فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اول۱.mp3
4.37M
#شب اول محرم🤞🤞
#امام_حسین_(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
⛔⛔اشعارناب حسینی
#شب اول محرم
#مداح..حاج آرمین غلامی
خوشم کنم مدح و ثنای حسین
تاکندم نظر خدای حسین
اوست شده پاره قلب رسول
جان دوعالم به فدای حسین
سفره او سفره ای گسترده است
چشم همه سوی عطای حسین
جنت رضوان همه عرش و فرش
صفاگرفته ز صفای حسین
زائر عرش است کسی که شود
معتکف صحن وسرای حسین
خوشا ب حال آنکسی که باشد
خادم بی چون و چرای حسین
مظهرالطاف خداوند اوست
حاتم طایی است گدای حسین
ای دل مجنون به هوایش بخوان
هست جهان قدر و بهای حسین
روضه ونوحه
ا#جراشده شب اول محرم۱۴۰۳
#/مسجدمعتمدالدوله
#مداح.حاج آرمین غلامی
متن روضه روز اول محرم🤞🤞
#متن روضه حضرت مسلم ابن عقیل(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
خدا رو صد هزار مرتبه شکر می کنیم که:سالی دیگه،محرمی دیگه،توفیق دیگه،ذره پروری دیگه،منت به سر ما گذاشتند و تونستیم امسال هم در خیمه سید الشهداء و جمع عزاداران آن حضرت نفس بزنیم،حسین حسین بگیم و اقامه ی عزای اون حضرت بکنیم،یک کلام اقتدای به مادرش فاطمه ی زهرا سلام الله علیها کنیم. امشب نیت کنید بگید که: ان شاءالله به زودیه زود، محرم رو تو کربلا برگزار کنیم، کنار حرم ابی عبدالله،با امام زمانمون ان شاءالله.
اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّه دیدی می خوای وداع کنی، از حرم ابی عبدالله میآی بیروی، عقب عقب که میآی،این جمله رو میگی،یعنی من رو دوباره کربلا بیآر. وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. بگو یا صاحب الزمان:آجرک الله آقاجان،قربون شال عزات برم،آقام آقام آقام.خدا رحمت کنه رفتگانمون،علماء،پدر و مادرامون. همشون سر سفره ی ابی عبدالله فیض ببرند،طبق های نور از این جلسه به روحشون عاید و واصل بشه. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین
شب اول محرم...
بریم در خانه ی غریب کوفه...
آقامون.. مسلم بن عقیل...
(ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...)
🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم
🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین
غریب و تنها...
توی کوچه های شهر کوفه...
داره با اربابش ابی عبدالله...
درد دل میکنه...
حسین جان ...آقا
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
آقای من...
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم...
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد...
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید
حضرت فرمودند...
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه...
صدا زد... آقا...
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام...
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...
هر طوری بود...
نانجیبها خبردار شدند...
نزدیکی های صبح...
خونه ی پیرزن رو محاصره کردند...
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد،اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند.بردن بالای دار الإماره...
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله...
مردم کوفه دارن نگاه میکنند...
هر کسی یه حرفی میزنه...
یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند...
یکی میگه نه...
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند...
همه دارن نگاه میکنند...
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای...
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند...
روضه ونوحه
ا#جراشده شب اول محرم۱۴۰۳
#/مسجدمعتمدالدوله
#مداح.حاج آرمین غلامی