارد. درسهایی که میدانم هیچ کجای دیگر و کنار هیچ کس دیگری کسب نمی شود. پنجشنبه صبح ماشینم را برق انداختم و رفتم دنبال استاد ، پیش از رسیدن من جلوی درب خانه بود ، ریموت را زد و اشاره کرد ماشین را داخل ببرم . سرم را از شیشه بیرون آوردم و بلند گفتم : + سلام ... با ماشین من میرفتیم استاد جان به صورتم لبخند زد و آرام گفت : _ نه عزیزم ماشینت اذیت میشه اینهمه راه ... + چشم هرچی شما بگید . پارک کردم و با ماشین استاد حرکت کردیم سر راه استاد مقدم بزرگ ( عمه فاطمه ) و نسرین هم با ما همسفر شدند. نهار مهمان استاد مقدم رفتیم یک رستوران سنتی داخل قزوین ... من و نسرین تا مقصد کلی نمک ریختیم تا حال و هوا عوض شود ، استاد یک سبد خوراکی و لوازم پیک نیک برداشته بودند و من و نسرین از سلیقه و کدبانو گری خانم دکتر کلی تعریف کردیم و حسابی خوردیم. چقدر منظره دریاچه پشت سد سفید رود تماشایی بود ، توربین های بادی سفید بزرگ ، پارادوکس مدرنیته و طبیعت زیبا ، و باغهای همیشه سبز زیتون ، در زمستان دیدن اینهمه سبزی جذاب بود. از کنار ویرانه های روستای قدیمی رد شدیم خانه های رها شده و کوچه های خالی از دور صدای خاطره ها به گوش می‌رسید. گلزار ولی حال همه ی ما بارانی بود . کنار گلزار شهدا قبرستان روستا قرار گرفته بود. استاد سر مزار پدر و عزیزانش چند دقیقه فاتحه خواند و همگی به خانه آنها داخل روستا که حالا شهرکی شده بود رفتیم. میدیدم استاد همه جا مراقب عمه فاطمه هست ، دستانش را می‌گرفت و قرصهایش را یادآوری می‌کرد . موضوع صحبت عمه و برادر زاده کتاب جدید استاد بود ، چقدر استاد مقدم بزرگ نظرات جامع و پخته ای داشتند ، دور و بر ما زنهای این سن و سال عموما به زور سواد خواندن و نوشتن دارند اما استاد دنیای علم و تجربه بود. آخر شب بود صدای باد می‌پیچید خوابم نمی‌برد رفتم روی تراس استاد پشت میز گردی با یک پتو دورش نشسته بود اشاره کرد که بنشینم کنارش + مزاحم خلوتتون نباشم _ نه نازنین جان + بازم که گریه کردید با خنده گفت : _ محض ریا کمیل خوندم آخه صادقانه گفتم : + نخوندم تا حالا _ حتما بخون ، اونم چند بار فقط ترجمه انقدر ترجمشو بخون تا خوب برات جا بیوفته بعد دیگه نمیتونی رهاش کنی دعای کمیل و دعای ندبه و زیارت عاشورا درس زندگی میدن ، اصلا مانیفست زندگی هر آدم رو باید از روی این ۳ تا نوشت . با چنان عشقی حرف می‌زد که چشم‌هایش هم ستاره باران می شدند . + چشم استاد میخونم حتما ، همچین که شما تعریف میکنید آدم ضعف میکنه نمی‌خواهید حالا که اینجا هستیم چیزی برام تعریف کنید ؟ _ خییییرررر ... خودمو لوس کردم + وا استاااااددد چرا آخه ... _ دختر خوب هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد ، حالا که اومدی از سکوت و طبیعت اینجا استفاده کن رفتیم کرج کلی برات حرف میزنم + چشم چشم چشم شیطنتم گرفته بود ، سردم هم بود بلند شدم که بروم داخل گفتم : + حالا یه کم یه کوچولو میگفتید حداقل چی میشد مگه ؟؟؟ _ برو دختر لوس برو بگیر بخواب نماز صبح خواب نمونی ... دلم نیامد پیام‌های آقا رسول را نشان استاد بدهم چند ساعت استراحت برایش لازم بود. جمعه برگشتیم کرج مهدا خانم با پسرش آمدند استقبال و گل از گل استاد شکفت . هدا خانم هم با کلی شیطنت مادر و عمه فاطمه را با خود برد. سفر کوتاهی بود اما درسهای زیادی برایم داشت. شنبه سر وقت رفتم دفتر رکوردر رم باطری اضافه همه چیز آماده بود + خانم دکتر بریم سراغ ادامه داستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