eitaa logo
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
550 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
✨اصلا یه جور دیگه‌یی حالم خوب میشه وقتی میفهمم همه‌ش کار خدا بوده :)💞 (مــــــــــــــــــــاج) هیئت فرهنگی مذهبی و موکب امام جواد علیه السلام شهرستان مرودشت لینک ناشناس مون https://harfeto.timefriend.net/17295714423851 ارتباط با ادمین @admin_maj
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فروشگاه‌فرهنگی‌مهدوی‌یاری‌خورشید
🔴تخفیف ویژه نیمه شعبان نذر ظهور🔴 ✅کتیبه پاناما این خانه در انتظار مهدی زهراست 50*70 💰قیمت : ۲۸۰۰۰ تومان ❌ قیمت با تخفیف 👈👈 ۲۴.۰۰۰ تومان 😍😊 🔰جهت سفارش به آیدی زیر پیام دهید @ya_mahdi_23 https://eitaa.com/joinchat/330760435C919315ac80
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎵تا حالا سرود بیعت 🤝 که آقایان 👤 هلالی و محمدی میخونند رو شنیدی ❓❓ {{{😍فیلم بالا رو باز کنی، متوجه میشی }}} ✨خیلی قشنگه 🎧😍 ✅ تازه یه کانال هست که از هم خوانی این سرود مسابقه برگزار کرده✔️✔️✔️✔️ 🍃بدون محدودیت سنی ❗️ 🍃جوایز نقدی و غیر نقدی خیلی خوبی هم به کسانی که کلیپ های خوبی ارسال کنند اهدا میکنه 💳💷💵💰🎁❗️ 🔖حالا بزن رو لینک وارد شو 🎼سرود سنجاق شده 🖇 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂زود شروع کن به تمرین که جانمونی😉 ⏰ مهلت ارسال آثار تا ۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ ارسال آثار به آیدی: @keshavarzi_12 ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ لینک کانال مون در ایتا https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff لینک کانالمون در بله https://ble.ir/mokeb_hazrat_javad لینک کانالمون در روبیکا https://rubika.ir/mokeb_hazrat_javad
🌱 زندگی مثل جلسه امتحان است بار ها غلط مینویسیم پاک میکنیم و دوباره غلط مینویسیم غافل از اینکه ناگهان مرگ فریاد میزند؛ برگه ها بالا..!! تاوقت هست درست زندگي كنيم😊🌿... _____________________💌 https://eitaa.com/joinchat/1045954758C3e5a03eeff
✅✅ اعلام نتایج مسابقه کلیپ سازی بهمن ماه ↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ برندگان به ترتیب رتبه : 1⃣ خانم شهریاری 2⃣کاربری به نام راهین 3⃣آقای حسن پور کارتون عالی بود 👏👏 پیام بدید برای جوایزتون 🎊 به پنج نفر از دوستان هم که کار خوب و با کیفیت ارسال کردند تا پایان امشب تو شخصی بهشون پیام میدیم جهت ارسال جوایزشون
به درخواست بسیار زیاد شما عزیزان ❤️ اشتراک کلیپ برگزیده اول 👇👇
✨مـــــــــــــــــاج✨ (موکب امام جواد علیه السلام)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_بیست_و_چهارم + عمه جان برام خیلی سخته ..
داستان ادامه قسمت قبل👇👇 عمه فاطمه اشک‌هایش را آرام پاک می‌کرد و به حرف‌هایم گوش می‌داد . +فکر می‌کردم اگر حقیقتو به امیر بگم دست از سرم برمی‌داره و بعدش هم برای حل مشکل مالی خب خدا بزرگه، نمی‌دونستم سرنوشت برای زندگی من برنامه دیگه‌ای داره. تو اون جلسه سرنوشت‌ساز به امیر گفتم: + از این‌که به فکر ما هستید ممنونم اما مرد دیگه‌ای تو زندگیه منه... با وجود اون نمی‌تونم به کسی فکر کنم ... _می‌دونم... مرتضاس... حدس می‌زدم که این مطلب رو به روم بیاره راستش یک‌بار داخل باغ پنهانی شاهد ابراز علاقه مرتضی به من بود بهش گفتم: + این‌موضوع به خودم مربوطه برای شما همین پاسخ باید کافی باشه... _ ببین طیبه خانم سعی نکن منو با این حرف‌ها پشیمون کنی که موفق نمی‌شی ، من می‌دونم شما و مرتضی بهم علاقه دارید اما به من حق بدید که شانس خودمو برای خوشبخت کردن دختری که دوستش دارم امتحان کنم. اون روز بحث صیغه محرمیت رو هم بهش گفتم اما جوابش یک جمله بود : _صیغه مدت‌داره و تمومه بعدش تو زن آزادی من قول می‌دم خوشبختت می‌کنم به خواهر و برادرت به معصومه خانوم فکر کن به آبروی پدرت به بدهی زیادی که هست ... خلاصه عمه جانم امیر با دونستن کامل قضیه هم باز دست بر نداشت نمی‌تونستم ریسک کنم دین پدرم و آسایش خانواده‌ام منو وادار کرد تا اون تصمیم رو بگیرم به امیر هم اعتماد نداشتم می‌دونستم اگر جوابم منفی باشه راز منو فاش می‌کنه کلا آدم خطرناکی می‌دیدمش و از ترس آبروی پدرم درنهایت علی رغم میل باطنیم تصمیم به ازدواج با امیر گرفتم. عمه نفس عمیقی کشید : _بعدش رو هم که خودم در جریان هستم و می‌دونم چطور برای حفظ زندگیت تلاش کردی... در دلم یاد کتک‌هایی که خوردم و بچه سقط شدم افتادم اما لب به گلایه باز نکردم ، دوست نداشتم ویترین قشنگ زندگیم بریزه... _ الان چی؟؟ الان راحتی ؟ راضی هستی؟ مستأصل نگاهش کردم با بغض گفتم : ✍ صالحه کشاورز معتمدی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا