۲۰۲جریان زجرابن قیس.mp3
1.58M
قاتل رقیه کیست،،،
زَحر(زجر) بن قَیس جُعفِی کوفی، از افراد لشکر حضرت علی(ع) در جنگهای جمل و صفین که پس از شهادت آن حضرت، به معاویه بن ابی سفیان پیوست و علیه حجر بن عدی شهادت داد. او در واقعه کربلا رئیس پاسبانان کوفه بود و پس از واقعه، سرهای شهدا را به همراه اسیران کربلا از کوفه به شام نزد یزید بن معاویه برد و گزارش واقعه کربلا را به یزید داد.
زحر بن قیس جعفی مشخصات فردی نام کامل زَحر(زجر) بن قَیس جُعفِی کوفی محل زندگی کوفه نسب/قبیله قبیله بنی مذحج نقش در واقعه کربلااقدامات گزارش واقعه کربلا به یزید بن معاویه نقشهای برجسته رئیس پاسبانان کوفه در واقعه کربلا • حامل سرهای شهدا و اسیران کربلا از کوفه به شامدیگر فعالیتهااز یاران حضرت علی(ع) در جنگهای جمل و صفین • شهادت علیه حجر بن عدی • کارگزار عثمان • همراهی مصعب بن زبیر در قتل مختار
#حاج آرمین غلامی
مراسمات روضه دهه اول ماه صفر
پنج شنبه دوم مردادماه/کرمانشاه
رقیه کیست.mp3
6.77M
زندگینامه رقیه بنت الحسین(ع)
#حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
﷽
متن رقیه کیست..
#حاج آرمین غلامی
🔻به مناسبت ایام شهادت خانم #رقیه خاتون(س)
🔻بالاترین #سند برای #امامزادگان انتساب آن ها به ۱۴ معصوم است.
🔻افرادی که در برخی مسائل تشکیک می کنند این نکته را بدانند این #تشکیک ها همیشه بوده است. مگر در #ولادت امام زمان تشکیک نکردند و نمیکنند، مگر برای اینکه بدانند امام دروغ نمی گوید برای تشخیص فرزند امام #قیافه_شناس نیاوردند؟! مگرحرف قیافه شناس را بر حرف امام معصوم برتری ندادند!!
🔻افرادی هم که دنبال سند هستند هم علمای شیعه مانند سید بن طاووس در لهوف اسم ایشان را ذکر کرده است و هم از علمای اهل سنت مانند ینابیع الموده قندوزی حنفی و در اشعار مثل شعر سیف نخعی از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهما السلام ۱۲۰۰ سال پیش اسم رقیه را ذکر کرده اند.
در خانه اگر کس هست یک حرف بس است.
5 صفر
شهادت حضرت رقیّه علیها السلام
در روز پنجم ماه صفر سال 61 هـ حضرت رقیّه علیها السلام مظلومانه به شهادت رسید. (1)
نام شریفش «رقیّه»، «فاطمه» و «زینب» است. پدرشان مولانا الشهید اباعبدالله الحسین علیه السلام و مادرشان ام اسحاق است.
ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم 61 هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد. قبل و بعد از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی اباعبدالله علیه السلام قرار گرفت تا آنجا که به خواهرشان حضرت زینب علیها السلام در مورد او سفارش فرمودند.
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب، همراه با اسرا به کوفه و شام برده شد و در مسیر چهل منزل راه شام رنج های فراوانی دید.
در شام بعد از دیدن سر نورانی پدر با پیشانی شکسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گریست تا به ملکوت اعلا پیوست، و بدن شریف آن حضرت را شبانه دفن کردند. (2)
از کهن ترین منابعی که نام آن حضرت با لفظ رقیّه یاد شده قصیده ی سیف بن عمیره نخعی کوفی از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسی کاظم علیهما السلام است :
و عبدکم سیف فتی ابن عمیرة
عبد لعبد عبید حیدر قنبر
و سکینة عنها السکینة فارقت
لما ابتدیت بفرقة و تغیّر
و رقیّة رق الحسود لضلعها
و غدا لیعذرها الذی لم یعذر
و لأم کلثوم یجد جدید ها
لثم عقیب دموعها لم یکرر
لم أنسها و سکینة و رقیّة
یبکینه بتحسّر و تزفّر (3)
شواهد و مدارک درباره ی وجود شریف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مکان فعلی حرم مطهّر، همراه با معجزات و کراماتی از آن مخدّره ی مظلومه بسیار است که در پاورقی به قسمتی از آنها اشاره می شود. (4)
📚 منابع :
1. وقائع الشهور : ص 47.
2. کامل بهائی : ج 2، ص 179. و ... .
3. دایره المعارف تشیع : ج 8، ص 314 _ 313. و ... .
4. ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 368.
روضه نوحه....رقیه.mp3
21.98M
✌️✌️صوت روضه حضرت رقیه(س)
صوت نوحه وعزاداری
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجداقارحیم آل آقا،کرمانشاه
#ظهر سه شنبه۳۱مرداد
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
روضه نوحه....رقیه.mp3
21.98M
✌️✌️صوت روضه حضرت رقیه(س)
صوت نوحه وعزاداری
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجداقارحیم آل آقا،کرمانشاه
#ظهر سه شنبه۳۱مرداد
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
✍بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
#بامداحی،،حاج آرمین غلامی
●خیلی، بَدَن بابا
تو رفتیو تو خیمهٔ ما اومدن، بابا
خیلی، بَدَن بابا
چرا جلو عروسکم مارو، زدن بابا
■تو رفتیو طناب به گردنم زدن، بابا
منو زدن، عروسک منم زدن، بابا
★اشکای، عروسکِ، منو ندیدن
اشکای منم همینطور
موهای، عروسک منو کشیدن
موهای منم همینطور
─┅══༅࿇ ༅࿇༅══┅─
اسـیـر و بی خونه منـم
گـوشـــه ویـــرونه منـم
یکــی که از جــور زمان
خیـلی دلـش خونه منم
عمـــه بگـو چیکار کنـم
جــونـم رسـیـده به لبام
گرسـنـه نیستـم به خـدا
بگــو بیاد پیشــم بابام
من خواب بابامــو دیدم
خــودم صـداشو شنیدم
عـمـــه نبــــودی ببــینی
گبوسه از روش میچـیدم
اما یه دفعـــه رفـت کجا
نکــنه قــهر کــرده با من
من که دوسش دارم زیاد
چرا با من نگــفت سخـن
همش میگفت رقیه جون
تــویی تـو نخـل باورم
آخـــه میــدونی دختـرم
تو ای شــبــیه مـــادرم
راست میگه بابام به خدا
حـــالا دیگــه مثل اونــم
رو صــورتم جــای سیلی
سه ساله ام قـــد کـمونم
مـطلـوب تـو در طَــبَقِــه
گـریـه نکـــن ای مهـربون
بابات اومـــده از ســفـر
پاشو براش روضه بخون
زِ دل بـــرام خـــبــر اومد
هجر و فراق به سر اومد
تو کــربلا مــونـده تنــش
به دیدنـت با ســرم اومد
🙏😭🙏😭🙏😭
دیشب خواب بابامو دیدم دوباره•♪ϟ
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره•♪ϟ
وقتی به نزدیک بابا رسیدم•♪ϟ
دیدم که زخماش خدا چه بیشماره•♪ϟ
بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ
بابا بابا بابا بابا•♪ϟ•♪ϟ
بابا برام حرف بزن•♪ϟ
پس اکبرت کجاس•♪ϟ
بابا برام حرف بزن•♪ϟ
انگشترت کجاس•♪ϟ
بابا برام قصه بگو•♪ϟ
بابا برام قصه بگو•♪ϟ
آب اورت کجاس•♪ϟ
بابا برام قصه بگو•♪ϟ
پس اصغرت کجاس•♪ϟ
نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ
صداش کردم دلم رزید•♪ϟ
نگاش کردم به روم خندید•♪ϟ
صداش کردم دلم رزید•♪ϟ
تا رومو دید با اون چشمهای پر اشکش به من خندید•♪ϟ
منو بوسید منو بوسید منو بوسید•♪ϟ
بابا بابا بابا بابا•♪ϟ
بابا بابا بابابابا
دختر منتظره بابا برگرده ، با بابا دردل کنه اما این دختر با همه دخترها فرق داره ، چرا ؟ درداش رو با کسی نمیگه مثل مادرش فاطمه ی زهرا که به امیرالمومنین هم نگفت یاعلی پهلوم شکسته ، نگفت یاعلی بازوم وَرم داره ... این دختر هم مثل مادرش فاطمه ، نگفته بود به عمه سرم شکسته شده ...دلِ شکسته ی عمه مگرکه طاقت داشت ؟ اِ ی ی ی ... درداشو توو دلش نگهداشت به هیچ کسی هم نگفت ، اما اون شب که سرِ بریده ی بابارو دید ، تا نگاه به سرِ بریده کرد ، دردای خودش یادش رفت ، تا یه نگاه کرد ، دید پیشانی شکسته... من از شما سئوال میکنم ، دختر آیا طاقت داره سرِ بریده بابا رو ببینه ؟ دختر حتی طاقت نداره سرِ بریده ی سالم بابا رو ببینه ، چه برسه به اونجایی که دختر ببینه سرِ بابا شکسته ، ببینه بابا محاسنش خاکستریه ...
من می بینم یه دختر خانم کوچولو اینجا ایستاده ، داره دل میبره ، #چادر مشکی سرش کرده ... من خواهش میکنم این دختر روبغل کن ، مردم ببینندش ، وقتی ببینی ، میفهمی سیلی با این صورت کوچولو چه کرده ، وقتی نگاه به این دختر میکنی ، اون موقع داد میزنی میگی تازیانه با این بدن چه کرد ؟ حسییین ...کسی هست امشب ناله نداشته باشه ؟ وقتی نگاه به پای کوچولوش میکنی ، وقتی رو خار مغیلان میدوید ، هی صدا میزد : بابا بابا بابا ... بابا جان ، باباجان ، باباجان ...
سر رفته دیگه حوصله ، بابا
پایم شده پُرآبله ، بابا
رو نیزه ، تو خیلی سریع میری
نمیرسم به قافله ، بابا بابا
با پای خونین ، خودت میدونی
پشت سرِ نیزه ی تو دویدم
تا بابا گفتم ، از تازیانه حرف بد شنیدم
تورو ندیدم ،توروندیدم ، توروندیدم
اصلا تصور کن این دختر هی زمین بخوره وبلند بشه ، بگه بابا ، هی زمین بخوره بگه بابا ، من جا موندم ، عمه ، جا موندم ، عمه عمه عمه ...
زخمی شده بال و پرش ای وای
سپید شده موی سرش ای وای
( آخ آخ ... قربون بدنِ کبود شده ات خانم ، امشب با این اشک هاتون ، مَرهم زخمهای پای این خانم سه ساله باشید )
غسلِ تنِ کوچک تو سخته
از بس کبوده پیکرش ای وای
به یاد مادر ، با حال مُضطر
زینب بریز آب روان ز دیده
شبیه زهرا ، غریب و تنها
شد دختر برادرت ، شهیده
موهاش سپیده ، موهاش سپیده ...