بسم الله الرحمن الرحیم
عاقبت مرد جوانی که غیبت میکرد
ابوجعفر بلخی گفت در نزدیکی ما جوانی از اهل بلخ زندگی می کرد او بسیار عابد و زاهد بود و در مجاهده با نفس خود و اطاعت از خداوند بسیار عبادت می نمود ولیکن درباره مردم زیاد غیبت می کرد روزی او را در میان جذامیان دیدم که به مرض جذام مبتلا شده با ایشان زندگی میکند...
به او گفتم ای فلانی این چه حال و وضعی است که در تو میبینم؟ گفت آن همه غیبت کردن از مردم و رساندن صدمه و آسیب به ابرو و ناموس دیگران و ایجاد فساد و فتنه و آشوب در میان دوستان و آشنایان عقبت کار من به اینجا کشید وبه مرض جذام مبتلا شدم و این غذاب وعقوبت همان کار زشت است که از مردم غیبت میکردم و این بلایی است از جانب خداوند که مرا بدان مبتلا کرده است اکنون به کفاره و جبران آن گناه زشت غیبت کردن از مردم _در میان این جذامیان زندگی کرده و به ایشان خدمت می کنم و آن حال و احوالی که تو قبلا از مجاهده زهد و پارسایی و عبادت و اطاعت از خداوند در من می دیدی همه بر اثر غیبت کردن تباه و نابود شد حال دعا کن و از خداوند بخواه تا مرا ببخشاید و از من بگذرد
1_رساله قشیریه صفحه 237
بر گرفته از کتاب آفات زبان
زیادبگویید🤲#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
😊 نماز شب بخونید⏰فیض اعظم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر کمنظیری از بالای ضریح حضرت امیرمومنان حضرت علی علیهالسلام
زیادبگویید🤲#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
😊 نماز شب بخونید⏰فیض اعظم.
سه داستان آموزنده
عقبه پدر وليد (فرماندار كوفه ) در مكه معظمه آب دهان به صورت پيامبر صلى الله عليه و آله انداخت و روز بدر هم با كفار به جنگ پیامبر (ص) آمد.
كفار كه شكست خوردند او دستگير شد و او را نزد پيامبر آوردند. و به امر پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤ منين عليه السلام او را كشت .
لذا فرزندش وليد كه در زمان عثمان به فرماندارى كوفه منصوب شد هميشه كينه (اميرالمؤ منين ) در دلش بود و حضرت را تا آخر عمر سب مى كرد.
وقتى وليد بيمار شد امام حسن به عيادتش رفت ، او چشم گشود و گفت : من از آنچه كرده ام پشيمانم و بخدا توبه مى كنم جز دشنام به پدرت كه پشيمان نيستم .
امام حسن فرمود: پدرم پدرت را كشت و ترا هم (بخاطر شراب خوردن که در اسلام حرام است) حد زد، لذا بخاطر همین امور خلاف دشمن او هستى (و اين كينه سبب اين دشنام دادن ها است ).
داستان دوم
در قرن ششم هجرى شخصى به نام ابن سلار كه از افسران ارتش مصر بود بمقام وزارت رسيد و در كمال قدرت به مردم حكومت مى كرد.
او از يك طرف با وجود اینکه مردى شجاع ، فعال و باهوش بود، ولی از طرف ديگر خودخواه و كينه جو بود
لذا در دوران وزارت خود، هم خدمت و هم ظلم فراوان كرد. موقعى ابن سلار يك فرد سپاهى بود به پرداخت غرامتى محكوم شد، براى شكايت نزد (ابى الكرم ) دفتردار خزانه رفت تا او به دادخواهى بپردازد.
ابى الكرم بحق به اظهارات او ترتيب اثر نداد و گفت : سخن تو در گوش من فرو نمى رود. ابن سلار از گفته او خشمگين گرديد و كينه اش را بدل گرفت . وقتى وزير شد و فرصت انتقام بدست آورد او را دستگير نمود و دستور داد ميخ بلندى را در گوش وى فرو كردند. تا از گوش ديگرش بيرون آيد.
در آغاز كوبيدن ميخ هر بار كه ابى الكرم فرياد مى زد، ابن سلار مى گفت : اكنون سخن من در گوش تو فرو رفت ! سپس به دستور او پيكر بى جانش را با همان ميخى كه در سر داشت بدار آويختند.
داستان سوم
فردی به نام شيبه که نام پدرش عثمان بود كه در جنگ احد به همراه كفار در حال كفر كشته شد چون لشکر پيامبر پدرش و هشت نفر از خاندان او را كشته بودند كينه پيامبر به دلش شعله مى كشيد. خودش مى گويد:
هيچكس نزد من از محمد صلى الله عليه و آله دشمن تر نبود، زيرا هشت نفر از خاندان مرا كشته بود كه همه لياقت پرچمدارى و رياست داشتند. هميشه كشتن او را در خود پرورش مى دادم ، ولى وقتي كه مكه فتح شد از رسيدن به آرزوى خود ماءيوس شدم ، زيرا فكر مى كردم چگونه ممكن است بمنظور خود دست يابم با اينكه همه عرب به دين او درآمدند.
ولى هنگاميكه مردم هوازن بر مخالفت و دشمنى او اجتماع كردند و با وى اعلان جنگ دادند، دوباره تا اندازه اى اين آرزو در دلم زنده شد، ولى مشكل اين بود كه ده هزارنفر اطرافش را دارند! وقتيكه جمعيت مسلمانان با اولين برخورد با هوازن فرار كردند با خود گفتم الان وقت آن است كه به مقصود خود نائل شوم وانتقام خونهاى خود را بگيرم .
از جانب راست پيامبر حمله كردم عباس عموى پيامبر را ديدم كه از او حمايت مى كند.
از جانب چپ برآمدم ابوسفيان بن حارث پسر عموى حضرت محافظ او بود، گفتم : اين هم مرد شجاعى است كه محمد را پاسدارى مى كند. از پشت سر آنقدر نزديك شدم كه نزديك بود شمشيرم او را فراگيرد، ناگاه شراره اى از آتش ميان من او حايل شد كه از برق آن چشمم خيره گرديد، دستها را به صورت گرفته و به عقب سر برگشتم و فهميدم از جانب خدا حفظ مى شود.
حضرت متوجه من گرديد و فرمود: شيبه نزديك بيا، نزديك رفتم دست به سينه ام نهاد و فرمود: خدايا شيطان را از او دور گردان ، هنگاميكه به صورتم نظر كرد او را از چشم و گوشم دوست تر داشتم و همه آن كينه ها به دوستى تبديل گرديد.
سپس با دشمنان مشغول جنگ شدم و در يارى پيامبر صلى الله عليه و آله چنان بودم كه اگر پدرم جلو مى آمد او را مى كشتم . پس از خاتمه جنگ به من فرمود: آنچه خدا درباره ات اراده فرمود، بهتر از آنچه بود كه مى خواستى .
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
﷽ 🎇 🌼 امام زمان (عج) (۱۴۴):
🌼 اعتقاد اهل سنت در مورد امام غايب:
اهل سنّت هر چند بر اساس روايات رسيده از پيامبر اعتقاد به مهدويت دارند منتها نوعاً تولد حضرت مهدي را انكار ميكنند و ميگويند شخصيتي كه پيامبر از قيام او پس از غيبتش خبر داده، هنوز متولد نشده است و در آينده تولد خواهد يافت.
با اين حال تعداد قابل توجهي از مورّخان و محدثان اهل سنت تولد آن حضرت را در کتب خود ذكر كرده و آن را يك واقعيت دانسته اند و بعضي از پژوهشگران بيش از صد نفر از آنان را معرفي كرده اند.
بر اساس پژوهش برخي از محققان بزرگ، محدثان اهل سنّت احاديث مربوط به حضرت مهدي را از 33 نفر از صحابه ی پيامبر اسلام در كتب خود نقل كرده اند و تعداد 106 نفر از مشاهير علماي بزرگ اهل سنت، اخبار ظهور امام غايب را در كتابهاي خود آورده اند و 32 نفر از آنان مستقلا در باره حضرت مهدي كتاب نوشته اند.
«مسند احمد حنبل» (متوفاي 241 هجري) و «صحيح بخاري» (متوفاي 256 هجري) از جمله كتب مشهور اهل سنت است كه قبل از تولد امام قائم(عج) نوشته شده و احاديث مربوط به آن حضرت در آنها نقل شده است.
تندروترين گروهها در ضديّت با شيعه (يعني وهّابيان) نيز اين موضوع را پذيرفته اند و نه تنها پذيرفته اند بلكه به طور جدي از آن دفاع ميكنند و آن را از عقايد قطعي و مسلم اسلامي ميشمارند.
در بعضي از منابع اهل سنّت پدر حضرت مهدي(عج) به نام «عبد الله» معرفي شده است.
سر چشمه اين مطلب اين است كه در بعضي از روايات اهل سنت اين جمله از پيامبر نقل شده كه «اسم او اسم من و اسم پدرش اسم پدر من است» در حالي كه در بعضي ديگر از احاديث اهل سنت قسمت دوم نيست و اين نشانه آن است كه در آن روايات عمداً يا اشتباهاً جمله آخر افزوده شده است.
تني چند از علماي اهل سنت روايات مربوط به حضرت مهدي را رد نموده و يا مورد تشكيك قرار داده اند كه از آن جمله «ابن خلدون» است.
...............................
..............................
💥 سوره ی توبه، آیه ی ۳۳
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺣﻖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
- #فـرَّالیٰالحُســــَینْ
یکجوانخدمتامامجــــوادﷻ
رسید و عرضکرد:حالمخوبنیست از
مردمخستهشدم؛تهمت؛غیبتو..نفسم
دراینبلادبالا نمیآید چهکنم..امامفرمود:
- بهسمتحســــــــینﷻ فرار کن
📜شعشعةالحسینیه؛مجلد۱؛صفحه٥۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسته های عزاداری پاکستانیها
ترکیبی از
بی ادعا + غیرت + نظم + دوری از ادابازی
روضه نوحه اربعین.......mp3
19.32M
✌️✌️صوت روضه نوحه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
#حسینیه نوری،مصوری کرمانشاه
#پنج شنبه،۹ شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
روضه نوحه اربعین.......mp3
19.32M
✌️✌️صوت روضه و نوحه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
|⇦•متن صوت بالا
ای در حصیر جمع شده...
#قسمت_اول،بامداحی..حاج آرمین غلامی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*دلهایِ همه پر میزنه برایِ کربلا ، گفت: ...*
ای در حصیر جمع شده زیرِ آفتاب
من باز گشتم از سفری غرقِ التهاب
محمل نشینِ کوچه و بازارت آمده
از شامِ کینه گستر و از کوفه ی خراب
ای سوره ی مُقَطَّعُ الاَعضا نظاره کن
در اشکِ من نمایِ چهل روز انقلاب
باقی نمانده غیرِ همین چند آیه ام
می مُرد کاش زینبِ تو یَابنَ بوتُراب
*حسین ......بذار فقط چندتاشو برات بگم داداش...*
زخمِ زبانُ کعبِ نی و تازیانه ها
باران سنگ و آتش و هر لحظه اضطراب
در ازدحامِ هرزه نگاه حرامیان
گاهی اسیر سلسله بسته در طناب
حسین جان !
بازارِ برده ها ، نوامیسِ مرتضی
بزمِ حرام و قهقه ی مجلس شراب
آقا ....حسین جانم
کردم هزار مرتبه مرگ از خدا طلب
تا نازدانه ات به کنیزی شد انتخاب
*گفت : حسین جان ...*
از دختر خرابه نشینت زِ من مپرس
شرمنده است خواهرت از گفتنِ جواب
با بوسه از گلویِ تو دق کرد و جان سپرد
گردید آسمان و زمین بر سرم خراب
حسین ...
از خیل داغ دیده در این روزهای تلخ
وای از دلِ سکینه و وای از دلِ رباب
وای از دلِ رباب.....
*الهی بمیرم دوسه روز این قافله موند کنارِ قبرها ..دستور داد زین العابدین: عمه جان ! اجازه میدی قافله آماده شه برگردیم مدینه؟
عرضه داشت:امر ، امرِ شماست ...هر چی شما بفرمایید ...
همه رو جمع و جور کردن.. سوار بر محمل ها ...یه وقت دیدن خانم رباب اومد خدمتِ حضرت زینب ، عرضه داشت ؛ بی بی جان! خواهش میکنم اجازه بدین من بمونم، من هنوز یه دلِ سیر برا حسینم گریه نکردم...
به زین العابدین گفتن، آقا اجازه داد.. این خانم موندش کنارِ قبرِ ابی عبدالله...
آنقدر زیر آفتاب می نشست نوحه می کرد، گریه می کرد ..میگن رنگ صورت عوض شده بود، حرارت آفتاب تمام پوستِ صورت رو سوزونده بود...
زنانِ بنی اسد اومدن گفتن ..خانم جان!
اجازه بده حداقل برات یه سایه بون بزنیم ...فرمود؛ نه! خودم دیدم اینجا بدن عزیزم زیرِ آفتاب, رویِ خاکها رها بود ...
باید بگیم این یه خانم بود ...یه همسر با وفا بود، که ابی عبدالله از این نعمت برخوردار بود ....اما بمیرم برا دلِ امام حسن....یکی مثلِ رباب که کنار قبرِ شوهرش هم با وفا بود، آنقدر گریه می کرد ..
یکی هم مثلِ همسر امام حسن،تا آبِ زهر آلود و نوشید...گفت : آه جیگرم..
یه نگاه به جعده ملعونه کرد ، گفت ؛آخه مگه من بد همسری برای تو بودم ؟
آه، یا امام حسن ....
هرجا هستی صِدام رو می شنوی ، چه قدر خوب شد شام اربعین حواله شد اسم امام مجتبی رو هم ببریم...اگه ما نبودیم کربلا ، اما آنقدر بودن امسال اربعین هم اربابتون حرمش غریب نبود...چه جمعیتی بود کربلا، الهی بمیرم که الان کنار قبر امامحسن یه زائر هم نداره..
چهل روزه حسینم را ندیدم
بلایش را به جان ودل خریدم
چهل روز است چهل منزل اسیرم
دعا کن در کنار توبمیرم
💰سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر خواص کوفه داد و دینشان را خرید.
هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا بیش از دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به 270 میلیارد تومان و به شریح قاضی ۵۰ هزار دینار طلا داد و از او خواست فتوای قتل امام حسین علیه السلام را صادر کند.
♦️اگر در زمان سیدالشهداء بودیم یارش میماندیم؟
از سرمم زیاده
که به من امام حسین محبتش رو داده
که با نوکرای اون میشم یه خونواده
از سرمم زیاده
از سرمم زیاده
که همه دار و ندارم همین اعتقاده
چند تا اربعین منو بردی حرم پیاده
از سرمم زیاده
بهترین یاری این از آقاییته این بدم دوسش داری
رفقام میرن تو زیر خاکم منو تنها نمیذاری
نوحه فراق کربلا
شبانگاهان مختاباد
در این دنیا آرزو دارم
تا ببینم من کربلای تو
نشینم من ساعتی مولا
در کنار تو من فدای تو
حسین جانم ای حسین جانم ۲
ببین مولاقلب بشکسته
زار و دلخسته بی پناهم من
ندارم من جز تو کس یاری
ای امیدجان غرق آهم من
حسین جانم ای حسین جانم ۲
دلم شور کربلا دارد ۲
به دل شوق نینوا دارد
حسین جانم قسمت من کن
کنار تو بس صفا دارد۲
حسین جانم ای حسین جانم ۲
جوانی ام رفته پای تو
الهی گردم فدای تو
بیا مولا کن نظر بر ما
به حق جدت رسول الله
حسین جانم ای حسین جانم ۲
ببین مولا (بیقرارم) من ۲
به عشق تو دل سپارم من ۲
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
🤞🤞ادامه متن
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر،مادرت زهرا
به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یادما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
زیارت نامه که می خوانی بر مزار آن تربت خاموش
به دیدار قبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش
بغل کردی قبر مادر را،جای ماهم او را زیارت کن
به دیدار نینوا رفتی، نینوا رفتی یاد ما هم باش
ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
شب جمعه کربلا رفتی یادماهم کن چون زدی بوسه
کنار قبر ابالفضل باوفا رفتی یادماهم باش
بزن بوسه جای ما روی فرق عباس و اکبر و اصغر
سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یادما هم باش
ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
به جای ما هم زیارت کن عمه ات را کنج ویرانه
برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش
نماز حاجت که می خوانی از برای فرج مسجد کوفه
دعا کردی از برای فرج التماس دعا یادما هم باش
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
😭😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
زبانحال زائر امام حسین(ع)
نوحه سنتی...
بار خود بستم به سوی کربلایت یا حسین
تا شوم پروانه ی صحن و سرایت یا حسین
یابن الزهرا آمدم تـا زائر کویت شوم
دست منِ بر دامن لطف وعطایت یا حسین
جان زهرا مادرت، بیمار و زار و خسته ام
درد آوردم در این دارالشفایت یا حسین
از گناه حُر گذشتی ای جهان قربان تو
غرق عصیان آمدم در نینوایت یا حسین
از همان روز تولد سینه زن بودم تو را
جان ارض و آسمان باشد فدایت یا حسین
تو پذیرفتی مرا تا زائر کویت شدم
ای جهان قربان ایوان طلایت یا حسین
💧🔹💧🔹💧🔹💧🔹
🔹💧🔹💧🔹💧🔹💧
﷽
#نوحه_سینه زنی_یا_زنجیرزنی
#حضرت_عباس(ع)
#به سبک_نغمه ی شب وروزم کربلا روعشقه
🔹#بند_اول
شیردشت سوزان به کربلا ابوالفضل
ساقی لب عطشان با وفا ابوالفضل
😭😭😭
پهلوون سپاه حسین زهرا
حیدره صف شکن با دلی چو دریا
دلبر حسینه،لشکر حسینه،محشر حسینه
💧#یا ابوالفضل(۳)
🔹#بند_دوم
ای فدای لبهای خشک و آب ندیده ت
چشم غرق در خون و دستهای
بریده ت
واژگون گشته ای بر زمین ز مرکب
از غمت قد کمان شد حسین و زینب
ساقی و سپه دار،دلبر وفادار،جانم ای علمدار
💧#یا ابوالفضل(۳)
🔹#بند_سوم
تا ابد دخیل تو میشه هر گرفتار
بس گره گشا هستی از برای هر کار
ارمنی پیش تو حل نموده مشکل
دست ما را بگیر مولا ابوفاضل
من شدم گدایت،کن مرا حمایت،جان من فدایت
💧#یا ابوالفضل(۳)
🔹#بند_چهارم
دست من به دامانت ای یل وفادار
جان من به قربانت ساقی و علمدار
من گدای توأم ای امیر دلها
یک نظر کن به من ای شه دل آرا
حاجتم روا کن،درد من دوا کن،با منم وفا کن
💧#یا ابوالفضل (۳)
🎧#بامداحی..
حاج آرمین غلامی
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
روضه نوحه اربعین.....mp3
5.33M
✌️✌️صوت روضه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدرشیدی کرمانشاه
#پنج شنبه،۹ شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞متن روضه اربعین حسینی
بامداحی..حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
-----------------------------------------
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شبِ جمعه ست و دلم کرب و بلا می خواهد
کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد
کاروان از شهر شام راهی مدینه شدند ،دو راهی مدینه به کربلا ،عمه جان زینب فرمودند:کاروان به کربلا برود ،اما تا اسم کربلا اومد،دلشوره به دل و جان زینب افتاد ،آ ی زینب
لحظه به لحظه کاروان نزدیک و نزدیک تر شد .همین که به خیمه گاه و مقتل و قبر شهدا رسید ،زینب بوی برادر را استشمام می کنه ،هی صدا می زنه ،برادر غریبم حسین ،ای تشنه لب حسین ،
راوی میگه؛دیدم زن و بچه مانند برگ از درخت ،از پشت ناقه ها بر زمین افتادند،اجازه ندادند ناقه ها زانو بزنند،خرامان خرامان هر کدام یک قبری را بغل گرفتند،یه خواهری هی صدا می زنه (علی جانم ،علی اکبر ،شبه پیمبر )مادری سر قبر قاسم افتاده،یه مادری هم نشسته هی صدا می زنه (علی لای لای ،علی لای لای )زینب کبری از این قبر به آ ن قبر یکدفعه خودش رو بر قبر ابا عبد الله دید،قبر حسین رو بغل گرفته ،دیده ها پر اشک ،
چهل روز است مَردُم بی حسینم
اگر چه دخت شاه عالمینم
چهل روز است میسوزم زداغش
عزادار حسین آ ن نور عینم
زینب کبری زبون گرفته ،برادر حسین درسته وقتی وارد قتلگاه شدم بدنت رو نشناختم ،اما حالا بلند شو ،زینبت رو بعد از چهل روز نمی شناسی،برادر جان حسینم،از کجای سفر شام برات بگم ،از کوفه بگم ،از شام بگم ،از خرابه و سیلی و تازیانه بگم ،
حسین جان ،شهر شام رو بر سر یزید خراب کردم ،پرچم حقانیت تو رو به احتزاز در آوردم،برادر جان ،کاری کردی که شهر شام مجلس بزم یزید به مجلس روضه و عزای تو تبدیل شد ،توی شهر شام چند روز برای تو عزاداری کردیم ،اما برادر جان ،از هر چه خواهی بپرس ،اما از سه ساله نپرس،
جا ماند به خرابه گل ریحانه ی تو
خالیست در اینجا جای دردانه ی تو
شرمنده ام و جان برادر حلالم تو نما
از عطر رقیه گشته خالی کاشانه ی تو
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
------------،،-،،،--------------
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
#روضه_دفتری
۲اربعین ونوحه.mp3
18.69M
✌️✌️صوت روضه ونوحه اربعین
مداح..حاج آرمین غلامی
#مسجدآقارحیم آل آقا کرمانشاه
#ظهرپنج شنبه،۹ شهریور
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
❤️متن روضه اربعین بانوای
#حاج آرمین غلامی
💰عزیزان سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر خواص کوفه داد و دینشان را خرید.
هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا بیش از دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به 270 میلیارد تومان و به شریح قاضی ۵۰ هزار دینار طلا داد و از او خواست فتوای قتل امام حسین علیه السلام را صادر کند.
♦️اگر در زمان سیدالشهداء بودیم یارش میماندیم؟
#زیارت
🔶معاوية بن وهب گوید:
بر امام صادق علیه السلام داخل شدم.
🔹آن حضرت را در نمازخانۀ منزلشان يافتم پس نشستم تا حضرت نمازشان را تمام كردند. پس شنيدم كه با پروردگارشان مناجات نموده و مىگفتند:
🔺بار خدايا... من و برادران و زائرين قبر پدرم حسين عليه السّلام را بيامرز، آنان كه اموالشان را انفاق كرده و ابدانشان را به تعب انداخته به جهت ميل و رغبت در احسان به ما و به اميد آنچه در نزد تست به خاطر صله و احسان به ما و به منظور ادخال سرور بر پيغمبرت و به جهت اجابت كردنشان فرمان ما را و به قصد وارد نمودن غيظ بر دشمنان ما....
🔷بار خدايا دشمنان ما بواسطه خروج بر ايشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى اين حركت اعداء ايشان را از تمايل به ما باز نداشت و اين ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفين ما، پس اين صورتهائى كه حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغيير داده مورد ترحّم خودت قرار بده...
🔰بارخدایا به چشمهائى كه از باب ترحم بر ما اشك ريختهاند نظر عنايت فرما و دلهائى كه براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوختهاند را ترحم فرما، بار خدايا به فريادهائى كه بخاطر ما بلند شده برس. خداوندا من اين ابدان و اين ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اكبر كه بر حوض كوثر وارد مىشوند آنها را سيراب نمائى... .
💠"... لي ادخل فدخلت فوجدته في مصلاه في بيته فجلست حتى قضى صلاته فسمعته يناجي ربه و هو يقول اللهم يا من خصنا بالكرامه و وعدنا بالشفاعه و خصنا بالوصيه و أعطانا علم ما مضى و علم ما بقي - و جعل أفئده من الناس تهوي إلينا اغفر لي و لإخواني و زوار قبر أبي الحسين الذين أنفقوا أموالهم و أشخصوا أبدانهم..."
📗وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد10، ابواب المزار و ما یناسبه، باب37، حدیث19482
-----------------------------------------
السلام علیک یا ذبیح العطشان ،یا قتیل العبرات یا ابا عبدالله الحسین (ع)
صاحب زمان صاحب عزای اربعین است
او سوگوار جدّ خود زار و حزین است
همراه زینب با اسیران حرم در کربلا شد
بر قبر عباس و علی اکبر غمین است
یا امام زمان ،یا حجة ابن الحسن العسکری
آجرک الله ،بقیة الله(2)
آن زمینی که بود محفل عشاق کجاست
مدفن پاک حسین ابن علی کرب و بلاست
برتر از عرش برین است ،خلوتگه دوست
اربعین روضه ی مظلومیت خون خداست
کاروان از شهر شام راهی مدینه شدند ،دو راهی مدینه به کربلا ،عمه جان زینب فرمودند:کاروان به کربلا برود ،اما تا اسم کربلا اومد،دلشوره به دل و جان زینب افتاد ،آ ی زینب
دلم غوغای محشر شد ،رسیدم کربلای تو
به یادم آ مد آ ن روز ،عروج لاله های تو
دوباره آ مدم جانا ،به خاک غصه و ماتم
بیا بنگر که زینب آ مده ،اندر عزای تو
لحظه به لحظه کاروان نزدیک و نزدیک تر شد .همین که به خیمه گاه و مقتل و قبر شهدا رسید ،زینب بوی برادر را استشمام می کنه ،هی صدا می زنه ،برادر غریبم حسین ،ای تشنه لب حسین ،
بر مشامم می رسد ،بوی حبیب من حسین
ای برادر جان تویی،تنها طبیب من حسین
آ مدم از شهر شام ،با افتخار از این قیام
هستی زینب بیا ،شیب الخضیب من حسین
راوی میگه؛دیدم زن و بچه مانند برگ از درخت ،از پشت ناقه ها بر زمین افتادند،اجازه ندادند ناقه ها زانو بزنند،خرامان خرامان هر کدام یک قبری را بغل گرفتند،یه خواهری هی صدا می زنه (علی جانم ،علی اکبر ،شبه پیمبر )مادری سر قبر قاسم افتاده،یه مادری هم نشسته هی صدا می زنه (علی لای لای ،علی لای لای )زینب کبری از این قبر به آ ن قبر یکدفعه خودش رو بر قبر ابا عبد الله دید،قبر حسین رو بغل گرفته ،دیده ها پر اشک ،
چهل روز است مَردُم بی حسینم
اگر چه دخت شاه عالمینم
چهل روز است میسوزم زداغش
عزادار حسین آ ن نور عینم
زینب کبری زبون گرفته ،برادر حسین درسته وقتی وارد قتلگاه شدم بدنت رو نشناختم ،اما حالا بلند شو ،زینبت رو بعد از چهل روز نمی شناسی،برادر جان حسینم،از کجای سفر شام برات بگم ،از کوفه بگم ،از شام بگم ،از خرابه و سیلی و تازیانه بگم ،
سهم من شد از قیامت اشک و آ ه
خطبه خواندم بر قیامت گاه گاه
دیدمت قرآن بخواندی یا اخا
روی نی،در طشت زر ،ای قرص ماه