#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
مسلمانان ز قران سربریدند
زآئین و زایمان سربریدند
تن پاک شه کربوبلا را
خداباکام عطشان سربریدند
*
بسویت بهرغارت می دویدند
توراچون گوسفندی سربریدند
سرت بازیچه دست عدو شد
تنت را درمیان خون کشیدند
*
حسین جان عضوهایت شد گسسته
به روی سینه ات قاتل نشسته
نداری جای سالم درتن خود
تمام استخوان هایت شکسته
*
توراچون مرغکی پرپرنمودند
پی غارت تنت را می ربودند
چراپیراهنی در پیکرت نیست
چون بسمل پیکرت بی سر نمودند
*
توبودی شاهد این سرگذشتم
برادر ازخودم یکسرگذشتم
به جان مادرت بنماقبولم
که من از دست و چشم و سر گذشتم
ابالفضل کاشف کربم تو بودی
رهایی بخشم از هرغم توبودی
مروآب آور این قوم و لشکر
توان لشکر از بهرم تو بودی
*
دودستت تکیه گاهم بود عباس
به وقت غم پناهم بود عباس
تمام دلخوشیم رفت ازدست
که یار دل بخواهم بود عباس
*
دروی از زینب ولی او باز یادت می کند
او چهل منزل دلش را فرش راهت می کند
درفراغت غم حصارخنده اوراگرفت
ازره دور بوسه بارروی ماهت می کند
*
پیکرت مرغ گرفتار شده
دیدگانت زچه رو تارشده
پیکرت براثر تیر و سنان
خونی و جامه گلدارشده
*
خاک از سروروی گل من پاک کنید
اندرغم او سینه خود چاک کنید
مانده سه شبانه روز بی غسل و کفن
آیید بنی اسد تنش خاک کنید
*
برادر آشنای اهل دردی
توهرگز خواهرت را ردنکردی
دل زینب به دنبال تو آمد
مرومیدان که ترسم برنگردی
*
دل عشاق عالم مبتلایت
به تن پوشیده ام رخت عزایت
بسوزانم تمام خشک وتر را
چوخوانم روضه کربوبلایت
*
آن دیده خون فشان تو چه دیدنی بود
آن گریه بی امان تو چه دیدنی بود
کردی چو وداع آخرین با خیمه
دیدم که حسین بیان تو چه دیدنی بود
*
اینگونه بدادند اجرپیغمبررا
آتش زده اند سوره کوثررا
درکربوبلاکینه به دل کاشته بودند
آتش زده اند دامن دختر را
*
درکربوبلا چه بد تامی کردند
گویا که به عهدشان وفا می کردند
با سیلی و تازیانه برطفلانت
پاداش توراحسین ادامی کردند
*
رویی که درآن نگاه پیغمبربود
گویندکه انیس آه پیغمبربود
غارت شده انگشتر انگشت حسین
آن دست که بوسه گاه پیغمبربود
*
ازاسب به زیرشاه امین افتاده
آتش به خیام شه دین افتاده
درکربوبلا زینت آغوش پیمبر
غرقاب به خون روی زمین افتاده
*
دردایره اهل نظر مجنونم
لیلی توای گر شب و سحر مجنونم
درحسرت یک زیارت کربوبلا
مانندنسیم دربدرمجنونم
*
مرهم به غمم طعنه ی کوفیان شده
دیدم که سرت سوار برسنان شده
تکریم به دست کوفیانت دیدم
دیدم که سرتوسنگ باران شده
اشک دوچشم دخترت کشت مرا
بشکستن آن بال و پرت کشت مرا
درکوفه و درشام برادر والله
سنگ باران سرت کشت مرا
*
هرجاز گمان مافراترزینب است
آن سنگ صبور قلب حیدرزینب است
آن قلب که بی کرانه همچون دریاست
گنجینه الاسرار، پیمبرزینب است
*
دنیا همه درمدارعشقت زینب
درپرتوجلوه زار عشقت زینب
رشک همه ملائک عرش خدا
آن چادر وصله دار عشقت زینب
*
ای روح زلال آب عباس مددی
ای ساحت مستجاب عباس مددی
ماتشنه ازآن آب فراتیم هنوز
ای حضرت آفتاب عباس مددی
*
سازنده حسن بیکران است حسین
حسن تو فراتر زبیان است حسین
ای ملک زمین اهل جهان خوب بدانید
خورشید تمام آسمان است حسین
*
تنها تو حسین ستاره اشراقی
تنها تو امیر همه آفاقی
این شعراگر در خورت هرگزنیست
اما تو فقط مکارم الاخلاقی
*
ازکوی تو عطر زندگی می آید
بوی ملکوت و بندگی می آید
گویند که معراج ملائک هستی
فطرس برت به دوندگی می آید
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_دهه_ دوم_ محرم_
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
37.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه اسارت آل الله به کوفه
#حاج آرمین غلامی
مجلس_ابن_زیاد
#آرمین_ غلامی _مجنون_
#سبک شبانگاهان_نوحه
#نوحه _کوفه
رسیده زینب به کوفه جا، کرده بین دارالاماره ها
که بیصبر است وبه تن دارد،بین کوفه اوجامه پاره ها
لب پر از خنده بدید ه در،کوفه بر اهل ومردمان او
کف پر خون وخضابش دیده، به هر سو،ازاین نظاره ها
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
بپوشید رخ اوز موی پریشان و از اشک و آه جانسوزش
که گردون گشته سیاه و خرمن همه ویران به ناره ها
درآن مجلس. ابن مرجانه رو به زینب کردوچنینش گفت
امیرکوفه منم ،زینب ،تواسیر ی بااین ستاره ها
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
⏫⏫⏫⏫⏫
چوزینب رعد سرناله ،برکشید ازدل او، دران مجلس
بگفتاکای بیخبر توز حق، ازامیری خود کناره گیر
توکُشتی ملعون ز راه ستم،آن کسی را که از غمش زهرا
به جنت، یا خلدعرش برین جامه پاره کرده ،چنین دلگیر
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
پس از آن دیدم ، خرابی حال آن ملعون ابن مرجانه
به یک ظالم ،بهرقتل زینب اشاره کرد
بیکباره ،برگریبانش چاک و میزدآنجا کسی وگفت
سکینه گفتا،فغان چرخت که،یتیمی برمن دوباره کرد
زینب کبرا،آمده کوفه گشته زندانی، ازبده کوفه
وای واززندان،.....
#آرمین_ غلامی _مجنون_
#سبک شبانگاهان_نوحه
#نوحه _کوفه
افتاده ای بالا نشین اینجا به زندان
درکوفه ای،یا زینب کبری به زندان
پای سر م ای سایه ی همراه نیزه
دیدم صدای گریه ی زهرا به زندان
هستم تنور خولی و گاهی روی نی
دیدم که باشد جای تو فردا به زندان
بر نیزه ی این کوفیان پست بودم
همراه توبودم ،اگر هرجا به زندان
سررا به بزم زاده ی مرجانه می برند
ناموس ماومجلس اعدابه زندان
همراه دختر همسفربودم به کوفه
ذکر لبش بنگر شده بابابه زندان
#آرمین_ غلامی _مجنون_
#کوفه
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
🔴اشعار ناب .. سربریده و راهب مسیحی.. راهبا من زاده ی پیغمبرم من حسینم نور چشم حیدرم من کیم عشق خد
اشعار دهه دوم محرم
#مجلس راهب،تنورخولی،سربریده
⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
📽ببینید | #تصویریازجلسات #واحد - « جهان عشق مریدمرام عباس است » ◼️#عزاداریشبپنجممحرم 🕌هیئت ان
نماهنگ وتصویری های وصوت
دهه اول محرم۱۴۰۳
⏫⏫⏫⏫⏫
💥ورود کاروان به شهر کوفه 💥
✍️✍️مجلس ابن زیاد ▪️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه👇
🔴 ابن زیاد رو به امام سجاد (ع) کرد و پرسید:
_تو کیستى؟
🔵 حضرت پاسخ داد:
_من على بن الحسین هستم.
🔴ابن زیاد گفت:
_مگر على بن الحسین را خداوند (در کربلا) نکشت؟
🔵 امام(علیه السلام) فرمود:
_من برادرى به نام على بن الحسین (حضرت علی اکبر) داشتم که مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند.
🔴 ابن زیاد گفت:
_نه، او را خداکشت!
🔵 امام (ع) با استفاده از آیه ۴۲ سوره زمر فرمود:
_«اللهُ یَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گیرد).
(یعنى هر چند خداوند، جان هر کس را هنگام مرگ مى ستاند ولى برادرم را عده اى ستمکار به شهادت رساندند).
🔴 ابن زیاد که از این جواب دندان شکن خشمگین شده بود، گفت:
_تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانایى پاسخگویى به من وجود دارد؟ او را ببرید و گردن بزنید!!
🔵 حضرت_زینب (س) وقتی این وضع را دید، #امام_زین_العابدین (ع) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زیاد فرمود:
_بس است! هر چه خواستى از خون ما بر زمین ریختى. سپس افزود: به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بکشى، مرا نیز همراه او به قتل برسان!
🔴ابن زیاد به حضرت زینب و امام_سجاد (ع) نگاهى انداخت و گفت:
_شگفتا از مِهرِ خویشاوندى! به خدا سوگند! گمان مى کنم این زن دوست دارد با برادرزاده اش کشته شود. از او (علی_بن_الحسین) درگُذرید که گمان مى کنم همین بیمارى براى درد و رنجش کافى است!
🔵امام سجاد (ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
_عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگویم. آنگاه رو به ابن زیاد کرد و فرمود:
_آیا ما را به قتل تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایه کرامت و افتخار ماست؟!
🔴پس از این گفتگوها ابن زیاد که کاملا شکست خورده بود، دستور داد على بن الحسین (ع) و همراهانش را درخانه اى کنار مسجد اسکان دهند.
(که به خرابه شام معروف است)
📚لهوف، ص ۲۰۲
کانال پرازشعروسبک
نوحه،شور،واحد،روضه
https://eitaa.com/majnon1396
(نوحه کوفه)
کاروانی آمده ،دراسارت ای خدا
اهل بیت مصطفی،شدبه کوفه مبتلا۲
شهرکوفه ز جفابر سرتو سنگ زدند
جای گل بر سر زینب عده ای چنگ زدند
ای حسینم یا حسین جان، یا حسین جان یا حسین۲
اهل بیت مصطفی،دختران مرتضی
گشته بر کوفی اسیر،محرم آل عبا۲
کوفیان بر اسرا چنگ و نی و دف زده اند
در کنار سر ببریده خدا کف زده اند
ای حسینم یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
یاحسین بر سر نی،سر پاکت دیدم
صوت قرآن تورا، در تلاوت دیدم
خم شو ای یار،ببوسد سر تو دختر تو
یا عقب رو که ،نبینند رخ انور تو
ای حسینم یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
آمده درکوفه،آن سر انور تو
سر زینب سالم،شد شکسته سر تو۲
بین زندان بلا،خواهره توافتاده
بین شکسته سر تو ،ازغم توجان داده
ای حسینم یا حسین جان یا حسین جان یا حسین۲
#آرمین_ غلامی_مجنون
#سبک_گل_مینوی_علی
#کوفه
#سینه زنی
کانال پرازشعروسبک
نوحه،شور،واحد،روضه
https://eitaa.com/majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ امروز کربلا کلا در اختیار خانمهاست...
زنان عرب روز سوم امام حسین
مثل زنان قبیله بنی اسد، حصیر به دست میگیرند و بصورت نمادین با عزاداری برای تدفین شهدا کربلا میایند🖤