روضه ورود به شام🤞
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول ماه صفر۱۴۰۳
شام را بنگر که آذین بسته اند
شامیان بر بامها بنشته اند
شادمانی کرده ودف می زنند
مرد وزن،پیر وجوان کف می زنند
جملگی جمعند دور کاروان
کاروانی از زنان وکودکان
کاروانی که رسولان غمند
چند روزی است غرق ماتمند
ماتم کرببلا،قتل حسین(ع)
ماتم جانسوز شاه عالمین
کاروان اهل بیت مصطفی(ص
چون اسیرانند در شام بلا
حضرت سجاد میر کاروان
در غل وزنجیر گشته نیمه جان
زخم، دوش او ززنجیر ستم
می رود خون جراحت دمبدم
عمه سادات در این کاروان
گشته مضطر از جفای شامیان
پیش چشمانش بود راس حسین
اشک ریزان است بر آن نور عین
سنگها می بارد از هر کوی وبام
از سوی این شامیان بی مرام
سنگ بر راس شهیدان می خورد
زین اصابت قلب زینب می درد
مصیبت ها و توهین های صورت گرفته در شهر شام به خاندان اهل بیت (ع) و کاروان اسرای کربلا به حدی بود که در روایت داریم، از امام سجاد (ع) پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ ۳ بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام!
طبق روایت دیگر امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت.
۳. زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
اهل بیت (ع) نهایتا در اول ماه صفر به شام رسیدند و در مسجد اموی این شهر با یزید روبرو شدند، خطبه های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) و توهین ها و جسارت های صورت گرفته به سر بُریده امام حسین (ع) و اسرای اهل بیت (ع) از جمله اتفاقاتی بود که در زمانش به آن خواهیم پرداخت
🤞 روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ
•✾•#حاج آرمین غلامی#اول صفر_۱۴۰۳
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بابا! تا الان سه ساله ساکتم، اما امشب اینجا رو میریزم به هم، خواهرم سکینه سربزیر شده، ولی هنوز من هستم بابا، گفت: بابا! فقط سه سال باهات بودم
بابا! از این پنجاه سالِ تو، سه سالَش قسمت من شد، یک امشب را نمیخواهی پدر جانِ خودم باشی؟
یه جوری صدا زد، نصف شب بابا رو کشوند خرابه، زینب کبری دید داره درِ خرابه وا میشه، گفت: عمه! همه رو بگو بلند شن، چی شده عزیز دلم؟ عمه! بابام داره میاد خرابه، همه بلند شدن، یهو دیدن چند نفر درِ خرابه رو وا کردن، زینب سریع بلند شد، اومد جلو، صدا زد: تو رو خدا کاری باهاش نداشته باشین، قول میدم ساکتش کنم، نانجیب اومد جلو، داد زد سر بچه، چیه این وقت شبی شهر رو به هم ریختی؟ چته هی داد میزنی؟ بچه یه ذره خودشو جمع کرد، صدا زد: بابامو میخوام، گفت: باشه باباشو بهش بدین، یه جوری سر باباشو کنارش زمین زدن، یه نگاه کرد، گفت: عمه جان! این سرِ مطهر را کمکم میکنی که بردارم؟
شامیان! ای حرامیان! دیدید راست گفتم که من پدر دارم...*
من از بس غصه دارم که میشه صد تا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد
دیدی تنهام و شب های خرابه سرد و تاریکه
سرِ تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد
تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب
دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد
به هم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من
نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد
اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجره
یه دونه سیلی زد اما باید صد تا حسابش کرد
رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پر از زخمم
نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد
گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو به جز خانم خطابش کرد
دیگه از هر چی اسبه من بدم میاد آخه اون روز
دیدم که ده تا اسب اومد گُلِ من رو گلابش کرد
میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی
کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد
رباب امروز طفلش رو توی رؤیا بغل کرده
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد
↫』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#اول صفر_۱۴۰۳
#حاج آرمین غلامی
روضه رقیه.mp3
1.42M
#اول_صفر
#زمینه #واحد
#حضرت_رقیه
#مداح.حاج آرمین غلامی
.#اول ماه صفر۱۴۰۳
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
#مداح.حاج آرمین غلامی
.#اول ماه صفر۱۴۰۳
روضه رقیه۷اا.mp3
2.09M
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
.
#زمزمه
#شام
#اسارت
#دروازه_ساعات
#مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول صفر۱۴۰۳
ای وای از شام
تو کوچه ها شده چه ازدحامی
دختر زهرا و یه مشت حرامی
هلهله میکنن زنای شامی
ای وای از شام
عروسیه یا عیده ، خیلی شادن
شراب مجانی تو کوچه دادن
رقیه ترسیده ، چقد زیادن
بقية الله آجرك الله
..............
ای وای از این شام ، طعنه و دشنام ، دارن جای گل میریزن ، خاکستر از بام
مردم بی دین ، مردم بدنام ، مخدرات و میزنن ، تو ملأ عام
ای وای از شام
زدن روی نیزه سر اباالفضل
جلوی چشمای تر اباالفضل
کتک زدن به خواهر اباالفضل
ای وای از شام
رباب داره از بی کسی میمیره
سر علی به روی نیزه میره
حرمله از مردم صله میگیره
بقية الله آجرك الله
..............
طعنه اغیار ، چنگ و دف و تار ، کی دیده پاکوبی کنن، پیش عزادار
یه جا میرقصن ، یه جا زدن جار ، که اومدن بچه های ، حیدر کرار
ای وای از شام
چه مردمایی داره خیلی پستن
دستای زینب و رباب و بستن
سر حسین و روی نی شکستن
ای وای از شام
وای من از این همه ظلم و بیداد
رقیه میزنه با گریه فریاد
عمه ببین سر از رو نیزه افتاد
نوحه کردی،اربعین،،ل.mp3
2.8M
#_نوحه اربعین -اشعارکردی
#_اربعین
🎤مداح.حاج آرمین غلامی
له زاری چاوه زینب پرله خوینه
گمانم یه چله ی سلطان دینه
چهل روژه که کارم شوروشینه
یه بزم ماتمه یه اربعینه
نوای اربعین دره تیدن
هوای اربعین دره تیدن
دوچاوه گیره داری دیره زینب
چه گام استواری دیره زینب
دلاچه، اقتداری دیره زینب
چه شان واعتباری دیره زینب
چهل منزل براگیان منجلی بی
گهی زهرا بیو گاهی علی بی
م نیمه، زینب کبری تر ه یه
م نیمه، زینت باباتره یه
م نیمه، لی دویته زهراتره یه
حسینی مذهبی غوغاتر ه یه
گمانم غصه دیره آه دیره
له پای ایش خستگیِ راه دیره
وه گِرده آفتاب و ماه دیره
به والله که ای والله دیره
وداخت وه جلالت سر نیایه
وه دست هیچ کس معجر نیایه
له شونت کوفه زینب زیر و رو کرد
سپاه ظالمیل بی آبرو کرد
وه سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی لی خاکه تو، هز دا،و بو کرد
رسیمه کربلا ای دادو بی داد!
حسین سر جیا، ای داد بی داد!
چهل روژه، م گریانم حسین گیان!
چو زلف تو پریشانم حسین گیان!
چهل روژه له افغانم حسین گیان!
حسین گیانم حسین گیانم حسین گیان!
تونی ذکر لبم تنیابراگیان
حسینی مذهبم تنیابراگیان
...
شاعر_مداح.حاج آرمین غلامی
#دهه اول ماه صفر۱۴۰۳