🖕🖕##ـ✨﷽✨ـ
#حاج آرمین غلامی
#در_احوال_قیامت ⁉️
✍روز قيامت روزى است كه هر فردى را بلند میكنند تا همه او را ببينند، آن وقت منادى ندا میكند: هركس به اين شخص حقّى دارد بيايد؟ آنگاه طالبين حقوق به او رو میآورند، كسانى را كه شايد اصلاً خودش احتمال نمیداده حقوقشان را اداء نكرده است ، اطرافش را میگيرند.
آبروى كسى را ريخته ،
يا غيبت كسى را كرده ،
مال كسى را خورده يا به كسى بدهى داشته و فراموش نموده ،
از او مطالبهٔ حق میكنند، بيچاره بايد از حسنات خود به آنها بدهد.
در روايات آمده كه ؛ براى يک درهم مال ، هفتصد ركعت نماز مقبول را بايد بدهد، ديگر مصيبت از اين بدتر؟ در صورتيكه حسناتش تمام شود، بايد در مقابل از گناهان صاحبان حقوق بردارد و بار آنها را سبكتر نمايد.
قيامت به قدرى سخت است كه برادر از برادر و پسر از پدر و مادر از پدر، زن از شوهر و شوهر از زن فرار میکند، از ترس اينكه نكند حق خود را مطالبه كند.
📚حقایقی از قرآن ، صفحه ۱۹
ـ┅┅❅🍃🌼🍃❅┅┅ـ
🔰
🌸🌸🌸🌸🌸
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . .مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...
بیایید ديگران را قضاوت نكنيم !
─┅─═ঊঈ👑 ঊঈ═─┅─
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم
#آنچه_از_امام_حسین_علیه_سلام_که_کمتر_شنیده ایم
##حاج آرمین غلامی
🔸امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.!
✅ امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅ امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅ در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅ هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅ در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅ هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅ در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅ کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅ وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅ در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅ وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅ وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅ وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅ در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅ زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅ مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم🖕🖕
متن کرامات الحسین-حاج آرمین غلامی
#صلی الله زینب_کبری_سلاماللهعلیها🌸
شیعیان مرتضی تحت لوای زینب است
لذّت بزم حسینی از صفای زینب است
حُرمت بزم عزا واجب بُوَد برعاشقان
مجلس ماتم همانا کربلای زینب است
من غلامِ خانه زادِ اهلبیت حیدرم
در دلم عشق علے در سر هوای زینب است
عمّهٔ سادات عالَم، عالِمه، دریای صبر
بوسهٔ هفت آسمان بر خاکِ پایِ زینب است
مرتضی مست از وفا و غیرت عبّاس بود
حضرت عبّاس هم مستِ وفای زینب است
دست بر سینه همیشه احترامش مینمود
این نشان اجر و قُرب پُربهای زینب است
مےنویسم جملهای از قول عبّاس علی
شمّهای از ارزشِ بـےانتهای زینب است
بوسه بردستان زینب زد ابالفضل و بگفت
مادرم، ایلم، تبارم، جانفدای زینب است
دردمندان و مریضان جهان را مژده باد
چارهٔ درد شما دارالشّفای زینب است
هرکه مےپرسد نشانی(فیضیا) فورا بگو
دفتر دارالشّفا بزم عزای زینب است
✧✾════✾✰✾════✾✧
طرفدار امام حسین علیهالسلام
یا طرفدار صدام حسین
پیرمرد عراقی تعریف میکرد: در جریان
انتفاضه شیعیان عراق در سال1991 میلادی
عدهای از ماها را در کربلا دستگیر کردند
و به بیابانی بردند و بر روی تپهای از ریگ
پیاده کردند
کامل حسین، داماد صدام و مأمور حمله
به حرم امام حسین علیهالسلام در آنجا بود
همه را روی ریگها نشاندند
کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست
سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت:
شماها طرفدار امام حسین علیهالسلام هستی
یا طرفدار صدام حسین؟
کسی جواب نداد!
بار دوم گفت:
هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود
و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند
کسی بلند نشد!
ناگاه یک جوان ۱۶ ساله بلند شد و گفت:
من طرفدار امام حسین علیهالسلام هستم
کامل حسین گفت: برو آنجا بایست
او رفت در مقابل همه ایستاد
بار دیگر کامل حسین گفت:
هر کس طرفدار امام حسین است بلند شود
کسی جرأت نکرد بلند شود
کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان
شانزده ساله گرفت و او را به شهادت رساند
بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار
امام حسین هستی یا طرفدار صدام حسین
جوانی دیگر بلند شد و گفت:
من طرفدار امام حسین علیهالسلام هستم
کامل حسین او را نیز به شهادت رساند
و بعد از آن هر چه گفت: کدام یک از شماها
طرفدار امام حسین علیهالسلام هستید
کسی جواب نداد
لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند
شب در خواب امام حسین علیهالسلام را دیدم
که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن
جوان شانزده ساله را آوردند
حضرت فرمودند: کنار شهداء دفنش کنید
او را دفن کردند و سپس جنازه شهید
دومی را آوردند، حضرت فرمود:
او را در ضریح دفن کنید
برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام
میان این دو شهید تفاوت قائل شدند!
لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم
حضرت فرمودند: جوان اولی
نمیدانست سرنوشتش چه میشود
ولی در عین حال بلند شد
و طرفداریش را از ما اعلام کرد
لذا جزء شهداء دفن شد
ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی
به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد
و طرفداریش از ما را اعلام کرد
گفتم: در ضریح دفنش نمایند
《صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبدالله》
🖕🖕
بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه دفن امام حسین وشهدای دشت کربلا
مداح..حاج آرمین غلامی
فرمان امام زمان (عج) به اینکه خدا را به حق حضرت زینب (س) سوگند دهید
آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه، ساکن تهران، از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند:
در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه ای، طرف عصر به سرداب مقدس رفتم. دیدم غیر از من احدی نیست. حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الأمر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند، که فرج مرا نزدیک گرداند.
ستاره ی درخشان شام ص 330، به نقل از شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ج 1، ص 251.
بحق الزینب
اللهم عجل لولیک الفرج
*روضۂ دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین.ع
*«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا»*
🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍🕍
درمیان میکده ساغر بدردم میخورد
باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد
دستهای خالیم خالی بماند بهتر است
اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد
گریه وقتی میکنم زهرا دعایم میکند
پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد
خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین
دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد
بی خیال نسخه های بی دوای این و آن
بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد
*
*◾ سلام میده امام زمان به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود*
*دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو ندارین
آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭
*همه بگید مظلوم حسین
#
روضه هنده زن یزید لع.وزینب کبری .غلامی.m4a
6.51M
روضه هنده زن یزید وحضرت زینب(س) درشام
#مداح..حاج آرمین غلامی
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
🍀
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
امام سجاد به یزید فرمود:
"به من اجازه می دهی بالای این چوب ها(منبر)بروم تا سخنی بگویم که مورد رضایت خدا باشد و برای این مردم اجر و پاداشی داشته باشد؟".
یزید نپذیرفت،مردم اصرار کردند تا حضرت سخن بگویند،اما باز قبول نکرد،پسر یزید_معاویه_از پدرش خواست که به او اجازه بدهد و گفت:به او اجازه بده،مگر چه چیزی دارد که بگوید؟،یزید گفت:این ها وارثان علم و فصاحت هستند.
بعد از چند لحظه یزید منصرف شد و اجازه صحبت کردن داد.حضرت سخنرانی کردند و چون سخن امام به این جا رسید:"((من فرزند کسی هستم که در خون خویش غلتید،من فرزند ذبیح کربلا هستم،من فرزند کسی هستم که طایفه جن بر او گریه کردند و پرندگان آسمان برایش نوحه سر دادند))".
صدای گریه و شیون مردم برخاست،یزید احساس خطر کرد و به مؤذن دستور داد تا اذان سر دهد.مؤذن گفت:اللّه اکبر.
امام فرمود:"((اللّه اکبر و أجل و أعلی و اکرم ممّا أخاف و أحذر))".
مؤذن گفت:أشهد أن لا إله إلّا اللّه.
حضرت فرمود:"((نعم أشهد مع کل شاهد أن لا إله غیره و لا رب سواه))".
وقتی مؤذن گفت:أشهد أنّ محمداً رسول اللّه.
امام سجاد به مؤذن فرمود:
"تو را به خدای محمد قسم می دهم که ساکت شو و دیگر چیزی نگو!".
آن گاه رو کرد به یزید و فرمود:
"این پیامبر عزیز و بزرگوار جدّ توست یا جدّ من؟!اگر بگویی جدّ تو بوده است که همه می دانند دروغ می گویی و اگر بگویی جدّ من است پس چرا پدرم را از روی کینه و دشمنی کشتی،اموالش را به غارت بردی و خانواده و ناموسش را به اسارت گرفتی؟!وای بر تو از آن لحظه ای که در روز قیامت جدّم،حقّ خویش را از تو بخواهد".
یزید که اوضاع را چنین دید با فریاد به مؤذن گفت:اقامه بگو تا نماز بخوانیم.مردم به همهمه و گفت و گو پرداختند،بعضی از آنها مشغول نماز شدند و عده ای نیز آن جا را ترک کردند.
📚مقتل مقرم،ص۴۱۳_۴۱۴_۴۱۵_۴۱۶
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۶۹
📚نفس المهموم،ص۲۴۳
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
#سر_مطهر_امام_حسین
یزید خواست تا سرِ بُریده حضرت را نزد او بیاورند.سرِ مطهر را در تشتی از طلا گذاشتند و مقابل یزید قرار دادند.
سپس سکینه و فاطمه وارد شدند،آن دو دائم نگاه می کردند تا سرِ مطهر را ببینند. اما یزید آن را می پوشاند تا فاطمه و سکینه نتوانند ببینند،وقتی چشم آن دو به سرِ مطهر افتاد به گریه افتادند و ضجه زدند.
یزید دستور داد تا مردم وارد شوند،او شاخه ای از نِی در دست داشت و با آن به لب و دهان مبارک سیدالشهدا می زد و می گفت:((یوم بیوم بدر_امروز تلافی جنگ بدر است)).
ابو برزه اسلمی،به یزید گفت:خودم دیدم که روزی پیامبر این لب ها و لب های برادرش حسن را می بوسید و می فرمود: "شما سرور جوانان بهشت هستید،خدا قاتل شما را بکشد و لعن نماید و به جهنم ببرد".
یزید از این سخن خشمگین شد و دستور داد او را به زور از آن مکان بیرون بردند.
📚مقتل مقرم،ص۴۱۶
📚مرآةالجنان،ج۱،ص۱۳۵
📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۵
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۲۶
📚لهوف،ص۱۰۲
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_شام
#سر_مطهر_امام_حسین
فرستاده قیصر روم که در مجلس حاضر بود خطاب به یزید گفت:به یکی از منطقه های ما سُمِّ الاغِ حضرت عیسی نگهداری می شود و مردم مسیحی هر سال،از سراسر کشور،خود را به آن می رسانند و نذرهای خویش را به احترام آن تقدیم می نمایند.ما همان قدر به آن احترام می گذاریم که شما به کتاب های دینی و مقدس خود!من با دیدن بی احترامی شما به سرِ فرزند پیامبرتان،فهمیدم که باطل هستید و دشمن حقّ می باشید.
یزید دستور داد او را به قتل برسانند.فرستاده قیصر برخاست،سرِ مطهر را بوسید،شهادتین را بر زبان راند.وقتی او را کشتند،همه شنیدند که سرِ مطهر امام حسین(ع)با صدای کاملاً آشکار فرمود:"لا حول و لا قوّة إلّا باللّه".
سر را از مجلس بیرون بردند و به مدت سه روز بر دروازه قصر آویختند.وقتی هند بنت عمروبن سهیل_همسر یزید_دید سرِ مطهر بر دروازه آویزان است و نور از آن پرتوافکنی می کند و خون تازه از آن می چکد و از آن عطری مطبوع به فضا پراکنده می شود، سراسیمه و بدون حجاب وارد مجلس یزید شد و گفت:سرِ فرزند دختر رسول خدا بر دروازه خانه ماست.یزید به طرف او رفت و او را پوشاند و گفت:گریه کن!او بزرگ خاندان بنی هاشم بود و ابن زیاد در کشتن او تعجیل کرد!.
پس از آن یزید دستور داد تا همه سرها را بر دروازه های مختلف شهر و مسجد جامع اموی بیاویزند.
مَروان که از کشته شدن امام حسین خرسند بود گفت:((ضربت دوسر فیهم ضربة_أثبتت اوتاد ملک فاستقر)).
و در حالی که شعر زیر را می خواند با نِی بر صورت مبارک سیدالشهدا می زد:((یا حبّذا بردک فی الیدین_و لونک الأحمر فی الخدین_کأنّه بات بعسجدین_شفیت منک النفس یا حسین)).
📚مقتل مقرم،ص۴۱۷_۴۱۸
📚الصواعق المحرمة،ص۱۱۹
📚مقتل عوالم،ص۱۵۱
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۷۵_۷۴
📚الخطط مقریزی،ج۲،ص۲۸۴
📚نفس
.
🔰حق باکیست⁉️
✅ اعترافاتِ #عُمربه ناتوانی ِ خود درمشکلات وتوانمندیِ آقاامیرالمومنین سلام الله علیه
که علامه #امینی "رحمت اله علیه "، درجلد ِ #ششم_مجموعه ی #الغدیر دربحث ِ ( #نواد_الاثر) باذکر ِ دقیق ازمنابع ِ #اهل_سنت قید کرده است.
که به چندتایی ازآنها اشاره میکنیم .👇
1⃣《 عجزت النساء ان تلد مثل علی بن ابیطالب ...زنان عاجزند که فرزندی مانند علی بن ابیطالب بزایند. 》(۵)
2⃣《 لَولا علی لَهلک عُمَر .... اگر علی نبود ، عمر #هلاک میشد》(۵)
3⃣《 لولا علی لافتَضحنا ... اگرعلی نبود،ما #رسوا میشدیم》
4⃣《 لا ابقانی الله لِمعضله لم یکن لها ابوالحسن
خدامرا به مشکل ومعضلی نیفکند که علی برای حل آن نباشد》(۱)
5⃣《 الحمدلله انتم اهل بیت الرحمه یاابالحسن! لولاعلی لهلک عمر ..
خداراشکر که توازاهل بیت رحمت هستی! اگرعلی نبودعمرهلاک میشد 》(۲)
6⃣《 اعوذبالله من معضله لاعلی لها
پناه میبرم بخدا از معضل ومشکلی که علی برای حل آن حضورنداشته باشد》(۳)
و ♦️#ابوبکر :
7⃣《 اَقیلونی ولستُ بِخیرکم وعلی فیکم ..
مرارهاکنید که #برترین شما #نیستم درحالیکه علی درمیان شماست》( ۴)
8⃣ 《 یابن ابیطالب ! مازلت کاشف کل شبهه وموضح کل حکم ...
ای پسراببطالب ! توهمواره برطرف کننده هر #شبهه و #توضیح دهنده ی هرحکم بوده ای 》
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚برگرفته ازکتاب علی کیست؟ نوشته فضل الله کمپانی صفحات ۱۰۸ تا۱۱۵
📚 الغدیر.ج ۶. بحث نوادرالاثر
📚۱)کفایه الخصام ص۶۸۴
📚۲)ناسخ التواریخ.احوالات امیرالمومنین
📚۳)فصول المهمه ص ۱۸
📚۴) ذخائرالعقبی محب الدین طبری ص ۷۹.۸۰
📚۶ و ۵)کشف الغمه ص ۳۳
.
.
♦️#عایشه ....
《وَ لَو تَقَوَّلَ عَلَینا بَعضَ الاَقاویل لَاَخَذنامِنهُ بِالیَمین ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتین
اگرپیامبر، برما بعضی سخنان ِ(دروغ) رامیبست ، دست راست اورا (مقتدرانه )میگرفتیم
و رگِ گردنِ اورا #قطع میکردیم 》
( الحاقه/۴۶)
خداوندبه قول ِمعروفِ
( به در میگم دیوار بشنوه )برای اینکه حساب کار دست همه بیاید، به
#محمد ، #حبیب الله ، #برگزیده ی #برگزیدگان خدا،#خاتم ِ پیغمبران
وکسی که جهانی را به #عشق اوآفرید
( لولاک لما خلقت الافلاک) میفرماید:
ای محمد! اگر حتی ! آنکسی که بمن سخن باطلی روامیدارد ، #تو!!!!! باشی ، امانش نمیدهم...❗️
وبااین آیه تکلیف بسیاری ،ازجمله #عایشه را روشن میکند! وگرنه که خداوندبا #حبیبش این حرفها را ندارد...
💠 عایشه ! کسی که ازشدتِ حسادت به خانم #خدیجه سلام الله علیها ،انقدر احادیث کذب وناشایست( از #عشق پیامبر به خودش) نقل کرده
که #هر_انسانی از بیان آنها #شرمسار میگرددوحکایت ِ ۶ یا ۹ ساله بودنش درزمان ازدواج کمترین آن دروغهاست
( که کذب ِ همین راهم ازمنابع اهل سنت بخوبی میتوان اثبات کرد)
ویکی از دلایلی که کتاب #آیات_شیطانی ِ#سلمان_رشدی نوشته شد، وجودِ همین احادیث درمنابع اهل سنت بود.......
گویا #فراموش کرده خداونددرسوره #تحریم ، چگونه اوو #حفصه_دختر_عمر رابخاطر" آزاردادن ِ همسرشان رسول الله " ،#سرزنش و #تهدیدکرده است؟....
عایشه ای که وقتی از #عثمان خواست حق اورا ازبیت المال به عنوان همسر پیامبربپردازد و عثمان نپذیرفت
✅ بارهافریادزد: این #نعثل را #بکشید... ( ۱ )
اما پس ازکشته شدن ِ عثمان، به خونخواهی ِ او، سوار بر #شتری ، جنگ #جمل را راه انداخت تا ۱۸ هزااااااار #مسلمان( ونه کافر! ) درآن جنگ کشته شوند⁉️
مسلمانانی که جای #فرزند اوبودند!
مگر قران نفرمود که همسران پیامبر(اُمُ المومنین) هستند؟ !
ایا خداونددرسوره ( مائده/۳۲) نفرموده که هرکس،خون #یک نفربیگناه رابریزد گویا خون ِ #تمام انسانها رابرزمین ریخته است❓
آیا رسول اکرم نفرموده اند:
اگر در #شرق عالم عملی انجام شود ودیگری در #غرب عالم به آن عمل، #راضی باشد ، آن شخص
درثواب یامجازات آن عمل شریک خواهد بود؟
آیا پیروان این بانو وپدرش،میدانند به چه اعمالی #راضی بوده ودر #عقاب چه اعمالی #شریک هستند؟
📕 ( ۱ ) 👈 امامت و سیاست . ابن قتیبه .ترجمه ص ۷۹ ( ازمنابع اهل سنت )
.
اشعار مجنون کرمانشاهی(آرمین غلامی):
🔴🔴 دانستی های یک خطی درباره عایشه از مصادر اهل سنت🔴🔴
❗️عایشه بیوه زنی که به عقد پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله در آمد.
طبقات ، ج۸ ، ص۱۵۶
❗️ مسموم کردن رسول خدا صلی الله عليه و آله به بهانه دادن دارو
بخاری ۱۷/۷
❗️شغل پدر بزرگش : در مهمانخانه پشه هایی که مزاحم مهمانان بوده را دور می کرد.
الاصابه ۵۴۸۵
❗️پدرش : توهین علنی قیس به ابوبکر در جلوی رسول خدا که حضرت لبخند و تبسم نموده و او را تشویق کردند.
راغب ۱۴۸/۱
❗️پدرش : مست بودن ابوبکر و مرثیه سرایی در مدح مشرکین کشته شده درجنگ بدر و برخورد شدید رسول خدا با او
ترمذی ۱۰۹/۱
❗️مادرش : زن بد نام که در تاریخ عرب معروف است.
مسند احمد ۲۷۲/۲
❗️حسادت عجیب عایشه به حضرت خدیجه سلام الله علیها با اقرار خود عایشه
احمد بن حنبل ، ص۷۵
❗️سن عایشه قبل هجرت ۱۲ سال بوده و او ۶ سالگی با رسول خدا ازدواج نکرده است.
المعارف ، ابن قتیبه ، ص۲۹
❗️ادعای عایشه به فراموشی داشتن رسول خدا
بخاری ۱۱۰/۶
مسلم ۱۹۰/۲
❗️عایشه شأن نزول سوره عبس را پیامبر می دانست در حالی که چنین نیست.
مسلم ۳۲/۸
❗️بی ادبی عایشه و دروغ بستن به رسول خدا که :چه قدر بوی بد میدهی!
تفسیر قرطبی ۴۰۳/۵
❗️اقرار عایشه به زدن یتیمان به حدی که در زمین پهن شوند.
بخاری ، ص۴۱
❗️آزار های شدید عایشه و حفصه به حدی که پیامبر آن ها را طلاق رجعی داد.
بخاری ۷/۶
❗️پیامبر آرزو می کرده عایشه بمیرد و از دستش راحت شود. (به اقرار خود عایشه)
طبقات ابن سعد ۲۰۶/۲
❗️اولین زن تروریست در اسلام که فقط در جنگ جمل ۷۰ هزار نفر به واسطه ی او کشته شدند.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۳۲۲/۹
❗️وعده ی طلای عایشه به کسی که سر مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در جنگ جمل برایش بیاورد.
سیرة الأئمه ۴۵۶/۱ ( شیعه)
🔘برخی از مطاعن عایشه لعنتالله
1_ افشای اسرار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
2_ نقشه ریزی برای مسموم کردن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
3_ تهمت زدن به ماریه قبطیه
4_ حسادت بر حضرت خدیجه سلام الله عليها
5_ دشمنی با حضرت زهرا سلام الله عليها
6_ برپاکردن جنگ جمل با همکاری طلحه و زبیر
7_ تحریک کردن مردم به مبارزه با آن حضرت حتی بعد از جنگ جمل
8_ شادی در شهادت حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام
9_ امتناع از ذکر نام حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام به جهت دشمنی
10_ اظهار کینه هنگام تشیع امام حسن مجتبی علیه السلام
11_ نامگذاری غلامش به نام عبدالرحمن به جهت محبت ابن ملجم
12_ او خودش مردم را به کشتن عثمان تحریک می کرد، ولی پس از بیعت مردم با حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام _ به جهت کینه ای که با حضرت داشت _ گفت ؛ عثمان مظلوم کشته شده و من به خونخواهی او قیام می کنم
13_ هنگامی که به حوأب رسید و سگان بر او پارس کردند، کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در نهی از جنگ با حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام به یاد آورد، ولی بر مخالفت خویش اصرار ورزید
14_ او دستور داد به کشتن صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عثمان بن حنيف _ حاکم بصره از طرف حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام _ پس از وساطت دیگران از کشتن او صرف نظر کرد ولی به دستور او موهای سر و صورت و ابروی او را کندند، و او را حبس کردند
15_ در خانه ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصرف بی جا کرد و ابوبکر و عمر را در آنجا به خاک سپرد
16_ حضرت آیت الله العظمى آقا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب علیه السلام او را از شرافت ام المؤمنين بودن طلاق داد،
📜 1_ بحارالأنوار ج 22 ص 230 تفسیر سوره ی تحریم آیه ی 3
2_ تفسیر قمی ج 2 ص 375_376، بحارالأنوار ج 22 ص 239 _ 241_246
3_ بحارالأنوار ج 22 ص 153_155
4_ صحیح بخاری ج 4 ص 230_231، ج 6 ص 158، ج 7 ص 76، ج 8 ص 195،
صحيح مسلم ج 7 ص 133_134
کنزالعمال ج 16 ص 692_693
5_ بحارالأنوار ج 22 ص 236 _238_242
6_ بحارالأنوار ج 32
6_ بحارالأنوار ج 32 ص 341
7_بحارالأنوار ج 32 ص 340_341
8_ بحارالأنوار ج 42 ص 20، پاورقی ج 28 ص 150
تاریخ طبری ج 2 ص 433
مسند احمد ج 6 ص 34_ 228
9_ بحارالأنوار ج 32 ص 342
10_ بحارالأنوار ج 32 ص 341_342
11_ بحارالأنوار ج 32 ص 126_136_137_142_143_167
12_ بحارالأنوار ج 32 ص 118_139_146_147_281
13_ تذكرة الخواص ص 69
14_ الاستيعاب ج 1 ص 368
15_ نهج الحق ص 369
16_ احتجاج ص 164 _198
الصراط المستقيم ج 3 ص 169
الطرف ص 35
ارشاد القلوب ج 2 ص 377
اثبات الوصية ص 133
بحارالأنوار ج 28 ص 107
بحارالانوار ج 32 ص 267_268_278
بحارالأنوار ج 33 ص 249
بحارالأنوار ج 38 ص 350
اساس ایمان ص 420_421
برعای
قسمت پنجم :
#روضه_امام_حسین
#علیه_السلام
#حاج آرمین غلامی
اما من فدای اون سری که ... « أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ » سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته ... حسیییین ... ( قسمتی از زیارت ناحیه ی مقدسه )
یااباعبدالله ... سرِ مولا را بالای نیزه زدند ، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده ، ( این سلامها مخصوص سرِ ابی عبدالله است ) ، یه سلام دیگرش رو هم میگم : أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ ، سلام بر آن صورتی که خاک آلود شد ...
چند جا ، صورت ابی عبدالله خاک آلود شد ، من یکجاشو میگم ، وقتی تیر به سینه ی حضرت زدند ، هرکاری کرد تیر را از جلو بیرون بیاره ، نتوانست ... دلت کربلاست یا نه ؟ این روزها خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ... دعا زیر قبه امام حسین مستجابه ... امام هادی ( علیه السلام ) بیمار شدند ، شخصی را اجیر کردند ، بهش پول دادند ، فرمودند : برو کربلا زیر قبه ابی عبدالله ، برام دعا کن ... گفتند آقا شما خودتان امام هستید ، مُسْتَجَابُ الدَّعْوَه اید ، چرا من دعا کنم ؟
امام فرمودند : خداوند به مکانهایی نظر خاص داره ... اگر راه دل بسته نیست ، امروز دلت رو بفرست ، امروز این دل باید کار ازش بیاد ، منو تو رو باید ببره کربلا ، کنار ضریح اربابمون ، زیر قبه ی ابی عبدالله دعا کنیم ، بگیم آقا شیعیانت گرفتارند ، حسییین ...
نه ذوالجناح دگر
تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال
طاقت داشت
(ناله داری بگم یانه)
هوا ز باد مخالف
چو قیرگون گردید
« عزیز فاطمه »
از اسب سرنگون گردید
#شاعر_مقبل_کاشانی
چطور ؟ نوشته اند با گونه ی راست زمین خورد ، ای ی ی غریب حسیییین ... کربلا هر کسی از روی زین بر زمین می افتاد ، دیگه کارش تمام بود ، حضرت قاسم ، حضرت اباالفضل ، حضرت علی اکبر ... اما تا ابی عبدالله می آمد ، دشمن فرار میکرد ... اما مردم ، وقتی امام حسین روی زمین افتاد ، دیگه کسی را نداشت ... اول کار دشمن بود ، دورش رو گرفتند ، یکی با نیزه زد ، یکی با شمشیر زد ، یکی با لگد زد ...
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ...
یا ز دست قاتلت
خنجر بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
#شاعر_استاد_سازگار
#بیت_مرحوم_آیت_الله
#بروجردی_رحمه_الله_علیه
4/7/1399