eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریاب محبت به حضرت زهرا.ی.mp3
2.32M
⚜ ذکر صالحین ⚜ 📜 ﻧﻘﺶ ﻣﺤﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻣﺤﺸﺮ📜 👌 ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺤﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: 👌ﺍﻱ ﺳﻠﻤﺎن ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺁﺗﺶ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ. ﺳﻠﻤﺎن ﻋﻠﺎﻗﻪ ﻣﻨﺪﻱ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻳﻜﺼﺪ ﻣﻮﺿﻊ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩ: ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺯﺥ، ﺩﺭ ﭘﺎﻱ ﻣﻴﺰﺍﻥ، ﻋﺮﺻﺎﺕ ﻣﺤﺸﺮ، ﭘﻞ ﺻﺮﺍﻁ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ. ﺍﻱ ﺳﻠﻤﺎن ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻇﻠﻢ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﺟﻔﺎ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﻛﻨﻨﺪ. 👌ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻲ‌ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ محبت ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ (ﺱ) ﺩﺭ ﻋﺮﺻﺎﺕ ﻣﺤﺸﺮ ﻧﻴﺰ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📖ﻓﺮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ، ﺝ 2، ﺹ 67، ﺵ 391 📖ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺳﻴﺮﻩ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺹ 269. ‎🌺اللهم عجل لوليك الفرج🌺 آرمین غلامی دوم صفر۱۴۰۳
شورامام حسن.ع.mp3
1.42M
اربعین امام حسین علیه السلام زبانحال زینب کبری س شوراربعین .حاج آرمین غلامی برگشته خواهر با چشم خونبار خبر داری بردن منو به کوچه بازار تا خوندی قرآن نفس گرفتم از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم از اسارت میگم برادر اما با اشاره حجاب ما شد آستینای پاره نمونده با من غیر چند ستاره ای همسفر تو که تمام راه رو نیزه بودی چی بگم از محله ی یهودی سوغاتی ما شد تن کبودی ........................... منزل به منزل خون گریه کردم دعا بکن مدینه زنده بر نگردم از دیده اشک حسرت ببارم میون این قافله یک جا مونده دارم از من مپرس نگم چی اومد به سر رقیه شکسته شد بال و پر رقیه ویرانسرا شد بستر رقیه شد دیدنی وقتی بغل گرفته بود سرت رو بوسه میزد لبای پرپرت رو یادم نمیره مرگ دخترت رو _اربعین .حاج آرمین غلامی یازده صفر ۱۴۰۳__/۲۶مردادماه العلما کرمانشاه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه امام حسن.ع ااا.mp3
2.93M
. .حاج آرمین غلامی دوم صفر۱۴۰۳ چرا کشتنت؟ به دستِ آشنا کشتنت تو خونه از جفا کشتنت اصلاً تو کوچه ها کشتنت با زهر کشتنت از روی کین و قهر کشتنت آخر گرگای دهر کشتنت تو کوچه های شهر کشتنت غریب کشتنت....۳ تو رو کشتن یه عده تو مدینه تو رو کشتن با میخِ توی سینه حسن کشتنت دیدی توی وطن کشتنت با دستای یه زن کشتنت آخر خونین دهن کشتنت ز شر کشتنت آقاجون خون جگر کشتنت تو کوچه چل نفر کشتنت تو خونه پشت در کشتنت غریب کشتنت....۳ تو رو کشتن با زخم روی بازو تو رو کشتن با یاد زخم پهلو جوون کشتنت با جعده بی امون کشتنت تو خونه نیمه جون کشتنت آخ با زخم زبون کشتنت آقا کشتنت با یاد کوچه ها کشتنت تو کوچه زیر پا کشتنت مادر میگه چرا کشتنت غریب کشتنت...۳ تو رو کشتن با غصه های مادر تو رو کشتن جلو چشای خواهر چه بد کشتنت با کینه و حسد کشتنت واسه داد و ستد کشتنت کنج حجره چه بد کشتنت عجیب کشتنت یه عده نانجیب کشتنت مظلوم و بی حبیب کشتنت ای آقایِ غریب کشتنت غریب کشتنت...۳ تو رو کشتن با قلب زار و مضطر تو رو کشتن یه عده مردِ کافر .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزای عماریاسر.mp3
