eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
618 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حُرِّه دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى نبى ‌اکرم (ص) روزى به کاخ حکومتى حجّاج بن یوسف ثقفى وارد شد.حجاج از طرز برخورد او که خیلى وزین و بى‌اعتنا بود فهمید که یک زن معمولى نیست. بعد از اینکه او را شناخت از او سؤال کرد: تو حُرّه دختر حلیمه سعدیه اى؟ گفت: بلى حجاج گفت:مدتى در انتظار دیدار تو بودم زیرا به من خبر رسیده که تو على را برتر از صحابه ٔ‌پیامبر(ص) میدانى و او را بر ابوبکر ، عمر ، عثمان ، ترجیح مى دهى؟ حرّه گفت: نه تنها از صحابه، بلکه از تمام افرادى که از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر میدانم ! حجاج گفت:مقصود خویش را روشنتر بیان کن. کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟ حرّه گفت: بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسى ، سلیمان و ... حجّاج ناراحت شده و گفت: واى برتو ، چقدر ادّعاى بزرگى کردى که على (ع) را از بعضى انبیاء بالاتر و برتر شمردى اگر در این باره دلیل و برهانِ قوى اقامه نکنى تو را خواهم کشت. حرّه با کمال شهامت، به قرآن شریف تمسک کرد و براى هر یک از ادّعاهاى خود دلیل قاطع از کلام خدا ، اقامه کرد و چنین گفت: اى حجّاج قرآن درباره حضرت آدم میفرماید: (وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى،آدم عصیان کرد) ولى درباره حضرت على(ع) و خانواده‌اش میفرماید : (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً) سعى وکار شما موردتقدیر و ستایش است. بعلاوه، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود: (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه) نزدیک این درخت نروید ولى او با همسرش، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند. امّا على(ع) در عین حالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود اما از نان گندم هم نخورد. حجاج با صداى بلند گفت: اَحْسَنْتِ... اَحْسَنْتِ بعد از او تقاضا کرد که برترى على (ع) را بر نوح و لوط بیان کند. حرّه گفت: خداوند به عنوان مثال براى کافران زنهاى لوط و نوح پیامبر را نامبرده که به آن دو بزرگوار، خیانت کردند گر چه همسر دو پیغمبرند، امّا این باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد. روز قیامت به هر دو خطاب میشود: داخل شوید، به همراهى آنانکه داخل آتش‌اند امّا حضرت على(ع) را همسرى است که خشنودى او خشنودى خداست و خشم او خشم خداست. حجاج گفت:اَحْسنتِ یا حرّه! قبول کردم امّا دلیل برترى على را بر ابراهیم بیان کن حُرّه گفت: خداوند درباره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن می‌فرماید: (وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبى) خدایا به من بنمایان که چگونه مردگان را زنده مى کنى خطاب رسید:مگر تو ایمان نیاورده اى؟ عرض کرد، بلى ایمان آورده ام ولى می‌خواهم که مطمئن شوم خدا هم به او نمایاند. امّا على(ع) جمله‌اى را فرمود که دوست و دشمن آنرا نقل کرده‌اند حضرت در جواب صعصعة بن صوحان که وقتى پرسید: یا امیرالمؤمنین تو بالاترى یا حضرت ابراهیم؟ فرمود: ابراهیم(ع) براى اطمینان قلبى خودش به خداوند عرضه داشت: (رَبِّ أرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوتى) امّا من آنچنان اطمینان دارم که اگر پرده‌هاى غیبى از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد. حجاج گفت: آفرین بر تو اى حرّه، استدلال بسیار خوبى کردى، حالا بگو برترى على بر موسى(ع) چیست؟ حرّه گفت: حضرت موسى(ع) وقتیکه در دفاع ازمظلوم یکى از یاران فرعون را کشت و به‌ او خبردادند که طرفداران فرعون میخواهند تو را به قتل برسانند. (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ) او در حالیکه میترسید،از مصرخارج شد و به سوى مدین رفت. امّا حضرت على(ع) در لیلة المبیت به‌جاى پیامبر(ص) خوابید و جان خود را بدون واهمه فداى پیامبر کرد، این درحالى بود که خطر قتل او حتمى بود این عمل آن حضرت مورد تقدیر خداوندى قرار گرفت که میفرمایند: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه)ِ بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مى‌فروشند. حجاج گفت: احسنتِ، حالا دلیل خویش را بر فضلیت على نسبت به حضرت سلیمان (ع) بیان نما حرّه گفت: حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت: (رَبِّ اغْفِرْلى و هَبْ لى مُلْکاً لایَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى) پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتى به من کرامت فرما که سزاوار احدى بعد از من نباشد. امّا على(ع) درباره دنیا و بیزارى از ریاست آن فرمود: (هَیْهاتَ ! غُرّى غَیْرى لاحاجَةَ لى فیک قَدْ طَلَّقْتُک ثَلاثاً لارَجْعَةَ) اى دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده من نیازى به تو ندارم من تو را سه طلاقه نموده‌ام و رجوعى در آن نیست. بحار الانوار.ج۴۶. ص ۱۳۴و۱۳۵و۱۳۶ الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته امیرالمؤمنین علی علیه السلام و الائمه المعصومین علیهم السلام 🌷🌹 عید شما مبارک❤️
اشعار كردی امام زمان(عج) از مجنون كرمانشاهی بیه کاره م ،زاری کی تیدن دلم شكیا وخواری کی تیدن له دس چی گیان وملك وعمر ومالم توای ریشم دراری کی تیدن وتی نازارتیدن روژجمعه وتی ای یارتیدن روژجمعه م مردم بیمه خاکسترله داخت وتی یه بارتیدن روژجمعه ویادتو خمارم هر تو دیرم بهارروزگارم هر تو دیرم خزانیه دل زاروملولم گل باخ و بهارم هر تو دیرم له شونت هاتمه زارو خرامان و سایه زلفكت بگرم م آمان اگه خالق وپت، پرسی و پی بیوش غریبه بی كسه شو ها و لامان له دیدارتوچاویله، م کوره چه خاكی كرده سر ای چاوه شوره بنیشم تا وكی دس و زرانی که داخ دیری تو ظلم وزوره فراخت جوره ،یه گل پر پرم كرد فلک وی بزم وارانه ترم كرد_ عزیز تا دلخوشی م،تونی تو دو سه روژی عجل دس و سرم كرد عزیزم تا وتی له تو جیا بوم وتی كاری نكردی دلنیا بوم تمام عشقگم شرط بو له داخت له ای بزمه نمینم ار پیا بوم م وقربان ای همکه مقامه خراوعشقم و كارم تمامه له یادت روژ و شو بیتابم آقا خدا زانید زنی بی تو حرامه م وقربان او،چرخی چوانت اسیرم م له حلقه زلفكانت گل م هاته دس باخت ثمردا تو خوش بو ار له دس چیه خزانت اگه خالق نكیدن وکسی رو نكیدن کس له عشقد خوی كتل كو له عشق دلرباگم من كشریام وپی بوشین كه له بان لشم بو وهارعمر. م واران نواری وهرکو مشكل م سر دراری له خوین پیکرم ایکاش مهدی بكیدن سرزمینه آویاری گل زهرا توتنیا گشت كسم بید و روژ بی كسی عاصای دسم بید نذانستم له پا وقتی در آتم توتنیادلبروفریارسم بید وقربان تو و شوله چراخت عزیزفاطمه مردم له داخت منه آواره جزمالت نناسم کمی تک دم له قی پرچین باخت له درد بیکسی دردم گرانه هناسم جور دم آهنگرانه هواسرده زمسان بیه نازار کمی تک باره ور تر سرد مانه له هجران تو رنج بیَورَه خوم له ای دنیابسی،درودرهَ خوم سرانه بی کسی درد نداری چ بوشم نازنین آخر شرهَ خوم درم له عشق دلدارم نشانه له او دیورم ودیوری دردمانه مه له داخ فراخت درده دارم ارای تو آگرم عشقم عیانه ریم دیوره و دلم تنگ وچوم تار و كوس كفتیو چاره م نا چار الا ای هرچه کس دردت و گیانم تمام شعر(مجنون)وفدای یار _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
زمان_آدینه _ع_مدح سر موی تویامهدی بحق حبل المتین باشد ز یومن خلق تودنیاهمه در آفرین باشد جمال روی تو حقا که خیرالخالقین باشد چه رخساری،چه دلداری،جمالت مه جبین باشد که بر انگشتر حسن ووقار، همچون نگین باشد دوباره کندن خیبر به دستان تویامهدی است تمام اولیا دیدم که حیران تویامهدی است که هشیاران عالم جمله مستان تویامهدی است که جنت را گیاهی در گلستان تویامهدی است که آن دست توانمند خدا در آستین باشد همان شاهی که حلال تمام کل کار،ازاوست اگرآیدبدان یکسر،تمام کارزار،ازاوست ببین در عالم گیتی همه بودوقرار،ازاوست زنسل مرتضی،جنگاوراست و ذوالفقار،ازاوست یل جنگاوری،بوده ست و گاهی این چنین باشد ببین بر خاتمش "للّه مُلکٌ" گشته حک مهدی زمین بر روی انگشت تو چون چرخ فلک مهدی به غیر از خالقش هرگز نمی خواهد کمک مهدی که درمانده جهان یکسر، دراین تردید و شک مهدی که اوعلم الیقین عین الیقین حق الیقین باشد نباشد جلوه ی دنیا؟ به جز مردار، تا اونیست بودچون استخوان خوک بی مقدار تا اونیست که حوران مشق بنویسند از اسرار تا اونیست نویس، از استخوان در گلو از خار تا اونیست جهان چون،خطبه های ناتمام آتشین باشد تمام فضل یک انسان اگر باشد به قرآن اوست که چون خورشید می باشد نگاه کل ایمان اوست به کل خیل مشتاقان رسدیاری، کماکان اوست بگو چشم نبی روشن بگو دلدارجانان،اوست برای این جهان مهدی،دلا باید قرین باشد خلایق درپی اویند،دل ازشیطان خود راندند که اجدادم،همه یکسر،به پای عشق او ماندند خوشا آن مادرانی که به عشقت شیر نوشاندند به فرزندان خودیکسر،اذان در گوش ما خواندند که مهدی گوید این حیدر امیرالمؤمنین باشد ✍ غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم /جمعه چشم سیه ات ،خوب تر از خلد برین است کاشانه تو نور خداوند مبین است سجاده تو،سجده گه روح الامین است در بیت حسن مه پسری ماه جبین است این کیست فروغی به حرمخانۀ دین است این نسل نهم ،پورامیرالمومنین است در باغ ولا عطر گل راز،مبارک صدمژده، به عالم ،مه اعجازمبارک گلزارامیدعلوی را قمر است او از بحر خروشان ولایت گهر است او زیرا که بنی هاشمیان را ثمر است او برحضرت نرگس مه والاپسر است او بنگر ملکی بود و به شکل بشر است او بر اهل جهان،باز علی دگر است او لبخند حسن بر گل رخساره مهدیست خیزید که امروز ،دل آواره مهدیست شد فوق بشرجلوه ای از قدر و جلالت گردیده ملک محوتو،و محو جمالت دستی نرسدبرسر دامان کمالت نوربرکات است به حسن و خط و خالت خواندیم دعابر نبی و احمد و آلت چون می دمدعطر نبوی بهر خصالت چشمان حسن باز،برآن نرگش مستت بوسه بزند،روی دوچشم و لب و دستت موعود جهان ،نور خدابر سرو رویت نرگس زده،صدخنده وصد شانه به مویت همواره کنم سجده به خاک سر کویت چون،ماه زگردون بکشم،دیده به سویت چون خضر برد، آب بقا بر لب جویت چون بحر گرفت آبرو از خون گلویت نرجس توبیاو به برش، گیر چو جانش صد بوسه به رویش بزن و چشم و دهانش ازنسل،علی ،شاه فداکار رسیده است برلشگراسلام علمدار رسیده است جان بر کف و پیوسته خریدار رسیده است صدمژده که آن یوسف رخسار رسیده است لبخند به لبهاش زدیدار رسیده است این کیست،بگو دلبرو آن یار ،رسیده است حک گشته به پیشانیش از روز ولادت مهدیست امام بشرو مرد شهادت ازعشق رخش رشتۀ آمال گسستم دل را به ولای پسر فاطمه بستم عمریست که دل باختۀ عهد الستم جزخالق هستی ،کس دیگرنپرستم من عاشق دیداررخش بوده و هستم دادم،به رهش دیدهو چشم و سر و دستم اومنجی عالم، همه شب تشنۀ درداست او کودک گهواره نی است،مرد نبرداست نرگس تنش از دامن گهواره برآرد برسربنهد ،دست امامش بگذارد شیراست به دامن،رخ شمشیر بیارد بر دامن گهواره جمالش بنگارد مهدیست، امامیست بزرگش بشمارد بر گوش دل این نکتۀ شیرین بسپارد دیده،است، که مهدی به جهان چشم گشاید از دیده او زمزمۀ عشق برآید مهدیست واوحیدری، از روز ولادت آیدکه بود منتظر روز شهادت اومنجی عشق است ولبش گرم عبادت مهدی بدهد بر همه گان درس رشادت این نسل حسین است نماییدارادت (مجنون )بگرفته است در این کوی سعادت این مهدی زهراست بودیوسف ودلدار این کیست ،که دارد دل من مایل دیدار آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
آن حضرت عشق خواهدآمد آن صولت عشق خواهدآمد آن روح ادب .خدای احساس آن غیرت عشق خواهدآمد باشدهمه جا همیشه سردار آن دولت عشق خواهدآمد او قبله ی عیسای مسیح است باهیبت عشق خواهدآمد از روز ازل منجی عشق است باغربت عشق خواهدآمد بر پایه ی عرش پرچم اوست باهمت عشق خواهدآمد مستان همه جرعه نوش جامش آن ساحت عشق خواهدآمد قدسی نفسان اسیر اویند آن وحدت عشق خواهدآمد رویش شده خورشید جهانی باهیبت عشق خواهدآمد رویش همه جلوه ی حسین است آن حضرت عشق خواهدآمد ازجلوه ی او نماز برپاست قدقامت عشق خواهدآمد مهدی ع.به تو(مجنون)زمانم آن کثرت عشق خواهدآمد 📕شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
بسم الله الرحمن الرحیم 🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 یاصاحب الزمان.. عج.. من گدای هر شب این خانه ام سائل بی چیز این کاشانه ام مستمندی فارغ از الطاف غیر همچو مرغی در میان لانه ام من غریب آشنای هر شبم مستمندی بر در میخانه ام من گدای یوسف زهرا شدم باده نوش جرعه پیمانه ام من همانند پرستوئی غریب پر زنان دنبال دام دانه ام روح من ، در پیش تو جامانده است من همان از کاروان جا مانده ام عاشق گفتار یار مهدیم من فدای رهبر فرزانه ام ای وجودت باعث چرخ زمان من به گرد شمع تو ، پروانه ام کی تو آئی مهدی آل علی من ز عشق روی تو دیوانه ام بین که مجنون نالد از هجران تو مهدیا از غیر تو بیگانه ام شاعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 🌸 👇👇👇👇👇👇