#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 1
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
در سیره اهل بیت علیهم السلام ببینید چقدر از امام سجاد علیه السلام تا آخرین امام توصیه و خرج برای برگزاری مراسم اهل بیت خصوصا امام حسین علیه السلام میکردند.
برای مثال امام باقر علیه السلام پولی رو به شخصی دادند و فرمودند بعد از شهادت من ده سال در منا برای من عزاداری برپا کنید
یا امام کاظم علیه السلام برای شخصی که به عنوان عیدی روز عید، روضه ای برای حضرت خواند. نه تنها حضرت نفرمودند چرا روز عید روضه میخوانی بلکه آنچه که برای ایشان عیدی و هدیه آورده بودند به آن شخص دادند و فرمودند اگر بیشتر داشتیم به شما میدادیم
یا امام رضا علیه السلام و امام صادق علیه السلام که احادیث بسیار از این بزرگواران داریم که فلان مقدار هزینه در باب ما اهل بیت چقدر فضیلت دارد و ...
نوحه سینه زنی امام حسین علیه السلام. سبک قدیمی.
«من گدایم گدای حسینم» عاشق کربلای حسینم»
همچومرغی بکویش پریدم
عاقبت کربلا شدنصیبم
من گرفتارشاه غریبم
آنکه باشد بعالم طبیبم
شکرحق آشنای حسینم2
سالها باغمش خوگرفتم
آبرو ازدَر او گرفتم
ازگُل کربلا بوگرفتم
سینه چاک عزای حسینم2
سالهابردرش خوشه چینم
گَرد راه رَه زایرینم
بردرش چون گدا مینشینم
سایل بینوای حسینم2
فُطرُس عشقَم وپَرندارَم
سَرازاین آستان بَرندارَم
زین حَرَم جای بهتر ندارم
گرم مدح وثنای حسینم2
همچو نی روزوشب درنوایم
عاشقم عاشق کربلایم
من بداغ غمش مبتلایم
خاک صحن وسرای حسینم2
آستانبوس این خانه ام من
مَست این جام وپیمانه ام من
گردشمعش چوپروانه ام من
مُرغ بام وسرای حسینم2
بهرمن کربلایش بهشت است
کُنج اَیوان طلایش بهشت است
گریه درروضه هایش بهشت است
تاکه درروضه های حسینم2
پای دیوارقلبم نوشتم
تا حُسینیّ ام اهل بهشتم
عشق اوازازل درسرشتم
راضی ام برضای حسینم2
یاحسین گُفته درعالم زَر
شیرعشقش مراداده مادَر
همچومُرغی بکویش زنم پَر. زایرنینوای حسینم2
کعبه بَرکَربلایش بگرید
مُرغ دل درهوایش بگرید
هرکسی درعزایش بگرید
شمع بزم عزای حسینم2
هرشب جمعه این دل هوایی است
آسمان دلم نینوایی است
ای خوشا آنکه کرببلایی است
من غریب آشنای حُسینم2
زیرقُبه دْعا مُستجاب است
زیرقُبه نشستن ثواب است
بی حسین زنده بودن عذاب است
جانفدایم فدای حسینم2
چون به مهرش عَجین شدگل من
باغمش آشنا شددل من
دوری ازکربلاست مُشکل من
غرق جودوسخای حسینم2
سرخوش ازجام روز اَلَستَم
آستانبوس این خانه هستم
چون گدا بَردَراو نشَستَم
خُرمّ ازاین عطای حسینم2
دل بدریازدم جان گرفتم
آبرو ازکریمان گرفتم
درس عشق ازحسینجان گرفتم
تاکه زیرلوای حسینم2
من گدایم گدای حسینم2
خسروی فر.
خدایا بحق حسینت
در ایام پیش روی ماه محرم
ما را حسینے قرار بده
تا با خلق و خوے حسینی
با درک و فهم حسینی
تا با شور و شعف حسینی
تا با بصیرت و بینایے حسینی
تا با عبادت و رأفت حسینی
تا با الگو و اسوه حسینی
تا با عمل و رفتار حسینی
تا با شجاعت و شهامت حسینی
تا با رشادت و انابه حسینی
تا با فداڪارے و ایثار حسینی
تا اربعینش پاک و منزه آنچنان ڪه
خود میپسندے و دوست میداری
و با مهر و امضاے حسینے خارج شویم.
چیستان
سینه زن،سینه بزن ،بهر اباعبدالله
دوجهان اجر،طبیب است اباعبدالله
چیست فایده سینه زدن می دا نی
برتر از علم پزشکی است اباعبدالله
جواب
پزشک متخصص قلب وعروق راجع سینه زدن در مجلس عزای سیدالشهدا فرموده شما بوسیله سینه زدن غده تیموس،که زیر جناق سینه قرار گرفته تحریک می شود،علاوه بر اجر اخروی فوائد زیادی برای بدن دارد
۱،افسردگی ودلشوره شما تبدیل به آرامش،میشود
۲سیستم قلب وعروق شما ورزیده میشود
۳فشار خون تنظیم میشود، گردش خون بهتر انجام وظیفه می کند
۴خون وارد ریه می شو د،اکسیژن به مغز می رسد ،
۵ هواس پرتی درمان می شود
۶حافظه را تقویت می کند آلزایمر سراغت نمی آید
۷خاصیت ضد سرطانی دارد
۸ماساژکف پا وسینه زدن دیابت را کنترل می کند
۹خوابت را منظم می کند
۱۰،اختلالات تنفسی وکرنا را از بین می برد
۱۱خون بیشتر وارد کبد وکرسترل بد را تخلیه می کند،برای تمام اعضای بدن مفیده
۱۲،امواج منفی که از موبایل بر شما واردشده ازبین می برد
۱۳ رنگ پوست شما را شفاف ونشاط را بشما هدیه می دهد
سینه زدن برای امام حسین علیه السلام قدرت ایمنی بدن را زیاد می کند
۱۴ کلبولهای سفید بدن را زیاد می کند
۱۵جلو پیری زود رس را می گیر د
گریه همراه سینه زنی
عفونت چشم را خارج می کند
آب مروارید سراغت نمی آید
باکتری سیاه زخم سراغت نمی آید
ای اشگ ماتمت برخ ملت آبرو
وی از طفیل خون تو اسلام سرخ رو
اسلام را تو زنده کردی خودکشته گشته ایی
آوردی آب رفته اسلام را به جوی
صلی الله علی الباکین صلی الله علی ساکن کربلا روحی لک الفداء یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ...،
بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!
ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟
گفت الحمدلله جام خوبه
ارباب این باغ و قصر رو بهم داده
دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.
گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟
گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،
صدا زد آقا مشهدی علی
خوش آمدی ..
مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ...
این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...
میگفت دیدم مشت علی گریه کرد .
گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟
گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر دقیق حساب نوکری من رو داره
برای هر نفر شخصا" هم چایی میریختم ، هم چایی میبردم ...
عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید...
چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم
(حتی کپی این متن کوتاه برای گروه ها و کانالها)
چنان جبران میکنند که باورمان نمی شود...
#استادمظاهری
⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️
❣﷽❣
⚫️ *شب_اول_محرم و پیراهن خونین🌹 امام حسین علیه السلام بر فراز آسمان اول*
🌹 *به امام صادق علیه السلام* *عرض شد: آقای من❗ بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند.*
💥ولی من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
🌹حضرت فرمودند: این چه حرفی است❗
هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است...
🍃 ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود...
📚 *طبق روایتی دیگر میفرمایند:*
🌑هرگاه شب اول محرم فرا می رسد، اول غروب و نزدیک به اذان مغرب که ماه نو در آسمان قرار می گیرد، مادرمان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از عرش الهی و بهشت برین پیراهن خونین جدم حسین علیه السلام را به آسمان اول می آورد و به سمت زمین تکان می دهد...
◾️ *پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطه ی وجود ایشان است.*
🔘وقتی ایشان پیراهن را به سمت زمین تکان می دهند فریادی می زنند که صدای ایشان در تمام عالم می پیچد و به فریاد ایشان تمام ملائکه و سماواتیان به لرزه در می آیند و دل مومنین و محبان و عاشقان حسین (علیه السلام) مثل کاسه ی چینی در سینه شان تکه تکه و پاره پاره می شود...
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان...
▪️💠▪️💠◾️ ▪️ 💠 ▪️💠
📙ثمرات الاعواد: ۳۶.۳۷
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️
❣﷽❣
⚫️ *شب_اول_محرم و پیراهن خونین🌹 امام حسین علیه السلام بر فراز آسمان اول*
🌹 *به امام صادق علیه السلام* *عرض شد: آقای من❗ بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند.*
💥ولی من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
🌹حضرت فرمودند: این چه حرفی است❗
هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است...
🍃 ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود...
📚 *طبق روایتی دیگر میفرمایند:*
🌑هرگاه شب اول محرم فرا می رسد، اول غروب و نزدیک به اذان مغرب که ماه نو در آسمان قرار می گیرد، مادرمان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از عرش الهی و بهشت برین پیراهن خونین جدم حسین علیه السلام را به آسمان اول می آورد و به سمت زمین تکان می دهد...
◾️ *پیراهنی که آغشته به خون قلب و پیشانی و محاسن و حلقوم و نقطه نقطه ی وجود ایشان است.*
🔘وقتی ایشان پیراهن را به سمت زمین تکان می دهند فریادی می زنند که صدای ایشان در تمام عالم می پیچد و به فریاد ایشان تمام ملائکه و سماواتیان به لرزه در می آیند و دل مومنین و محبان و عاشقان حسین (علیه السلام) مثل کاسه ی چینی در سینه شان تکه تکه و پاره پاره می شود...
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان...
▪️💠▪️💠◾️ ▪️ 💠 ▪️💠
📙ثمرات الاعواد: ۳۶.۳۷
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️
⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️
💔قالی سوخته💔
مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمیخریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت.
داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟😭
ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.🌻😭
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مىتونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ...😭
ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟
گفت: بله.😭
مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ.🌻😭
قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گلمحمدی و رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان میریختند
اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، کاش دلمون تو روضهها بسوزه.
اونوقت بگیم: دلمون سوخته بیبی، چند میخری؟! 🌻
پیرغلامان ارباب حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام را با قرائت فاتحه و صلوات یاد کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍀😭🍀😭🍀😭🍀😭
در زمان عمر بن الخطاب پس از فتح ایران، وقتی شهربانو به عنوان اسیر جنگی به همراه دیگر زنان ایرانی به مدینه آورده شد، همه ی زنان مدینه برای دیدن دختر زیبا روی ایرانی جمع شدند، اسرا به مسجد آورده شدند.
عمر نیز برای دیدن شهربانو کنجکاو شد، که با عتاب او روبرو شد.
شهربانو به او گفت: "سیاه باد روزگار هرمز، که تو بر دخترش دست دراز کنی."
عمر بر آشفته شد و خواست با تازیانه او را بزند که امیرالمومنین علی علیه السلام مانع شد و به عمر گفت: چکارش داری؟!!
عمر گفت : ندیدی به من دشنام داد؟!!
علی علیه السلام فرمود: تو که زبان او را نمیدانی، چگونه دانستی که به تو دشنام داده است؟
سپس فرمود: مگر نمیدانی که دختران و زنان پادشاهان را به کنیزی و اسارت نمیگیرند؟!
او را آزاد کن و به او بگو تا خود همسری بگزیند و مهریه ی او را نیز از بیت المال بده.
عمر نیز چنین کرد .
شهربانو پس از آزادی، نگاهی به افراد حاضر در مسجد کرد و با دست، حسین بن علی علیه السلام را نشان داد.
هلهله ی زنان بالا رفت و گفتند که زیباترین دختر ایران، جوانمردترین و افضل جوانان عرب را انتخاب کرد.
سپس علی علیه السلام به نزد حسین علیه السلام رفت و فرمود: این زن با سعادت و با اصالت را بزرگ دار و به او احترام و نیکی کن که او مادر ذریه ی من است.
تاریخ یعقوبی . ص 303
جلاءالعیون . ج 2 . ص 831
ارشاد مفید . ج2 . ص 137
بله..... امام حسین علیه السلام، داماد ایران است . داماد یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوه ی یزدگرد است و ادامه ی ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دامان این زن ایرانی بوجود آمدند.
البته معنای این نیست که ارادت ما ایرانیها به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی است که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند.
دختر فرزانه ی پادشاه قدرتمند ایران، حسین علیه السلام را برای خود برگزید.
گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيريات" را بطلبي.
...
مرحوم دولابي
◾️▪️روز سوم محرم
▪️عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد. برخي نوشتهاند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به خدا سوگند میدهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بنيهاشم ميشود. عمر بن سعد نزد عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد.
برخي از تاريخ نويسان نوشتهاند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ترغيب به رفتن ميكرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را بهشدت از اقدام به چنين كاري بر حذر ميداشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.
▪️سان بن فائد ميگويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كردهاند.
▪️عبيدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنونکه در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا وقت فرار نيست.
▪️عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد بيعت كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم نوشت!
چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: ميپندارم كه عبيدالله بن زياد خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين نرساند زيرا ميدانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.
▪️عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ميپروراند و بعضي نوشتهاند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ميداشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه ميكردند بازميگشت عبيدالله بن زياد شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشتهاند كه آن مرد شامي براي طلب ميراث به كوفه آمده بود.
▪️عبيدالله شخصاً از كوفه بهطرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آنها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچهها و گذرگاهها ميگشت و مردم را به پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق ميكرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ميداشت.
▪️عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آنها استفاده شود و هنگامیکه او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه تصميم گرفت كه او را بکشد ولي موفق نشد و بهطرف كربلا حركت كرد و به امام ملحق و شهيد شد.
نم اما آن حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ، باز گشتم .مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر گفت : مادر ! من خیلی آرزو داشتم تا جانم را فدای آن حضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و هنگامی که به آنجا رسیدم از لشکریان کفار صدای تکبیر!!! شنیدم و چون نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان آقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی آن حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))
در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود . هرساله این واقعه جانسوز و جالب در بخشی از تعزیه شهادت امام حسین(ع) منسوب به تعزیه امام عاشورا به شکل درخور توجهی نمایش داده می شود.التماس دعا
ماجرای زعفرجنی در واقعه عاشورا
داستان زعفر جني در واقعه عاشورا
هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود. همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت :(( کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید ..آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند .ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان آقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!)) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند .)) به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد و همگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند .. خود زعفر گفته است (( وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ را لشکریان دشمن فرا گرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم .
ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در آن طرف ، و در یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام )از آدم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران ( ص ) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود: (( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))
حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از آن فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی داد تا خدمت آن حضرت برسم . همانطور که از دور نظاره میکردم و در کار آن حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که آقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا ..در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما آمده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم . حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد . اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگون بخت را مورد امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و.......... جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و آنکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .))
من (زعفر ) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟! گفتم :مادر ! پسر آن بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش ک
.
*دکتر رحیم پورعابد*
*پزشک ایرانی*
*ازدانشگاه هاروارد*
*توصیه میکند .*
👇
*نکاتی ساده ، برای رعایت یکی از ۵ اصل _سالم_ زیستن :*
🏵 هرگز 4 *زانو* و 2 *زانو* نشینید!
براساس تحقیقات دانشگاه نیویورک :
*نشستن 4 زانو یا 2 زانو باعث ایجاد :*
زانو درد ، کمر درد ، افزایش فشارخون ، درد های عصبی و *فشار شدید بر وریدهای واریسی* بدن میشود
🏵 بین مغزها، « *گردو* » تنها مغزی ست که :
*مصرف آن معادل با مصرف ماهی برای دریافت اسیدهای چرب امگا 3 است*
*تقریبا هر 3-2 گردوی درسته به اندازه حدود 200gr گوشت ماهی ، امگا 3 دارد !*
🏵« *سماق* » یکی از 10 *آنتی اکسیدان* برتر گیاهی ست که :
*تا 3 برابر _خرما_ اثر ضد سرطانی دارد !*
*سماق خواص ضدمیکروبی* بسیار قوی دارد و به همین دلیل
*باید با گوشت خورده شود*،
🏵 *خیار* بخورید
میزان آب موجود در خیار، حدود 96 درصد است و از عطش جلوگیری میکند.
خیار سرشار از فیبر است و *از یبوست جلوگیری میکند* و ترکیبات آن ، باکتریهای عامل بوی بد دهان را نیز میکشند !
🏵 *پــــیاز قرمز* بخورید !
محققان دریافته اند ؛
ترکیب موجود در پیاز قرمز به موجب ایجاد محیطی نامساعد برای *سلول های سرطانی " شده " و با اختلال در " ارتباط ِ" بین سلول های سرطانی ،*
*مانع از رشد آنها میشود*.
🏵 *مـیوه _درشت_ نخـرید*.
چون هرچه میوه درشت تر ، *نیترات* جذب شده آن بیشتر!
🏵 ( هر کیلو سیب زمینی یا پیاز باید 7تا8 عدد شود )
*نیترات باعث کم خونی، سقـط جنین و انواع سـرطانها میشه*
🏵 *مسواک زدن بلافاصله پس از صرف غذا " اشتباه " است ❗*
با حرکت مسواک، مواد اسیدی غذا روانه لایه زیرین دندان شده و به آن آسیب میزند !
*(حداقل نیم ساعت صبر کنید)*
🏵 *وقتی انار و انگور می خورید هسته آن را هم ، " بجوید "*
*هسته انار و انگور حاوی آنتی اکسیدان و اسیدهای چرب بسیار مفیدی است که با _پیری_ مبارزه می کند.*
🏵 *لیموترش ِ*
*" منجمد شده "*
*استفاده کنید.*
لیموترش سرشار از ویتامین ث است
اما :
*یخ زده آن 10 برابر*
حاوی مواد معدنی :
روی، پتاسیم، منیزیوم، کلسیم
*و 3 برابر*
ویتامینهای ای، آ و بی ،
*دارد*.
🏵 *ترس ناگهانی*❗
هنگامی که شخص بطور ناگهانی می ترسد خون در قلب لخته شده و در دراز مدت در بدن انسان تبدیل به توده ی سرطانی میشود!
🔴 *پس سعی کنیم ؛*
*عزیزان خود را هیچ وقت ،*
*برای شوخی هم که شده ،*
*نترسانیم* .
🏵 *بجای آسپرین ،*
*گوجه فرنگی بخورید.*
طبق گزارشات محققان آمریکایی ،
*دانه های گوجه فرنگی*
*همانند آسپرین عمل می کنند*
و *از لخته شدن خون*
*جلوگیری میکنند*
بدین ترتیب ؛ عوارض احتمالیِ
مصرف آسپرین هم که :
خون ریزی معده است
*منتفی میشود*
🏵 *صبح ها بیش از حد نخوابید*.
خوابیدن بیش ازحد موجب تولید هورمون های استرس شده که باعث افزایش گرسنگی میشود.
همچنین خوابیدن بیش از 10 ساعت منجر به شاخص توده بدنی بالاتر میشود
🏵 *خاکشیـــــر را ،*
*اگر در " آب سرد "*
ترکیب و میل کنید ،
*باعث درمان " اسهال "*.
*اگر در " آب گرم "*
ترکیب و میل شود ،
*درمان کننده " یبوست "*
*خواهد بود*❗
🏵 *روزتان را با " شکلات تلخ "*
*آغاز کنید !*
@@@@@
انرژی و تمرکزتان را افزایش داده، شما را سرحال میکند ، برای سلامت پوست وحتی برای دندانها مفیدست.
ضدافسردگی، حمله قلبی ،استرس ، فشار خون بالا و دیابت❗ نوع ۲ است
🏵 در طول روز ، *گلاب* بو کنید !
🌹🌹🌹
*بوییدن* گلاب و *اسپری* کردن آن روی صورت یا در فضای اتاق ،
به رفع عطش کمک میکند ،
*تقویت کننده :*
قلب و سیستم عصبی ست و احساس گیجی و خواب آلودگی را رفع میکند.
🏵 *سیب زمینی آب پز شده را*
*اگر بیش از یکی دوروز*
*نگه دارید ،*
*دارای میکروبی به نام :*
*باسیلوس پروتوس میشود*
*که میتواند ؛*
*حتی سبب مرگ شود*❗
🏵 *ﺩﺭﻣﺎﻥ 7 ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﺎ 7 ﻣﯿﻮﻩ*
*ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ :*
*با ﮐﺸﻤﺶ*
*ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻣﻔﺮﻃ :*
*با ﺧﺮﻣﺎ*
*ﻧﻘﺮﺱ :*
*با گیلاس ﺧﺸﮏ*
*ﻓﺸﺎﺭﺧﻮﻥ ﺑﺎﻻ :*
*ب
ا ﺯﺭﺩﺁﻟﻮ ﺧﺸﮏ*
*ﻋﻔﻮﻧﺖ ﻣﺜﺎﻧﻪ :*
*با ﺯﻏﺎﻝ ﺍﺧﺘﻪ ﺧﺸﮏ*
*ﯾﺒﻮﺳﺖ : با ﺁﻟﻮ ﺧﺸﮏ*
*ﮐﻢ ﺧﻮﻧﯽ :*
*با ﺍﻧﺠﯿﺮ ﺧﺸﮏ*
🏵 *" ناشتا "*
7 *عدد خرما بخورید :*
کلسیم و ویتامین های آن باعث شادابی و طراوت پوست شده، از کم خونی جلوگیری کرده، موها را پرپشت و بوی بد دهان را رفع میکندضد سرطان بوده و برای تعادل اعصاب مفید است.
*درود خدا و بهترینهایِ خدا*
*برشما و برایِ شما*
🌹💓😊✋
.
✒️
این کلیپ را برای عزیزان تان
بفرستید شاید به کارشان بیاید
شادی و سلامت شما هموطن عزیز
آرزوی کادر درمان است .
بارعایت پروتکل های بهداشتی ،
سالم بمانیم .
.
استوری شب ششم حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام ⏫⏫⏫⏫⏫