eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه ابوطالب....mp3
3.53M
اشعارحضرت‌_ابوطالب_علیه_السلام حضرت ابوطالب مداح..حاج آرمین غلامی از دین ابراهیم تا دین محمد یکتا پرستی پا به پا همراهش آمد یک بار هم بر بتکده سر خم نکرده یک بار هم سجده نکرده جز به ایزد روزی که محتاج نبی ، پیغمبرانند از او شفاعت میکند آن روز احمد فرزند ، وقتی قاسم نار است و جنت جای پدر حتما بود خلد مخلد وقتی که لبهای زمین و رود خشک است لب تر کند از آسمان باران ببارد بغض غم مرثیه اش باشد گلو گیر اشعار توحیدیه اش باشد زبانزد حتی بحیرا خیره مانده بر مقامش وقتی حضانت میکند از نور سرمد هر کس که به ایمان او شک داشت باید بر تن لباس از آتش دوزخ بپوشد در وصف او این بس که بابای علی بود آری علی که نیست در اوصاف او حد حضرت ابوطالب مداح..حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.ع....mp3
5.02M
با امام زمان(عج) مداح..حاج آرمین غلامی بر فرج جان زهرا دعا کن درد جانسوز ما را دوا کن یاامام زمان درکجایی یابن الزهرا امان از جدایی ای که دادی تو تاب و توانم گشته نام تو ورد زبانم طوف کوی تو اندر امانم حرف دل باشد اشک روانم ای مرا روح جان در کجایی حامی شیعیان در کجایی یا امام زمان در کجایی یابن الزهرا امان ازجدایی من که مُردم ز دوری رویت در کجایی بیایم به سویت توحبیب منی یابن الزهرا توطبیب منی یابن الزهرا ای عزیز دلم در کجایی داد و فریاد امان ازجدایی یاامام الزمان درکجایی یابن الزهرا امان از جدایی ای که دادی مرا آبرویم رازددل را برایت بگویم روز و شب با تو در گفتگویم عشق تو میدهد شستشویم جان زهرا بگو درکجایی در نجف یا که در کربلایی یاامام زمان در کجایی یابن الزهرا امان از جدایی تو امید همه عالمینی نور چشمان زهرا حسینی ای که رحمت ز سوی خدایی جان مادر بگو در کجا یی تو به شیعه کنی گر نگاهی شیعه ازدتو نماید گدایی این گدایی و این شور و حالی در کنار تو دارد صفایی یاامام الزمان درکجا یی یابن الزهراامان ازجدا یی هرچه هستم ازان توهستم میز بان میهمان توهستم ذرره ای ازتوان توهستم ریزخوارزخوان توهستم باگنا هم دلت راشکستم رشته الفتت را گسستم با نگاهی نمودی عنایت گشته ام شیعه باولا یت گرچه پستم دلم برتو بستم چون گدابردرتو نشستم گرچه الوده وپرگناهم مهدی فاطمه کن نگاهم برفرج جان زهرادعاکن دردجانسوز مارا دواکن ای گل فاطمه در کجایی یابن الزهرا امان از جدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه ..امام کاظم.......mp3
2.88M
ذاکر.به دردخانمانسوزی ▪️نوحه سنتی شهادت مداح..حاج آرمین غلامی نوحه موسی ابن جعفر(ع) به دست ظالم دوران، غریبانه به زندانم گذشته سالیان و من، اسیر بند عدوانم واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا... دلم خون و جگر پاره، پریشانم پریشانم ز زهر کینه هارون، شرر افتاده بر جانم واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا... غل و زنجیر من باشد، در اینجا دست و پا گیرم ز دست من توان رفته، به خاک افتاده میمیرم واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا... ندارم همدمی اینجا، شدم دلتنگ طفلانم بیاید کاش دم آخر، کنار من رضا جانم واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا... مثال جد عطشانم، تن من بر زمین ماند زمین و آسمان بر من، به ماتم نوحه میخواند واویلا آه و واویلا، واویلا آه و واویلا... مداح..حاج آرمین غلامی نوحه موسی ابن جعفر(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه ..امام کاظم......mp3
2.47M
بسم الله الرحمن الرحیم نوحه موسی ابن جعفر(ع) سنتی🖤🥀 مداح..حاج آرمین غلامی نوحه موسی ابن جعفر(ع) هفتم امام شیعیان موسی بن جعفر زندانی آل نبی سبط پیمبر در کنج زندان با حی سبحان نالید و هر دم گفتا به افغان جانم رضا جان جانم رضا جان گفتا خدایا کنج این زندان فکارم از زهر هارون رفته از کف اختیارم در کنج زندان با حی سبحان نالید و هر دم گفتا به افغان جانم رضا جان جانم رضا جان یا رب نجاتم ده از این زندان هارون از ظلم و جور آن لعین گشته دلم خون در کنج زندان با حی سبحان نالید و هر دم گفتا به افغان جانم رضا جان جانم رضا جان باشد امیدم تا به وقت دادن جان نور دو چشمانم رضا آید ز احسان در کنج زندان با حی سبحان نالید و هر دم گفتا به افغان جانم رضا جان جانم رضا جان گیرد به دامانش سرم هنگام مردن باشد به بالینم به وقت جان سپردن در کنج زندان با حی سبحان نالید و هر دم گفتا به افغان جانم رضا جان جانم رضا جان مداح..حاج آرمین غلامی نوحه موسی ابن جعفر(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه امام کاظم...mp3
10.36M
صوت روضه موسی ابن جعفر.ع. شنبه۱۷/بهمن مهرابی/کرمانشاه مداح.حاج آرمین غلامی👇👇
.بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 متن مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مداح..حاج آرمین غلامی شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند دوری تو از خانواده بد نبوده_ _وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند آقا خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کندی یک خنجر ندیدند هر چند روی تخته ی در بود جسمت اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند هم دخترت رنگ اسارت را ندیده هم خواهرانت غارت معجر ندیدند هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند جانم فدای آن غریبی که به جسمش جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند هارون حضرت امام را از مدینه دستگیر نموده به طرف بصره فرستاد. امام هفتم علیه السّلام مدت یک سال در آنجا زندانی بود. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی نفرین نمی کند، و تقاضا کرد که کسی را برای تحویل گرفتن موسی بن جعفر بفرست و الّا من آزادش می کنم. از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: «اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.» مأموری فرستاده شد تا موسی بن جعفر را از عیسی بن جعفر تحویل گرفته به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود. فضل مأمور شد امام را به قتل برساند، اما او امتثال نکرد. آنگاه هارون به فضل بن ربیع دستور داد تا حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود. فضل بن یحیی که از امام جز عبادت و روزه ندید، در امر امام علیه السّلام توسعه داد. تا اینکه این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع نموده و دستور کشتن ایشان را داد، اما فضل به چنین کاری اقدام نکرد و در نتیجه به خاطر محبت به امام مجازات شد. در مورد امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت.[۱] سرانجام هارون به تنگ آمد، چون می دید روز به روز بر عظمت امام افزوده می شود و شیعیان بسیاری از او پیروی کرده و به امامت او اعتقاد پیدا می کنند. خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت. مقداری خرما طلب نموده چند عدد از آنها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتما به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد. امام نیز چند دانه از آن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. 😭سِندی برای ظاهر سازی چند نفر قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد. امام متوجه شده به آنها فرمود: گواهی ندهید زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا می روم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا