۲۰۲۳_۰۱_۰۷_۱۷_۵۹_۳۳_اذان.mp3
6.24M
صوت
اذان
#حاج آرمین غلامی
❁﷽❁
اولین کانال رسمـے اشعارمجنون کرمانشاهی در ایتا افتتاح شد👋👋
متن جدیدترین اشعار ولادت و شهادت اهل بیت(علیه السلام)📝
تمامے فایل هاے مداحـــے🎤
متن اشعار📝
گزارشـــات تصویرے📷
اعلام مراســـمات📅
مستی حلال🍇
کانال اشعار مجنون کرمانشاهی👇🏻
@majnon1396
🚫عضو شو تا پاک نشده🚫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
#حضرت_زهرا 😭 آفرینش خلق گردیده برایِ فاطمه شدبنای خلقت هستی بپای فاطمه تابه عرش حق تعالی میروم
جدیدترین اشعار زیبای ولادت حضرت زهرا(س)
ازسمت چپ ضربه بزنید👆👆👆👆👆
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلمی قدیمی وندیده شده از
شهید مهدی نوروزی دربین الحرمین
مادر محمد قبادلو دیشب جلو زندان رفت، باحمایت چه کسانی بماند. گفته پسرم اصلا ادم نکشته تمام کانالهای معاندم توبوغ وکرنا کردن ومانور دادن
اعترافات صریح پسر قاتل را بهتراست یه بار دیگه ببینیم✌️
پرچم بالاست🇮🇷✌️
جدال نقره ای✍
۲۰۲۳_۰۱_۰۹_۲۲_۴۷_۰۷_بیت صیفی زاده.تولدزهر ا.س..mp3
9.25M
بسم الله الرحمن الرحیم.
@majnon1396
✏️صوت
مجلس جشن میلاد حضرت زهرا(س)
1️⃣
#حاج آرمین غلامی
دوشنبه ۱۹دی ماه//1401
#هییت منتظران صاحب الزمان(عج)کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم.
@majnon1396
✏️فیلم
مجلس جشن میلاد حضرت زهرا(س)
1️⃣
#حاج آرمین غلامی
دوشنبه ۱۹دی ماه//1401
#هییت منتظران صاحب الزمان(عج)کرمانشاه
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم.
@majnon1396
✏️فیلم
مجلس جشن میلاد حضرت زهرا(س)
1️⃣ مدح خوانی
#حاج آرمین غلامی
دوشنبه ۱۹دی ماه//1401
#هییت منتظران صاحب الزمان(عج)کرمانشاه
یه کرامت از اهل بیت براتون بگم:
قضیه مربوط به شخصی به نام عبد الله عامر است
کسی که یه دختر داره،دخترش نا بینا شده
مریضی داره تمام دکترا جوابش کردند
یه روزسلمان بر خورد کرد با پدر این دختر،پرسید،عبدالله دخترت چطوره
گفت سلمان،دیگه تمام دکترها جوابش کردند
گفت عبدالله من یه طبیب سراغ دارم
مریضت رو شفا میده ،اما شرطی داره
گفت شرطش چیه؟
گفت شرطش اینه که اگه دخترت
شفا گرفت مسلمان بشی،باشه سلمان مسلمان میشوم
کجاست این دکتر،فرمود مدینه،
کدوم مدینه ،مدینه ی پیغمبر
اومد مدینه ی پیغمبر
( خدا قسمت همه ی ما کنه).
کوچه بنی هاشم، خانهی امیرالمومنین
درب رو کوبید،وارد خانه شد
ماجرا روبه امیرالمومنین گفت
صدا زد سلمان خوب کاری کردی
حالا که مریض رو آوردی
برو طبیبش حسین رو هم بیار
(حالا تو هم بگو حسین جان منم مریض دارم،زینب جان شفای مریضم
رو از تومی خوام)
ابی عبدالله اومدن یه مقدار آب آوردن
آقا ابا عبدالله تبرک کرد،گفت سلمان
آب رو بده به عبدالله
یه مقدار رو به دختر بده یه مقدارش رو هم به سر او بریزید
این کار رو کردند
تا آب رو خورد،چشم باز شد
شهادتین رو جاری کرد
گفت بابا من نام حسین رو شنیدم،
بابا من چشم نداشتم ببینم،بابا حسین رو به من معرفی کن، بابا حسین رو معرفی کرد
نه سال این دختر خانه ی امیرالمومنین بود،کنیزی بچه های فاطمه رو میکرد....
حالا فهمیدی کی بوده ها،هنده بوده
موقع ازدواج این دختر شد
عبدالله اومد شهرمدینه، دخترم وقت ازدواج است میخوام برگردی شام
امر امر پدره
با همه خداحافظی کرد هنده،اما آخرین نفر زینبه،هنده و زینب(س)
دست به گردن هم انداختند.
می دونی زینب چی گفت،صدا زد هنده حالا که میخوای بری برو
اما یه روز تو شهر شام،به تو مهمان میرسه
با این مهما نهامدارا کن این مهمان ها
داغدیده هستند
اما هنده متوجه نشد،هنده این مهمانهایی که برات می رسند داغ برادر دیده اند...
هنده رو آورد عبدالله به شهر شام
🕌🌴
⏪داشت عبدالله عامر دختری
به چه دختر آفتاب انوری
در میان خوب رویان طاق بود
از ملاحت شهره آفاق بود
تا یزید بی حیا نامش شنید
صید حسنش خیمه درعالم کشید
یزید شنید هنده وارد شده،هنده زیبا بوده،اومد خواستگاری، عبدالله راضی نیست،هنده راضی نیست اما چه کنند
زن یزید شد،تا آن
شبی که زینب روآوردند تو خرابه، صدا زد یزید منم میخوام برم توی خرابه به دیدن اسرا،
صدا زد نه تو ملکه ای تو زنیزیدی،تو زن امیری
جای تو در خرابه نیست،
گفت نه خیلی مایلم
یزید شیطان می دونه،هنده میشناسه زینب رو تا الان رسوا شده
هنده بیاد تو خرابه بیشتر رسوا میشه،
اما اصرار پشت اصرار، گفت حالا که میخوای بری خرابه صبر کن تا بگم کنیز ها خرابه رو آب و جارو کنند کرسی بگذارند
خرابه رو آماده کردند
بی بی زینب سوال کرد آی کنیز ها
کی میخواد به دیدن ما بیاد
صدا زدند آی زن اسیر زن یزید هنده میخوادبیاد
تا زینب شنید صدا زد خواهرم ام کلثوم بیا
(دیگه من وارد روضه شدم)
خواهر میدانی کی میخواد به دیدن ما بیاد
کسی که با دست حسین شفا گرفته
هنده میخوادبیاد توی خرابه
اما خواهر به این زن و بچه ی داغدیده بگو اگه از شما سوال کردند
بزرگ شما کیه؟
منو با اسم صدا نزنند
منو با انگشت نشون بدند.
هنده وارد خرابه شد،
نشست رو کرسی رو کرد به اسرا
صدا زد بزرگ این اسرا کیه؟
همه با دست زینب رو نشون دادند
⏪کیستی ای زن در کجا داری وطن
آی زن شما اهل کجا هستی
بی بی فرمود:ما اهل مدینه ایم،
شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله علیه میگه تا هنده شنید اهل مدینه اند به احترام پیغمبر و بچه ها ی
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله
از رو کرسی اومد پایین نشست
روی خاکها
حالا که اهل مدینه اید به من بگید
محل شما کجاست، صدا زد محل ما
کوچه ی بنی هاشم است
وای وای...
حالا که اهل کوچه بنی هاشم هستی
من چندتا آشنادارم
آی زن اسیر به من بگو ببینم آیا علی رومی شناسی صدا زد آری
آیا فاطمه رو میشناسی یا نه صدا زد آری
آی زن اسیر حسن رو میشناسی
آی زن اسیرحسین رو میشناسی
گفت آری....
یا ابا عبدالله...حالا هر چی میخوای بخواه
هر چی ناله داری بزن...
هرچی فریاد داری آماده کن ها
امروز زینب ناله میخواد
صدا زد آی زن اسیر به من بگو آیا حسین رو میشناسی یا نه گفت آره
آی زن اسیریه دوستی دارم بنام زینب
به من بگو ببینم آیا زینب رو میشناسی یا نه؟
صدای ناله زینب (س)بلند شد ،سر به دیوار خرابه اشک می ریزه،
هنده گفت آی زن اسیر من حرف بدی نزدم چرا گریه می کنی....
صدا زد هنده به خدا من زینبم
حسین....
آخ نه نه تو زینب نیستی،من سالها در کنار زینب بودم
نگاه به این لباس قیمتی نکن،نگاه به این تخت و جلال نکن
من یه روز کنیز بودم
کنیز زینب بودم،من زینب رو خوب می شناسم
من خانمم رو می شناسم، زینب من قدش خمیده نبوده
زینب من گیسوانش سفید نبوده
یه نشانی دارم زینب بی برادرش
حسین به سفر نمی رفت
⏪آخ اگر تو زینبی پس کو حسینت
(به به بلدی ها زمزمه کن)
مداح