eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
628 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح رقیه،،،.....mp3
5.4M
صوت مجلس جشن ولادت حضرت رقیه(س) حسینیه کرم یکشنبه۱۳/اسفند، ..حاج آرمین غلامی👇👇
جشن ولادت حضرت رقیه(س)🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در بیکـرانِ آسمان حرف از رقیّه ست در جایْ جایِ کهکشان حرف از رقیّه ست در مجلس کرّوبیان حرف از رقیّه ست بیش از همه در لامکان حرف از رقیّه ست الفـاظ ما در وصفش از بس کم می آرند جُـز یـادی از او شعرها حرفی نـدارنـد پُر واضح است از نور روشنتر رقیّه ست ذکـرِ هُوَ الَمحبُـوب را مَظهر رقیّه ست کوچک ترین زهـرایِ پیغـمبر رقیّه ست گـفتم اگر زینب ترین دختر رقیّه ست بر زینـت دوش پیمبر ، زیْب و زِیـْن است از این چه بالاتر که او بِنتُ الحُسین است؟ او را خطابِ کمتر از صدّیقه زشت است وقتی که مثـل عمّه اش کوثرْسِـرشت است طـفلی که پیرِ عصمتِ صـدها فرشته ست هرجا که ذکرِ خِـیر او باشـد بهشـت اسـت دردانه ای که روی دوشِ مـاه ، جاش است معراجِ دل ، پرواز در صحن و سراش است نسبت به عشقش حِسِّ دلها فوقُ العاده ست در وادی او بنـده گـشـتن ، بی اراده ست این جمله در ظاهر اگرچه صاف و ساده ست عُمـری که با او نگـذرد ، بی استفـاده ست ما عـبد دُنـیاییم ، اگر دنیا رقـیّه ست پروردگـارِ عـرشِ قـلبِ مـا ، رقیّـه ست هر جا که می گـوید کـسـی جانم رقـیّه من بی خود از خود باز می خوانم،رقیّه هرچه بفـرمایی تو ، من آنم رقیّـه با اینکه هـیچ از تو نمی دانم رقیـّه دارم یقین به این که تو مُـشگل گُشـایی طفل سه ساله نیستی دسـت خُـدایی ای نـازدانه ، نازنـینِ أمّ إسحاق نازک دلِ نـاز آفـرینِ أمّ إسحاق ای دل پسند و دلنشینِ أمّ إسحاق ای مُهر نورت بر جبینِ أمّ إسحاق او رفته امّا سایه اش بالا سرت هست وقتی رُباب اینجا بجای مادرت هست هر نااُمـیدی پیش تو غـرقِ اُمـید است از تو کسی جُز برکت و رحمت ندیده ست حضرت رقیه (س) میلاد حسینیه کرم یکشنبه۱۳/اسفند، ..حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت_رقیه_علیهاالسلام 🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی 🔰 اَنا رُقيَّةُ بِنتُ الإمامِ الحُسَینِ عَلَيْهِ‌السَّلَام ... افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلام‌الله‌علیها" اینگونه نقل کرده‌اند: 🔹 وقتی که خانه‌هاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مي‌نمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت. 🔸 بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي مي‌شد. او را نزد پزشك معالج مي‌بردند، بعد از معاينه مي‌گويد: بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر مي‌باشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد. 🔹 صاحب خانه مي‌گويد: همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانه‌ام را به تو تقديم مي‌كنم. 🔸 مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است. همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم.گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه‌السلام شدي! گفتم از كجا مي‌داني؟! 🔹 زن جواب داد: من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش مي‌شدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت: ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است. 📋 اَبلغِي سَلامي اِلىٰ زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ «حُسَين» 🔻 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد! 🥀 گفتم: شما كه هستيد؟ آن دختر گفت: 📋 اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ‌السَّلَام 🔻من رقيّه دختر امام حسين عليه‌السلام هستم. 📚 کرامات السیدة الرقیة علیهاالسلام، ص۱۸ ✍ كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.عج....mp3
3.71M
بسم الله الرحمن الرحیم مداح..حاج آرمین غلامی این دل آلوده‌ام دلبر نمی‌خواهد مگر؟! حضرت صاحب زمان نوکر نمی‌خواهد مگر؟! بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی‌خواهد مگر؟! غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ چاره‌ای این دردِ زجرآور نمی‌خواهد مگر؟! راه گم کردم بیا یابن‌الحسن دستم بگیر ظلمتِ این سینه پیغمبر نمی‌خواهد مگر؟! چند وقتی می‌شود از زندگی سیرم دگر نوکرت چیزی ز تو دیگر نمی‌خواهد، مگر_ _روزیِ یک‌بار روضه در شبِ جمعه حرم من یقین دارم‌‌‌... دعا باور نمی‌خواهد مگر؟! " إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ..." یعنی دل آلوده‌ام... ...شعله‌ای در زیر خاکستر نمی‌خواهد مگر؟! خواستم گریه کنم فرمود: "...فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ ..." گریه بر ارباب، چشمِ تر نمی‌خواهد مگر؟! مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا گفت: این پیکر، کفن آخر نمی‌خواهد مگر؟! دست بردار از سرش ای ساربانِ بی وفا یک سؤال... ارباب انگشتر نمی‌خواهد مگر؟! گوشوار دخترش بردید؟! باشد... بس کنید دخترِ سبط‌النبی معجر نمی‌خواهد مگر؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•صبح و شب راهی بازار..🤞🤞 و توسل به امام زمان روحی له الفدا مداح.حاج آرمین غلامی༻↷↭↶༺┄═∞ مانند مویت شد پریشان روزگارم نامت دلیلِ گریه ی بی اختیارم . مثل جوان از دست داده ، وقتِ گریه تا هفت خانه می رود داد و هوارم . صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عباس روضه فاطمیه...mp3
6.29M
بسم الله الرحمن الرحیم روضه ابالفضل،(ع) .حاج آرمین غلامی👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 روضه ابالفضل،(ع) .حاج آرمین غلامی یه روز بی بی ام البنین با سراسیمه و دلهره ... تو صحن خونه اینور و اونور میره ... امیر المومنین تشریف آوردن ... با ادب رفت جلوی مولا ... فرمود مولا : عباسم از صبح رفته تا الان نیومده ... فرمود ام البنین بچه که نیست عباسم نوجوون شده .... فرمود : از چشم زخم این مردم میترسم ... امروز بی نقاب رفته بیرون اباالفضلم ... ظهر شد نیومد ... عصر شد نیومد....دم دمای غروب بود ... امیرالمومنین دید دیگه ام البنین تاب نمیاره ... هی عباس میگه .... فرمود خودم میرم دنبالش .... علی کجا؟  فرمود خودم میرم دنبالش ... سئلونی گفت... میدونه پسرش کجاست ... دیدن آروم آروم طرف بقیع داره میره ... اومد بقیع... دید مولا ابالفضل وایسادن ... با ادب و غضب ...  دانه های اشک عین مروارید میریزه ... هی بلند بلند میگه مادر ...کاش من بودم مادر... مادر من بودم کی جرات میکرد به تو اهانت کنه... کی جرات میکرد دل زینبو بشکنه......امیر المومنین اومد ... دست رو برداشت ... چشمای عباس به چشمای باباش خورد ...فورا سرشو انداخت پایین ... بابا... بابا ... صبح که اومدم بیرون ... دیدم یه صدایی به من میگه ولدی ... پسرم ... بیـــــا ... حالا میخوای یه بیت بگم ... مردونه دقت کن ... چه صحنه ای بود چجوری بود... نور را بر سوی ظلمت میبرند ....شاه را سوی رعیت میبرند... من چه کنم خدای من ....چاره در این مقام چیست؟ ... کوچه پر از حرامیا ... میسوزونمت امشب... من چه کنم خدای من چاره در این مقام چیست؟  کوچه پر از حرامیا... زینـــــب .... این همه ازدحام چیست؟ من چه کنم خدای من چاره در این مقام چیست؟  کوچه پر از حرامیا این همه ازدحام چیست؟.... ای وای...ای بی شرف... مردم هجوم آورند....چو نیش کژدم آورند ....آتش و هیزم آورند ....مقصد این عوام چیست؟ حیــدر...حیـــدر ای پهلوان عالم... ای پدر عباس... چه با شتاب آورند ... چه بی حساب آورند.... به کف طناب آورند ... مقصد این حرام چیست؟.....آتش ظلم شعله ور... الله... آتش ظلم شعله ور ... خانه امن در خطر... سگان هار حمله ور... معنی فکر خام چیست؟ ... تند تند بخونم ... علی ولی اعظم است ... علی وصی خاتم است.... علی شه دو عالم است...گناه این امام چیست؟ ای پرستوی علی ...پر مزن ز خانه ات ...ای پرستوی علــــی ...پر مزن ز خانه ات... جـــان ننه جوان ننه ....گریه کن حسین من ....در عزای مادرت ....گریه کن... همین جوری زبون بگیرین برا خودت ... همه بگن ...جان ننه.... جوان ننه ....بخدا  این جوان ننه کلی حرف توشه ......جان ننه ...غریب ننه ... حیف شما بی بی بین یه عده نامرد اومدین ... حیف شما بی بی ... بی بی ... خواستیم دم باشیم اما اینجوری با شما رفتار کردن ... بی بی اصلا حیف اسمت زبون من افتاد بی بی ... اسم تو زبون مهدیِ ... صبح تا شب میگه ننه... ننه ... ننه... ای پهلوان عالم ... ای پهلوان عالم ... آقا ...آقا... آقا... آقا ... آقا قربون مظلومیتت برم ... چی میخوام بگم ... آقا .. به خاطر یه عده ما ... جلوی جسارت فاطمه چیزی نگفتید... منیم ننم حیالیدی ... دردین دمز حیالیدی ... ( ننه من با حیاست دردشو نمیگه... ) امیر المونین آروم از جاش بلند میشد ... تا حسن از خواب بلند نشه ... حسین از خواب بلند نشه ... زینب نفهمه ... کلثوم نفهمه ... آروم آروم بیاد بردلبرش بشینه ... اما تا میومد ... می دید یه صدای میاد  : ننه ... تشنمه ننه ... ننه ... (ننه سوزوزام ...) زینب عین پروانه بلند میشد ... مجنون صفتیم ... دل به آخر زده ایم ... چون یک دله گان به سیم آخر زده ایم ... دزدان فدک ... منافق و گمراهن ... ما بوسه به خاک پای حیدر زده ایم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا