eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تا روی خاک پا کشیدی برادر ▪️ان شاءالله هیچوقت برادرت جلوت جون نده ها.. تا روی خاک پا کشیدی برادر تنهایی منو دیدی برادر با این خجالتی که تو چشاتِ داری خجالتم میدی برادر ▪️دیدن هی پاهاشُ جمع میکنه هی خودشو جمع میکنه.. 😭 دارم تمنا میکنم ، اباالفضل چشامُ دریا میکنم ، اباالفضل خودم میرم از زیر پایِ لشکر دستاتُ پیدا میکنم اباالفضل ▪️چرا دستاتُ پیدا میکنم؟! آخه این دستا قیامت سبب شفاعت امت مادرمه مادرم با این دستا کار داره ..😭 رسید بالاسرش ، شاید درست نباشه این لفظ شاید به دور از شان امام باشه اما ببخشید دیگه واژه ای نبود این داغ انقدر سنگینِ نوشتن ابی عبدالله گریه زیاد کرد کربلا ..😭 ▪️کنار بدن قاسم جوری گریه کرد از حال رفت بالاسر علی اکبر بلند گریه میکرد وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء اما بالاسر عباس دیگه گریه نمیکرد داد میزد .. صرخ الحسین ..😭 چی میگفت؟! رسیده مادرم تو رو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم ▪️این دوتا رو من کاری ندارم ، این دوتا خیلی اذیت نمیکنه گرچه روضه ست ، اما بعدیش جا داره آدم داد بزنه بعدیشو غیرتی گوش میده.. رسیده مادرم تورو خدا پاشو بریم حرم بخاطر رباب بخاطر اشکای دخترم پاشو یه کاری کن ببین محاصره ست حرم.. 😭 ▪️ببین همه دور حسین حلقه زدن .. ببین دارن به خیمه ها نگاه بد میکنن ..😭 پاشو بریم حرم، عمویِ خیمه نذار بریزه آبرویِ خیمه بعد زمین خوردنِ تو یه لشکر نگاهشون رفته به سوی خیمه بالاسرت خیلی خرابه حالم دارن میخندن عزیزم به نالم داری منو تنها میذاری اما دلت میاد اسیر بشه سه سالم! ببین قیامتِ ، حرم مهیای اسارتِ تنها چیکار کنم ، حرمله اینجا فکر غارتِ دارن میرن حرم ، ببین قیامتِ ▪️یه ساله یه عده منتظرِ امشبن .. یه عده منتظرن شب تاسوعا برسه .. بذار راحت بگم حتی یه عده فردا شب خیلی حال گریه ندارن ، میره تا ظهر عاشورا فردا شب سنگینیِ شب دعا و شب مناجاتُ شب قرآنُ شب احیاس .. اما امشب شب گریه ست ..😭 سقایِ دشت کربلا اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل 🔹حیفم اومد شب تاسوعا شب ساعتُ زمانُ خستگی نیست.. حرم اباالفضل میری نگاه به ساعت میکنی مگه !! اصلا زمانُ نمیفهمی .. رسید کنار شریعه ، دست برد زیر آب (خیلی این چند بیت بهت میچسبه تورو خدا دل بده) حیفه شب تاسوعا از دستت بره .. دریا کشید نعره ، صدا زد مرا بنوش عباس به آب رو نزد آب رو زد به عباس .. آب التماس میکرد یه ذره لباتُ تر کن.. 😭 دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش ▪️عبارت میگه و رمل الماء علی الماء .. سوال دارم چرا نمیگه آبُ ریخت رو آب؟! و رمل الماء علی الماء یعنی آبُ آوورد بالا محکم زد رو آب.. 😭 به قول یه اهل دلی می گفت انگار میخواست به آب یه سیلی بزن.. وقتی که آب را به رویِ آب ریختی آمد چو موج در جگرِ بحر خون به جوش گفتی به آب ، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ، به ریختن آبرو مکوش آوردمت به نزدِ دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسداز خیمه ها به گوش تو موج میزنیُ علی اصغر از عطش گاهی به هوش می آید گاهی رود زِهوش در آب پا نهادمُ بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطشُ آب را منوش باالله بود زِ رشته‌ی عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش آااای حسین.... 😭 ..حاج آرمین غلامی شنبه۱۵/خرداد/ بیات کرمانشاه 👇👇 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام جواد.ع...mp3
11.52M
روضه_امام_جواد_علیه_السلام ..حاج آرمین غلامی شنبه۱۵/خرداد/ بیات کرمانشاه 👇👇 👇👇
👆 روضه و توسل جانسوز_ ویژۀ ایام شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام _بامداحی حاج آرمین غلامی زهرکین یکسره کارت راساخت ..که چنین رنگ ز رخسارت باخت.. چه به روزجگرت آمده است ..که پسرآمدورویت نشناخت. .قاتلی که به شما زهر خوراند ..همسرت بودکه زپایت انداخت.. دیدی اش دروسط هلهله بود.. زن قاتل که تورا دست انداخت. .دست وپادروسط خانه مزن.. که سراپاشده خون، پیروهنت. .بارغم کی کمرت خم میکرد.. عاقبت زهر زپایت انداخت.. حسی غریب دور و برم را گرفته است آتش حوالی جگرم را گرفته است بغضی هوای چشم ترم را گرفته است غصه به روی شانه، سرم را گرفته است امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم *یا امام رضا! مدد آقا،از جگر گوشه ات میخوام بخونم....فرمود:هر وقت کار سخت میشه،یا حاجت مهمی دارید،روبروی گنبد امام رضا که می ایستید،گردن کج کن بگو:آقا! تو رو به جانِ جوادت...* با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش له کرده زیر پای حسد مهربانی اش ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو ای حضرت جواد بمیرم برای تو *چرا میگی بمیرم برای تو؟ آخه اگه خوب گوش بدی،از داخل یه حجره ی در بسته،داره صدای ناله اش میاد،مثل جد غریبش هی میگه:آه جگرم...* بی فایده است با تو مدارا نمی کند مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند دارند به حال محتظرت خنده می كنند به آه پشت درت خنده می كنند *همه ی کنیزها رو جمع کرده،گفته بیایید پشت در هلهله کنید،دست بزنید،شادی کنید...* جان كندن تو را به تماشا گذاشته بر آیه آیه های دلت پا گذاشته حالا بنای خنده و هورا گذاشته ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد از درد دست و پا چقدر جمع می كنی از حجره پاره های جگر جمع می كنی خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست در آفتاب سایه ی مادر نداشتی دور برت به غیر كبوتر نداشتی زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی چیزی برای غارت لشكر نداشتی نور و حرارتی به خراش تنت نخورد دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد یك بار هم هجای تنت جابجا نشد رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد رزازی از قطار سُم اسب ها نشد بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی *** شبیه جد مظلومت لبِ تو تشنه ی آبِ تنت رو پشت بوما و به زیر نور آفتابِ داری پا میکشی رو خاک، کسی هم بی قرارت نیست بمیرم همسری مثلِ، رباب اما کنارت نیست غریب آقا،غریب آقا... یه حس غریبی تویِ ناله هاتِ یه کرب و بلا غم، تو موجِ صداتِ دوباره تو چشمات خروشِ فراتِ آقایِ غریبم.... کنارت مادرت زهرا،نگاهش غرق آشوبه چقدر خوب که نمی بینه،تنت آقا لگد کوبه غریب آقا،غریب آقا... چقدر خوب سایه میندازن،رو جسم تو کبوترها نمیشه پیکرت زخمی،به پیش چشم خواهرها غریب آقا،غریب آقا... تنت توی گودال کشیده نمیشه با پنجه ی گرگ ها دریده نمیشه دیگه سرت از پشت بریده نمیشه *میون این همه هلهله ها یه وقت اُم فضل دید یه کنیزی یه ظرف آب دستش گرفته،داره نزدیک حجره میشه،با تعجب گفت:کجا؟آب برا چی داری می بری؟ گفت:دارم برا پسر فاطمه می برم،جگرم رو ناله هاش آتیش زده،ببین هی داره میگه آه جگرم...ظرف آب رو گرفت محکم رو زمین زد،گفت:اینجا ایستادم ببینم با لب تشنه جون میده...آی گریه کن ها! کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای حسین رو شنید،هلال سپرش رو پر از آب کرده،نزدیک گودال یه وقت دید نانجیب از گودال بیرون اومد،همه بدنش داره میلرزه،سئوال کرد،کجا داری میری؟آب برا کی داری می بری؟گفتم:برای پسر فاطمه می برم،دستارش رو باز کرد،گفت: بیهوده زحمت کشیدی،سر ابی عبدالله رو نشون داد...گفتم:نانجیب تو که کار خودت رو کردی،دیگه چرا بدن نحست داره میلرزه؟گفت:هلال!گوشه ی گودال لحظه ی آخر،هیچ خانومی نبود،اما وقتی خنجر روی گلو گذاشتم،یه وقت دیدم یه صدایی میاد:"بُنیَّ قَتَلوکَ عَطشانا"...حسین..."صلی الله علیک یا سیدناالمظلوم یااباعبدالله..."اشکای چشمت رو روی دست بگیر،دستای التماس و گداییت رو بالا ببر،خدایا به جگر گوشه ی امام رضا،عجل لولیک الفرج... شهادت_امام_جواد_علیه_السلام _بامداحی حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اطلاعیه مراسم کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اطلاعیه مراسم کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا