هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ابالهادی ع .. میان شهربغداد
میان هجره اش لب تشنه جان داد
جواد آن زینت بیت رسالت
شده مسموم در آن شهرغربت
فتاده درمیان خانه بی یار
شده مسموم اززهرشرربار
نه فرزندی که باشد درکنارش
نه دلداری که باشدغمگسارش
عطش بر روی لبهایش نشسته
دلش زین غربت وغمها شکسته
کند رو بر مدینه بانوایی
که ای فرزندخوب من کجایی
نباشد درتنم تاب وتوانی
مراکشتند در اوج جوانی
ببین لب تشنه دربغداد مردم
به مظلومی در اینجا جان سپردم
دل من ازغمت ماتم سراشد
ببین (مجنون )برایت درنواشد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند
برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند
یک نفرنیست که آید بره دلداری تو
این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند
اثر زهر چنان است که آبت کرده
زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند
این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند
باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند
مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای
همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند
سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت
گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند
رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا
شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند
کنج این هجره مزن بال وپر .ای مرغک عشق
که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند
پاره های جگرت پخش شده درخانه
لشگری دور تن مختصرت رقصیدند
گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین
آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
که بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری. ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
من از پيمانه ي جام تو مستم
اميدم را به دستان تو بستم
فروغ آسمانها از تو باشد
خوشم خاك تو از روز الستم
تو شمس آسمانها و زميني
ولي من خوار درگاه تو هستم
تو عطر و بوي گلهاي بهشتي
ولي من ذره اي ناچيز و پستم
الا اي آنكه در دل ريشه داري
اگر لايق نيم سائل كه هستم
گدايم مستمندم عاشقم من
در اين دنياي فاني گير دستم
جواد ابن الرضا شرمنده هستم
دلت را با گناهانم شکستم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ای زهربیا بر دل زارم گذری کن
براین جگرسوخته ی من نظری کن
جانم به لب آمدشده غمنامه نصیبم
درخانه ی خودهم بخداوند غریبم
یارب من از این خانه وهمسرگله دارم
جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم
من ناله کنم او دره این خانه ببندد
اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد
این بس که تنم رابه سره بام کشیدند
جانم به لب آمدولی افسوس ندیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ابالهادی ع .. میان شهربغداد
میان هجره اش لب تشنه جان داد
جواد آن زینت بیت رسالت
شده مسموم در آن شهرغربت
فتاده درمیان خانه بی یار
شده مسموم اززهرشرربار
نه فرزندی که باشد درکنارش
نه دلداری که باشدغمگسارش
عطش بر روی لبهایش نشسته
دلش زین غربت وغمها شکسته
کند رو بر مدینه بانوایی
که ای فرزندخوب من کجایی
نباشد درتنم تاب وتوانی
مراکشتند در اوج جوانی
ببین لب تشنه دربغداد مردم
به مظلومی در اینجا جان سپردم
دل من ازغمت ماتم سراشد
ببین (مجنون )برایت درنواشد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ز زهرکین دل پروانه سوزد
زهجرلاله ای گلخانه سوزد
شرار زهر کین ازپایش انداخت
ازاین ماتم دل بیگانه سوزد
چونوشید آب از آن پیمانه ی زهر
وجودش ازهمین پیمانه سوزد
میان حجره اش درپیچ وتاب است
به پیش چشم آن دردانه سوزد
زسوز ه ناله وفریاد آقا
الهی قلب هربیگانه سوزد
میان هجره ای برروی خاک است
میان زهرکین مردانه سوزد
جگرگوشه رضا فرزند زهرا س
میان هجره ای جانانه سوزد
جوادابن الرضا(مجنونت)هستم
زداغ تو دل پروانه سوزد
📕 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اي وجود لا محدد يا جواد
اي حبيب ذات سرمد يا جواد
جلوگاه رب اعلي در زمين
اي فروغ حي سرمد يا جواد
در بر كر و بيان نامت جواد
در زمين نامت محمد يا جواد
در مناجات شبت در سجده اي
اي گل دادار امجد يا جواد
اي جمال بي مثالت روي حق
اي ز رويت ، لاله خيزد يا جواد
برتر از عرش خدا شد كوي تو
خاك پايت گشته مقصد يا جواد
ورد اهل آسمانها نام تو
حور و جنت از تو گويد يا جواد
هر كه در سينه ندارد حب تو
مي شود در نزد حق رد يا جواد
آمدي جانم شده (مجنون )تو
اي صفاتت گشته بي حد يا جواد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
تاکه کارمرا چو یکسره کرد
باکنیزان به دور من رقصید
خنده هاشان تمام شد گویا
بهر اشکم ب ريختن رقصید
برغریبی من زنی خندید
موقع دست و پا زدن رقصید
بودم اما جلونمی آمد
ناسزاگفت و بد دهن رقصید
بر زمین میکشم تن خود را
روبه رو با نگاه ِمن رقصید
پیکرم رابه بام خانه کشید
همسربی حیای من رقصید
تاسه روزی تنم بدون کفن
مانده و زن به دورمن رقصید
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
که بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری. ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
من از پيمانه ي جام تو مستم
اميدم را به دستان تو بستم
فروغ آسمانها از تو باشد
خوشم خاك تو از روز الستم
تو شمس آسمانها و زميني
ولي من خوار درگاه تو هستم
تو عطر و بوي گلهاي بهشتي
ولي من ذره اي ناچيز و پستم
الا اي آنكه در دل ريشه داري
اگر لايق نيم سائل كه هستم
گدايم مستمندم عاشقم من
در اين دنياي فاني گير دستم
جواد ابن الرضا شرمنده هستم
دلت را با گناهانم شکستم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ای زهربیا بر دل زارم گذری کن
براین جگرسوخته ی من نظری کن
جانم به لب آمدشده غمنامه نصیبم
درخانه ی خودهم بخداوند غریبم
یارب من از این خانه وهمسرگله دارم
جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم
من ناله کنم او دره این خانه ببندد
اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد
این بس که تنم رابه سره بام کشیدند
جانم به لب آمدولی افسوس ندیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ابالهادی ع .. میان شهربغداد
میان هجره اش لب تشنه جان داد
جواد آن زینت بیت رسالت
شده مسموم در آن شهرغربت
فتاده درمیان خانه بی یار
شده مسموم اززهرشرربار
نه فرزندی که باشد درکنارش
نه دلداری که باشدغمگسارش
عطش بر روی لبهایش نشسته
دلش زین غربت وغمها شکسته
کند رو بر مدینه بانوایی
که ای فرزندخوب من کجایی
نباشد درتنم تاب وتوانی
مراکشتند در اوج جوانی
ببین لب تشنه دربغداد مردم
به مظلومی در اینجا جان سپردم
دل من ازغمت ماتم سراشد
ببین (مجنون )برایت درنواشد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ز زهرکین دل پروانه سوزد
زهجرلاله ای گلخانه سوزد
شرار زهر کین ازپایش انداخت
ازاین ماتم دل بیگانه سوزد
چونوشید آب از آن پیمانه ی زهر
وجودش ازهمین پیمانه سوزد
میان حجره اش درپیچ وتاب است
به پیش چشم آن دردانه سوزد
زسوز ه ناله وفریاد آقا
الهی قلب هربیگانه سوزد
میان هجره ای برروی خاک است
میان زهرکین مردانه سوزد
جگرگوشه رضا فرزند زهرا س
میان هجره ای جانانه سوزد
جوادابن الرضا(مجنونت)هستم
زداغ تو دل پروانه سوزد
📕 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اي وجود لا محدد يا جواد
اي حبيب ذات سرمد يا جواد
جلوگاه رب اعلي در زمين
اي فروغ حي سرمد يا جواد
در بر كر و بيان نامت جواد
در زمين نامت محمد يا جواد
در مناجات شبت در سجده اي
اي گل دادار امجد يا جواد
اي جمال بي مثالت روي حق
اي ز رويت ، لاله خيزد يا جواد
برتر از عرش خدا شد كوي تو
خاك پايت گشته مقصد يا جواد
ورد اهل آسمانها نام تو
حور و جنت از تو گويد يا جواد
هر كه در سينه ندارد حب تو
مي شود در نزد حق رد يا جواد
آمدي جانم شده (مجنون )تو
اي صفاتت گشته بي حد يا جواد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
تاکه کارمرا چو یکسره کرد
باکنیزان به دور من رقصید
خنده هاشان تمام شد گویا
بهر اشکم ب ريختن رقصید
برغریبی من زنی خندید
موقع دست و پا زدن رقصید
بودم اما جلونمی آمد
ناسزاگفت و بد دهن رقصید
بر زمین میکشم تن خود را
روبه رو با نگاه ِمن رقصید
پیکرم رابه بام خانه کشید
همسربی حیای من رقصید
تاسه روزی تنم بدون کفن
مانده و زن به دورمن رقصید
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند
برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند
یک نفرنیست که آید بره دلداری تو
این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند
اثر زهر چنان است که آبت کرده
زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند
این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند
باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند
مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای
همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند
سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت
گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند
رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا
شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند
کنج این هجره مزن بال وپر .ای مرغک عشق
که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند
پاره های جگرت پخش شده درخانه
لشگری دور تن مختصرت رقصیدند
گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین
آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسره چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
که بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری. ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ای زهربیا بر دل زارم گذری کن
براین جگرسوخته ی من نظری کن
جانم به لب آمدشده غمنامه نصیبم
درخانه ی خودهم بخداوند غریبم
یارب من از این خانه وهمسرگله دارم
جز زهر دراین خانه دگر یار ندارم
من ناله کنم او دره این خانه ببندد
اوگوشهدی این خانه به من سیربخندد
این بس که تنم رابه سره بام کشیدند
جانم به لب آمدولی افسوس ندیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ابالهادی ع .. میان شهربغداد
میان هجره اش لب تشنه جان داد
جواد آن زینت بیت رسالت
شده مسموم در آن شهرغربت
فتاده درمیان خانه بی یار
شده مسموم اززهرشرربار
نه فرزندی که باشد درکنارش
نه دلداری که باشدغمگسارش
عطش بر روی لبهایش نشسته
دلش زین غربت وغمها شکسته
کند رو بر مدینه بانوایی
که ای فرزندخوب من کجایی
نباشد درتنم تاب وتوانی
مراکشتند در اوج جوانی
ببین لب تشنه دربغداد مردم
به مظلومی در اینجا جان سپردم
دل من ازغمت ماتم سراشد
ببین (مجنون )برایت درنواشد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
من از پيمانه ي جام تو مستم
اميدم را به دستان تو بستم
فروغ آسمانها از تو باشد
خوشم خاك تو از روز الستم
تو شمس آسمانها و زميني
ولي من خوار درگاه تو هستم
تو عطر و بوي گلهاي بهشتي
ولي من ذره اي ناچيز و پستم
الا اي آنكه در دل ريشه داري
اگر لايق نيم سائل كه هستم
گدايم مستمندم عاشقم من
در اين دنياي فاني گير دستم
جواد ابن الرضا شرمنده هستم
دلت را با گناهانم شکستم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
ز زهرکین دل پروانه سوزد
زهجرلاله ای گلخانه سوزد
شرار زهر کین ازپایش انداخت
ازاین ماتم دل بیگانه سوزد
چونوشید آب از آن پیمانه ی زهر
وجودش ازهمین پیمانه سوزد
میان حجره اش درپیچ وتاب است
به پیش چشم آن دردانه سوزد
زسوز ه ناله وفریاد آقا
الهی قلب هربیگانه سوزد
میان هجره ای برروی خاک است
میان زهرکین مردانه سوزد
جگرگوشه رضا فرزند زهرا س
میان هجره ای جانانه سوزد
جوادابن الرضا(مجنونت)هستم
زداغ تو دل پروانه سوزد
📕 #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی