، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
حضرت رقیه(ع)-ولادت مژده امشب اختری چون ماه زیبامیرسد کوثر دیگربه جمع آل طاها میرسد آخرشعبان شد
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع)
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /امام سجادع...
#شاعر..آرمین غلامی
عاجز شده عالم ز رصدکردنت
خون شده تاول سره گردنت
برده عدوتورابه مهمانیت
کوفه شده محوسخنرانیت
مجلسیان کشته به یک غمزه ات
ماهرخان محو ابوحمزه ات
دیده ی خوبان به توظاهرشده
بانظرت خاک جواهرشده
حجت مطلق به دوعالم تویی
گریه کنه ماه محرم تویی
به گوشه چشمی تومراپاک کن
گوشه ای ازصحن بقیع خاک کن
حضرت سجاد ع شدم زارعشق
صحیفه ات مخزن الاسرارعشق
چشم انتظارت شده سجاده ها
مست نگاه توهمه باده ها
به دوش خود به نیمه شب می بری
بهر گدا نان ورطب می بری
سید سجادمراکن نظر
کن نگهی بر منه(مجنون )سحر
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
من همان شرح غم یعقوبم
پیش خود لاله ی پرپر دیدم
اصوه ی صبرم وچون ایوبم
هیجده یوسف بی سر دیدم
پیش خود دیده ام آن قائله را
به برم یوسف بی پیروهنی
صیدبشکسته پر حرمله ای
توحسینی گل خونین کفنی
پاره های پیکرت راجسته ام
آن تن بی کفنت را.ای پدر
تاکه دست از زندگانی شسته ام
دفن بنمودم تنت را ای پدر
دیده ام روی هلال کوفیان
من فدایت ای شه خونین دهن
کس امانت را نداد ای جان من
بوریا برپیکرت باشدکفن..
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
گریان شدی به وقت دعا زین العابدین
باهربهانه درهمه جا زین العابدین.
کابوس کربلا تن تو آب کرده است
میسوزی وبدون صدا زین العابدین
سجادی وتوکرببلای مجسمی
گریان برای خون خدا زین العابدین
پایین نرفته آب خوشی از گلوی تو
داری به سینه واعطشا زین العابدین
باخاطرات روز اسیری چه میکشی
داری به سینه آه ونوا ز
ین العابدین.
بایاد موی خونی وسرهای روی نی گریان شدی به صبح ومسا زین العابدین.
گریه مکن که چشم ترت درد میکشد
هستی توغرق اشگ وعزا زین العابدین
⏫⏫⏫⏫⏫
مویِ بابایت به بادکین رها افتاده بود
در فضا ی اشک وناله بی هوا افتاده بود
روی ناقه پیکرت رابسته اند بر اشتران
یاکه آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده بود
درمیان آتش تب پیکرت سوزدچرا
یا که آتش در دل آل عبا افتاده بود
در اسارت دیده ای که عمه ات رامیزدند
عمه ات زینب گمانم که ز پا افتاده بود
عاقبت دید ی هرآنچه که نباید دیده دید
خواهره زار توگویا ا ز صدا افتاده بود
دیده ای که کاروانی را اسارت برده اند
تازیانه ازچه بین خیمه ها افتاده بود
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
نبودی ومرا دلگیر کردن
مرابانصف روزی پیرکردن
نبودی و بحقم شد جسارت
نبودی ومرا بردن اسارت
نبودی وبه من شد بسته چاره
لباس خواهرت گردیده پاره
به گودالی سرت رامی بریدند
لباس پاره ات را می کشیدند
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
شدآب دل سنگ برای دلت آقا..
برپشت شتر بسته شده محملت آقا
گویا که سرشته است به آه وغم واندوه
از روزنخستین همه آب وگلت آقا
دیدم که به نی شد سره سلطان دوعالم
گرم است به اشگ دیدگان محفلت آقا
باغصه وغم زاده شدی ای گل زهرا
گردیده به دل خون جگر حاصلت آقا
صدواعجبا؟..مرغ به ویرانه وگنجش
شد گوشه ی ویران.مسکن ومنزلت آقا
درسینه ی آلاله بسی داغ وفغان است
او یافت خبر از همه داغ دلت آقا
(مجنون)بنگر ناقه به گل مانده در این دشت
بستند به ناقه زجفا محملت آقا
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب علی اصغر ع...
#شاعر..آرمین غلامی
ای حرمله اشک دوچشمم را در آوردی . با تیر بلایی بر سر این پیکر آورد . آنجا که اصغر روی دستم بودتیری . پرتاپ کردی و بلایی برسر آوردی . دیدی که یک مادر پریشان بود درخیمه . پیش دو چشمانش چرا پس خنجر آوردی . گنجشکک مارا به دست باب کشتی . عمامه ی خونی به پیش مادر آوردی . با آن سه شعبه حرمله کشتی علی را . نیزه شکسته از گلوی اودر آوردی . این سر بریده را به هر بازار بردی . در یک حراجی تکه های حنجر آوردی .ایکاش (مجنون ) کربلا بودی ومی گفتی.ارباب شش ماهه علیه اصغر آوردی
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
روضه ی اصغر ، جگـر را آب کرد
مادرش را زین عزا بیتاب کرد
آن گلویی را که دشمن ذبح کرد
کرد روی مادرش را زرده زرد
خون به رخسار پدر پاشیده شد
درگلوی طفل تیری دیده شد
سرشکستن بر علی قانون ماسـت
یاعلی اصغر مدد ازتو رواست
مطلبی حـک بر سرای این در است
مرجع تقلیده عالم اصغر است
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
منتظرمحرمم.باشور والتهاب
..کرده صدای ماتمش حالم روخراب
صدای طبل غم میاد از شهرکربلا
داده فراخوان عزا برعالمی رباب
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /ابالفضلی ع...
#شاعر..آرمین غلامی
دل ٬پای پیاده شده مهمان ابالفضل
عمری شده مهمان به سر خوان ابالفضل
سوی حرمش پای پیاده شد ه راهی
تا آنکه شود دست به دامان ابالفضل
این جمعیت از بهرچه کس آمده اینجا
اینان شده اندمات و پریشان ابالفضل
ازشهرنجف تابه خود شارع العباس
شدنغمه سرا مرغ غزل خوان ابالفضل
بیهوده چه پرسی سبب تاول پا را
صدجان بفدای حرمستان ابالفضل
گرچه همه سوی حرم شاه دوانند
مانیز گداییم سر خوان ابالفضل
هرگزنشود چشمه این اشک روان خشک
چون ابر بهاری شده گریان ابالفضل
(مجنون)به جهان بس بود این فخر و مباهات
عمری شده ای بنده احسان ابالفضل
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /امام حسین ع...
#شاعر..آرمین غلامی
صاحب لوای اصلي اين روضه ها حسین
سلطان سرزمین غم کر بلا حسین
آقا اميد خلق جهانی نگاه توست
اي منتهاي آرزوي اولياء حسین
ماراهوای صحن شماکرده مست مست
اي مرد مستجاب قنوت و دعا حسین
ماراتوسل سره کویت عبادت است
مارابیانمابه خودت آشنا حسین
چایی روضه های تو درمان درد ماست
ماراهمیشه بوده به تو التجا حسین
پای پیاده سوی تو یک اربعین خوش است
راهی نما مرابه سوی کربلاحسین
(مجنون)برای خون خد ا گريه کرده است
دار م بپای عشق توصدها نوا حسین
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
سنگهابودبه سیمای تومیخوردحسین
خیزران بودبه لبهای تو میخوردحسین
چقدر نیزه فرورفته درون بدنت
سر نیزه به سره نای تو میخوردحسین
یاد دارم که سره تیرسه شعبه آنروز
به گلوی طفل زیبای تومیخوردحسین
چقدر نیزه وتیرآمده اینجابسوی
پسر خوش قد و بالای تو میخوردحسین
تیرونیزه چقدر بربدنت بنشسته
نیزه هابود که بر نای تو میخوردحسین
گیسوان سره طفلان همه رامی بستم
موی طفل تو به اعدای تو میخوردحسین
نای درآمدن پای کسی اینجانیست
پای پر آبله،همپای تو میخوردحسین
کاروان رابنگر. ضربت سیلی بی هوا
آن قدربر رخ زهرای تو میخوردحسین
باز دندان مرا ضربت سیلی انداخت
پیش من چوب به لبهای تو میخوردحسین
زن شامی بنگر گوشت برایم آورد
خنده اش برغم اعضای تو میخوردحسین
خیزران دیده ام و بزم شراب وسر تو
پیش من من چوب به آوای تو میخوردحسین
گرد راس توحسین بزم طرب گشته بپا
سنگ گویا به سر ونای تو میخوردحسین
می بنوشدقاتلت ازبهرعیش ونوش خود
خیزران برلب زیبای تومیخوردحسین
حال (مجنون) دگر ازخود شده بیخود زغمت
غصه ها درغم عظمای تو میخوردحسین
⏫⏫⏫⏫⏫
طعنه هابودکه زخم جگرش راسوزاند
تا زمین خورد عدو بال وپرش راسوزاند
آنقدر سنگ به لب های كبودش مزنید
گریه هادرپی هم .چشم ترش راسوزاند
بین گودال چرا تشنه بریدید سرش
خیمه میسوخت که شعله دخترش راسوزاند
همه آرند برایش .نان خشك صدقه
سره منت به سرش بود .پرش راسوزاند
زچه رو صفحه ی عمرش همه کوتاه شده
زجرنامرد سره بال وپرش راسوزاند
ازدحام سرِ بازار عجب دیدن داشت
وای (مجنون)، غم دل همسفرش راسوزاند..
⏫⏫⏫⏫⏫
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حسینی ع...
#شاعر..آرمین غلامی
یارب ازعشق عجب شهرت ونامم دادی
امشب ازساقی می .باده به جامم دادی
هر دم از جانب معشوق عنایت میرسد
سر این کوی مرا نعمت عامم دادی
من حسینم که کشیدندسرم رابردار
به سر نیزه ی اعدا چه مقامم دادی
خواهرغمزده آوا مکن اینگونه برم
یارب این طشت زر ومجلس شامم دادی
هرکجایی که روی باتوام ای زینب من
هرطرف می گذری مراکلامم دادی
خیزرانی که بر این لعل ولبم خورد بدان
برترک های لب خشک چه کامی دادی
منه (مجنون)به هوای غم ارباب خوشم
به درت تابه ابدبرگ غلامی دادی
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
پرده بردار ازنقاب ای آفتاب از روی نی
تاکه گرددجلوه گرخورشیدناب از روی نی
تانظاره کرده ام خورشیده خون آلوده را
گفتمت خورشیدزخمی.رخ متاب از روی نی
کهکشانی شدبیابان چونکه امشب میدمد
ماه من ازخیمه هاو آفتاب از روی نی
روز محشر ریگ ریگ این بیابان ها گواست
دشت وصحرا خورده زخم بی حساب از روی نی
دیده یال سرخ رنگ وپیکری درخاک وخون
وای دیدی اسبهای بی رکاب از روی نی
گرعطش نوشیدن اینجا آرزوی آب بود
میرسد اینجا عطش ها راجواب از روی نی
رودها ازسینه ها جاری شده ای وای من
چونکه می آیدصدای آب آب از روی نی
گرچه اینجا حرف (مجنون)تشنگی وبی کسی است
چشمه چشمه می تراود شعرناب از روی نی
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
ازبام خانه برسر ما سنگ خورده است.
اینجا به زخم این پر ماسنگ خورده است
دشمن سر تورا به سر نیزه ها زده
بنگر اخا به باور ماسنگ خورده است
گویا که سنگشان به سره نی نمیرسید
اینجاسکینه خواهرماسنگ خورده است
درپای نیزه مادر توناله میکند
ای کوفیان به مادر ماسنگ خورده است
درسینه ی تمامی تان بغض برعلیست
ای وای راس اصغرما سنگ خورده است
برناقه هاعیال شه کربلا بود
(مجنون)به شام باورماسنگ خورده است
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حسینی ع...
#شاعر..آرمین غلامی
گریان شدم کنار کسی که حرم نرفت
درحیرتم به کار کسی که حرم نرفت
دارم نگاه حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار کسی که حرم نرفت
دیدی که اربعین همه رفتند ومانده بود
هیات در انحصار کسی که حرم نرفت
دیدی میان هیات ماهم نشسته بود
زهرا(س)به انتظار کسی که حرم نرفت
دیدی به اربعین همه ما را شناختند
با نام مستعار کسی که حرم نرفت
شکرخداکه رونق هیات همه بپاست
عمری در اختیار کسی که حرم نرفت
درپای روضه هابه هوای غمت حسین
هرهفته شدقرار کسی که حرم نرفت...
عمری نموده ام سر ه تعظیم بر درت
گشتم طلایه دارکسی که حرم نرفت ...
(مجنون )بگو دمی توزاحوال زائران
آن هم به حال زار کسی که حرم نرفت
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حضرت رقیه ع...
#شاعر..آرمین غلامی
بابانبوده ای که پرم را شكسته اند
باضربه کعب نی كمرم را شكسته اند
بابابه کوچه های یهودی چه میکنی
بابای سرشکسته سرم راشکسته اند
هرکس رسید زدلگدی بر تنم پدر
نرخ طلايي گهرم را شكسته اند
باباتنم نشان نگاهت نمي دهم
آيينه هاي دور و برم را شكسته اند
باباشكست خورده تر از من نديده ای
بنگربه سنگها ، سرم را شكسته اند
بابابیا مرا تو در آغوش خود بگير
بنگر كه بغض شعله ورم را شكسته اند
باباببرمراتوبه باغ وصال خود
درگیرو داره غم ، تبرم را شكسته اند
(مجنون) ببين كه غيره پدر یاورم نبود
بابابه محضرت هنرم را شكسته اند
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حضرت رقیه ع...
#شاعر..آرمین غلامی
دست شکسته ام بخدادردمیکند
ازتازیانه ساق دوپا دردمیکند
بنگرتمام بال وپر دخترت شکست
چشمم قسم به جان شمادرد میکند
درآتش است موی سره دخترت پدر
دست دعای اهل بکا درد میکند
بابا ببین که قامت عمه خمیده است
پاهای عمه ام بخدا درد میکند
درشام چادره سر عمه کشیده شد
ازفرط گریه دیده ی ما درد میکند
درشام پای نیزه ی توسنگ خورده ام
تنهانه سر .که بلکه دوپا درد میکند
باران سنگ خورده ام از کوچه یهود
چشمان تارمن بخدا درد میکند
برده فروش آمدومارانظاره کرد
دل بهرغصه ها وبلا درد میکند
لکنت زبان گرفته ام امشب برای تو
این سوز. ونغمه های صدا درد میکند
(مجنون)تمامی سر ورویم شکسته شد
چشمم برای آن شهدا دردمیکند
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
میروم بر سره ! بازار! کجایی عباس
شده ام خنده انظار کجایی عباس
کوچه درکوچه این شهرحقارت دیدم
شده این دیده ی من تار کجایی عباس
خنده ی مردم شامی وبسی نامحرم
بر اسیران گرفتار کجایی عباس
زتنور آمده ای یاکه ز دیر راهب
دیده ای این همه آزار کجایی عباس
همه مستند نیفتی تو ز. نی دلبرمن
حق توراگشته نگه دار کجایی عباس
جگرم سوخت زبس موی سرت سوخت اخا
شانه کردم سره دلدارکجایی عباس
درتنوری سره شاه است روی خاکستر
آتش افتاد به گلزار کجایی عباس
پرده محمل زینب بنگر کنده شده
پیش چشم توعلمدار کجایی عباس
گذرِ برده فروشان تن مارابردند
شامی و پولِ خریدار کجایی عباس
ز روی بام زنی گفت کدام است حسین
میزندسنگ به دلدار کجایی عباس
کاش (مجنون)سربازار مرا میکشتند
تانبینم غم دلدار کجایی عباس
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
بابانبوده ای که پرم را شكسته اند
باضربه کعب نی كمرم را شكسته اند
بابابه کوچه های یهودی چه میکنی
بابای سرشکسته سرم راشکسته اند
هرکس رسید زدلگدی بر تنم پدر
نرخ طلايي گهرم را شكسته اند
باباتنم نشان نگاهت نمي دهم
آيينه هاي دور و برم را شكسته اند
باباشكست خورده تر از من نديده ای
بنگربه سنگها ، سرم را شكسته اند
بابابیا مرا تو در آغوش خود بگير
بنگر كه بغض شعله ورم را شكسته اند
باباببرمراتوبه باغ وصال خود
درگیرو داره غم ، تبرم را شكسته اند
(مجنون) ببين كه غيره پدر یاورم نبود
بابابه محضرت هنرم را شكسته اند
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حضرت رقیه ع...
#شاعر..آرمین غلامی
بر درت دخترسلطان گنه کار آمد
باز مجنون بدرت زارو گرفتار آمد
سالیانی است گدای تو ام ای دخترعشق
به مطاع غم عشق تو خریدار آمد
ای سه ساله بر درت با اشگ وآوا آمدم
کن قبولم.گرچه رو باعث آزار آمد
جان ناقابل من گشته فدایت بانو
بنگر مشتری عشق به بازار آمد
چه برانی، چه بخوانی، منه(مجنون )نروم
خارم وهیچم که وابسته به گلزار آمد
⏫⏫⏫⏫⏫
ازسنگ شامیان سرما درد میکند
ازتازیانه ساق دوپا دردمیکند
بنگرتمام بال وپر دخترت شکست
چشمم قسم به جان شمادرد میکند
درآتش است موی سره دخترت پدر
دست دعای اهل بکا درد میکند
بابا ببین که قامت عمه خمیده است
پاهای عمه ام بخدا درد میکند
درشام چادره سر عمه کشیده شد
ازفرط گریه دیده ی ما درد میکند
درشام پای نیزه ی توسنگ خورده ام
تنهانه سر .که بلکه دوپا درد میکند
باران سنگ خورده ام از کوچه یهود
چشمان تارمن بخدا درد میکند
برده فروش آمدومارانظاره کرد
دل بهرغصه ها وبلا درد میکند
لکنت زبان گرفته ام امشب برای تو
این سوز. ونغمه های صدا درد میکند
(مجنون)تمامی سر ورویم شکسته شد
چشمم برای آن شهدا دردمیکند
⏫⏫⏫⏫
وامصیبت غم پدر سخت است
دیدن موی شعله ور سخت است
خنده میکرد دربرت قاتل
دیدن آن سرت.پدرسخت است
بین انظار .ای پدر بودم
زخم این طعنه بیشتر سخت است
خورده بر کنج آن لبت سنگی
دیدن .دیدگان تر سخت است
اطلاعی ندارم از سره تو
ازتوماندن چه بی خبر سخت است
ازچه شد زیر و رو .تنت بابا
دیدن توبدون سر سخت است
کاش(مجنون)بمیری ازاین غم
روی نی .دیدن پدرسخت است
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /حضرت رقیه ع...
#شاعر..آرمین غلامی
گوشه ی ویرانه مارابرده اند
آل حیدر راچنین آزرده اند
شامیان رایک دل شیطانی است
زینت سر نیزهاش قرآنی است
وادی دشنام باشدشهرشام
میخوردبرعمه سنگ از روی بام
درتلاطم سنگ نامردان شام
میخوردبر هرسر زخم امام
سوی عمه یک نگاهی مضطراست
اوامید لالههای حیدر است
مردم اینجا تماما بیوفاست
شهراینجامنتهای کربلاست
مانده صدها بی وفا .زاین طایفه
دارداینجا مردمی بیعاطفه
محملی برپاشده از داغ و درد
گشته پژمرده همه گلهای زرد
پیش زینب رقص و کف آزاد گشت
کوچه هایش هلهلهآباد گشت
بازی آن چوبها برآن لب است
گوییاشاهد براین غم زینب است
عده ای برقلب ما آتش زدند
هردلی میسوخت با آهش زدند
شامیان می دیده اند اشک رباب
می زدندباخنده بر اشکش جواب
عمه ها در ازدحامی از نگاه
از دل خودمی کشیدند آه آه
روی نیلی شد نقاب روی گل
شدسپید ای وای دیگر موی گل
بی حیا شرمی نما بر خواهرش
تازیانه کم بزن روی سرش
گفت (مجنون) ازمصیتهای شام
گشت عمری اوعزادار ه امام
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
عمریست شدم واله وحیران رقیه
گردیده دلم. زاروپریشان رقیه
این قطره اشک است سبک کرده دلم را
ابری شده چشمم پی باران رقیه
موهای سرم پیر شدازبهرعزایش
دل گشته بهاری به زمستان رقیه
درکوفه به هر کوچه اسیراست اگر او
قاری شده بابا. پی قرآن رقیه
بابا به روی نیزه مخوان آیه ی قرآن
بنگر که شده پاره گریبان رقیه
امشب به هوای تو پدر گریه نموده
عشقت همه شب ازسراو عقل ربوده
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /علی اصغر.ع...
#شاعر..آرمین غلامی
روضه ی اصغر ، جگـر را آب کرد
مادرش را زین عزا بیتاب کرد
آن گلویی را که دشمن ذبح کرد
کرد روی مادرش را زرده زرد
خون به رخسار پدر پاشیده شد
درگلوی طفل تیری دیده شد
سرشکستن بر علی قانون ماسـت
یاعلی اصغر مدد ازتو رواست
مطلبی حـک بر سرای این در است
مرجع تقلیده عالم اصغر است
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعارناب /علی اصغر.ع...
#شاعر..آرمین غلامی
روضه ی اصغر ، جگـر را آب کرد
مادرش را زین عزا بیتاب کرد
آن گلویی را که دشمن ذبح کرد
کرد روی مادرش را زرده زرد
خون به رخسار پدر پاشیده شد
درگلوی طفل تیری دیده شد
سرشکستن بر علی قانون ماسـت
یاعلی اصغر مدد ازتو رواست
مطلبی حـک بر سرای این در است
مرجع تقلیده عالم اصغر است
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع) ⏫⏫⏫⏫⏫⏫
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع)
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
حضرت رقیه(ع)-ولادت مژده امشب اختری چون ماه زیبامیرسد کوثر دیگربه جمع آل طاها میرسد آخرشعبان شد
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع)
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع) ⏫⏫⏫⏫⏫⏫
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع)
⏫⏫⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع) ⏫⏫⏫⏫⏫⏫
جدیدترین اشعار ولادت حضرت رقیه(ع)
⏫⏫⏫⏫⏫⏫