eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
610 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه ام البنین.ع...۱.mp3
1.18M
شور حسینی آرمین غلامی ریان ابن شبیب جدمونو غریب گیرآوردن ریان ابن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن . تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد آخ ته گودال زمین گیر شد حسین پیر شد , ریان ابن شبیب ذکر امن یجیب می گفت زینب ریان ابن شبیب رفتش شیب الخضیب زیر مرکب . بلا سر زینب آوردن سَرو بردن۲ بچه یتیما کتک خوردن سرو بردن۲ . ریان ابن شبیب می اومد بوی سیب از تو صحرا ریان ابن شبیب یک عده نانجیب کردن غوغا . به عمه زینب جسارت شد جنایت شد۲ قسمت زن ها اسارت شد جنایت شد۲ . آذرماه۱۴۰۳ ،حسینیه حضرت رقیه 💠کانال آثار (مجنون کرمانشاهی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح ام البنین۱.mp3
2.79M
.حاج آرمین غلامی مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین» ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین» هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین» مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا ام البنین! ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم... ...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین! فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین! خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین! بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین! گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
مدح ام البنین‌ع...mp3
1.54M
. .حاج آرمین غلامی ستاره میبارم قمر ندارم من به من نگید مادر پسر ندارم من ام البنینم وای جسم عزیزم رو چه زیر و رو کردند به پیکر عباس نیزه فرو کردند ..... وقتی به خاک افتاد علقمه شد بی تاب تا مشک آبش ریخت شد از خجالت آب ...... کجاست علی اصغر رباب پریشونه گهواره خالی و لالایی میخونه ..... ای کاروان با این دلم چها کردی سه ساله ی ما را چرا نیاوردی .... شد خیمه ها غارت وقتی علمدار رفت ناموس آل الله تو کوچه بازار رفت .... شنیده ام زینب زد دست غم بر سر از داغ اون گودال از دست اون خنجر .حاج آرمین غلامی