کرامت علی(ع).-غلامی.محرم1400.m4a
4.19M
متن عنایت مولا علی..
مداح..حاج آرمین غلامی
دیدمولا یک زنی راکهنه پوش
مشک آبی راگرفته روی دوش
زیرلب داردنوایی همچونی
میکندباگریه راه خویش طی
دم به دم گویدکه ای حی قدیر
ازعلی دادمن مضطربگیر
پس بعنوان کمک آن چاره ساز
سوی زن دست یدالهی دراز
گفت مولاای زن فرخنده کیش
ردنمابرمن تومشک آب خویش
زان زن وامانده درره باشتاب
هشت بردوش مبارک مشک آب
بین ره فرمودبازن آن ولی
ازچه روداری شکایت ازعلی
گفت ای مردعرب رویت سفید
دررکابش شوهرم گشته شهید
مانده ازاوچندطفل بی پدر
دست من باشدتهی ازسیم وزر
مانده اینک غافل ازاحوال من
غافل ازحال من واطفال من
پس زجابرخاست آن شیرخدا
قاسم الرزاق رزق ماسوا
رفت وبازآمدولی پرزجوش
نان وخرمایی گرفته روی دوش
بردسررادرتنور وگفت حین
یاعلی گرمی آتش راببین
زین مصیبت ناله وفریاد کن
آتش قهرخدارایادکن
شدزن همسایه واردناگهان
دیزمولامینمایدطبخ نان
گفت زن هردوچشمت بادکور
هیچ دانی کیست درپای تنور
اودوای دردبی درمان بود
اوپناه ویارمظلومان بود
اوامیروسیدومولاستی
اوخبیرازسرمااوهاستی
فاش گویم اوعلی مرتضاست
ابن عم وجانشین مرتضاست
نوحه تک امام سجاد.ع.غلامی.m4a
2.69M
متن سینه زنی تک(بسیارزیبا)
مداح..حاج آرمین غلامی
ما به دربار تو ای دوست ارادت داریم
به گدایی در خانه ات عادت داریم
یاحسین4...
اینکه ما گریه کن بزم عزای تو شدیم
لطف زهراست که اینگونه سعادت داریم
یاحسین4...
عشق ما بر تو وبابای تو امروزی نیست
این متاعی ست که از روز ولادت داریم
یاحسین4...
بهتر از باغ بهشت ست خدا میداند
هر کجا بزم عزایی که به یادت داریم
یاحسین4...
قبله ی ما حرم و ذکر تمام است حسین
روز و شب تکیه بر این ذکر و عبادت داریم
یاحسین4...
نوحه کردی امام حسین.ع.غلامی.m4a
2.27M
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه کردی -
مداح..حاج آرمین غلامی
قافله سالاره گی له خوین نشانم، هاله کو
بوشه سالاره سپاهه آسمانم ، هاله کو
رشته ی دلبستگیم له تنه، سربی جیا
با صفا چو حالت آو ه روانم، هاله کو
سینه ی مواج اقیانوس م چیه، له دس
برق آسا همچو صدتیر کمانم ، هاله کو
یه سره، پر خوین له ،بینه طشت زر له کوفه بی
تشنه لب له ژیره چوب خیزرانم، هاله کو
چو حسین بن علی له شاهراه بندگی
وه لب تشنه بدون سایبانم هاله کو
جوره سالار شهیدان له نبرد ه خصم دون
او علی ی اصغره شیرین زوانم، هاله کو
روژه عاشورا پی فرمان سلطان ازل
کشته یاره. خنجر و تیر و سنانم هاله کو
گر ژن و آیلیله زاره، کردیه یارب وداع
بوش علی ی اکبر له خوین تپانم هاله کو
داغ غربت وه دل اهل حرم نایه ارا
یارب، او مانگ شویله بی نشانم هاله کو
طعنه گانه ظالم غدار ه زارم کردیه
له ره کرببلا نامه رسانم هاله کو
طفل زیبا چو علی اصغر، له دسم چی خدا
بهر قربانی، علیه بی نشانم هاله کو
گردن خوی ژیر تیغ اشقیا بردی ارا
اومقام و منصب و نام و کیانم هاله کو
وای بردی حرمله دردانه .له دس رباب
کوشتیه.ای بی حیا تنیانیشانم هاله کو
چو کبوتر له فضا باید له سمته پر بیم
طفلکی م.اصغر شیرین زوانم هاله کو
چی ودس م حسین واصغر وعباس برام
صد نشان و نام و نان و آشیانم هاله کو
دام دنیای دنی باید له یک پاشیده بو
قافله سالاره گی تنیامکانم هاله کو
نوحه امام سجاد.ع.غلامی..amr
209.1K
بسم الله الرحمن الرحیم
#سینه زنی امام_سجاد_ع_مصائب
#نوحه کردی-حاج آرمین غلامی
ساجدینی وخم کرب و بلا ، دیده وه چاو
تو وداع حرم خوین خدا ، دیده وه چاو
قاتل و مقتل کلِّ شهدا ، دیده وه چاو
عصر آو. واقعه قحط حیا ، دیده وه چاو
هر چه م روضه شنفتم تو.تمامه دیده
آگر و سوختن اهل خیامم توتمامه دیده
دیده پاگانه مغیلان دویت ودلبره گان
درد شرمندگی له سوختن معجره گان
خنده گی شمر و سنان زجر وه یکدیگر مان
ساربان و دس یار.قصه ی انگشترمان
کاش له کرب و بلا ای همه نیرنگ نیا
کاش انگشتر و انگشت له توتنگ نیا
روز تشییع حسین تیر سه پر پیرد کرد
قوره بیچک،تن سقا،چنی پیرد کرد
سره نیزه بی ینت. له خمه چه سیرد کرد
خیزران و لب و دندان حسین پیرد کرد
ژیره زنجیر تمام بدنت زخمی بی
تا چهل سال دلت جوره. تنت زخمی بی
شام له روح و تنت تیغه ی تکفیر نیا
آگره بام که کفتیه. سرت تیر نیا
درد جانسوز تره خنجر و شمشیر نیا
وه م.او قهقهه ی حرمله تحقیر نیا
مرد تنیای اسیران ،تو یا زین العباد
شاهدی له صدقه نان تویا زین العباد
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
🖕🖕روضه جانسوز امام سحاد (ع)
متن روضه مداحی...
حاج آرمین غلامی
----------
ناقه ای که جانش را فدای فراق امام زمانش کرد
▪️مردی از امام صادق (صلوات الله علیه) روایت می کند که فرمود: وقتی شب موعود (وفات) علی بن الحسین (صلوات الله علیهما) فرا رسید، به محمد (امام باقر صلوات الله علیه) فرمود: پسرم! اسباب وضو برایم فراهم کن. می فرماید: برخاستم و اسباب وضو مهیا کردم. فرمود: این خوب نیست زیرا در آن چیز مرده ای است! محمد می گوید: خارج شدم چراغ آوردم دیدم در آن موش مرده ایست! آب دیگری برای او آوردم. حضرت فرمود: پسرم! امشب شبی است که به من وعده آن داده شده! پس وصیت کرد ناقه اش را دهان بند بزنند و علفی برای آن فراهم کنند و حیوان را در جای خود قرار دهند. دیری نپایید که حیوان خارج شد و نزد قبر آمد و گردن خود را به آن می زد و ضجه و صدا می کرد و اشک از دو چشمش جاری شد. به محمد بن علی (امام باقر صلوات الله علیه) حال حیوان را خبر دادند. حضرت پیش حیوان آمد و فرمود: اکنون آرام باش و برخیز! خدا به تو برکت دهد. حیوان را هیجانی گرفت و داخل جای خود رفت. دیری نپایید که دوباره حیوان خارج شد و نزد قبر آمد و گردن خود را به آن می زد و ضجه و صدا زد و اشک از دو چشمش جاری شد. (دوباره) به محمد بن علی (صلوات الله علیه) خبر دادند که ناقه خارج شده و باز نمی گردد ؛ حضرت فرمود: رهایش کنید که مشغول وداع است. تنها سه روز زنده بود تا این که مُرد. این ناقه ای بود که حضرت با آن به سمت مکه خارج می شد و تازیانه را به زین می آویخت و حتی یک بار هم او را نمی زد تا به مدینه بر می گشت.
📚بصائر الدرجات ص 483
📚المناقب لابن شهرآشوب ج 4 ص 141
📚بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار 📚الائمة الاطهار عليهم السلام ج 46 ص 148 ح 4
این ناقه با سوز دل از شدت فراق بر سر قبر امام زمانش جزع و فزع می کرد ؛ در حالی که اصلا مکان قبر را بلد نبوده و هرگز ندیده بوده ولی با جاذبه درونش به سمت امام زمانش کشیده میشده
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) مَا رَأَتِ الْقَبْرَ قَطُّ.
امام باقر صلوات الله علیه فرمود: هرگز این ناقه قبر را قبلا ندیده بود
📚بصائرالدرجات ص 353
حال جا دارد که از خودمان بپرسم ما که اسممان شیعه مهدی صلوات الله علیه است چقدر بی تاب هستیم در فراق او؟
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
▪️ ابوحمزه ثمالی از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده است: وقتی زمان شهادت پدرم امام سجاد(علیه السلام) فرارسید، مرا به آغوش خود کشید و گفت: پسرم! به تو همان وصیتی را میکنم که پدرم امام حسین(علیه السلام) و جدم امام علی(علیه السلام) در لحظات پایانی عمرشان وصیت کردهاند:
👈 ای پسرم! مبادا به کسی ستم کنی که جز خدا هیچ یاوری ندارد.
📚 الکافی ، ج ۲ ، ص ۳۳۱
▪️ ابن اسحاق میگوید:
در مدینه چندین خانوار زندگی میکردند که خوراک آنها میرسید و نمیدانستند از کجا میآید و به کسی احتیاج نداشتند! پس از شهادت امام سجاد علیه السلام دیگر کمکی به آنها نرسید.
📚 بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۵۶
🖕🖕مراسم شب شهادت امام سجاد(ع) 1400
متن سینه زنی بسیارزیبا-حاج آرمین غلامی
═══🌿🌸🌿🌸🌿═══
زهر از راه رسیدست به دادم برسد
میرود زخم جگر سوز به مرحم برسد
مرگ آبی است که بر آتش قلبم برسد
چشک بارانی از گریه روی هم برسد
سینه من دم آخر چقدر سنگین است
زیر پا نیست ولی مثل پدر سنگین است
به خدا زندگی ام سخت تر از مردن بود
کار هر روز و شب خون جگر خوردن بود
مشکی از اشک سر دوش مژه بردن بود
از دل خاطره ها روضه درآوردن بود
روز و شب کرب و بلا در نظرم بود فقط
سختی شام بلا در نظرم بود فقط
نیمه شب دیدن مهتاب عذاب میداد
گریه ی بچه بی خواب عذابم میداد
دیدن ظرف پر از آب عذابم میداد
گریه کن ها
ضبح قربانی و قصاب عذابم میداد
گذر از کوچه و بازار مرا آتش زد
رفتن و دیدن گلزار مرا آتش زد
دیدن سفره نان بوی غذا کشت مرا
حضرت برای خودش انقدر سخت نبود. اینو اهل روضه و گریه میدونن
آخه نیمه شب از جا بلند شد اومد رو دامن عمه
گفت جانم عمه قربونت برم چرا نخوابیدی؟
گفت عمه جان گرسنگی امونمو برده
بوی غذای اینا توی خرابه پیچیده
دیدن سفره نان بوی غذا کشت مرا
مجلس فاتحه و ختم و عزا کشت مرا
دیدن پیرهن اما عمامه عبا کشت مرا
غیرتی ها
غارت معجر ناموس خدا کشت مرا
صید افتاده ی دربند کمند آبم کرد
دیدن دختر با موی بلند آبم کرد
چه چهل سال غریبی که در افسوس گذشت
در شرار محن و غربت محسوس گذشت
هرشب خاطره آشفته به کابوس گذشت
روز من با عرق شرم ز ناموس گذشت
آه
مارا که در انظار گذر میدادند
از سر بام همه هلهله سر میدادند
بذار برات روضه ای که امام زمان خون گریه میکنه عرض کنم
مونس بی کسی و غربت ما سلسله بود
سر آزردن ما شام چه بی حوصله بود
آتش از چهار طرف منتظر قافله بود
نمک زخم دلم قهقه ی حرمله بود
تا رسید عمه مظلومه من بزم یزید
سر مِی شد موی عباس به یکباره سفید
من بمیرم از روی تخت نگاهی به تکر میکرد
شعر میخواند و ز می هی قدحی پر میکرد
مست از شمر سر آورده تشکر میکرد
به سر زخم از این فتح تفاخر میکرد
با سر چوب سر قاری قرآن افتاد
هم لَبَش ریخت بهم هم دو سه دندان افتاد