مهدی (عج)جان
عجب حکایت عشق وعاشقی
اسمش عبدالله بود . ..
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ...
وضع مالی درست و حسابی نداشت*
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود.
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود.
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . ..
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه.
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . .
حسین حسین خونه ما
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما. ..
خونه ما
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . ..
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چه جوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . ..
گفت عبدالله من نمیدونم*
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . ..
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه*
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه . ..
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی.
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . ..
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا
مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
*عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما
رسید به مغازه حاج اکبر*
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید
عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . ..
با خنده دوید سمت خونه* *نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما
رسید به خونه شب شده بود . ..
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود.
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه ...
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!
میشه درد مارا دوا کنی بیاییم حرم
یا امام حسین خیلیا دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیونه براشون درست کن...بحق مادرت
برای سلامی آقا حجه ابن الحسن عج صلوات
اگر دلتون شکست منم دعا کنید
التماس دعا
برای سلامتی وجود مقدس امام زمان۱۴صلوات
😍-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#حداقل_برای_یک_نفر_ارسال_کنید
#مناجات_باخدا
#عیدفطر
عیدفطراست وهمه راه ونشانم ازتوست
هدیه از جنس دعای رمضانم ازتوست
عیدفطراست به گرداب گنه افتادم
حال در این شب عید خط امانم ازتوست
عیدماه آمدومن غرق نمازفطرم
لطف وجود وکرم وصل به جانم ازتوست
درنمازعیدامسال ازخداکردم طلب
لطف و احسان خودت، جا و مکانم ازتوست
درسرم هست هوای حرم امن اله
شاکرلطف توام، باز توانم ازتوست
خواهشم بوده خدایا که شوم یک اربعین
پابرهنه درنجف وقت اذانم ازتوست
از تو ممنون مرا در نظرت آوردی
سره این خوان کرم سفره ی نانم ازتوست
کربلایی شدنم را زتو دارم یارب
لطف کردی به گدا، شوق جنانم ازتوست
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دوم شوال-سالروز بدرک واصل شدن عمروعاص
ای ننگ بر آن مردک سیاس فراموش
ای شیعه بیا حرف دلم رابنما گوش
اذکار تو گر نیست چنین لحظه به لحظه
اما ز شرا ب مرتضی باش تو مدهوش
رفته به درک خصم علی دوم شوال
با لعن به اوصحن علی گیر در آغوش
آن مردک سیاس سپاه کفرو طغیان
ای شیعه تو(عمروعاص) رامکن فراموش !
نفرین کنم هرشب به نمازوبه دعایم
با مرگ توشد آتش هرفتنه ای خاموش
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🔥 مجنون کرمانشاهی 🔥
#عیدفطر
#امام_حسین
عیداست ودلم درپی یک توشه ی عشق است
برشاخه ی انگور ولا خوشه عشق است
دراین شب فطرگشت دلم مست وقلندر
باذکرحسین زایر شش گوشه ی عشق است
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
۲۰۲۳_۰۴_۲عیدفطر.مدح علی.mp3
6.36M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# جشن عید فطر/بیان مقام امیرالمومنین(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۳/اردیبهشت۱۴۰۲
۲۰۲۳_۰۴_۲۳_۱۶_۲۹_۱۲.mp3
7.42M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# اشعارحجاب/بیان حدیث پیغمبر
در مورد عذاب زنان درقیامت
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۳/اردیبهشت۱۴۰۲
مقام.علی،سرگذشت عمروعاص.mp3
8.89M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#گزارش_صوتی
# مرگ عمروعاص/بیان مقام امیرالمومنین(ع)
|مداح..حاج آرمین غلامی|
|حسینیه کرم/کرمانشاه|
••#عصریکشنبه ۳/اردیبهشت۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ #نماهنگ_مهدوی❌
#مداح..حاج آرمین غلامی
🔴 آشنایی با قطره ای از جنایات متوکل «کافرترین بنی العباس» :
1⃣ بزرگترین جنایت متوکل که در آن گوی سبقت را از دیگر غاصبین خلافت برده بود سب و لعن امیرالمومنین و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام بود به حدی که برخی مورخین نوشته اند معاویه (با تمام خباثتش) به حضرت صدیقه جسارت نمیکرد ولی متوکل از شدت عداوت و کینه اش بیشتر از معاویه، جسارت به اهل بیت علیهم السلام میکرد.
2⃣ وی غیظ و عناد عجیبی با آل ابیطالب داشت به عنوان نمونه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین نقل میکند که متوکل به والی مدینه دستور داد هر گونه داد و ستد و حتی نیکی به آل ابیطالب ممنوع است در اثر این دستور اینقدر وضعیت مالی و اقتصادی آل ابیطالب به مشکل دچار شد که علویات تنها یک لباس برای نماز داشتند که مجبور بودند به نوبت از آن استفاده کنند.
3⃣ یکی دیگر از جنایات متوکل این بود که به لشکریانش دستور داد بسیاری از سادات و ذراری حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را تحت تعقیب قرار داده و آنها را محکوم به حبس ابد یا قتل نمود اسامی تعدادی از آنها و شرح جنایت متوکل بر آنها را میتوانید در مقاتل الطالبیین ص۴۸۰ الی ۴۹۰ بخوانید.
4⃣ابوبکر خوارزمی در رسایل خویش ص۱۶۰ الی ۱۷۲ فجایع عجیبی از جنایات متوکل را مینویسد تا آنجا که در زمان متوکل کار به جایی رسید که هر کس به ال ابیطالب دشنام میداد صله میگرفت...
5⃣ یکی دیگر از دستورات او این بود که هر کجا محبین امیرالمومنین را یافتید وی را دستگیر کرده به بدترین نحو بکشید در راستای این قتل عام او حتی به معلم شخصی فرزندانش نیز رحم نکرد و هنگامی که متوجه شد ابن سکیت محبت امیرالمومنین را در دل دارد دستور داد زبانش را از قفا بیرون کشیدند و وی را کشت!! (ر.ک تاریخ الخلفا – سیوطی)
6⃣ شرط نزدیکی و قرب به متوکل نصب و عداوت با امیرالمومنین علیه السلام بود تا حدی که حتی نسبت به مامون و خلفای قبل از خویش دشمنی میکرد چرا که معتقد بود آنها عداوت کافی با امیرالمومنین علیه السلام نداشتند. ر.ک الکامل فی التاریخ/۶/۱۰۹
7⃣ متوکل از کسانی بود که مجددا فدک را از علویان غصب کرده و آن را با تمام عوایدش که در آن زمان ۲۴۰۰۰ دینار طلا بود به یکی از نواصب تقدیم کرد ر.ک فدک للقزوینی/۱۹۵
8⃣ سیوطی در تاریخ الخلفا ذکر میکند یکی از کارهای متوکل این بود که سی هزار نفر محدث را به سامرا اورد و اموال زیادی را خرج آنها کرد تا احادیث (جعلی) مطابق میلش را نقل کرده و نشر دهند.
9⃣ از دیگر جنایات متوکل این بود کسی که حدیثی در فضیلت امیرالمومنین نقل میکرد هزار ضربه تازیانه میخورد ر.ک تاریخ الخلفا/۳۶۰
🔟 از معروفترین جنایات متوکل تخریب و جسارت به قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام است که مرحوم علامه مجلسی در بحار/۴۵/۴۰۱ ذکر کرده اند که فقط ۱۷ مرتبه هتک حرمت با شخم زدن اتفاق افتاد. در دفعاتی نیز امر به تخریب بنای حرم و حتی خانه های اطراف آن نمود و چندین مرتبه نیز آب به قبر مطهر بست.
1⃣1⃣ از دیگر جنایات وی ممانعت از زیارت قبر سیدالشهداء بود به حدی که در چند فرسخی قبر مطهر پاسگاهی زده بود و به لشگریانش دستور داده بود به احدی اجازه زیارت ندهند. ر.ک تاریخ الامم و الملوک/۹/۱۸۵
2⃣1⃣ هر کس را در راه زیارت سیدالشهدا دستگیر میکردند یا به قتل میرساندند یا برای هر بار زیارت یکی از دستهای او را قطع میکردند
3⃣1⃣ وی بسیار فحاش و بد زبان بود حتی در الکامل فی التاریخ آمده که به پسر خویش فحش های رکیک و ناموسی میداد و بعد به اوازه خوانها دستور داد تا همان فحاشی ها را با غنا بخوانند و برقصند!!
4⃣1⃣ خلاصه کلام اینکه وی هیچ گونه پرهیزی از معاصی و ذنوب نداشت و کتب تاریخ پر است از ارتکاب معاصی توسط وی از شرب خمر گرفته تا شذوذات جنسی و از قتل و غارت گرفته تا غصب اموال هر کسی که خلاف میل او کاری انجام میداد حتی اگر از فقهای درباری او بود.
🔴سوم شوال المکرم سالمرگ متوکل عباسی🔴
خادم اهل بیت 🌺:
بنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی
بِنَبیٍّ عَرَبیٍّ وَ رَسولٍ مَدَنی
وَ أَخیهِ أَسَدِ اللهِ مُسَمّا بِعَلی
وَ بِزَهراءَ بَتولٍ وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها
وَ بِزَهراءَ بَتولٍ وَ بِأُمٍّ وَلَدَتها
وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ هُما نَجلَاْ زَکیٍّ
وَ بِسَبطَیهِ وَ شِبلَیهِ هُما نَجلَاْ زَکیٍّ
وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ وَ اْلصّادِقِ حَقّا
وَ بِسَجّادِ وَ بِالْباقِرِ وَ اْلصّادِقِ حَقّا
وَ بِموسی وَ عَلیٍّ وَ تَقیٍّ وَ نَقی
وَ بِموسی وَ عَلیٍّ وَ تَقیٍّ وَ نَقی
وَ بِذِی الْعَسکَرِ وَ الْحُجَّهِ الْقائِمِ بِالْحَق
وَ بِذِی الْعَسکَرِ وَ الْحُجَّهِ الْقائِمِ بِالْحَق
أَلَّذی یَضرِبُ بِالسَّیفِ بِحُکمٍ أَزَلی
أَلَّذی یَضرِبُ بِالسَّیفِ بِحُکمٍ أَزَلی
5شوال-سالروز ورود مسلم به کوفه
ابن العقیل بودودلیری سواره بود
مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود
درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد
از این که مانده بود دلش پرشراره بود
هجده هزارنامه زمردم روانه کرد
در جستجوی یافتن راه چاره بود
آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند
در حلقه محاصره صدها سواره بود
مسلم اسیرمردم وقومی که بیوفاست
دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود
کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن
برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود
کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود
آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود
شرمنده ام که نوشتم حسین بیا
آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود
کوفه میا که غارت خیمه کند عدو
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#ورودمسلم به کوفه-5شوال
#دورهء_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
✅
آمدم کوفه ولی، بی توگرفتارِ شدم
بی تومن ساکن این دیارِ خونبارِ شدم
کوفه من، خسته و سَرگشته و بیمارِ شدم
من گرفتار دراین کوچه اغیارشدم
لَعنتُ اللّه به این مردم بی عهد و وفا
برعبیدالله وبرمردم، آن دوران ها
دگر آرام گرفته خنجرکوفه حسین
رنگِ اِحرام گرفته خنجرکوفه حسین
زِ سرم کام گرفته خنجرکوفه حسین
ختمِ انعام گرفته خنجرکوفه حسین
خنجراز راه رسید و به سَرَم تیغ نشست..
استخوان بدنم ازاثر ضربه شکست
باز هم رو به توام ، گریه کنان... بی تابم
کوفه ، ای یارمیا ، برتو حسین بیتابم
مردم کوفه حسین عهد و وفابشکستند
منتظرمانده ی مرگم، در شب مهتابم
آه دارم روی لب ،ذِکرِ ”حسین جان” گویم
خجلم ازتوحسین، سیه اگرشد رویم
دل چو ، مشغولِ توسل به محمد» شد و بعد...
اشک ، بینِ دیده و چَشمِ تَرَم سَد شد و بعد...
ابن مرجانه سرم کردجدا ،ردشد وبعد
سرم افتاد زتن وای حسین بد شد و بعد...
السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرت
میکند مردم این شهرتورا دَر به دَرتَ
اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میشد
بین هرگریه ی چنین ، طرحِ معمّا میشد
زیرِ لب بودمیا "کوفه " چه نجوا میشد...
سرمن به نیزه ها خوب تماشا میشد
چکنم وای که نام توحسین روی لب است
دل من مضطرب از آمدورفت زینب است
دم آخرشده و ، لحظه ی دیدار رسید
وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید
راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید
یاحسین کوفه میا، آخر دیدار رسید
ابن مرجانه مراکشت وچو گل پژمردم
آخرین لحظه به لب نام قشنگت بردمِ
زیرتیغ ونیزه ها ، مرثیه خوانی میکرد
دیده اش از دلِ او خانه تکانی میکرد
ِاینچنین بودکمی یادِ جوانی میکرد
همه را بودکه با ناله روانی میکرد
یاحسین گفت به لب ، خواست که آرام شود
مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود...
شده پرتاب تنش تا جگرش تیر کشید
صورتِش خورد زمین ، ناله ی تصویر کشید...
رفتنش دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید
اوشهادت نامه همه بار به تعبیر کشید
زیرِ لب گفت: «حسین کوفه پرازنامردیست
غیرمن کسی حسین ،بفکر اولادتونیست
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
ورودی مسلم به کوفه-5شوال
میان کوفه مسلم بي قراری
به آغوش کسی جایی نداری
شده آواره در هرکوی وبرزن
به دامانت هزاران گريه داري
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
ورودمسلم به کوفه-5شوال
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی
مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی
ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا
وا کـردن گـوشواره ها می بینی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب
#3شوال -بدرک واصل شدن متوکل عباسی
اوخبیث همه دنیاست ،براو لعن خدا
بغض او درون دلهاست، براو لعن خدا
متوکل بودو سخت عقوبت میکرد
خون جگر زلعنت ماست، براو لعن خدا
نام حیدر به بدی برد وجسارت میکرد
هیزم جهنمی هاست، براو لعن خدا
بارهاکردجسارت به سره قبرحسین
به زیارت سرجداهاست براو لعن خدا
زایران پسرفاطمه رامیکشت او
پسر فاطمه تنهاست براو لعن خدا
آری کشتاربه هفتادهزارزایرشد
اینچنین چهره هویداست براو لعن خدا
عاقبت کشته بدست پسره صالحه شد
اوشقی همه دنیاست براو لعن خدا
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🌸🌸🌸
ورودمسلم به کوفه-5شوال
درکوفه غم اشـاره هـا می بینی
مرگ همه ی ستـاره هـا می بینی
ازکوفه مخواه عهدو وفایی ، زیرا
وا کـردن گـوشواره ها می بینی
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
@majnon1396
کانال جدید اشعار ناب