eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
نوزدهم نغمه ی اولیا . یا علی یاهو ذکر اهل سما . یا علی یا هو تویی حیدرتوفرمانده ی مردان تویی حیدرتوسرلشگر وسلطان یاعلی یاعلی یاعلی مولا (2) ------------------------------------- یاعلی درکفت تیغ دولب بود لقبهای توقتال العرب بود صفدری و وصی مصطفایی حیدری وعلی مرتضایی یاعلی یاعلی یاعلی مولا (2) ------------------------------------ فاطمه در جنان .شد میزبانت شد شاهد به غمهای بی امانت بین محراب خون فرقت شکسته یاده کوچه وآن دو دست بسته یاعلی یاعلی یاعلی مولا (2) ------------------------------------ غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 ═══✼🍃🌹🍃✼═══
مولانا امیرالمومنین علی علیه السلام🌿 من حیدری ام حالِ پریشان شده دارم درسینه بسی آتش حیران شده دارم امشب زشرابش مِیِ طوفان شده دارم تا صبح دل زار پریشان شده دارم ما مرد شرابیم دوصدباده بیارید ما را به درِ بیتِ علی مست گذارید رخساره علی قبله‌ی دنیا شدنی بود دیدارعلی گرمِ تماشا شدنی بود سلطان پی دیدار مُهیا شدنی بود این دیده بسی دیده ی بینا شدنی بود مارابه جهان دیدن اوهست تمنا عمریست گداییم گدای دره مولا شاید شبِ قدر مقدر شده باشد مشتاق علی باز پیمبر شده باشد ازعشق چنین گوشِ زمان کر شده باشد مشتاق لقا حضرت دلبر شده باشد منشق شده تصویرِ خداوند به محراب افتادزپاشیرِ خداوند به محراب یعقوب دو دیده به ره تو نظرش بود گریان پدر گوشه ای از در پسرش بود منشق زسرتیغ پر از زهر سرش بود قاتل به جهان کشتن حیدرهنرش بود مولابه جهان گردشِ این روز و شب از توست شیرینیِ افطارِ پی  هر رُطب از توست باناز نگاه تو زمین زیر و زِبَر شد بارفتن تو زینب توخون به جگر شد بند آمده این راه از این کوچه گذر شد ازخاکِ قدمهات به ما نیز نظر شد چشمان علی جلوه ی محراب سحر بود دیدارتو آقا همه شب پای سحربود تا شدت نور ملکوتی علی بود کوفه جلوات جبروتی علی بود شاهدبه غم واوج سکوتی علی بود حق گرمِ تماشایِ قنوتی علی بود پیش تو ذلیلم مددی حضرت سلطان یک عمر دخیلم مددی حضرت سلطان هستی توطبیب دل و بیمار توهستم یا این همه در شهر بدهکار توهستم عمریست گدا بر در و دیوار توهستم تقصیر من این است که سربار توهستم عمریست کَرَم رویِ کَرَم ریخته ای تو (مجنون) درت رابه خود آویخته ای تو -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 ✋......
سبک..واحد..یامولا دلم تنگ اومده... سرنوشت من خورده گره به موی تو از ازل خدا چرخانده دل راسوی تو یاعلی ای روح دعا یاعلی مولا تنهاتویی مشگل گشا یاعلی مدد-حیدر مددحیدر مدد2 -------------------------------------- کشته دلها رو خم دوابروی علی مسلمون شدم ازعطر واز بوی علی یاعلی ای وجه خدا یاعلی مولاتنهاتویی شاه ولا یاعلی مدد-حیدرمددحیدرمدد2 ------------------------------------- از دره خانه تا قتلگه رود علی نیمه شب زایر به فاطمه شود علی میرود سوی فاطمه مرتضی دارد امشب به لبها زمزمه -یاعلی مدد-حیدرمدد.حیدرمدد2 --------------------------------------- -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
۱۹ بند ۱ دل پریشانت علی،سینه سوزانت علی دیده ی بی تاب من، شده گریانت علی زاروشیدا ی توام، اندرهوای توام درغم خون سرت ، غرق نوای توام حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند ۲ التماس دخترت ، آیدبه همراه تو گریان باباشده ، زین داغ جانکاه تو مرتضی افتاده در، محراب ومسجدِ خون عالم درمانده شداز، آن فغان و آه تو حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند 3 فرق تو خونین علی ، قلب تو غمگین علی شمشمیر ومحراب خون ، وجه تو رنگین علی اشک حسرت دیده ای ، رنج و محنت دیده ای درکوفه یامرتضی ، اوج غربت دیده ای حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 بند 4 ای قرارم یاعلی ، بی قرارم یاعلی بفدای بچه هات، هر چه دارم یاعلی همه ی هستم علی ، با ولای توبود عمری سوی نجف ،ره سپارم یاعلی ، حیدرحیدر یاعلی (ع)-2 غلامی (مجنون کرمانشاهی) ═══✼🍃🌹🍃✼═══
بند اول: نگاهه شیرخدا ٬ به آسمونه خسته تر از٬ نامردیه این زمونه سینه ی آسمون پرشدازدرد وهرغم بادل این آقا قامت کوفه شدخم یا امیرالمومنین_یاعلی مولا(۲) ➖➖➖➖➖➖➖ بند دوم اروم اروم رولباش٬ اسمی میخونه دلتنگ زهراشده _ تواین زمونه۲ با دل پر زغم میکند یادهمسر پیرمردی غریب پای افطار دختر یا امیرالمومنین _یاعلی مولا(۲) ➖➖➖➖➖➖➖ بندسوم.. رفته به سمت مسجد٬ سحر رسیده به یاد زهرا٬ داره اشک دو دیده علی حاجت روا شده آه واویلا کوفه غرق عزاشده آه و واویلا یا امیرالمومنین*_آه و واویلا(۲) ➖➖➖➖➖➖➖ بندچهارم با زهرا امشب خدا من وعده دارم ببخش که دارم میرم دل تنگه یارم ذکرحق وعلی توی محراب میخونه آخه راحت شده علی از این زمونه ➖➖➖➖➖➖➖ بندپنجم علی تومسجد میره به سوی محراب خون سره تو ٬ میریزه توی محراب بی حیا تیغشو. داره میبره بالا واشده فرق سر امان از دل مولا ✍ آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) --------------------------------------.
علیه السلام # ✅ یا امیرالمومنین(ع) ... دل ما وقف سراي نجف است هست وبودما فدای نجف است رونق سفره اگرگشت زیاد همه از لطف و عطای نجف است چقدر دور علی(ع)زواراست چونکه مرهون دعای نجف است عاشق ونوکره کوی علی ام ایل واجدادم گدای نجف است هرکه بیمارست.گوییدش بیا دارویش دارالشفای نجف است قد کشیدم با دعای حضرتش این دلم تحت لوای نجف است گنج علمت یاعلی درسینه است چشم ما خاک سرای نجف است مرتضی برعاشقش دارد نظر سینه ام غار حرای نجف است یاعلی گویم به هرصبح ومسا راز هستی درسرای نجف است پای میزان عمل ,میزان علیست هرگنهکاری گدای نجف است می شود شبهاسحردراین سرا درسرعاشق هوای نجف است ذکره حیدر مرده را احیاکند مردن عاشق برای نجف است کاش عمرم صرف مولایم شود درسرمن ماجرای نجف است گردتاگرده علی خیل ملک جبرییل عبده سرایِ نجف است تاابدسلطان (مجنون)حیدر است عرش اعلاخودگدای نجف است 🔸شاعر: غلامي(مجنون كرمانشاهي) _______________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
شورلطمه زنی(11) سبک..برخیز که شورمحشرآمد.. __________________________ بنداول.. ای کوفه دیگرمولانداری بگوبه حسن بابانداری بگوبه زینب آیدکنارش خزانی شده فصل بهارش /حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲ _________________________ بند دوم.. پیکرعلی به شانه رود درغربت وغم شبانه رود حسن باپدر درد دل میکرد حسین تنش رازیرگل میکرد حیدرمددیاحیدریاحیدر۲- ________________________ بندسوم... به سر رسیده چشم انتظاری زهرا رسیده با بیقراری زهرابه بالین او رسیده خون از دوچشم زینب چکیده . /حیدر مددیاحیدریاحیدر.۲ __________________________ شعروسبک.. 📕آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).. @majnon1396 جدیدترین سبک وشعر شهادت حضرت علی (ع)
اشعار مجنون کرمانشاهی: صورت مولاشده غرق به خون امشب مسجد کوفه شده باز روضه خون امشب میرودمسجدمولا به سحرگاهان زینب کبراشده دل پریشون امشب - یاعلی مولا مددی -یاعلی مولا (2) کاش الهی زینب تو بمیره بابا کاش عزا واسه ی شما نگیره ، بابا بعدتو زینب گوشه ای گریه ها دارد آخه دلم دیگه ز دنیا سیره، بابا - یاعلی مولا مددی -یاعلی مولا (2) کاش شبی مهمون میشدم تو سرای تو کاش بودم من کفتر ایوون طلای تو خسته ودرمونده منم توی این عالم چون کبوتر پربزنم به هوای تو - یاعلی مولا مددی -یاعلی مولا (2) 🔹 آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)🔹 ═══✼🍃🌹🍃✼═══
اشعارامیرالمومنین.ع. تک واحد..... شبهای قدر...2 _________________________ بنداول... ای ماه عالمتاب من.ای در کم نایاب من منم اسیره نام تو.ای حضرت ارباب من /حیدرمدد..۲ __________________________ بند دوم... من عبد درباره توام.همیشه آواره توام گدای هرنیمه شبم.بیچاره وزاره توام /حیدرمدد...۲ ___________________________ بندسوم... میزنه نبض قلب من.باهرنوای توعلی شارگمو میدم آقا.عمری برای توعلی ______________________ بندچهارم..... فاطمه کرده تا ابد.این نوکره زاروصدا چونکه شدم من عاشق و.گدای کوی مرتضا حیدرمدد...۲ 📕شعروسبک... _آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ..👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @majnon1396
اشعار امیرالمومنین(ع).... خوشا دمی بنویسم برای شاه نجف که طی شود همه عمرم بپای شاه نجف شبی که صحن علی رانظاره میکردم رسیدشعروَسرودم، رَثای شاه نجف اگر چه وصف علی درزبان نمیگنجد چوقطره ای شده ام درسرای شاه نجف نشسته ام بنویسم، من ازجهاد علی که کُنجِ گَنج نمانَد صدای شاه نجف چه گُلشنی که در آن، باغبان بود حیدر تمام زندگی ما فدای شاه نجف روایت است حیدر.بودشه دوسرا منم گدای حریم سَرای شاه نجف گدای حلقه بگوش دره سرای توام نشسته مردم این شهر، پای شاه نجف نیامده به جهان مثل او کسی دیگر نیامده دگرهمتابه، جای شاه نجف علیست آنکه کند در زقلعه ی خیبر وپس گرفت زدشمن خدای شاه نجف دعای شیرخدا بود و همّتِ مولا که فتح گشته جهان درهوای شاه نجف هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای شاه نجف اگرکه طالب فیضی.علیست صاحب فیض چه مؤمنی که نخواهد بقای شاه نجف ولایت شه مردان نصیب ما گشته خوشاکسی که شوداوگدای شاه نجف أذانِ مسجد جامع، صدای نام علیست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای شاه نجف ببین که اشهدوان علی ولی الله رسدزماذنه هاماجرای شاه نجف بگو که صحن وسرای علی اگر..اینجاست مدافع حرم است، جای جای شاه نجف فدای قاضریه.زینبیه، عسگریّه، هر آنکه هست هماره، فدای شاه نجف مراهوای علی کرده اینچنین(مجنون) که هست سینه ی من مبتلای شاه نجف _آرمین غلامی(مجنون) _______________________________ _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
شهادت امیرالمومنین(ع) بین محراب علی شیرجهان افتاده که از این واقعه عالم به فغان افتاده بین محرب دعابود علی خورد زمین فاطمه موی پریشان به جنان افتاده شده منشق سر ه مولا،چه کندبا زینب پیشواز سر بشکسته چسان افتاده نفسی نیست دگر در دل این باغ خزان پی او باد صبا اشک فشان افتاده شده پاشیده زهم عرش برایت حیدر جبرییل مویه کنُان، مویه کنان افتاده باز گودال مرایاد توانداخت حسین غارت خیمه ی سلطان، به سنان افتاده شمرآمدپی گودال و دل زینب دید سوی این باغ دگر باد خزان افتاده دو سه باری به زمین خورد ودلش گفت حسین گوشه ی خیمه چنین او نگران افتاده غلامی ✅کانال سبک وشعر @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
اشعارامیرالمومنین.ع. واحدسینه زنی زیبا... سبک...سفرکرببلاحاصلش رنج ویلاست.... شبهای قدر...1 _________________________ بنداول... میخورم باده امشب.ازصبوی توعلی قبله ام گشته تیغ دوابروی توعلی مفتخرم به عالم.که نوکره توهستم سرخوشم که شده ام.عبدکوی توعلی /حیدرحیدریاحیدر...۲ __________________________ بند دوم... توساقی هستی ومن.مست جام توحیدر گشتم همچون کبوتر.جلدبام توحیدر هستم برسفره ی تو.جیره خواری بس فقیر شدم از روز ازل.من غلام توحیدر /حیدرحیدریاحیدر...۲ ___________________________ بندسوم... به همه گفتم آقا.توسایه ی سرمی میخری منوحیدر.ازبس که باکرمی درهوای توآقا.برسروسینه زدم ساقی کوثرحیدر.توصاحبه علمی /حیدرحیدریاحیدر. ۲ ____________________________ 📕شعروسبک... _آرمین غلامی (مجنون) @majnon1396
دو قدم رفت ولی پیکر اومیسوزد زتَرَک خوردن سَرَ ،دُختراومیسوزد تیغ تا رفت فرو ،رفت میانِ اَبرو تیغ وشمشیرچنین با سر اومیسوزد به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه‌یِ در همسر اومیسوزد آمدعباس ولی گریه کنان درپی او بارها تا بِرِسَد مَحضَرَ اومیسوزد پیش ِ زینب رویِ پا بود ولی باز افتاد زینبش دیدکه بال وپر اومیسوزد دیدناگه به زمین خوردنِ بابایش را گریه میکرد...خودش آخر اومیسوزد رویِ تَل تا لبِ گودال دویده زینب کربلا بینِ همه خواهر اومیسوزد نیزه‌ای آمدو او را چقدرهول نمود نیزه کمتر بزنیدچون سَرَ اومیسوزد پیش چشم خواهری بود سَنان می‌خندید روی گودال چنین مادر اومیسوزد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
رفتی وخانه دگر باب پریشان شدن است دل به عشق توپی پاره گریبان شدن است چونکه کنعان دلم، بی توندارد شادی رفتی و دیده به سودای پریشان شدن است منتظر برتو وبرآمدنت بود دلم دل مقیم توبر آن کلبه ی احزان شدن است رفتی و ،اشگ فراقم چکد از دیده پدر کار زینب پی تواین همه گریان شدن است توسره موی سپید ،بخت سیاهم بنگر رفتی وکوفه پی، بی سر و سامان شدن است تا به کی ناله کنم ازغم دوری پدر درغمت دیده پی لذّت گریان شدن است شده ام خسته از این حالت حیرانی خود ازغم تو دل من درپی ویران شدن است بستر خانه هنوز جمع نگردیده پدر کوفیان بازهنوز درپی مهمان شدن است خون لخت سره تو گوشه ی در مانده هنوز کار من بازهنوز دست به دامان شدن است رفتی وبارفتنت عشق وصفارفت پدر بعده تو کوفه دگر خار گلستان شدن است رفتی وماندن مانیست دراین کوفه صلاح حال ما درپی این شهرگریزان شدن است مردم کوفه تلافی تورا دادبه ما کربلا خیمه ی ما درپی ویران شدن است سر بشکافه ات شیرخدابود گواه خیمه ها از آتشکین درپی سوزان شدن است 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
رفتی وزینب ازغم توناله سر دهد یک گوشه ای به وقت سحرسینه می زنم مادر نبودتاکه تسلادهد مرا رفتی ومن برای پدرسینه می زنم رفتی ویاد داده ای بابا به دخترت این زخم پرعمیق و مداوا نمی شود شمشیرآمدوسره بابا دریده شد چشمان بسته ی تو دگروا نمی شود باباتو گفته ای که شود زینبم اسیر می خواهم از بیان خودت گوییم سخن بابا تو گفته ای که حسینم رود ز دست می خواهم از زبان خودت گوییم سخن رفتی وگفته ای سر بازار می روم باباتوگفته ای که گرفتار می شوم رفتی وگفته ای به سرم سنگ می زنند درکربلا بدون علمدار می شوم 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 _________________
بسم‌الله الرحمن الرحیم حضرت امیرالمومنین علی همه آفاق و عوالم به عزای توعلیست دیده گان هر یتیمی درهوای توعلیست خبری نیست خبرهاهمگی در اینجاست منزل شیر خدا آمد و رفتی برپاست به حسن داشت وصیت علی آن شیرخدا به حسین دست ابالفضل نهادش به نوا گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد برحسین وزینبین خودوصیت میکرد ای حسن اصل مداراست به دشمن زیرا گرچه او ضربۀ کاری زده بر من بابا عمق این زخم زیاد ، است وحسن رفتنی ام به یتیمان همه اتمام شده گفتنی ام کوفیان شیر بیارند برای توعلی ناله دارند همه پشت سرای توعلی این جماعت همه گی مست تلافی کردنند کربلا زینب من راهمگی سنگ زنند کوفیان گرچه تشکر بکنندیانکنند دامن خودهمه ازسنگ جفاپُر بکنند مردمش باز پریشان تر از اینها بشود میرسد روزی سری بر روی نی ها بشود نیمه شبها که سر دوش رطب می بردم زیر لب غصه ات ای زینب مضطرخوردم نان خرمای مراکوفه دگر پس بدهند ناسزاها میدهد انگار به ناکس بدهند پسرم جان تو و دختر محرومه من بعدازاین وای به حال دخت مظلومۀ من مردم شام همه تیرگی شب بزنند همه شان سنگ جفا به روی زینب بزنند نبود روی لبم هیچ سخن غیر از آه میشود روزی رخ دخترکان من سیاه -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396
غریبان شام غریبان علی شیر خداشد دربین محراب دعاحیدر فداشد شام غریبان فاطمه ا ز ره رسیده آمدبه دیدار علی قامت خمیده بهر غریبی تو آه از دل کشیده شام غریبان علی امشب رسیده با محسنش زهرا چه با زحمت رسیده با صورت نیلی مه عصمت رسیده زخم سرت تادید زینب باز افتاد دیدم به سختی حیدر دلخسته جان داد غلامی (مجنون کرمانشاهی) ✅کانال سبک وشعر👇 @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
سه شب زداغ علی روی لب پدر شده است دودیده ی حسنین غرق درگهر شده است سه شب شده که علی در میان مردم نیست نثار خرمن هرسینه ای شرر شده است سه شب شده که زداغ علی نوابرپاست به چشم های حسین وحسن نظر شده است شکست بال و پرکودکان کوفه زغم چنان چو مرغ، سر خود به زير پر شده است همان خرابه که شب ها گذر گه او بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر شده است ببربه پير جذامي سلام بابا را بگوز مرگ من او را که بیخبر شده است 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ________________ ✅کانال سبک وسبک👇 @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
☑️ مربع ترکیب بند (بعد شهادت مولا) رفتی اتاق پر شده از بوی توپدر رفتی وپرکشیده دلم سوی توپدر رفتی زخانه، ای همه ی دلخوشی ما دارد دلم هوای مه روی توپدر یادش بخیر سایه ی سر بودیم پدر حالابدون تو بشود روزگار، سر سی سال در نبودن مادر ناله زدی پهلو به پهلویش پس آن در ناله زدی یادش بخیرسایه ی تو بود برسرم رفتی برای دوری دختر ناله زدی رفتی شکسته ای و دلت هم شکسته تر ای دل شکسته دخترخودرا بیا ببر دیدی چگونه مادر ما قد خمیده شد دیدی چگونه گیسوی مادر سپیده شد دیدی چگونه محسن خود را ندیدورفت درپشت درصدای نفسهاشنیده شد دیدم به کوچه قد تو بابا خمیده شد گیسوی من شبیه تو بابا سپیده شد بارفتن تو عطرپیمبر نمیرسد بارفتن تو جلوه ی کوثر نمیرسد مرهم برای این دل پرپر نمیرسد دیگر امیده دختر توسر نمیرسد بابابیا که مونس تو مادر آمده گویا که استخوان زگلویت در آمده بابابگوبه مادرم از غصه های ما از بی کسی به کوفه و این ماجرای ما ازسنگ دست شامی وبزم عزای ما بابابگو به مادرم ازاین بلای ما رفتی بگوکه زینب خود را دعا کند دلخسته ام بگو که مرا هم صدا کند این دیده زخم روی سرت را نگاه کرد یادحسین و گودی یک قتلگاه کرد شمروسنان مراچقدربی پناه کرد وحشت ز رقص خنجر مردی سیاه کرد تاشمرآمده... نفس مادرم گرفت غارتگری رسید وسره معجرم گرفت 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________________ ✅کانال سبک وشعر @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
سه روز وشب شده بابا نیامد امیده کوفیان مولانیامد سه روز وشب شده یارم نیامد خدایا یار و غمخوارم نیامد زند درویش هر دم این نوا را نیامد دلبر ونان آوره ما کجایی یاور ویاره غریبان سه شب ازماجداگردیدی ای جان پس از دفن علی آن نور دیده صدای مرد نابینا شنیده شنیده ازخرابه آه وافغان پس ازبرگشت ازتشیع جانان کجایی هست وبود چشم کورم توبودی درخرابه بزم نورم چراغافل شدی ازپیر محزون زدوریت شده غمهایم افزون حسن گفتا چراتو بیقراری چه کس برتونمایدغمگساری چه کس ای پیر داده آب ونانت چه کس بوده امید وهم بیانت بگونامش گو به ما ای بینوا پیر که همواره زدستش میشوی سیر نگفته نام خودرا او براین پیر نیامد من شدم دیگر زمین گیر حسن گفتا که اوبابای ما بود امیرالمومنین (ع) شیرخدا بود به مسجدبر سرش شمشیر افتاد زتیغ نامرادی جان خود داد به ناگه گفت حرف دل شنیدم کناره قبر مولا یم بریدم سرقبره علی افتاد وغش کرد دلش ازوصل دلبر گشته پر درد خداوندابگیر این جان من را نمیخوام بمانم بعده مولا سه روز وشب دلم درسوگ یار است زهجره روی مولابیقرار است سه روز وشب چو (مجنون) بیقرارم فقط حاجت به رخساره تو دارم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________ ✅کانال سبک وسبک👇 @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
‍ ⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ *ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... * ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... *ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ .... ( ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ .... غلامی_(مجنون) ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══
تورفتی از برما ای تمام دلخوشیم سه شب رسیده زداغ غمت تومیکشیم پدر زلطف تو دلخوش به زندگی بودم به‌هرطرف که روم عاشقانه میکِشیم بیابه خانه ببین بی تو درهمم بابا ببین نگرتو دگرقامت خمم بابا هنوز زخم غم مادرم به دل باشد هنوزمن زغم کوچه درهمم بابا سه شب شده که تو رفتی عزیز دل ز برم من از ضمیر دل خون گرفته باخبرم بیاد دست تووآن نوازشت هستم سه شب رسیده و اکنون ببین شکسته پرم مثال سوره مریم به غصه دمسازم به هرمصیبت وغمهای کربلا سازم غریب و بیکس و تنها دراین دیارم من به بوریا به کفن یا به بوسه پردازم تورفتی ودم رفتن به لب حسین داری خوشابه حال توبابا که نورعین داری کناره مادر پهلو شکسته‌ میمانی به کربلا توامیدی به عالمین داری چه گفته‌ای به من هر جا نگاه عباس است به هر نفس دل پرغصه آه عباس است چه گفته‌ای که ابوالفضل دست و پا گم کرد ولی بدان که حسین در پناه عباس است حواس اوهمه جا بوده سوی معجر من خوشم که دست نوازش نهاده بر سر من نگاه لطف برادر همیشه سوی من است ادب نگر که نگفته به من که خواهر من؟ اصالت ادبش محترم شمرده مرا به احترام کلام پدر برده مرا به غصه و غم اگرمبتلا شوم مرده‌ست به سینه از در دوستی تافشرده مرا تویی تو پشت و پناهم برادرم عباس تویی تو در همه جا یار ویاورم عباس تمام عمر مطیع امام خود بودی توخالق ادبی وتو باورم عباس غلامی (مجنون کرمانشاهی) ✅کانال سبک وشعر👇 @majnon1396 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 زمضان 🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• " لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...* (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🍁🍂 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج آرمین غلامی اجرا شده شب21 رمضان •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}.... امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...} "قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین... میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو... (مجنون) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
‍ ⚜️🔸⚜️روضه و توسلِ جانسوز _ویژۀ شبهایِ احیا و شهادتِ امیرالمومنین علی علیه السلام _ حاج آرمین غلامی(مجنون)⚜️🔸⚜️ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ *ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .... * ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ .... *ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ، ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ . (ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ... ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ... ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ ... ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ ... ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ .... ( ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ .... غلامی_(مجنون) ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══