eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
622 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹امشو،له حرم خانه ،م مهمان تو بیمه 🌹مهمان تونو ،سُفره ی احسان تو بیمه 🌹 عمره ، م وه سرچیو،نمنیه سروسامان 🌹عمریگه رضا،بی ‏سروسامان تو بیمه 🌹مهره توکس م،له دلم کفتیه امشو 🌹بینه که، م آهوی بیابان تو بیمه 🌹طوفان عجیبی گه؛غمِ عاشقیِ تو 🌹چی موج اسیرتوو طوفان تو بیمه 🌹ای گنبدتوعشق،منِ خسته وبیکس 🌹چی کفتر پربسته له، اِیوان تو بیمه 🌹یه پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاس  🌹آقا،م له زُوّار خراسانِ تو بیمه ـــ غلامی_مجنون کرمانشاهی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم‌الله الرحمن الرحیم ولادت امام_رضا ،۹۹_کرمانشاه آقا تورا امیرخراسان نوشته اند اینجا مرابه کوی تومهمان نوشته اند بی تو نفس به سینه ماتنگ میشود نام تورا به درد. درمان نوشته اند ماعاشقان صحن وسرای توبوده ایم عشق توبه راعالم امکان نوشته اند برتر زجنت وزبهشت است صحن تو ماراگدای روضه ی رضوان نوشته اند   دیدم تمام وسعت این گنبد کبود گنبد طلای شاه خراسان نوشته اند   اینجابود دلی  که هوای تو کرده است شاداست در حریم تو مهمان نوشته اند   برکت گرفته عمر من ازنام تو رضا روزی عمر من چه فراوان نوشته اند   دست مرا بگیر و بده حاجت مرا برسینه ام  رضا  شه خوبان نوشته اند دیدم میان این همه اذکار غرق نور برطاق عرش ذکر رضاجان نوشته اند آرمین_غلامی  
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای «ضامن آهو» بودن امام رضا(ع) چیست؟ آنچه در ذیل می‌آید حکایتی کهن است که عالم ممتاز، شیخ صدوق(۳۱۱ه.ق-۳۸۱ه.ق) آن را نقل کرده، که به احتمال بسیار ضامن آهو بودن امام رضا از آنجا نشأت گرفته است. و اینک حکایت: ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی می‌گوید: روزی برای شکار به بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز همچنان دنبال آهو می‌دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری کشانید، و آهو آنجا ایستاد. یوز هم روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی‌شد، هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز از جایش نمی جَست و از خود تکان نمی‌خورد، ولی هر گاه که آهو از جای خود(همان کنار دیوار) دور می‌شد یوز هم او را دنبال می‌کرد اما همین که به دیوار پناه می‌برد یوز بازمی‌گشت تا آنکه آهو به سوراخ مانندی در دیوار آن مزار داخل شد، من وارد مزار حضرت رضا(علیه السلام) شدم و از ابو نصر مُقری(ظاهراً قاری قبر مطهر امام رضا(ع)بوده است) پرسیدم که آهویی که همین حالا وارد مزار شد کو؟ گفت ندیدمش، همان لحظه به جایی که آهو داخلش شده بود وارد شدم و مداح حاج آرمین غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
# کردی_اشعار گرده خوم، یه کوله واری له گناه هآورده مه له امام هشتمین امشوپناه هاورده مه چون که زانم که جلا بخشیده تو له گیان و دل م دله سنگ و سر و رویی سیاه هاورده مه م گدای خسته و درمانده و خار و بدم م و حالات گدایی روی له شاه هاورده مه خسته و شرمنده بیمه م له،ای بار گناه گرده خوم و حال خوم صد حیف و آه هاورده مه قطعه ای دیره بهشت، لی بارگاه معنوی رو ی له سمت قرص نورانی ماه هاورده مه دست خالی هاتمه ، ای شاه خوب و مهربان گرده خوم پرونده ای پر اشتباه هاورده مه *** امشو،له حرم خانه ،م مهمان تو بیمه 🌹مهمان تونو ،سُفره ی احسان تو بیمه 🌹 عمره ، م وه سرچیو،نمنیه سروسامان 🌹عمریگه رضا،بی ‏سروسامان تو بیمه 🌹مهره توکس م،له دلم کفتیه امشو 🌹بینه که، م آهوی بیابان تو بیمه 🌹طوفان عجیبی گه؛غمِ عاشقیِ تو 🌹چی موج اسیرتوو طوفان تو بیمه 🌹ای گنبدتوعشق،منِ خسته وبیکس 🌹چی کفتر پربسته له، اِیوان تو بیمه 🌹یه پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاس  🌹آقا،م له زُوّار خراسانِ تو بیمه مداح حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜️سرود زیبا _میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _اشعار_حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ❗️توجه ❗️: جهت استفاده ، سبکها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ اشعارمولودی ولادت حضرت رضا(ع) سبک..افتخاری.. ____ همه افتخارم علی موسی الرضا جزتو کس ندارم علی موسی الرضا _به هوای حرم.دلمو سپردم اسم زیباتو من.به لبم آوردم _علی موسی الرضا(ع)... ______________ ما گدایِ تو و.خونه زاده توایم دخیلِ پنجره فولاده توایم ای که دل ها همه .شدهلاک درت از ازل بوده ام آقا خاک درت _علی موسی الرضا(ع)... ______________ چاره سازمنی.تو نیازمنی تا ابد آقاجون.تونمازمنی _آقاجون کاش بشه یه شبی توحرم حاجتم روبدی.ای شاه کرم _علی موسی الرضا(ع) _____________ ‌ تویِ قاموس من تو یی خَیر العَمل سرنوشتِ د لم .توبودی از ازل هر دعایی امشب مقبولِ آقا رویِ لبم میگیرم حرز یا رضا _علی موسی الرضا(ع) _ مداح حاج آرمین غلامی ✧✾═════🔶═════✾✧
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود زیبا _میلادِ غریبَ الغُرَبا حَضرتِ علی ابن موسی الرضا علیه السلام _اشعار_حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ❗️توجه ❗️: جهت استفاده ، سبکها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ سبک_اردوی کربلارا...سالار وسرور آمد.. عمریه من غبار.ِ صحنُ و سراتم آقا شادم که دونه ریزه . کبوتراتم آقا میگن ضریحت ارباب، حرم براعاشقاست قبلۀ ماتا ابد ،تربت موسی الرضاست _جانم رضا _رضاجان۲ .... اون که دریایِ غم.میره ز مهربونیش آئینۀ نورِ ی از. زهراس همزبونیش توافتخارمایی. دارُ و ندارمایی دوباره شد دل من. امشب امام رضایی جانم رضا_رضاجان(۲) ....... ای تک ستاره ی من ، باغ و بهارم تویی ماه شبِ تارمن، داروندارم تویی ای افتخار دلم. دارُ و نداردلم ای همه کس و کارم ، عشق توشدحاصلم جانم رضا_رضاجان(۲) مداح _حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ......
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کردی_اشعار گرده خوم، یه کوله واری له گناه هآورده مه له امام هشتمین امشوپناه هاورده مه چون که زانم که جلا بخشیده تو له گیان و دل م دله سنگ و سر و رویی سیاه هاورده مه م گدای خسته و درمانده و خار و بدم م و حالات گدایی روی له شاه هاورده مه خسته و شرمنده بیمه م له،ای بار گناه گرده خوم و حال خوم صد حیف و آه هاورده مه قطعه ای دیره بهشت، لی بارگاه معنوی رو ی له سمت قرص نورانی ماه هاورده مه دست خالی هاتمه ، ای شاه خوب و مهربان گرده خوم پرونده ای پر اشتباه هاورده مه مداح حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی امام رضا(ع) ای صفای قلب زارم ........هر چه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان....... سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت .......... غلام و نوکرت مران از در مرا.............به جان مادرت علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا غیر تو یاری ندارم....... با کسی کاری ندارم گر مرا از در برانی......جای دیگر من ندارم تو خوبی من بدم........به این در آمدم به جان فاطمه ..........مکن مولا ردم علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا به دلم کن یک نگاهی......تا نماند یک گناهی به یقین با یک نگاهت.......می شوم دور از تباهی نگاهم سوی تو .........بهشتم کوی تو دلم خورده گره .........به تار موی تو  علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا تو رئوف و مهربانی.....قبله ی درماندگانی ز تو ممنونم دلم را ......در حریمت می کشانی الا ای یار من........تویی دلدار من نظر کن بر دل....... سیاه و زار من علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا دل به امید تو بستم......بر سر راهت نشستم چون رسد جامت به دستم......از می عشق تو مستم امیر کاروان..........امان ای الامان مداح حاج آرمین غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی خوانی کردی_روز ولادت امام رضا(ع)_کرمانشاه مسجدنظام العلما،_ امشو،له حرم خانه ،م مهمان تو بیمه 🌹مهمان تونو ،سُفره ی احسان تو بیمه 🌹 عمره ، م وه سرچیو،نمنیه سروسامان 🌹عمریگه رضا،بی ‏سروسامان تو بیمه 🌹مهره توکس م،له دلم کفتیه امشو 🌹بینه که، م آهوی بیابان تو بیمه 🌹طوفان عجیبی گه؛غمِ عاشقیِ تو 🌹چی موج اسیرتوو طوفان تو بیمه 🌹ای گنبدتوعشق،منِ خسته وبیکس 🌹چی کفتر پربسته له، اِیوان تو بیمه 🌹یه پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاس  🌹آقا،م له زُوّار خراسانِ تو بیمه مداح حاج آرمین غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانی روز ولادت ۹۹_مسجدنظام العلما امشب ولادت گل موسی ابن جعفراست دراصل روزشادی قلب پیمبر است امشب برای آمدنش انتظارماست شادی مادرش بخداچیز دیگراست درانتظار آمدنش حوریان  به صف درانتظارآمدنش چشم کوثراست هستی رعوف تر  ز رءوفان اهلبیت اینجاتمام لطف شماحاصلش زر  است هرگزنشدکه بگذرم ازطوف مرقدت اینهازلطف حضرت سلطان به نوکر است گر دورم ازتو  و زه سرمرقدت رضا اینجاغذای سفره ی توبانمک تر است درشوق یک تبسم توقلب ما تپد درسینه ام بیا که که بپای تومنبراست ازشهرخودبرای زیارت رسیده ام چشمان ساعل توهمیشه براین در است آقاهمیشه من به هوای تو می پرم گرد سرا  و بارگه تو کبوتراست زاعر به گرد صحن وسرایت نشسته است گویازغصه ها دل آنان مکسراست خواهی اگربرای توجان رافداکنم سرخواهیم اگر بخداهدیه ام سر است یادبقیع وصحن وسرایش که خاکی است اینجاتمام صحن وسرای تو مرمر است (مجنون)هوای صحن تورا کرده لیلیا عمری بود ز دیدن رویت بی خبر است.. _آرمین غلامی(مجنون)    آبروي عالم ازنام رضاست باده ومی  مست ازجام رضا ست  يادگاري ازنبي الله  ست او  کاش گردم باضریحش روبرو مداح حاج آرمین غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریان عنایت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور مداح حاج آرمین غلامی 👇👇👇
👆👆👆متن عنایت امام رضا علیه السلام به سلمانی نیشابور💫 آرزویم نه به دل، باغ بهشت و حور است نه مرا جنت و فردوس برین، منظور است یا غریب الغربا پاره قلب زهرا - سلام الله علیها- خواهشم خواهش سلمانی نیشابور است ⚡⚡⚡⚡⚡⚡⚡ ◀️هنگامی‌که امام رضا (ع) به سمت مرو می‌آمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط‌گیری مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا ـ علیه‌السلام ـ شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند. او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا ـ علیه‌السلام ـ خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد. پیرمرد هنگام آرایش مو‌های امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت می‌کرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ با اشاره به سنگی که به‌وسیله آن قیچی خود را تیز می‌کرد آن را تبدیل به طلا کردند. این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من اجرت دنیوی نمی‌خواهم من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذرانده‌ام؛ من پیراهنی از شما می‌خواهم که با آن نماز خوانده‌اید و عبادت خدا را کرده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. امام رضا ـ علیه‌السلام ـ دستور دادند که یکی از لباس‌هایشان را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت می‌ترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمی‌گیریم. (این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمی‌دارند مخصوصاً که لقب رضا ـ علیه‌السلام ـ را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.) روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا ـ علیه‌السلام ـ فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.   📚همای سعادت 115