2.55M
🌹باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست آرمین غلامی ♦️: عمار را «سلام‌اللَّه‌علیه» میگویید، ولی نسبت به یکی دیگر از صحابی - رفیق عمار - که او هم از مکه بوده و در مکه کتک خورده است، «سلام‌اللَّه‌علیه» نمیگویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نکرد و فهمید؛ ولی او اشتباه کرد. ♦️ببینید، خط عمار را خط مستقیم میگویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. ♦️عمار یاسر را خود ماها هم درست نمیشناسیم. عمار یاسر، یک قاطعه‌ی الهی است. ♦️من در زندگی امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) که نگاه کردم، دیدم هیچ‌کس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنی از صحابه‌ی رسول‌اللَّه، هیچ‌کس نقش را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند، ولی ایشان حیات بابرکتش ادامه پیداکرد. ♦️هر وقت برای امیرالمؤمنین یک مشکل ذهنی در مورد اصحاب پیش آمد - یعنی در یک گوشه شبهه‌یی پیدا شد - زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل کرد. در اول خلافت حضرت همین‌طور، در قضایای جمل و صفین هم همین‌طور، تا در صفین به شهادت رسید. باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست. 🌹 نهم صفر سالروز شهادت عمار یاسر در سال ۳۷ هجری قمری .حاج آرمین غلامی # دوم صفر۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🤞 روضه اربعین .حاج آرمین غلامی # دوم صفر۱۴۰۳ السلام علیک یا ابا عبدالله ها دلت میخواست امشب کجا بودی لبیک یا حسین..... امام صادق علیه السلام در زیارت ابی عبدالله فرمود: لَبَّيْكَ یا دَاعِيَ اللَّهِ إِنْ كَانَ لَمْ يُجِبْكَ بَدَنِي عِنْدَ اسْتَغاثَتِک وَ لِسانِی عِنْدَ اسْتِنْصٰارِک حسین جان ای دعوت کننده ی به سوی خدا اگه نبودم عاشورا، با این جسم و بدنم، با این زبانم به تو لبیک بگم... فَقَدْ أَجَابَكَ قَلْبِي وَ سَمٍعِی وَ بَصَرِی اما با قلبم ، با چشمم ، با گوشم لبیک میگم دعوت تو رو با چشمام برات گریه میکنم با گوش هام مرثیه هات رو میشنوم خونه ی قلبم هم که خونه ی محبتِ توست حالا بگو لبیک یا حسین.... لبیک یا حسین.... آماده اید بریم کربلا یا نه آخ بمیرم قافله ای که چهل منزل ، از کربلا تا شام بر شتران بی جهاز با دست بسته ی به ریسمان خسته و گرسنه و تشنه به شام بلا رسیده بود چند روزِ که از شام بلا خارج شدند امانتی هایی رو که به غارت برده بودند رو پس گرفتند عمامه ی پیغمبر رو پس گرفت زینب پیراهن مادرش فاطمه رو پس گرفت مقنعه ی زهرا رو زین العابدین پس گرفت عَلَمِ عباس رو پس گرفت گهواره ی علی اصغر رو پس گرفت گوشواره هایی که ربوده شده بود رو پس گرفت آی حسین..... از همه جانسوز تر اینه سرهای بریده رو پس گرفتند دارند برمیگردند کربلا آی روزگار یه بار دیگه خاطرات زینب ورق خورد دفعه ی اولی که کربلا اومده بود چجوری آوردنش با چه عزت و احترامی پیاده اش کردند قافله ای که قمر بنی هاشم داشت علی اکبر داشت قاسم و عون و جعفر داشت خودِ حسین بالا سرِ زینبه اما قافله ای که داره بر میگرده از این بنی هاشم ، فقط سرهای بریده شون رو داره زینب میاره آخ چه گذشت ان شاء الله یه اربعین با پای پیاده بری کربلا پاهات تاول بزنه خسته بشی تازه نمیگذارند به خدا اونقدر عزت و احترامت می کنند همینکه رسیدی به بین الحرمین خستگی چندروزه از بدنت در می ره تا چشمت به گنبد عباس می افته تا چشمت به گنبد ابی عبدالله می افته اصلا انگار نه انگار که چند روز توی راه بودی این قافله هم رسید کربلا سکینه ی بنت الحسین ، عمه جانش رو خبر کرد عمه جان گویا داریم به کربلا نزدیک میشیم هنوز به قبرها نرسیده مثل برگ درخت پاییز از روی مرکب ها خودشون رو به زمین انداختند ▪️هریکی سوی مزاری میدوید ▪️هریکی قبری در آغوش میکشید آخ بمیرم اوج مصیبت اربعین اینه گزارشات زینب کبری بمونه گزارش های سکینه کنار علقمه بمونه گزارش های رباب که دنبال قبر علی اصغرش می گشت بمونه همه ی اوج مصیبت اینه یه بارِ دیگه این قبرها گشاده شد سرهای بریده به بدن ها ملحق شد آخ نمیدونم سکینه بدن عموجانش رو دید یا نه بدن بابا رو که دیده بود اما بدن علی اکبر رو ندیده بود بدن عموجانش عباس رو ندیده بود حسین وای..... تموم شدها اربعین نخواهی فریاد بزنی کِی میخواهی فریاد بزنی حسین.... خاطره ها رو یادآوری کرد داداش ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود معمولا خاطرات خودش توی یاد آدم می مونه اما زینب از چهار سالگی خوشی ندیده همه ی خوشیش حسین بود که اونم توی کربلا دسته جمعی کشتنش حالا داره یادآوری می کنه مادرا امشب زیر بغل این خانم رو بگیرند از کربلا که میرفت رشیده میرفت اما حالا که برگشته خمیده آمده ▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود ▪️هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود حسین ..... .حاج آرمین غلامی # دوم صفر۱۴۰۳ ====================
بسم الله الرحمن الرحیم🤞 روضه اربعین .حاج آرمین غلامی # دوم صفر۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پندیات ای بشرطعمه به موري؟ گر سليمانت کنند همچو زالی گرتورا رستم دستانت کنند ازچه مینازی به بازوي شنا گر ای بشر میرسد بازيچه ی امواج طوفانت کنند برسره دامان درياي کرم دستی بزن جان دهی لب تشنه برهر چشمه بی جانت کنند ای بشرعالم بجزیک صورت ديوار نيست میرسدچون صورت ديوار حيرانت کنند فاني ازهستی کند دست اجل دامان تو تاکه ازهر دولت جاويد ، حیرانت کنند درشب ظلمانیت فانوس در دستان توست شمع محفلها، تورا ازغصه گريانت کنند درتمناي تو نيلي پوش شد مصرعزیز پس بد آموزی،مکن ، اين گوشه زندانت کنند گربه صد دیده تو را هرچرخ وانجم بنگرد در زواياي زمين باخاک پنهانت کنند گرکه سرگردان توشدآسیای نه فلک وای ازاین انديشه گر،زیرا پريشانت کنند شکوه از دردوبلا کردی ،چرا در روزگار شکر حق کن،ای بشر تا آنکه، درمانت کنند گشته سي پاره،چنین اجزاي تودر هر کجا باوضو حیدربگو،تا محو قرآنت کنند گرکه طالب بر فیوضات دم قدسی شدی خدمتش کن،تاسزاوار دل و جانت کنند همچو شبنم دامن خورشید عالم رابگیر تاکه درقيد وتماشاي گلستانت کنند ازطمع گوي سبکسيران به گردت کی رسد عاقبت زین قامت خم گشته چوگانت کنند میشودسنجیده درمیزان محشرآدمی بهر سنجيدن به روزحشر ميزانت کنند جامه فتح وظفردربين خارستان مجو عاقبت زین خانه زنبور عريانت کنند عفو و رحمت رازخالق ای دل(مجنون)بگیر تاکه ذوب حق تعالی و پريشانت کنند آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________ کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
دوبیتی های فراق ز سوز گریه چشمام تاره مادر زداغت سینه ام غم داره مادر الهی کرده منزل زیر این گل زدیده اشک وخون میباره مادر 🌹🌹🌹 گلم از حال زارم بی خبر بود نگاره نازنینم در سفر بود خدا بر روزگارمن،چه آمد که صدها نیش و دشنه بر جگر بود 🌹🌹🌹 کجانام خوشت از یاد میرفت بیادت تا فلک فریاد میرفت ز بیداد حوادث ناله دارم همه هستی من بر باد میرفت آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________ کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی ****
مرده غساله چنین گفتا امان از روزگار؟ ای بشر، هرگز نمانَد عالم ناپایدار میروی روزی به روی تخت یا تابوت مرگ گرکه باشی پادشه یا خسروی بس تاجدار میرو ی از روزگاران، چشم عبرت، باز کن رفته ازدنیا زن ومردی، هزار اندر هزار میرسدازگور آوا،گوش عبرت باز کن، میرسدآوا به گوش ازقبر، روزی هفت بار بیخیرازخفتگانی، درمیان گورها یاد کن ازمردن وا ز روزسخت گیر و دار فکررفتن کن، که ره دوراست ومقصد،ناکجا ره خطرناک است، منزل، دور وچشمت اشکبار گرچو افلاطون و لقمان شهره درحکمت شوی کی توان چاره کنی ، از بهر مرگ ناگوار چشم بد رااز روی نامحرمان خود بپوش تا نگردد محرمت، درخیزی هر آشکار بایدت باخودبری اعمال بسیاری بدان راه دشواراست وباشد صدخطردر هر کنار تا توانی پرده ازکاره کسی هرگز مدر تا به محشر، پرده ی کارت نگردد آشکار پند «مجنون» را چو در،آویزه در گوشت نما کن محبت تابمانددرجهان گوشوار آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی ***
پندیات تابوت مرگ آمده ،اندر،کنارقبر بسپرده اند،پیکرمن را به دار قبر درگورتاتنم شده پنهان زیرلحد دیدم کنند زمزمه اندر کنارقبر شسته نشدبه اشک ندامت گناه من گرکه شود سرشک ملائک نثارقبر درقبرجزعلی نرسدکس به داد من لرزد تنم ز وحشت پراضطرار قبر (مجنون)نگر تجسم اعمال نیک وبد چونکه رسد شبی به مزارت دویار قبر آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ______________ @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی ***
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ حاج آرمین غلامی کربلا آمده زینب ک چنین روضه گرفت وای من حال رباب در پی اصغرشدخراب امروز کربلا زینب روضه گرفته،مجلس ختم برای حسین برپا کرده،همه هرکدوم یه گوشه ای ایستاده بودند،هر کی یه صورت قبر رو بغل می کرد،هر کی یه جور ناله می زد،نوحه ها فرق می کرد،یکی میگفت: جوانان بنی هاشم بیایید،یکی اون طرف تر میگفت،صدا میزد:گلم تاب ندارد،حرم آب ندارد،یکی اون طرفتر میگفت:سقای دشت کربلا اباالفضل،اباالفضل،اما همه ی این روضه هارو زینب جمع کرد،یه مرتبه دیدند یه خواهری داره ناله میزنه،همه روضه خونها ساکت شدند،گفتند بشنویم زینب چی میگه:آخ، اگر کشتند چرا آبت ندادند…حسین…صدا نمونه تو سینه،معلوم نیست اربعین سال دیگه زنده باشیم یا نه،حسین…..هی خاکهارو میریخت رو سرش،هی میگفت،بیچاره زینب،الان برم مدینه سراغ حسین رو از من بگیرن،جواب چی بدم،بگم حسین و تو گودال جا گذاشتم،ای حسین……..زبون حال میگم،تصورم اینه،میشه زینب کنار قبر برادر قرآن نخونده باشه،آخه از باباش علی یاد گرفت،باباشم میرفت سر قبر مادر میخواست آروم بشه،آخه خود فاطمه وصیت کرد،کجا رفتم،یازهرا،کجا رفتم روز اربعین،قربون دل سوخته ات برم زینب،شاید دلت برا روضه ی مادر تنگ شده،علی فاطمه شو دفن کرد،خودش با دست خودش خاک ریخت،سنگ لحد گذاشت،دستاشو به هم زد نشست رو قبر،شروع کرد قرآن خوندن،آخه زهرا فرموده بود،علی جان نکنه منو دفن کنی زود بری،تنهام نذار،بشین بالا قبرم قرآن بخون،شاید میخواست بگه،وقتی بهم گفتن امامت کیه؟میخوام بگم این آقای غریب بالای قبر،این که داره گریه میکنه…