eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز جشن ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سالروز جشن ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحیم مدح عبدالعظیم میگویم وصف شاهی کریم میگویم عمریه از قدیم میگویم مدح یاری زعیم میگویم شاه عالیمقام درمستی لطف تومستدام تاهستی چون کبوتر دلم شیداشد گوشه ی صحن تو غوغاشد مرحم درد ما پیدا شد طبع خشکیده چون دریا شد عشق و شیدایی ام طی گشته قبله ی من فقط ری گشته ازدوچشمان تر میگویم ازنگاهی بدر میگویم ازدلی خون جگر میگویم من ز اشگ سحرمیگویم جرأت پر زدن ميخواهم مي ز عشق حسن ميخوام توچه آقایی ومحترمی خوشبحالت که صاحب حرمي صاحب عزت و هم حشمي رزق مارابده با درمي مات ماتم دراين حیرانی ملجأ مردم تهرانی برتوبادا سلام.اي آقا لطف تو مستدام .اي آقا پرچمی روی بام حرمم درصف ازدحام حرمم درپی احترام حرمم من گدایی به نام حرمم ... ... تونگین دل"تهرانی نفس تازه ای درجانی تویی درسرزمینم دلبر میزنم در هوای تو پر پای تو میدهم این تن و سر من فدایت غریب مادر جان فدای دل پرمحنت من گدایم گدا درصحنت تویی بانی درآن سرای غم بانی گریه وعزای غم اشکه جاری شده به پای غم سوز و ساز ودم صدای غم شهر ری پاتوق. حسینیاست هوای کربلا در دل ماست شده حرف دلم کرببلا میکنم روضه ی حسین به پا بفدای سری که شدجدا شده بر نی سر ارباب ما شده بر نیزه ها هجده سر سر مردان آل حیدر نیزه را بی بهانه میخورد سنگهابر نشانه میخورد کعبه نی .بی بهانه میخورد ازهمه تازیانه میخورد به روی بازوان خواهر تازیانه نشست چون خنجر _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 درگاه اشعارناب آئینی ومقاتل
(ع) سلطان ملک ری همه ی ما رعیتت عالم فدایی تو و این جاه وشوکتت آنکس که دل ز خلق جهانی برده تویی آنکس که عشق اوبه دل ماخورده تویی درشهر ری .تویی که بناکرده ای حرم آخربه مهر خود توچه آورده ای سرم آقاچه کرده ای که شه ملک ماشدی در شهر ری ، تویی که فقط مقتداشدی هرکس که طوف کوی تو راباوفاست اجروثواب طوف مزارت چوکربلاست حال و هوای صحن شما کربلایی است هرکس که زائر تو شود کربلایی است اینگونه شدکه همچوحسن با کرم شدی ازنسل مجتبایی و صاحب حرم شدی امشب میان صحن شما شوردیگر است شبهای جمعه صحن شما جور دیگر است درملک ری سرای توراکرده ام بپا جانم فدای صحن صحن تو ای نسل مجتبا اینجاهوای صحن شمامثل کربلاست ملکت بهای رأس حسین شاه سرجداست از روضه های نور دوعین برتوگویمت از قتلگاه وراس حسین برتوگویمت ای شاه ری .بیا وبخوان ا ز غریبی اش از قتلگاه و ازسره شیب الخضیبی اش مقتل چنین نوشته مجالش نداده اند تشنه سرش بریده و آبش نداده اند درزیرپای مردک ملعون سینه شکست مقتل نوشته نیزه درون گلونشست درزیر دست وپا سره سلطان بریده شد درزیر دست وپا تن آقا کشیده شد مقتل نوشته غارت انگشتری شده (مجنون)به روی نیزه اعدا سری شده _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________
📢 انتصاب نماینده ولی فقیه و امام جمعه کرمانشاه 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در حکمی حجت‌الاسلام آقای حاج شیخ حبیب‌الله غفوری را به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه کرمانشاه منصوب کردند. 🖼 متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم جناب حجة‌الاسلام آقای حاج شیخ حبیب‌الله غفوری دامت افاضاتُه اکنون که جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای علماء دامت توفیقاتُه از امامت جمعه‌ی کرمانشاه کناره‌گیری کرده‌اند، با تقدیر و تشکر از خدمات معنوی و اخلاقی ایشان، جنابعالی را به امامت جمعه و نمایندگی خود در آن شهر و استان منصوب میکنم. دلاورمردان کرمانشاه و عموم مردم مؤمن و صادق و صمیمی آن سامان، خاطره‌ی وفاداری خود به انقلاب اسلامی را در حوادث گوناگون زنده نگاه داشته و یکی از سنگرهای مهم امنیت کشور بوده و می‌باشند. وظیفه‌ی عالِم دینی و جایگاه امامت جمعه در میان این برادران و خواهران محترم، حساس و خطیر است. ارتباط با همه‌ی قشرها به‌ویژه جوانان و حضور در مجامع علمی و دینی و اجتماعی آنان سفارش مؤکد اینجانب است. توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۵ مهر ۱۴۰۲ 💻 Farsi.Khamenei.ir __________________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔷🔶 اهمیت لعن در زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب شریف ، در زیار‌ت‌نامه‌ی ثامن‌الحجج سلام‌الله‌علیه می‌نویسد: 🔻 فصل پنجم از باب اول گذشت، این را هم بدان که لعنت کردن بر قاتلان ائمه (علیهم‌السلام) به هر زبانی انجام گیرد، خوب است. و اگر زائر این عبارت را که از بعضی دعاها گرفته شده بخواند، شاید مناسب‌تر باشد: اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، وَقَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، وَقَتَلَةَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ. اللّٰهُمَّ الْعَنْ أَعْداءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَقَتَلَتَهُمْ، وَزِدْهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذَابِ، وَهَوَاناً فَوْقَ هَوَانٍ، وَذُلّاً فَوْقَ ذُلٍّ، وَخِزْياً فَوْقَ خِزْيٍ. اللّٰهُمَّ دُعَّهُمْ إِلَى النَّارِ دَعّاً، وَأَرْكِسْهُمْ فِي أَلِيمِ عَذابِكَ رَكْساً، وَاحْشُرْهمْ وَأَتْباعَهُمْ إِلىٰ جَهَنَّمَ زُمَراً. 📝 خدایا قاتلان امیرمؤمنان، و قاتلان حسن و حسین (درود بر ایشان)، و قاتلان اهل‌بیت پیامبرت را لعنت کن. خدایا دشمنان و قاتلان خاندان محمّد را لعنت کن و بر آنان بیفزا عذابی روی عذاب و خواری روی خواری و زبونی روی زبونی و رسوایی روی رسوایی. خدایا آنان را به سوی آتش پرتاب کن، پرتابی سخت و در عذاب دردناکت نگونسارشان گردان، نگونساری شدید و ایشان و پیروانشان را گروه‌گروه به سوی دوزخ محشور کن. 🔆
گدا به کوی توشدم ای کریم شدشب میلادتوعبدالعظیم بازشدم بی سر و سامان تو شد دل من دست به دامان تو عشق جمال تو هلاکم کند گوشه ای ازصحن تو خاکم کند بوی خدا می‌دهد عبدالعظیم منم گدای حرمت یاکریم بازدلم عزم منا کرده‌است درحرمت عشق بنا کرده‌است عشق تو مارابه مصاف آمده‌ ست درحرمت گرم طواف آمده‌ ست سلسله بندت شده ام یاکریم گدای کوی توام عبدالعظیم ای توشفابخش دل ریش ما؟ طوف توطوف حرم کربلا کرد دلم یاد گل روی تو؟ کرده طواف حرم وکوی تو زلف رخت راتو رها کرده‌ای با دل (مجنون)تو چه‌ها کرده‌ای -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ❤اللـــهم عــــجل لـــــولیک الـــــفرج❤
عطر حرمت چه پرشمیم است این وادی جنت النعیم است دلهاهمگی درشعف وشور میلاد تویاعبدالعظیم است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_________________ _ مجنون صفت ازعشق توهستیم,یاعبدالعظیم بادیده ی دل جان به توبستیم.یاعبدالعظیم چون پیرخرابات مغانیم.به عشقت همه جا ازعالمو عقبی بگسستیم.یاعبدالعظیم فردوس برین درخورعشقت نیست ای حضرت عشق مادل خوشآن عهدالستیم.یاعبدالعظیم جزعشق تومارابه جهان کاری نیست ای صاحب دل باکی نبوداگرشکستیم.یاعبدالعظیم مادر تو و دروادی ری عشق خدامیبینیم ماعاشق معشوق پرستیم. یاعبدالعظیم. شعر,,آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) /_________________________
می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند . حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود. روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت علیهم السّلام در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیّت عبّاسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در همان روزها یک رویای صادقانه حوادث آینده را ترسیم کرد: یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و سلّم را در خواب دید. حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به او فرمود: فردا یکی از فرزندانم در محلّه سکّة المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بردوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند. سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند خوابِ او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند. همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت این نواده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بردوش گرفتند و با جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم به آن شخص اشاره کرده بود، دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و دلباختگان خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم از مزار این ولیّ خدا فیض ببرند تحقیقی از آرمین غلامی(مجنون)
عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبة بن قیس . ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام ، امام محمّد تقی علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است . این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است . حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمّه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین ، آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت . ستایشهایی که ائمّه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند . در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشّهداء، امام حسین علیه السّلام بیان شده است. زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمّه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء ، متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دوره او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام را در کربلا ، تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند. سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، در چینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السّلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی علیه السّلام او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی . دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السّلام به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را به شهادت رساند. در ری ، هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری ، بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود . حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّة الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند . پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او
بسمه تعالی 🟥🟪🟩🟨🟧 برگی ازتاریخ سرخ شیعه ✅ روز ۳ ربیع‌الثانی؛ روز تشریف آوردن امام حسن عسکری علیه السلام به شهر گرگان و برآورده‌کردن حاجات مردم این شهر ✍ در روز ۳ ربیع الثانی، امام حسن عسکری علیه السلام برای وفا به وعده‌ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی‌الارض از سامراء به گرگان تشریف فرما شدند. جعفر بن شریف جرجانی می‌گوید: سالی قصد حج کردم و قبل از حج به زیارت 💎✨ امام حسن عسکری علیه السلام در سامراء رفتم؛ اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می‌رساندم ؛ خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: به مبارک، خادمم بده. جعفر بن شریف میگوید: انجام دادم و بیرون آمدم و به آن حضرت گفتم : شیعیان شما در گرگان به شما سلام می‌رسانند. امام علیه‌السلام فرمودند: مگر بعد از مراسم حج به گرگان برنمی‌گردی؟ عرض کردم : برمی‌گردم فرمودند: بعد از ادای حج‌ات صد و هفتاد روز دیگر مورخ جمعه سوم ربیع الثانی در ساعات اولیه روز وارد گرگان می‌شوی به شیعیان بگو در آخر همان روز به دیدارتان خواهم آمد. پس از نزد حضرت برخاستم و بعد از ادای مناسک در همان روزی که حضرت فرموده بود وارد گرگان شدم و به شیعیان گفتم امام حسن عسکری علیه السلام وعده کرده اند در آخر این روز به نزدتان بیاید پس سوالات و حوائج خود را آماده کنید. پس از نماز عصر در منزل ما جمع شدند که به ناگاه دیدیم حضرت وارد شدند و زودتر از ما، بر ما سلام کردند پس به سوی حضرت برخاستیم و دست مبارک ایشان را بوسیدیم. 🎗حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده دادم امروز به دیدارتان بیایم پس نماز عصر را در سامرا خواندم و نزدتان آمدم تا به عهدم وفا کرده باشم پس مسائل خود را بپرسید و حوائج خود را بطلبید. اولین کسی که حاجتش را بیان کرد نضر بن جابر بود که گفت: یابن رسول الله پسرم نابینا شده است، بیناییش را برگردانید. حضرت فرمودند: پسرت را بیاور، سپس دستی به چشمش کشیدند و بیناییش برگشت پس نفر به نفر جلو آمدند و سوالات و حوائج خود را مطرح کردند و حضرت پاسخ سوالات را فرمودند و حوائج همه را برآورده نمودند و دعایمان فرمودند و بازگشت. 📜 الخرائج و الجرائح، تالیف راوندی، جلد ۱، صفحه ۴۲۴-۴۲۶، حدیث ۴، چاپ موسسه الامام المهدی علیه السلام 📜 بحار الانوار، تالیف علامه مجلسی، ج‏لد ۵۰، صفحه ۲۶۲-۲۶۴، حدیث ۲۲، چاپ دار احیاء التراث العربی 💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج 💫♥️
ای قلم بنویس فخر آل زهرا عسگری است درنگاه معرفت تندیس تقوا عسگری است بوالعجائب جز علی درعالم نبود نوگل اعجوبه آن شاه اعلا عسگری است گرکه دنیا زادگان دنیا پرستی می کنند فاش می گویم که بالاتر زه دنیا عسگری است گربه بازار محبت پای بگذارد کسی بیند او سلطان این بزم تولا عسگری است گرکه از آب بقاء خضرنبی یک قطره خورد لیک مالک بر سماء و هفت دریاعسگری است درجنون عشق هرکس شد اسیر مکتبی درسرای عاشقی سلطان والاعسگری است ایکه در مابین هیئت خود بزرگی کرده ای خوب بنگر شاخص ایثار تنها عسگری است سامرا با هادی و عشق به او رونق گرفت آنکه ثبتش کرد در تاریخ دنیا عسگری است عقل عالم در شگفت است از فهم و ادراک حسن کارگاه کل عالم را معما عسگری است جلوه ی دلدار را با چشم دل باید بدید هرکجا فریادیا زهراست آنجا عسکر ی است این دل مجنون اگر افتد بکارش مشکلی گاه یا مهدی بود ذکرش گهی یا عسگری است شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اسم معشوق دل ماحسن عسگری است پدریوسف زهراحسن عسگری است اسم ما را بنويسيد گدای سامرا صاحب کوچه ی دلها حسن عسگری است جان من بسته به لطف وکرم وعنایتش گوهروادی دنیا حسن عسگری است تپش جان ودل بی سر وسامان شده ای مستی هر دل شیداحسن عسگری است بخداوندگدابر سر این سفره منم ولی والی والاحسن عسگری است کوری چشم تمام سلفی وداعشی مالک وامیردنیاحسن عسگری است باز(مجنون)وگداوسائلی دربه درم تاابد معشوقه ی ما ، حسن عسگری است. ✒شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱🍱 التماس دعا..
دین دکان این و آن می شد نبود گر عسگری بام مسجد بی اذان می شدنبود گر عسگری فاش می گویم که با سلاخی کرب و بلا شیعه بی صاحب زمان می شد نبود گر عسگری مجنون کرمانشاهی
💜دعای_جلیل_الجبار(گشایش)💜 ✍روایت است که حضرت رسول(ص) فرمودند : هرکس هر وقت این دعا را بخواند چنان باشد که: ٣٦٠ حج کرده است و ٣٦٠ ختم قرآن کرده باشد و ٣٦٠ بنده آزاد کرده باشد و ٣٦٠ دینار صدقه داده باشد و ٣٦٠ اندوهگین را از غم رهایی بخشد. چون حضرت رسول(ص) این کلام را فرمود جبرئیل (ع) در رسید و گفت: یا رسول الله هر بنده از بندگان خدا وهر امتی از پیروان تو این دعا را در عمر خود بخواند یا محمد به حرمت و جلال خودم قسم او را "هفت" چیز بدهم : 1⃣🌺فقر و درویشی را از او بردارم 2⃣🌺از سوال نکیر و منکر ایمن شود 3⃣🌺از صراط بگذرد 4⃣🌺از مرگ ناگهانی برهانم 5⃣🌺دوزخ را بر وی حرام گردانم 6⃣🌺از تنگی قبر ایمن نگه دارم 7⃣🌺از غضب سلطان و ظالم حفظ فرمایم ✍متن دعای جلیل الجبار به شرح زیر است:👇👇 بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الجَلیلُ الجَبار، لااِلهَ اِلاَّاللهُ الواحِدُ القَهّارُ ، لا اِلهَ الاَّاللهُ العَزیزُ الغَفّار لااِلهَ اِلاَّ اللهُ الکَریمُ السَتّار،لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الکَبیرُ المُتَعال؛لا اِلهَ الاَّ اللهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَه اِلهاً واحِداً رَبّاً و شاهِداً اَحَداً صَمَداً وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمونَ وَ لااِلهَ اِلاَّ اللهً وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ اِلهَاً واحِداً رَبّاً وَ شاهِداً اَحَداً صَمَداً وَنَحنُ لَهُ عابِدُونَ لااِلهَ اِلاَّ اللهً وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ اِلهَاً واحِداً رَبّاً وَ شاهِداً اَحَداً صَمَداً وَنَحنُ لَهُ قانِتونَ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ اِلهَاً واحِداً رَبّاً وَ شاهِداً اَحَداً صَمَداً وَنَحنُ لَهُ صابِرونَ لااِلهَ اِلاَّاللهُ مُحَمَّدٌ رَسولُ الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَ الِهِ عَلِیٌ وَلِیٌ الله عَلَیهِ السلامُ اللّهُمَّ اِلَیکَ وَجّهتُ وَجهی وَ اِلَیک فَوَّضتُ اَمری وَ عَلَیکَ تَوَکَّلتُ یا ارحم الراحمین 📚منبع:گنج‌های معنوی 💜💜💜💜💜
✨﷽✨ 💢 علیه‌السلام⭕️ ♻️حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت می‌گوید: 🔵در مسافرت‌هایی که همراه آقا از تهران می‌گذشتیم، اصرار داشتند که به حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام مشرف شوند؛ هم در مسیر رفت و هم در بازگشت. از جمله در سفر به مشهد مقدس اصرار داشتند که سر راه باید به حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام برویم و می‌فرمود: «اهل تهران اگر هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده‌اند». از مشهد که برمی‌گشتیم، باز اصرار داشت که به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام برویم. برخی اوقات ما خسته راه بودیم و اسباب سفر مزاحممان بود، ولی ایشان از زیارت منصرف نمی‌شد. حتی یک بار اتفاق افتاد که ما حدود ساعت ۱۲ شب به تهران رسیدیم؛ حرم حضرت عبدالعظیم را بسته بودند. به در دیگری که در کوچه‌ای خلوت قرار داشت رفتیم، آن هم بسته بود. ایشان در آنجا پیاده شدند و کنار در قدری توقف نمودند. فکر کردیم زیارت مختصری کرده، برمی‌گردیم، ولی بعد از چند سلام و تحیت، عبا را از دوش برداشته، کنار درب صحن انداختند و روی آن قرار گرفتند و گفتند: «همین‌جا می‌مانیم تا در حرم باز شود!». وضو گرفتند و نزدیک اذان که در باز شد، رفتند داخل حرم. در سفرهای بعدی مسافرخانه می‌گرفتیم که آن‌طور پشت در به انتظار نمانیم و گاهی به منزل برخی ارادتمندان ایشان می‌رفتیم. کرامات متعدّدی از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام توسط اهالی شهرری و سایر منابع نقل شده است. در اینجا ضمن تعریف برخی از آنها علاقمندان را به مطالعه کتاب های مربوطه توصیه می کنیم: 💠هفته چهلم از منبع موثّقی نقل است یکی از تّجار بازار تهران را مشکلی پیش آمد.، روزی با یکی از همکارانش مشکل خود را در میان گذاشت ، همکار او گفت برای حلّ گرفتاری خود به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام متوسّل شو ، وی گفت به آن حضرت نیز متوسّل گردیدم و مشکل برطرف نشد، همکار او گفت مشکل توسّط حضرت عبدالعظیم علیه السّلام حلّ شدنی است. ، ولی تو با اخلاص متوسّل نگردیده ای. حال بنشین تا سرگذشت خود را که تا کنون برای کسی نگفته ام برایت باز گو نمایم. من سالهای گذشته ورشکسته شدم ، بطوریکه جهت معاش روزانه خود با تنگنا روبرو گردیدم و تصمیم گرفتم جهت رفع گرفتاری به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام متوسّل شوم ، برای این کار نذر کردم چهل هفته پی در پی سحر پنج شنبه پیاده به زیارت آن حضرت بروم، 39 هفته سپری شد ، هفته چهلم فرارسید که مواجه با زمستان بود و روز چهارشنبه بعد از ظهر برف شدیدی باریدن گرفت ، غروب که به منزل رسیدم برف تبدیل به کولاک شده بود و زمین تا زانوهایم پر از برف بود ، عیالم که از قضیه با خبر بود پرسید مگر امشب به زیارت نمی روی، آخر هفته است ، گفتم در این برف و بوران خود آقا هم راضی نیست، انشا ا... هفته دیگر. آن شب زود به خواب رفتم، در عالم رویا دیدم بر روی ریل ماشین دودی به طرف شهر ری می روم، به مقبره شیخ صدوق (ره) رسیدم آنجا وضو گرفته و دو رکعت نماز خواندم و به سمت حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام حرکت کردم ، از خواب برخواستم شب از نیمه گذشته بود تصمیم خود را گرفته آماده حرکت شدم ، عیالم گفت : چطور شد سر شب نرفتی و حالا که نیمه شب است و برف هم شدید تر شده ! خواب را تعریف نموده و گفتم باید بروم حتيّ اگر به قیمت جانم باشد. به راه افتادم مسیر حرکتم همان بود که در خواب دیدم روی ریل ماشین دودی ، بعد ها به این نکته رسیدم که آن شب تنها راه رسیدن به شهر ری خط آهن بوده و الا رسیدن به حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میسر نبود.. راه را برروی ریل ادامه دادم تا به ابن باویه رسیدم، به تأسيّ از صحنه خواب وضو گرفتم دو رکعت نماز خواندم و بی درنگ به سمت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام حرکت کردم به حرم که رسیدم درب ها را تازه گشوده بودند و زمانی تا اذان صبح مانده بود ، سرما و خستگی راه رمقم را گرفته و در گوشه حرم از هوش رفتم، در عالم خواب آقا سيّد الکریم علیه السّلام را دیدم کنار صندوق ایستاده ، روی مبارک خود را به سمت من کرد و پرسید ، چه مشکلی پریشانت ساخته؟ قصّه خود را عرض کردم دست به میان شال کمرش برد و دستمال گره زده ای را به کف دستم نهاد و فرمود این را سرمایه کسب حلال کن انشا ا... مشکلت حلّ شود.. دستمال را گرفتم به یکباره همه چیز محو شد. صدای موذن مرا از خواب بیدار کرد. و تنها چیزی که از آن رؤیا باقی مانده بود دستمال گره زده در دستم بود ، باز کردم دوازده عدد سکّه یک قرانی داخل آن بود برخواستم وضو گرفتم نماز صبح را بجا آورده ، با خوشحالی به سمت تهران براه افتادم. آن دوازده سکّه را به این کسب زدم و به سرنوشتی که توشاهد آن هستی رسیدم. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha